سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
قلمرو ناشناختهٔ بیگناهی
●نگاهی به فیلم بیگناهی، ساختهٔ لوسیل ادزیالیلوویك
بیگناهی۱ را به تماشا مینشینی درحالیكه هراسی خزنده به وجودت راه مییابد. عنوانبندی رقصان و بلند فیلم، بهجای موسیقی، با غرش ترسناك زیردریایی همراه است. دختربچهٔ نیمهعریانی را میبینی كه از تابوتی خارج میشود و همسنوسالانش، درحالیكه روپوشهای سفید پاكیزهای بهتن دارند، با لبخندی شیرین از او استقبال میكنند. سردرگمی كه به چه دنیایی وارد شدهای. كابوسی شوم میبینی یا به رویایی شیرین فرورفتهای؟
اَدزیاَلیلوویك۲ پیش از این گفته بود كه نخستین فیلم سینماییاش در ژانر وحشت خواهد بود، اما با فیلمی كاملا ً متفاوت ظاهر شد. اگر هم در بیگناهی ترس و وحشتی هست، از جنس خیال و افسانه است.
بیگناهی براساس داستانی از فرانك ودكیند۳، نمایشنامهنویس اكسپرسیونیست آلمانی، ساخته شده است. كارگردان میگوید كه قصد نداشته فیلمی تاریخی بسازد، مكان داستان را حفظ كرده، اما میخواسته فیلمش با حالوهوای امروز باشد. زمان آن مشخص نیست، ولی احتمالا ً اواخر قرن بیستم است.
در مدرسهای شبانهروزی، در میان جنگلی نامعلوم، با دیوارهای سنگی بلندی كه آن را احاطه كردهاند، دانشآموزان شش تا دوازدهساله به پنج گروه سنی تقسیم شدهاند و هر گروه در خانهٔ مجزایی زندگی میكند. دختران نوجوان روپوشهای سفید به تن دارند و روبانهای رنگی به موهایشان زدهاند. رنگ روبان موهای دخترها در هر گروه به یكی از رنگهای رنگینكمان است؛ كوچكترینشان روبان قرمز و بزرگترینشان روبان بنفش. اریس، دختر تازهوارد، از تابوتی بیرون میآید. او و دختر بزرگتری به نام بیانكا، كه شبها بهطور اسرارآمیزی ناپدید میشود، گروهی تشكیل میدهند. در این مدرسه، آداب عجیبی برای دخترها تعیین شده است. فقط دو معلم میبینیم؛ دو زن زیبا و مهربان: مادموازل ادیت، معلم علوم، و مادموازل اوا، معلم باله. با وجود رفتار نرم و مهربان معلمها، درصورتیكه دخترها قصد داشته باشند از مدرسه فرار كنند و بخواهند از آنچه آن سوی دیوارهای مدرسه میگذرد سردربیاورند، بهشدت مجازات میشوند.
اریس یك شب، حین جستوجو در ساختمان اصلی مدرسه، چشمش به مردی میافتد كه در حال تزریق آمپولی به بیانكاست و از او میخواهد كه مقاومت نكند. از طرف دیگر، لورا، یكی دیگر از دخترها، سعی میكند با قایقی فرار كند. قایق غرق میشود و تابوت او، در مقابل چشمان دخترها، شبانه در آتش میسوزد. مدیر این مدرسه زنی است كه سالی یك بار از مدرسه دیدن میكند. دخترها در حضور او میرقصند و یك نفر، با معیارهایی كه هیچ توضیحی دربارهاش داده نمیشود، انتخاب میشود برای اینكه همراهش برود. آلیس از اینكه انتخاب نمیشود آشفته میشود، از دیوار مدرسه بالا میرود و دیگر هیچكس او را نمیبیند. دخترها در حضور تماشاگرانی خیالی، مراسم رقص بهجا میآورند. مردی یك شاخه رز قرمز به سوی بیانكا پرتاب میكند و بیانكا خیالپردازیهای شهوانی میكند. او و سایر دختران بزرگتر، با ورود یك تازهوارد، كه از تابوتی خارج میشود، مدرسه را ترك میكنند. در دنیای واقعی، دخترانِ رها و آزاد در كنار چشمهای سرگرم بازیاند، و در اینجا پسری بیانكا را انتخاب میكند.
