سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا


ویژگی های زن عصر مدرن و زن مسلمان


ویژگی های زن عصر مدرن و زن مسلمان
در این مقاله می خواهیم میان زن عصر جدید ، كه شخصیت او بیشتر تحت تاثیر عناصر مدرنیسم و دوران پس از رنسانس است ، و زن مسلمان مقایسه كنیم و خصوصیات هریك از آن دو را بر شماریم.
بسیاری از فرهنگ شناسان معتقدند كه اگر می خواهید وضعیت فرهنگی یك جامعه را بررسی كنید ، وضعیت زنان را در آن جامعه مورد بررسی قرار دهید كه در آن جامعه به زن چگونه نگریسته می شودو زنان از چه موقعیتی بر خوردار هستند. در این راستا پیامبر اسلام ص می فرماید: «انسان كریم و بزرگوار به زنان احترام می گذارد و انسان پست و بی ارزش به زنان بی حرمتی می كند» در واقع پیامبر زن را ملاك كرامت و ارزش فرد و جامعه تلقی می كند
جامعه شناسان معتقدند اواخرقرن بیستم جهان مواجه با دو تفكرو نهضت بزرگ اجتماعی بوده كه یكی تفكر پست مدرنیسم و دیگری جنبش زنان یا فمنیسم است .
منظور وهدف از جنبش زنان یا فمنیسم استیفای حقوق زنان و ایجاد تساوی میان دو جنس زن ومرد می باشد. كه در دوره جدید بر اساس همین جنبش ، بسیاری از اندیشمندان و اهل فرهنگ به خاطر احقاق حق زنان و ایجاد تساوی حقوقی میان زن ومرد ، به تكاپو افتاده اند و در بسیاری از زمینه های فرهنگ به تولید محصولاتی پرداخته اند كه دارای ریشه های فمنیستی است از جمله تولید فیلم با مضمون و محوریت زن ، رمان، نمایشنامه ، عكس و نقاشی ، اعطای جوایز جهانی به زن در بسیاری از زمینه های علمی ، هنری و صنعتی ، اعطای منصب ها و پست های مدیریتی و كلیدی در سطوح بالای دولت و وزارت ، به وجود آوردن فرصت های تحصیلی در تمامی سطوح از جمله دانشگاه ، تاسیس موسسات و سازمان های فرهنگی با اسم و مدیریت زنان و پرداختن به حقوق زنان ، تغییر قوانین حقوقی و جزایی در دادگاه ها و نظام حقوقی كشورها به نفع زنان ، دادن اختیارات بیشتر به زنان در زندگی مشترك با مردان ، اعطای فرصت های شغلی ، حق رای و انتخاب در مسایل اجتماعی و سیاسی، حق شركت در انتخابات و احراز كرسی های مجلس و دولت و بسیاری از موارد دیگر كه در همه این امور، به خلاقیت ها و كوشش های زنان پرداخته شده و به شخصیت آنان احترام گذارده شده است .
باید گفت در یك جمع بندی كلی تمامی موارد برشمرده شده كه از مصادیق ایجاد تساوی حقوقی میان زن ومرد است ، قابل تقدیر و احترام است و ما در اینجا بدون آنكه به تحلیل حقوقی آن امور بپردازیم ، به دیده حرمت و ارزش به آنها می نگریم ، اما پرسشی جدی در اینجا مطرح است كه آیا مقصود از جنبش زنان این بوده كه تنها به تساوی حقوقی میان زن و مرد بپردازد و با نادیده گرفتن تفاوت های موجود میان زن و مرد تساوی میان زن و مرد را اعلام كند ؟ و پرسش دوم اینكه آیا تساوی حقوقی میان زن و مرد لزوماً تامین كننده تساوی انسانی میان زن ومرد هم می باشد ؟ یعنی اگر ما توانستیم با نادیده گرفتن تفاوت های خلقتی ، جسمی و روحی میان زن و مرد ، به تساوی حقوقی میان آن دو حكم كنیم ، در این صورت توانسته ایم به تساوی انسانی هم حكم دهیم ؟
به نظر می رسد زنان در دهه های اخیر هر چند توانسته اند به مقداری از حقوق از دست رفته خویش دست یابند ، اما به نظر می رسد كه كوشش جنبش زنان یا فمنیسم بیش از آنكه در مسیر ایجاد تساوی انسانی میان زن و مرد و احترام به فضیلت های زنان باشد ، در مسیر تحقق این فكر بوده كه زن و مرد در همه امور مساوی هستند و هیچ تفاوتی میان آنان وجود ندارد . در واقع مثل این می ماند كه در یك اداره اعلام بكنیم كه از جنبه حقوق و مزایا از این به بعد هیچ فرقی میان اعضای این اداره نیست و تمامی افراد چه آنان كه تحصیل كرده اند و دارای تخصص و اهمیت بیشتری برای اداره هستند و چه آنها كه در پایین ترین سطح اداره هستند همه باید از حقوق یكسان برخوردار باشند و رئیس اداره و مستخدم آن باید همه از حقوق یكسان برخوردار باشند و استدلال هم این باشد كه به این دلیل میان همه افراد اداره به تساوی حقوقی حكم كرده ایم چون تساوی انسانی میان آنها باید رعایت شود .
