سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا
تــــشـیّــع و تأثیر آن بر خانواده در ایران
تأثیر مذهب تشیّع و آموزههای آن بر الگوی خانواده در ایران معاصر، از چند جنبه قابل بررسی است. از مهمترین این جنبهها، میتوان به رواج الگوی خانواده «هستهای» به موازات تثبیت نسبی جایگاه خویشاوندی، فراهمسازی بستر مناسب برای انطباق یافتن قانون كشور با تغییرات معطوف به افزایش اختیارات زنان و كاهش اقتدار مردان، پذیرش عمومی سیاستهای كنترل موالید به استناد اصل فقهی «ضرورت»، پایین بودن میزان فرزندان نامشروع، رواج نسبی فرزندخواندگی بدون اِعمال آثار حقوقی آن و قبح عمومی «طلاق» اشاره كرد.
نقش خطیر نهاد «خانواده» در پرورش انسانها، آن را كانون توجه بیشتر مكاتب فكری و فلسفی الهی و مادی گردانیده است. در این خصوص، دین اسلام و به طور خاص، مذهب تشیّع با توجه به ارتباط تنگاتنگی كه بین دنیا و آخرت قایل است و سعادت حقیقی انسانها را عالیترین هدف خود میداند، دیدگاهها و رهنمودهای فراوانی در مورد خانواده ارائه داده است؛ چرا كه اولیای دین نسبت به نقش سرنوشتساز خانواده در تأمین سعادت فرد و جامعه وقوف كامل داشتهاند.
● خانواده هستهای / خانواده گسترده
«خانواده هستهای» در اصطلاح علوم اجتماعی، به خانوادههای متشكّل از زن و شوهر و فرزندان آنها اطلاق میشود و مقصود از «خانواده گسترده» خانوادهای است كه اعضای آن بیش از دو نسل از افراد را در برمیگیرند. در جوامع سنّتی، كه نمود بارز آن را میتوان در جوامع كشاورزی و روستایی دید، خانواده گسترده ممكن است مجموعه گستردهای از خانوادههای زن و شوهری و فرزندان آنها، عموها، عمّهها، داییها، خالهها و پدربزرگها و مادربزرگها را دربرگیرد، اما در پایینترین سطح، «خانواده گسترده» از پدر و مادر و فرزندان آنها و پدربزرگ و مادربزرگ تشكیل میشود.
به دلیل آنكه خانواده هستهای در شكل كنونی آن، كه معمولاً در سكونتگاهی جدا و مستقل از سایر بستگان و خویشاوندان زندگی میكند، از اقتضائات زندگی شهری و صنعتی جدید است، رواج این الگو و افول نسبی الگوی خانواده گسترده در جوامع در حال توسعه، مانند ایران دور از انتظار نبوده است. بر حسب برخی تحقیقات در سالهای اخیر، قریب ۵۸ درصد مردم ایران سكونت مستقل و جداگانه زوجهای جوان از پدر و مادرها را ترجیح میدهند.(۲) در عین حال، تأثیرپذیری از آموزههای دینی ویژگی خاصی به این الگو در جوامع اسلامی میبخشد. تأكید فراوان اسلام بر حقوق والدین، به ویژه پدر و مادر سالمند، احتمال كناره گرفتن از آنان یا سپردن آنها به خانههای سالمندان را كاهش میدهد. این تحقیقات از آن حكایت دارند كه تنها ۲ درصد مردم به خانههای سالمندان میاندیشند؛ قریب ۲۳ درصد افراد زندگی پدر و مادرها با فرزندان ازدواج كرده خود را شیوه مناسبی میدانند و قریب ۱۹ درصد، زندگی با این شیوه را منوط به سنجیدن شرایط میكنند كه این نسبت در بین نوجوانان ۱۶ـ۲۴ ساله به قریب ۲۲ درصد میرسد.(۳)
بدینسان، زمینه فرهنگی گسترش خانواده گسترده در شكل حداقلی آن، كه از پدر و مادر و فرزندان و پدربزرگ و مادربزرگ تشكیل میشود، مهیّاست. بدون شك، ناسازگاریهایی بین اعضای سالمند و اعضای جوانتر در این خانوادهها كم و بیش رخ میدهند و به طور خاص، در مواردی كه پیوند عاطفی طرفین ضعیفتر باشد ـ مثل عروس و مادر شوهر ـ شدت ناسازگاریها بیشتر است. با اینهمه، میتوان پیشبینی كرد كه در درازمدت، شاهد كاهش تدریجی اینگونه دشواریها باشیم؛ زیرا با توجه به آنكه زوجهای جوان امروز اغلب با اندیشهها و هنجارهایی جامعهپذیر میشوند كه بر احترام به شخصیت و آزادی عمل فرد تأكید دارند، به احتمال زیاد، این افراد در سنین سالمندی آمادگی آن را دارند كه با فرزندانشان به شیوههای مسالمتآمیز و غیرمستبدّانه رفتار كنند.