چند خدمتكار سالخورده به امور خانهها میرسند. شایع شده كه آنها زمانی در این مدرسه تحصیل میكردهاند، روزی كه قصد فرار داشتهاند، گرفتار میشوند و مجازاتی كه برایشان تعیین میشود این است كه بقیهٔ سالهای زندگیشان در این مدرسه خدمتكار باشند.
از ابتدای فیلم، فضای ناشناختهٔ غیراینجهانی بر آن حاكم است. درعینحال، جلوههای زندگی روزمره را میبینیم. اریس از تابوت خارج میشود. دخترهایی با روپوش سفید از او استقبال میكنند و به او هم لباس سفید میپوشانند، روبانی به رنگ قرمز، رنگ روبان كلاساولیهای این مدرسه، به موهایش میزنند و او را در جمع خود میپذیرند. معلوم میشود همهٔ دخترهای این مدرسه این مرحله را پشت سر گذاشتهاند. اریس سردرگم و بهتزده است. نمیداند كجاست. میپرسد: «برادر كوچولوی من كجاست؟» بیانكا جواب میدهد: «در خانه.» اما اینجا خانهای است كه ترك آن ممكن نیست و او دیگر نمیتواند برادرش را ببیند. مدرسه فضایی است مفرح و درعینحال اسرارآمیز و پر از شگفتی. در آنجا واقعیت و خیال درهم تنیده میشود. شنا در دریاچه یا تمرین ژیمناستیك لابهلای درختهای جنگل ـ تنها صحنهای كه با موسیقی همراه است ـ سرگرمی دخترهاست. اما هراسهایی هم به دل راه مییابد؛ تونلهای زیرزمینی اسرارآمیز و اصوات عجیبی كه در آنها به گوش میرسد، ساعتی قدیمی كه دخترها از دریچهٔ آن عبور میكنند و وارد سالن تئاتر میشوند... . وقتی آلیس از دیوار مدرسه بالا میرود و فرار میكند، به دخترهای دیگر گفته میشود كه باید او را فراموش كنند و هرگز نامی از او به زبان نیاورند. لورا تلاش میكند از راه رودخانه فرار كند. اتفاقات هولناكی میافتد: درحالیكه قایق او پر از آب میشود، دوربین ما را به اعماق خروشان فرومیبرد و، در شبی طوفانی كه باران شدیدی میبارد، به سطح آب برمیگرداند.
دنیایی كه اَذریاَلیلوویك خلق میكند دنیایی واقعی و درعینحال انتزاعی است. قوانین سختی در مدرسه حاكم است: دخترها اجازه ندارند به دنیای خارج راه پیدا كنند یا حتی به آن فكر كنند و باید طوری رفتار كنند كه اصلا ً چنین دنیایی وجود ندارد.
از نگاه بسیاری، تصویری كه كارگردان از كودكی و نوجوانی دختران ارائه میدهد تصویری خیالی است كه تداعیگر كودكآزاری و میل جنسی به كودكان است. با وجود این، عنوان فیلم بههیچوجه كنایهآمیز نیست. بیگناهی اثری است به معنای واقعی كلمه دربارهٔ بیگناهی. در واقع، آنچه عجیب و غیرمنتظره است نبود معنای تلویحی روابط جنسی در فیلم است. چشمهای ما را عادت دادهاند، در تصویرهایی كه از مدارس دخترانه ظاهر میشود، به دنبال شرارت و گاهی خشونت باشیم، در مقابل اینها، اَدزیاَلیلوویك از روپوشهای سفید دخترها، بههیچوجه، استفادهٔ ضمنی نكرده است. او میگوید این دختربچهها فقط دختربچهاند.
اما در انتهای فیلم، وقتی ماجرای بیانكا بر سر زبانها میافتد، متوجه این نكته میشویم كه دخترها با بیدارشدن امیال جنسیشان به تملك آن درمیآیند. در لحظهای حساس میبینیم كه تنها مرد فیلم با صدای بلند از بیانكا تمجید میكند و او با غرور و كنجكاوی پاسخ مرد را میدهد. اولین نگاه جنسی فیلم.