در واقع این كار مبتنی بر این فكر است كه اگر معتقد به تفاوت حقوقی شویم ، به منزله این است كه زن و مرد از جهت انسانی با یكدیگر یكسان نیستند و ما برای تحقق تساوی انسانی میان زن و مرد ، باید تمام فرق ها را برداریم .
از قضا فمنیسم به ویژه در كشورهای كمونیستی و بلوك شرق همین نتیجه را داد و در دل معدن ، صد مترداخل زمین زنان با تمام آسیب پذیری و ضعف جسمانی نسبت به مردان ، در كنار مردان مشغول به كار هستند و این عمل را عدالت می دانند و تصور می كنند كه عدالت به معنای تساوی تمامی فرصت ها میان زن ومرد است .
اما باید گفت كه عدالت به معنای تساوی نیست ، بلكه به معنای قرار گرفتن هر چیز در جایگاه خویش است یعنی اگر رئیس اداره با مستخدم اداره یكسان حقوق گرفتند این تساوی است ، اما عدالت نیست زیرا عدالت این است كه هر كس به میزان استحقاق و شایستگی خود حقوق بگیرد نه آنكه تفاوت ها را نادیده بگیریم و همه را یكسان بدانیم ، همچنین در جنبش زنان هم اینچنین است و بعضی تصور كرده اند كه اگر زن و مرد هر دو یكسان به یك كار بپردازند و حقوق مساوی بگیرند ، به تساوی میان آن دو حكم كرده ایم ، در حالی كه عدالت اقتضا می كند كه هر یك به میزان شایستگی و توانمندی خویش كار كند و حقوق بگیرد نه آنكه هر دو به یك كار یكسان بپردازند در واقع زن ومرد باید در زندگی و اجتماع نسبت به هم مكمل باشند و اگر هر یك به وظایف و توانایی خود عمل كرد ، عادلانه می باشد.
متاسفانه باید گفت زن عصر جدید كه محصول فكر او جنبش زنان یا فمنیسم است شاید به تساوی با مردان رسیده باشد كه البته ممكن است هنوز در بسیاری از جوامع هم تحقق نیافته باشد اما در آن جوامعی هم كه زن و مرد به تساوی حقوقی رسیده اند هنوز ، به تساوی انسانی نائل نشده اند و همچنان زن عصر جدید بازیچه دست انسانهای هوس ورز است . آن روز كه زن در خانه تحقیر شد و به بیرون از خانه كشیده شد ، بیسوادی برای او زجرآور بود و به تحصیل پرداخت و نیمی از دانشجویان دانشگاه ها را تشكیل داد ، عنوان خانه داری را نمی پسندید و به این خاطر به دنبال كار در بیرون خانه رفت ، در آن روز او تصور می كرد كه اگر این و ضعیت را تغییر دهد و مانند مردان لباس بپوشد ، تفریح كند، دوشادوش او در ادارات كار كند ، در این صورت می تواند به عدالت میان زن و مرد نزدیك شود و حق خود را از مردان بستاند اما او گمان نمی كرد كه تنها با این كار توانسته به تساوی حقوقی برسد اما تساوی انسانی و احترام به كرامت و فضیلت زن هنوز متحقق نشده است .