شایان ذكر است كه افول الگوی خانواده گسترده در ایران نباید با سست شدن روابط خویشاوندی آنگونه كه در جوامع غربی میبینیم، یكسان انگاشته شود. تأكید اسلام بر ارزشهایی مانند «صله ارحام» موجب استحكام نسبی پیوندهای خویشاوندی گردیده است و گردهماییهای خویشاوندان در مناسبتهای گوناگون شادی و سرور، همچون اعیاد مذهبی و ملّی، موالید معصومان علیهمالسلام ، جشنهای تولّد، ازدواج، بازگشت از سفرهای زیارتی و در سالهای اخیر، جشن تكلیف دختران و همچنین در مناسبتهای سوگواری مانند ایّام شهادت معصومان علیهمالسلام و مراسم تشییع، تدفین و ترحیم اموات، جایگاه روابط خویشاوندی در ایران را تا حدی مشخص مینماید. همچنین در زمانی كه افراد به كمكهای مالی یا غیرمالی نیازمند میشوند، پیش از هر كس، به سوی خویشاوندان خود رو میآورند و احتمال اینكه خویشاوندان به فرد نیازمند كمك كنند، بیش از سایران است.
● پدرسالاری
جامعهشناسان و مردمشناسان الگوی غالب در روابط خانوادگی را الگوی «پدرسالاری» دانستهاند. مهمترین شاخصهایی كه برای این الگو ذكر میشوند عبارتند از: ریاست پدر بر خانواده، پدر نَسَبی (انتقال نسب از طریق پدر)، پدر مكانی (رفتن زن پس از ازدواج به خانه شوهر) و پدر نامی (انتقال نام خانوادگی از پدر به فرزندان).
در برابر این الگو، الگوی «مادرسالاری» قرار دارد كه با شاخصهای ریاست مادر، مادر نَسبی، مادر مكانی و مادر نامی تعریف میشود. در فرهنگ معاصر غرب نیز الگوی «برابری طلب یا دموكراتیك» ترویج و تشویق میگردد كه بر حسب آن، زن و شوهر از حق مساوی و قدرت تصمیمگیری برابر در امور خانوادگی برخوردارند. روشن است كه تعریفهای یاد شده از ویژگی نوع ایدهآل برخوردارند و از نظر عینی، نمیتوان مرز قاطع و تعیینكنندهای بین این الگوها مشخص كرد.
در ایران و دیگر كشورهای اسلامی، همانند سایر ملتهای جهان، الگوی پدرسالاری یا شكل ضعیفتر آن، یعنی «پدرمحوری»، سابقهای دیرینه دارد و برخی آموزههای اسلامی مانند قوّامیت مردان بر زنان و تفكیك نقشهای اقتصادی زن و مرد، كه در قرآن كریم بر آن تأكید شده، در تحكیم این الگو نقش مؤثری داشتهاند. گفتنی است تمایز نقشهای جنسیتی در دیدگاه اسلام، بر خلاف بسیاری از فرهنگهای گذشته و حال، عاری از ارزشگذاری متفاوت برای نقشهای گوناگون است و از نظر ارزشی، میتوان دیدگاهی را به اسلام اسناد داد كه بر برابری جنسی تأكید میورزد.
به هر تقدیر، قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، طبق ماده ۱۱۰۵ به پیروی از شرع اسلام، ریاست خانواده را از خصایص شوهر دانسته؛ همچنانكه طبق ماده ۱۱۰۶ نفقه زن را در عقد دایم بر عهده شوهر قرار داده است. با اینهمه، بروز تحوّلاتی در الگوی خانواده پدرمحور در دهههای اخیر در ایران، قابل انكار نیست و رواج نومكانی (سكونت زن و شوهر پس از ازدواج در خانهای جدا از خانه بستگان شوهر و خانه بستگان زن) و همچنین كاهش وابستگی اقتصادی زنان به شوهران در نتیجه افزایش میزان اشتغال زنان از شاخصهای این سیر تحوّلی است.
آنچه در این بحث توجه ویژهای میطلبد، تبیین این تحوّلات است. در اینجا، این پرسش مطرح میشود كه آیا حركت تدریجی در جهت به رسمیت شناختن جایگاه زنان در خانواده و افزایش برابری زن و شوهر را باید در تقابل با آموزههای دینی ارزیابی كرد یا میتوان تحلیل دیگری در این مورد ارائه داد؟ در پاسخ، لازم است بین گرایش اكثریت پایبند به موازین مذهبی و اقلّیت غیرپایبند به دین تمایز قایل شویم. در مورد گروه اخیر، ادعای تقابل هنجارها و معیارهای رفتاری با آموزههای دینی كاملاً موجّه و پذیرفتنی است، اما نسبت به اكثریت آحاد جامعه، نه تنها تقابلی به چشم نمیخورد، بلكه میتوان بسترسازی مناسب برای وقوع این تحوّلات را در خود آموزههای مذهبی شیعه به روشنی ملاحظه كرد. در این خصوص، یادآوری دو نكته حایز اهمیتند:
نكته نخست آنكه فقهای شیعه عموما بر این مطلب تأكید دارند كه وجوب شرعی اطاعت زن از شوهر به دو مسئله «تمكین جنسی» و «عدم خروج زن از منزل به غیر اذن شوهر» اختصاص دارد و در خارج از این محدوده، توصیه به اطاعت از شوهر جنبه اخلاقی داشته و آزادی و اختیار زن از نظر فقهی كاملاً پذیرفته شده است. این پشتوانه نظری باعث میشود زنان مسلمان تحصیل، اشتغال، مشاركت اجتماعی و مانند این امور را همچون حقوق مسلّم خود در نظر بگیرند و با جدیّت در این راهها قدم بگذارند. واضح است كه این امر نیز به نوبه خود، در ارتقای جایگاه زنان در درون خانواده به دلیل افزایش استقلال اقتصادی آنان تأثیر میگذارد.
دومین نكته به مسئله اشتراط در ضمن عقد مربوط میشود. به تصریح فقهای شیعه، زن میتواند در ضمن عقد نكاح یا هر عقد لازم دیگری، شروطی تعیین كند و شوهر را به پذیرش آنها ملزم گرداند. عدهای از فقها حتی این اختیار را برای زن قایل شدهاند كه وكالت در طلاق را در ضمن عقد نكاح شرط كند.بر حسب همین مسئله، امروزه در قبالههای رسمی ازدواج، شروط متعددی درج كردهاند كه بسیاری از اختیارات گذشته را از شوهر سلب میكنند و این امر نیز میتواند از شاخصهای كمرنگ شدن نمودهای پدرسالاری در خانوادههای ایرانی به شمار آید.
شایان ذكر است كه در خصوص روابط والدین با فرزندان نیز گرایش عمومی جامعه در سالهای اخیر، در جهت افزایش آزادی و استقلال فرزندان بوده است كه تعبیر «فرزندسالاری» در اصطلاح جامعهشناسان، به شكل افراطی آن اشاره دارد. با وجود این، به سبب حضور و تأثیرگذاری ارزشهای مذهبی، نقش والدین در زندگی فرزندان همچنان با اهمیت و برجسته است و این نقش در بسیاری از موارد، حتی پس از ازدواج فرزندان نیز هرچند با كاهشی در كمّ و كیف آن تداوم مییابد. بر حسب برخی پژوهشها، بیش از ۹۰ درصد افراد در پاسخ به این سؤال كه «آیا با اظهار نظر پدر و مادر در انتخاب دوست برای فرزندان (مجرّد) موافقید» نظر مثبت دادهاند. همچنین نزدیك به ۵۰ درصد افراد با اظهار نظر پدر و مادر در امور فرزندان، حتی پس از ازدواج نیز موافق بودهاند(۴) كه این آمارها از جایگاه نسبتا والای پدر و مادر در زندگی ایرانیان حكایت دارند.
● تنظیم خانواده
مسئله «كنترل موالید» در نوشتههای فیلسوفان اجتماعی از دیرباز مورد توجه بوده است، اما به سبب تغییرات ناشی از انقلاب علمی و صنعتی در مغرب زمین و همزمان با رشد بیسابقه جمعیت در اثر كاهش مرگ و میر و نیز گسترش وسایل ضدبارداری، این موضوع وارد مرحله جدیدی شد و با طرح جدّی آن در قرن بیستم، كشورهای گوناگون جهان به تدریج، سیاستهای كنترل جمعیت، به ویژه سیاست تنظیم خانواده، را به اجرا درآوردند. این سیاستها، كه در حال حاضر علاوه بر كشورهای پیشرفته، از سوی ۸۵ درصد كشورهای در حال توسعه نیز رسما پذیرفته شده یا مورد موافقت عملی قرار گرفتهاند،(۵) در جلوگیری از رشد فزاینده جمعیت جهانی بسیار تأثیرگذار بودهاند.
اجرای سیاستهای «تنظیم خانواده» در ایران، در دهههای اخیر باعث گردیده كه میانگین فرزندان یك زن از ۶ نفر در سالهای دهه ۱۳۴۰ به ۳ نفر در سال ۱۳۷۵ كاهش یابد.(۶) در بعد ذهنی و ارزشی نیز تغییرات عمدهای در نگرش ایرانیان به این مسئله روی داده است كه در واقع، موفقیت سیاستهای مزبور را باید مرهون این تغییرات بدانیم. برخی پژوهشهای جدید نشان دادهاند كه امروزه تنها ۹ درصد مردم ایران به داشتن بیش از چهار فرزند رأی موافق میدهند؛ ۵/۶۷ درصد دو فرزندی و ۱۴ درصد سه فرزندی را ترجیح میدهند و ۳ درصد نیز گرایش به بیفرزندی دارند.(۷)
در رابطه با تأثیر مذهب بر تنظیم خانواده، به نظر میرسد دوگانگی بدوی آموزههای حدیثی و فقهی نسبت به موضوع یادشده، این قابلیت را به اندیشه مذهبی داده است كه گاه در خدمت سیاستهای افزایش جمعیت و گاه در خدمت سیاستهای كاهش جمعیت به كار گرفته شود؛ از یك سو، احادیث فراوانی در تشویق ازدیاد نسل در متون دینی وارد شدهاند كه خط مشیهای نیمهرسمی اواخر دهه ۱۳۵۰ و اوایل دهه ۱۳۶۰ در جهت تكثیر نسل، پشتوانه ارزشی خود را از این احادیث كسب كرده بودند. برای مثال، به حدیث معروفی استناد میشد كه طبق آن، پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «ازدواج كنید و نفوس را افزایش دهید؛ زیرا من در روز رستاخیر، در برابر دیگر امّتها به عدد امّت خویش مباهات میكنم.»(۸) از سوی دیگر، اصل «ضرورت»، كه از اصول مسلّم فقه پویای شیعه است، توجیه شرعی لازم برای به كارگیری روشهای سالم و بیخطر كنترل موالید را فراهم میكند كه در دهه ۱۳۷۰ استناد به این اصل، در توجیه سیاستهای تنظیم خانواده مشهود بود.
اما نكتهای كه حایز اهمیت میباشد این است كه گاه در توجیه برنامه تنظیم خانواده و كنترل موالید، به جای تأكید بر اصل «ضرورت»، بر ارزشهایی مانند آسایش و رفاه تكیه میشود و جملاتی مانند «فرزند كمتر، آسایش بیشتر / زندگی بهتر» این جهتگیری را منعكس مینمایند. جالب توجه است كه گاهی همین جهتگیری با آموزههای دینی پیوند داده میشوند و برای مثال، به روایتی استناد میگردد كه بر حسب آن، كمی عائله (كوچك بودن حجم خانواده) یكی از دو گشایش به شمار آمده است.(۹) ولی باید توجه داشت كه اولاً، اینگونه تعابیر روایی دلالتی بر معنای مورد نظر ندارند و ثانیا، ترویج ارزشهای آسایشطلبانه این خطر را در پی دارد كه اگر به دلایل پیشبینی نشده، اوضاع و شرایط اجتماعی تغییر یابند و این تغییر، اتخاذ سیاستهایی را در جهت افزایش موالید اقتضا كند، مردمی كه با ارزشهای مزبور جامعهپذیر شدهاند، به آسانی تن به سیاستهای جدید ندهند كه این امر میتواند به مشكل سیر نزولی جمعیت و مشكلات ناشی از آن منجر گردد.
