جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تیم داری، تعارف بر نمی دارد


تیم داری، تعارف بر نمی دارد
کمتر شدن اختیارات ناصر حجازی و واگذاری تمام امور فنی به فیروز کریمی در تیم فوتبال استقلال تهران که اواسط هفته گذشته صورت پذیرفت، نشانه روشن تمامی ضعف های دو باشگاه بزرگ و پرطرفدار است که آنان را به چنین روزی انداخته است.
نه این که سپردن تمام اختیارات فنی به کریمی کار اشتباهی باشد بلکه سوال این است که چرا آبی ها در این کار و انجام امری ضروری و بسیار بدیهی بیش از ۴ ماه و نیم تاخیر داشته اند. شما وقتی مربی شناخته شده ای می آورید تا مشکلات تیم تان را حل کند، بدیهی است اولین کاری که می کنید سپردن تمام تصمیم گیری های فنی و ارنج تیم و هدایت کادر فنی به وی است و نه این که او را در مسیری قرار دهید که چه به رسم تعارف و چه بر سر سایر مسایل مجبور به ملاحظه و در نظر گرفتن مصالح فردی باشد که جای او را گرفته است و دست به یک کار مشترک با وی بزند.
کریمی چه به خاطر عرف جوانمردی رایج در تمامی عرصه ورزش ایران و چه به سبب لزوم حفظ جایگاه حجازی محبوب ترین مرد تاریخ استقلال، مجبور شد در ماه های اخیر مکررا بگوید که نظرات وی را در اداره تیم دخالت می دهد و وی را همپای خود می انگارد و چه بسا در تعدادی از روزها ترکیب دو تیم با همنظری هر دو نفر تعیین شده باشد. ولی وقتی ملاحظه و مصلحت و رودربایستی جای حقیقت و تاکتیک را بگیرد، کار به جایی می کشد که در مورد استقلال دیده ایم.
چه بسا مساله نیز به شکل فوق نبوده باشد و در اکثر روزها کریمی خودش تصمیم گیری و آن را اجرا کرده باشد، اما همین که حجازی به عنوان رئیس سازمان فوتبال در کنار وی بود و مدیر عامل باشگاه دائما از زوج استثنایی حجازی- کریمی سخن می گفت نوعی الزام در این زمینه به وجود می آمد و همان مساله باعث می شد که کریمی خودش نباشد و در تضاد با گذشته خودش یکه تاز عرصه هدایت تیمش جلوه نکند و شریک نامداری را کنار خویش ببیند و رها و فارغ از وی اقدام نکند.
این که چرا استقلال این قدر دیر در صدد اصلاح این غلط برآمد و به چه سبب فقط در اواخر فصل متوجه اشتباهش شد و چرا کریمی رودربایستی را تا این زمان ادامه داد، مسائل عجیبی است که بی جواب مانده و کم از خودزنی نیست، اما تیم های بزرگ (و حتی کوچک) به جایی می رسند که باید تکلیف شان را روشن و حساب های خود را بدون ابهام سازند و از داشتن مربیان بیش از حد پرهیز کنند و از مشکل تعدد مراکز تصمیم گیری در نزد خود احتراز نمایند و به هر حال به یک نفر رای دهند و کاری نکنند که دو سه مربی متضاد در کنار یکدیگر به کار بپردازند و به خاطر ملاحظه مسائل مختلف انسانی و اجتماعی تن به همکاری ای بدهند که از آغاز مشخص است به جایی نمی رسد. امروز درست است که استقلال سکان هدایت فنی خود را فقط به یک فرد سپرده است ولی اگر خبری از تعارف مجدد نباشد و این کار واقعا صورت پذیرفته باشد، این سوال مطرح می شود که چرا این قدر دیر؟ مگر کار تیم داری و آن هم باشگاهی بزرگ و پر مسوولیت مثل استقلال تعارف بر می دارد و با کدخدامنشی و مشتی گری و این جور چیزها میسر است؟!
یک تیم بزرگ دیگر کشورمان نیز دقیقا با همین مشکل و با رای ندادن به سود یکی از دو مربی اش و کنار گذاشتن دیگری مواجه است و آن تیم نیز مثل آبی ها چوبش را خورده و آن تیم پرسپولیس است. این تیم نیز به جای تعیین تکلیف برای دو مربی اش و ترسیم دقیق حوزه فعالیت های هر دو و بهتر بگوییم با کنار نگذاشتن یکی به سود دیگری و با به کارگیری همزمان هر دو نفر و ادامه دادن به این روند تاکنون باعث تضعیف آشکار خود و از دست دادن بخت قهرمانی اش شده و به واقع ضررهای وارده به این تیم بسیار بیشتر از آبی ها بوده زیرا پس از لغزش های اوایل فصل مشخص شد که استقلال مدعی قهرمانی نیست ولی پرسپولیس به دلیل ادامه دادن تعارف هایش با خود و مربیانش صدرنشینی و قهرمانی مسلم خود را از دست داد و به سمت حریفان پرت کرد و با حفظ دو مربی غیر همسو و به سبب مسایل برخاسته از این قضیه آشکارا تضعیف شد و به نقطه کنونی رسید.
منبع : روزنامه جوان