هنوز در تمامی جوامع مدرن كه سخن از تساوی زن و مرد بیان می گردد، استفاده از جنسیت زن برای آنان مد نظر است و زنان با تمامی آزادی ها مورد تحقیر جنسی واقع می شوند. اگر از همه زنان عالم پرسیده شود كه آیا دوست دارند كه تنها به خاطر زن بودن و به جهت جنسیت، به آنان توجه شود ، قطعاً همه آنها جواب منفی خواهند داد و این را ناپسند می دانند و همه آنها دوست دارند تا به خاطر فضیلت ها و كرامت هایشان مورد احترام مردان باشند نه به خاطر زن بودنشان . اما یك نگاه به دنیای امروز بیانگر این است كه مدرنیته در این زمینه دوگانه عمل می كند و استفاده از زنان در عرصه تكنولوژی به خاطر زور بازو و دانش علمی آنان نیست بلكه بیش از این می خواهد از زن استفاده های دیگری هم بكند . امروزه ما می بینیم كه قرار دادن عكس یك زن هنرپیشه یا خواننده خوش سیما در ابتدای مجله ، یا استخدام یك دختر جوان و آرایش كرده در شركت ها و یا تولید لباس ها و وسایل تزیین و آرایش زنانه ، به خاطر كرامت و احترام به زنان نیست بلكه این محصولات عصر مدرن به دنبال سود، لذت جویی، هوس ورزی و تحقق یك دنیای مبتنی بر لذایذ و شهوات است و انسان مدرن كه فكر او محصول رنسانس و تكنولوژی است ، اگر هم جنبش زنان یا فمنیسم را مطرح می سازد انگیزه او غیر ازانگیزه پاك و بی الایش زنانی است كه می خواهند مورد تحقیر واقع نشوند .سزاوار بود كه زنان در جنبش خود تنها به احقاق حقوق خویش نمی اندیشیدند و به این امر هم توجه می كردند كه مردان در عین حال كه باید حقوق از دست رفته آنان را بدهند ، همچنین باید نگاهی انسانی به آنان داشته باشند و همچنین خوب بود خود زنان به كاستی های جسمانی خود اعتراف می كردند و میدانستند كه مجبور نیستند تا در مشاغل سخت كار كنند ، بلكه مردان موظف به حمایت مالی از آنان می باشند و در عین حال كه در كار سختی همچون معدن كار نمی كند ، همچنین دارای حقوق مالی می باشد و این عین عدالت است . اما ما می بینیم هم زن در كارهای سخت شركت كرد و با این راه از زحمت مردان كاست و هم مانند گذشته مورد سوء استفاده مردان قرار گرفت .
زن در دوره گذشته به جهت روحیه مرد سالاری مورد ستم قرار می گرفت و با بچه أی كه به پشت خود گره بسته بود در زمین های كشاورزی كار می كرد اما مردان در قهوه خانه ها چای می خوردند و سیگار می كشیدند . اما امروزه كه زنان به مقداری از حقوق خویش رسیده است ، باز مورد سوء استفاده قرار می گیرد و در عین حال كه از بار مالی و زحمت مردان می كاهد ، اما همچنان در نگاه اجتماعی به خاطر جنسیتش و زن بودن مورد توجه قرار می گیرد .
سزاوار بود كه در جنبش زنان به این امر توجه می شد كه باید برای زنان زمینه رشد و كمال را فراهم نمود ، نه آنكه به بهانه آزادی زنان از سنت های دینی و بومی آن مقدار احترامی را هم كه زنان به واسطه مذهب و آداب و رسوم عرفی دارا بودند ، از دست دهند ، به نظر می رسد مقداری از آن ستم كه امروز زنان به خود می بینند ، به خاطر كوتاهی خودشان است ، اگر زنان خود در برابر سوء استفاده های موجود از آنان در عرصه تجارت، تبلیغات ، زمینه های فرهنگی ، اینترنت ، ماهواره ها و دنیای انفورماتیك از خود عكس العمل نشان می دادند،‌ به مراتب برای آنان بهتر بود و باید گفت مهمترین ویژگی زن كه درعصر مدرن ، مورد توجه قرار می گیرد، جنیسیت و زن بودن او است و این خصوصیت بیش از همه دیگر عناصر ، حتی در ایجاد جنبش زنان یا فمنیسم هم دخالت دارد.
اما مهمترین ویژگی زن در ادیان روح لطیف و پاك اوست و زن در نگاه ادیان مظهر صفت زیبایی ، لطف و رحمت خداوند است .
اگر زن مسلمان مورد توجه متون دینی قرار می گیرد به خاطر جنسیت او نیست و هیچگاه در سخن ادیان زن به خاطر زن بودن ، مورد توجه قرار نگرفته است ، حتی اگر زن با صفات و وظایفی همچون تربیت فرزند ، مادر بودن ، شوهر داری و یا صفاتی از این دست مورد خطاب قرار می گیرد این امور در حوزه وظایفی است كه هم بر دوش مردان نهاده شده است و هم بر دوش زنان .همانطور كه در دین برای مردان یك سری وظایفی بر شمرده شده است برای زنان هم اینچنین است . اما هر گاه مردی یا زنی در دین مورد توجه و تجلیل قرار گرفته است و از او به نیكی یاد می شود به خاط ارزش های انسانی او است كه این امر در واقع همان بها دادن به كرامت و فضیلت های انسانی است . و همانطور كه بیان شد فضیلت ها و ارزش های انسانی امری فرا جنسیت است و هیچ ربطی به جنس زن و یا مرد ندارد ، هرگاه زنی یا مردی به تكالیف انسانی و بر آمده از آفرینش خویش عمل كند ، مورد تجلیل قرار می گیرد و به عظمت یاد می شود .
در ادیان زنان بزرگی پا به عرصه وجود گذاشته اند كه اگر دقت شود ، عظمت آنان به خاطر صفاتی است كه دارا هستند ، زنانی همچون فاطمه زهرا سلام الله علیها، مریم مقدس ، آسیه ، زینب كبری، ترزا ، برنادت سوبیرو، عدویه رابعه و بسیاری از زنان دیگر كه اگر بخواهیم به صفات مشترك در همه آنها اشاره كنیم باید به پاكی ، پارسایی، بندگی، و صفای باطن آنها اشاره كنیم ، كه همه این ویژگی ها ، جدای از جنسیت و زن بودن است .
زن در ادیان دارای كرامت و ارزش وجودی است ، نگاهی به تاریخ اسلام ، بیانگر این است كه زمانی پیامبر اسلام برانگیخته شد كه زن در فرهنگ عرب به صورت مال التجاره و بی ارزش تلقی می شد ، وقتی به یك مردی خبر می دادند كه همسر تو دختر زائیده است، به تعبیر قرآن صورت او از ناراحتی سیاه می شد و از شدت عصبانیت او را زنده به گور می كرد . در واقع دختر و جنس زن فقط برای مردان آن دوران دارای ارزش مالی وكالا تلقی می شد و هیچگونه ارزش انسانی و حقوقی نداشت .
در این جامعه ، پیامبر ص تساوی انسانی زن و مرد را اعلام نمود و قرآن فرمود كه بهترین فرد از زن ومرد نزد خداوند ، كسی است كه تقوی پیشه كند . درزمانی پیامبرص دست دختر خویش را بوسید كه داشتن دختر حقارت تلقی می شد و درزمانی پیامبرص فرمود كه نسل من از دخترم ادامه می یابد كه دختران درنظام حقوقی آن دوران از هیچگونه استقلال مالی برخوردار نبودند . بنابراین اگر می خواهیم نظر دین و پیشوایان دین را به جنس زن مورد توجه قرار دهیم ، باید انسان شناسی و افكار مردم آن دوران را مورد توجه قرار دهیم تا بفهمیم كه پیامبر ص چه سنت هایی را تغییر داده است .
پیامبرص نه تنها حقوق زنان را به رسمیت شناخت و آنها را بهره مند از ارث، دیه ، نفقه، مهریه نمود و با این امور به زنان استقلال مالی بخشید ، بلكه برای آنها جایگاهی انسانی قائل شد و از جهت انسانی آنها را مساوی با مردان دانست . در سخنی پیامبر ص فرمود كه زنان به مانند گل شكننده و آسیب پذیر هستند و نباید به آنان فشار روحی و جسمی وارد ساخت « زنان ریحانه هستند ».
اسلام علاوه برآنكه برای آنان كرامت معنوی و انسانی قائل شد و به آنان استقلال مالی داد بلكه به مردان توصیه نمود كه در كارهای سخت جسمی و بدنی نباید به آنان فشار آورند و این امر خود نقدی است بر آنان كه در جنبش زنان خواستند سختی های كار جسمانی را بر دوش زنان بگذارند و با این وجود از تساوی مرد و زن سخن راندند ، اما اسلام علاوه برآنكه برای زنان نظام حقوقی قائل شد، آنان را از كارهای سخت و تامین معیشت معاف نمود و این كار را از وظایف مردان دانست. پیامبرص در سخنی به مردان می گوید ، زنان اسیران دست شما هستند پس با آنان مدارا نمایید كه این سخن حاكی از عظمت و شرافتی است كه زنان مومن ومسلمان در دین دارا هستند
بنابراین زن مسلمان ، زنی است كه هم به جنبه انسانی او توجه می شود و هم به جنبه حقوقی او و در این عین حال خداوند او را از سختی های كار جسمانی معاف نموده و سختی های كار را از دوش آنان برداشته است . از اینرو به نظر می رسد كه زن معاصر ومتاثر از مدرنیته به مراتب نقد پذیرتر از زن مسلمانی است كه در قرآن و سنت توصیف شده است و زن عصر مدرن بیش از هر چیز شخصیت او تحت الشعاع جنسیت و زن بودن قرار گرفته است.
منبع:www.imammahdi.com
نویسنده: رضی موسوی
منبع : خبرگزاری فارس