● مشروعیت فرزندان
جامعهشناسان اصل «مشروعیت» را اصلی جهانی به شمار آوردهاند. طبق این اصل، كودك زمانی از حقوق قانونی و مذهبی برخوردار میگردد كه پدرش شناخته شده باشد. در اسلام نیز این اصل مورد قبول واقع شده و نسب فرزند از طریق پدر مشروع او به رسمیت شناخته میشود. مفاد ماده ۱۱۶۷ قانون مدنی ایران نیز، كه برگرفته از حكم شریعت است، اینگونه مقرّر میدارد كه طفلی كه از رابطه آزاد زن و مرد به وجود آمده است، منسوب به هیچكدام نمیباشد، هرچند بعدا با هم ازدواج كنند و او را به فرزندی بپذیرند. آری، تنها در صورتی كه عامل «حسن نیّت» در كار باشد، چنین طفلی مشروع به حساب خواهد آمد و حسن نیّت نیز به موارد اعتقاد به «استحقاق نزدیكی»، «نداشتن قوّه تمیز حرام از حلال» و «نداشتن اختیار» تفسیر شده است.
با توجه به گسترش چشمگیر پدیده «عدم مشروعیت» در جوامع غربی در دهههای گذشته، به ویژه در بین برخی گروهها و طبقات اجتماعی ـ مانند سیاهان آمریكا ـ به نظر میرسد دو عامل در كنترل این پدیده و كاهش آن در جامعه اسلامی ایران مؤثر بودهاند: نخست فراگیر شدن استفاده از وسایل ضدّ بارداری كه تا حد زیادی به تفكیك دو موضوع ارضای جنسی و تولید مثل انجامیده است. دوم فراهم بودن زمینه مناسب دینی و فرهنگی برای سوق دادن بسیاری از روابط جنسی نامشروع به روابط مشروع برای ازدواج موقّت كه در دیدگاه شیعی تجویز شده است. شكی نیست كه هیچیك از دو عامل یاد شده از نظر تحقق عینی به سطح نهایی خود نرسیده است. در عین حال، این مطلب قابل انكار نیست كه میزان كودكان نامشروع در جامعه ایران در مقایسه با بسیاری از كشورهای اروپایی و آمریكایی، در سطح بسیار پایینتری قرار دارد.● فرزندخواندگی
«فرزندخواندگی» در قوانین كشورهای غربی روشی است كه به وسیله آن، پدر یا مادر ناتنی آشكارا نسبتِ فرزندی كودكی را اعلام میكند و بدینسان، از حقوق و تعهدات قانونی نسبت به فرزندخوانده برخوردار میشود.(۱۰)
به نظر میرسد پدیده «فرزندخواندگی» تا حد زیادی در احساسات و عواطف انساندوستانه و خیرخواهانه ریشه دارد؛ همانگونه كه حسّ منفعتطلبی (مثلاً، با در نظر گرفتن امكان استفاده از ثروت كودك بیسرپرست یا استفاده از كار او در آینده) احیانا میتواند در پذیرش یك كودك به فرزندی نقش داشته باشد. از اینرو، پدیده مزبور منحصر به جوامع خاصی نیست و تقریبا در تمامی جوامع گذشته و حال رواج داشته است.
اسلام بین جنبههای اخلاقی و حقوقی فرزندخواندگی تفكیك نموده؛ یعنی ضمن تأكید بر جنبههای انساندوستانه آن، از پذیرش آثار حقوقی آن یا دست كم برخی از این آثار حقوقی خودداری كرده است. قرآن كریم به صراحت اعلام میكند: «خداوند فرزندخواندههای شما را فرزندانتان قرار نداده است.»(۱۱) قانونگذار ایرانی هم كوشیده است در جهت قانونمند كردن فرزندخواندگی، برخی از حقوق و تعهدات را در ضمن قوانین ذیربط بگنجاند. ماده ۱۱ قانون «حمایت از كودكان بیسرپرست» چنین مقرّر میدارد: «وظایف و تكالیف سرپرست و طفل تحت سرپرستی او از لحاظ نگاهداری و تربیت و نفقه و احترام، نظیر حقوق و تكالیف اولاد و پدر و مادر است.» با اینهمه، به پیروی از قانون شریعت، آثاری مانند وراثت بر فرزندخواندگی مترتّب نشده؛ همانگونه كه قانون در مورد حرمت نكاح، سكوت اختیار كرده است.
● طلاق
«طلاق» شیوه رسمی پایان دادن به زندگی خانوادگی است كه قدمت تاریخی آن با قدمت ازدواج برابری میكند. طلاق با صرفنظر از مضمون مشترك آن، شرایط و مقرّرات متفاوتی در ادیان و فرهنگهای گوناگون داشته است. بر خلاف نظامهای حقوقی گذشته، كه معمولاً بر اراده شوهر در طلاق تأكید داشتند، نظامهای حقوقی جدید به دلیل تأثیر اندیشههای مساواتجویانه، حركتی به سمت پذیرش «طلاق توافقی» و دیگر الگوهای مستلزم كاهش نقش شوهر را نشان میدهند.
با ملاحظه چارچوب جامع طلاق در دیدگاه اسلام، میتوان به رویكرد معتدلانه و دور از افراط و تفریط این دیدگاه پی برد: اولاً، بر خلاف مسیحیت كاتولیك، كه بجز در مورد ثبوت زنای زن اصولاً مشروعیتی برای طلاق قایل نیست، اسلام ضمن تقبیح طلاق، مشروعیت حقوقی آن را امضا كرده است. از اینرو، زن و شوهری كه به هر دلیل دچار ناسازگاریهای شدید زناشویی میشوند، ناگزیر نخواهند بود به رابطه بیمارگونه خود ادامه دهند. همچنین در فرض نامشروع بودن طلاق، نگرانی از ناكامی و شكست در روابط زناشویی، بسیاری از افراد را از تشكیل خانواده بازمیدارد و این امر طبعا گسترش روابط جنسی نامشروع را در پی خواهد داشت. اما آن دسته از نظامهای حقوقی، كه همانند اسلام به طلاق جنبه شرعی و قانونی میدهند، با این مشكل روبهرو نیستند. البته این هرگز به معنای كنار آمدن اسلام با طلاق نیست؛ چرا كه بر حسب روایات دینی، طلاق مبغوضترین عمل حلال به شمار آمده است.(۱۲)
ثانیا، در دیدگاه اسلام، حق شوهر در امر طلاق پذیرفته شده است. مجموعهای از تفاوتهای جنسی طبیعی بین زن و مرد و نیز تفاوتهای جنسیتی در نقشهای اجتماعی موجب گردیدهاند اسلام حق طلاق را برای شوهر قایل شود. به نظر میرسد بیتوجهی به این تفاوتها، آنگونه كه در جوامع غربی مشاهده میكنیم، تأثیر بسیاری بر افزایش طلاق دارد.
ثالثا، اسلام با برخی جرح و تعدیلها در قاعده اولیه طلاق، كوشیده است از یكجانبهگرایی به نفع مردان، كه در بسیاری از موارد منجر به تضییع حقوق زنان میگردد، جلوگیری كند؛ ثبوت حق طلاق برای زن در فرض ناتوانی یا خودداری شوهر از پرداخت نفقه، اعتبار قاعده «عسر و حرج» در زندگی زناشویی و نیز قاعده «اشتراط در ضمن عقد» از مهمترین این جرح و تعدیلها هستند.
نكاتی كه بیان شدند در قوانین مدنی ایران به طور كامل لحاظ گردیدهاند. به موجب ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی «مرد میتواند هر وقت كه بخواهد زن خود را طلاق دهد.» ماده ۱۱۲۹ هم میگوید: «در صورت استنكاف شوهر از دادن نفقه و عدم امكان اجرای حكم محكمه و الزام او به دادن نفقه، زن میتواند برای طلاق به حاكم رجوع كند و حاكم شوهر او را اجبار به طلاق مینماید؛ همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.» بر حسب ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی نیز در صورتی كه برای محكمه ثابت شود دوام زوجیت موجب عسر و حرج است، زن میتواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضای طلاق كند. قاعده «اشتراط وكالت زن در طلاق» نیز در ماده ۴ قانون ازدواج مصوّب سال ۱۳۱۰ لحاظ گردیده است. بر حسب این قاعده، زن میتواند در عقد نكاح یا عقد لازم دیگری، وكالت خود را از طرف شوهر در اجرای صیغه طلاق شرط كند و این شرط میتواند مطلق یا مقیّد به شرایطی خاص باشد؛ مثلاً، در صورتی كه شوهر با او بدرفتاری و ناسازگاری كند.
متأسفانه به دلیل مشكلات گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در ایران، شاهد افزایش قابل توجه میزان طلاق در دهههای گذشته، به ویژه در مناطق شهری، بودهایم. نسبت طلاق به ازدواج در سالهای ۱۳۶۵، ۱۳۷۰، ۱۳۷۵ و سه ماهه اول ۱۳۸۲ به ترتیب، ۱۰، ۹، ۸ و ۱۴ درصد بوده است.(۱۳) در عین حال، شروط متعددی كه بر اساس قاعده «اشتراط ضمن عقد» به منظور حمایت از زنان در عقدنامههای ازدواج درج شده، با صرف نظر از برخی مناقشات فقهی در اعتبار آنها، در محدود ساختن شوهران، بیتأثیر نبودهاند. همچنین قبح فرهنگی طلاق، كه از نگرش منفی مذهب متأثر است، تصمیم به طلاق را برای بیشتر زوجها دشوار مینماید. به نظر میرسد بیشتر زوجهای ایرانی، كه در زندگی زناشویی خود دچار ناسازگاری میشوند، تنها پس از آنكه تمامی درها را به روی خود بسته میبینند، تصمیم به طلاق میگیرند.
● جمعبندی
به طور كلی، میتوان در كنار تأثیر ضرورتهای اجتماعی بر ساختار خانواده ایرانی معاصر، حضور مؤثر آموزههای دینی و مذهبی را مشاهده كرد و از اینرو، بدون در نظر گرفتن این آموزهها نمیتوان به درك صحیح نهاد خانواده در ایران نایل شد.
به طور خاص، آموزههای اسلامی و شیعی بر استمرار روابط خویشاوندی و تداوم الگوی خانواده گسترده، هرچند به شكلی محدودتر از گذشته، تداوم الگوی پدرمحوری با برخی تغییرات در جایگاه و اقتدار پدر در خانه، اجرای سیاستهای تنظیم خانواده، كنترل نسبی تولّد فرزندان نامشروع، پذیرش عمومی جنبههای اخلاقی فرزندخواندگی همراه با عدم پذیرش جنبههای حقوقی آن و جلوگیری از گسترش بیرویه طلاق تأثیر داشتهاند.
۱ عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
۲. ر. ك: منوچهر محسنی، بررسی آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی ـ فرهنگی در ایران ، ص ۱۰۲.
۳. همان.
۴. همان، ص ۱۰۳ ـ ۱۰۴.
۵. ر. ك: مهدی امانی، مبانی جمعیتشناسی، ص ۸۴.
۶. همان.
۷. ر. ك. منوچهر محسنی، پیشین، ص ۱۰۵.
۸. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۳.
۹. «قِلّهُٔ الْعَیال اَحَدُ الیَسارَیْن.» (محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۷۱.)
۱۰. آنتونی گیدنز، جامعهشناسی، ص ۴۳۴.
۱۱. احزاب: ۴.
۱۲. «ما من شیی مما احلهاللّه ابغض الیه من الطلاق.» (شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۶۷.)
۱۳. واحد آمار و انفورماتیك دفتر امور زنان، شاخصهای اجتماعی ـ اقتصادی زنان در جمهوری اسلامی ایران، ص ۲۱۶ ـ ۲۲۰.
منبع:فصلنامه شیعه شناسی، شماره ۱۱
نویسنده:حسین بستان
۲. ر. ك: منوچهر محسنی، بررسی آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی ـ فرهنگی در ایران ، ص ۱۰۲.
۳. همان.
۴. همان، ص ۱۰۳ ـ ۱۰۴.
۵. ر. ك: مهدی امانی، مبانی جمعیتشناسی، ص ۸۴.
۶. همان.
۷. ر. ك. منوچهر محسنی، پیشین، ص ۱۰۵.
۸. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۳.
۹. «قِلّهُٔ الْعَیال اَحَدُ الیَسارَیْن.» (محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۷۱.)
۱۰. آنتونی گیدنز، جامعهشناسی، ص ۴۳۴.
۱۱. احزاب: ۴.
۱۲. «ما من شیی مما احلهاللّه ابغض الیه من الطلاق.» (شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۲۶۷.)
۱۳. واحد آمار و انفورماتیك دفتر امور زنان، شاخصهای اجتماعی ـ اقتصادی زنان در جمهوری اسلامی ایران، ص ۲۱۶ ـ ۲۲۰.
منبع:فصلنامه شیعه شناسی، شماره ۱۱
نویسنده:حسین بستان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست