شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا


هنر قدسی


تاریخ نشر : ۸۵۰۳۰۱
تیراژ : ۲۱۰۰
تعداد صفحه : ۲۷۴
نوبت چاپ : ۱
شابک : ۹۶۴-۴۲۳-۶۱۰-۶
شماره کنگره : ۸۵۳۰۱۰۷۱
رده دیویی : ۷۰۴.۹۴۸
محل نشر : تهران
جلد : شومیز
قطع : رقعی
زبان کتاب : فارسی
نوع اثر : تالیف
نویسنده : مطهری - مجتبی

درکتاب آمده است: 'هنر قدسی، هنری است متعالی و اسرارآمیز و حالتی که اکسیری دارد و نام آن از کلمه‌ی قدوس که از اسماء الحسنی است، اخذ شده است. این هنر مانند الماسی درخشنده در میان هنر سنتی می‌درخشد. هنر قدسی طبق پژوهش‌های بورکهارت و شوان از لحاظ معرفتی و مبانی حکمی الهام گرفته از حکمت ذوقی و اشراقی به ویژه حکمت متعالیه‌ی صدرالمتألهین و عرفان محی‌الدین عربی است. هنرمند قدسی بر اثر سیر و سلوک عرفانی و تزکیه‌ی نفس و در نتیجه دریافت شهودی و درونی از حق در عین پیوستن به حق و ادراک لقاء الهی قدم به مرحله‌ی فنا می‌گذارد... هنرمند قدسی از آن جهت که خود و هستی را مظهر و جلوه‌ی و آیینه‌ی ذات حق می‌بیند لذا هنر و سبک او چیزی جز ظهور و تجلی اسمای حق و انعکاس صور خیال مجرد و روحانی و آیینه‌ای برای مراتب برتر هستی و یا تجلی انوار حقایق برتر و متعالی نیست و صوری روحانی نیز که در نفس قدسی هنرمند متمثل می‌شود تمثیل حقایق برتر و اعلی و منعکس کردن آن در عالم حس نیست'. بر این اساس در کتاب حاضر، پس از تعریف هنر و بیان ماهیت هنر، نیز ذکر مباحثی شامل 'انسان و اثر هنری'، 'هنر برای هنر' و 'هنر و انسان' نخست، ارتباط هنر با زیبایی، دین، خیال، علم، و سمبولیسم بررسی گردیده و سپس ویژگی‌های هنر قدسی ضمن طرح مباحثی هم‌چون 'هنر قدسی و ادیان'، 'هنر قدسی و جاودانگی' و 'هنر قدسی و وحدت وجود' برشمرده شده است. به تصریح نگارنده: 'هنر قدسی همانند احادیث قدسی منشا غیبی و الهامات قدسی دارد، چنان که مبدا جوهره‌ی نفس انسان نیز از عالم قدسی و ملکوتی است و راز فناپذیری آن نیز در همین است و نیز وجود و هستی تنزل یافته از عالم الوهیت است. لذا هنر قدسی، هنری آن سویی است نه این سویی؛ تجلی یافته و نشات گرفته از عالم غیب است نه از عالم حس. به همین لحاظ تمثلی از عوالم برتر است. اصول و مبادی این هنر در حکمت ذوقی ـ اشراقی مخصوصا حکمت متعالیه‌ی صدرالمتالهین و عرفان محیی‌الدین عربی نهفته است چنان که بورکهارت و شوان، متفکران و پژوهشگران هنر دینی، در آثار خویش بدین نکته توجه کرده‌اند. معرفت به این هنر و درک عمیق آن جدا از معرفت به حکمت متعالیه و عرفان و اصول متعالیه‌ی آن مانند نظریه‌ی مثل تجرد خیال و نفس قدسی انسان، امکان فقری، وحدت ادیان، وحدت وجود، مراتب وجود اصالت وجود، رابطه‌ی علم و وجود، اصل حرکت در جوهر اشیاء، بینش (علم) شهودی (حضوری) و تفسیر عرفانی از دین و وحی، عشق الهی و اصل بسیط الحقیقه کامل اشیاء و سنت نیست.... سنتی بودن تعالی و غیبی بودن و تعلق به علم ملکوت داشتن مهم‌ترین ویژگی این هنر است'.