بیگناهی در قلمرو ناشناختهای در سینمای فرانسه گام برمیدارد. صدا و تصویر ابهام داستانی آن را القا میكند و تركیب رنگها جنگل و بناها را به پررمزورازترین شكل جلوهگر میكند. تصاویر نمادین پروانهها بهزیبایی به تسخیر فیلمبردار درآمده است. وهم و خیال در فضای زندگی روزمره تنیده شده است و، بهرغم اتفاقهای وهمانگیز و محو شدن مرز واقعیت و خیال، رفتار و گفتار دخترها عادی مینماید. دخترها از تابوت بیرون میآیند، به دنیای واقعی پا میگذارند و زندگی عادی ادامه دارد. آنها جسم خود را پرورش میدهند، شنا میكنند، باله تمرین میكنند و... . اَدزیاَلیلوویك در بیگناهی بر آموزش و تربیت این دختران متمركز شده است. او به روابط دختران نوجوان و بهطوركلی زنان توجه بسیار دارد و مشخصهٔ آن را شفقت و گاهی قساوت میداند. نوجوانان فیلم او از طرفی شخصیتهایی ملموساند و از طرفی زندگیهایی پر از نیرنگ و دروغ را تداعی میكنند. فیلم نگاهی انتقادی دارد، نه به جامعهای مردسالار، بلكه به نقش خود زنان در ظلمپذیریشان. البته كارگردان میگوید كه هیچ پیامی دربارهٔ دختران نوجوان ندارد: «من قصد نداشتم هیچ پیامی بدهم. سؤالات تماشاگران هم كه در انتهای فیلم بیجواب میماند، پس هیچ نكتهٔ اخلاقیای هم از آن برنمیآید.»
انتظار میرود سالها مطالعات فیلمشناسی در مورد بیگناهی انجام شود. نگاه تماشاگران فیلم، به اعتبار جنسیت و تجارب و تحصیلاتشان، متفاوت است. ممكن است زنانْ دنیای این فیلم را تصویر دقیقی بدانند از آرمانشهر گمشدهٔ خود، برای مردان هم گاهی دنیای زنان دنیای هراسآوری است و به سیارهٔ ناشناختهای میماند.
تأثیری كه هر فیلم در تماشاگر میگذارد از اختیار سازندهٔ آن خارج است. با وجود این، روشن است كه اَدزیاَلیلوویك بهعمد از تصاویری بهره میگیرد كه زمانی بیگزند بودند و اكنون تابو بهنظر میرسند. اگر مشكلی با این تصاویر هست ـ چنانكه از نظر بسیاری تماشاگران هست ـ ظاهراً باید اذعان كنیم مشكل از خود ماست.
بیگناهی فیلمی است اثرگذار، بهیادماندنی، پرجاذبه و با خلاقیتی بیبدیل كه همهٔ اینها نشانهای است از خوشقریحگی و جسارت كارگردان ـ نویسندهٔ آن. فیلمبرداری زیبا و حرفهای بنوا دبی۴ و تلاش اَدزیاَلیلوویك برای ارائهٔ بازیهای بسیار خوب از بازیگران جوان، كه بیشتر آنها از كلاسهای رقص انتخاب شدهاند، تحسینبرانگیز است.
اَدزیاَلیلوویك، در میان فیلمسازان جوان فرانسه، پیشتاز زنان است و شاهدی است بر حیات و تنوع فیلمسازان زن در كشوری كه بیش از یكسوم فیلمسازان آن زناند.
▪اَدزیاَلیلوویك، در میان فیلمسازان جوان فرانسه، پیشتاز زنان است و شاهدی است بر حیات فیلمسازان زن در كشوری كه بیش از یك سوم فیلمسازان آن زناند.
▪بیگناهی نگاهی انتقادی دارد، نه به جامعهای مردسالار، بلكه به نقش خود زنان در ظلمپذیریشان.
ترجمهٔ سیما سودخواه
پینوشتها
۱) Innocence، برندهٔ جایزهٔ بهترین كارگردانی از جشنوارهٔ سن سباستین، برندهٔ جایزهٔ پانزدهمین جشنوارهٔ فیلم استكهلم (۲۰۰۴) و برندهٔ جایزهٔ تماشاگران از بیستوپنجمین جشنوارهٔ فیلم استانبول (۲۰۰۶).
۲) Lucile Hadzihalilovic
۳) Frank Wedekind
۴) Benoit Debie
پینوشتها
۱) Innocence، برندهٔ جایزهٔ بهترین كارگردانی از جشنوارهٔ سن سباستین، برندهٔ جایزهٔ پانزدهمین جشنوارهٔ فیلم استكهلم (۲۰۰۴) و برندهٔ جایزهٔ تماشاگران از بیستوپنجمین جشنوارهٔ فیلم استانبول (۲۰۰۶).
۲) Lucile Hadzihalilovic
۳) Frank Wedekind
۴) Benoit Debie
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست