چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
فلسفه و هدف زندگی
استاد محمدتقی جعفری در سال ۱۳۰۴ در تبریز در خانواده ای مشهور به صدق و صفا متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در آن شهرستان به پایان رسانید. در حدود سال ۱۳۲۲ در تهران در حضور فیلسوف بزرگ شرق مرحوم آقا میرزا مهدی آشتیانی به فراگرفتن فلسفه شرق پرداخت، سپس برای ادامه تحصیل در رشتههای علوم و معارف اسلامی در سال ۱۳۲۵ یک سال در آن حوزه ماند و از دانش استادان آن زمان بهرهمند شد.
در اواخر سال ۱۳۲۵ به حوزه عالی نجف اشرف وارد شد و حدود ۱۲ سال در آن دانشگاه بزرگ به تحصیل نهایی و تتبع و تدریس اشتغال ورزید. در خلال این مدت به علت علاقه شدیدی که به جهانبینی و علوم انسانی داشت، علاوه بر معارف مشرق زمین، با فلسفه و مکاتب انسانی مغرب زمین نیز آشنا شد و سپس در اوایل سال ۱۳۳۸ به تهران مراجعت کرد.
علامه جعفری در حوزههای گوناگون علوم مربوط به انسان مطالعات کامل و جامعی داشت و نظریات ژرفی را ابراز میکرد که مرتبت ایشان را تا حد صاحب نظر بودن ارتقا میداد؛ از فقه و اصول تا روانشناسی، از زیباییشناسی تا حقوق بشر و از موسیقی تا فلسفه علم. چاپ بیش از یکصد اثر در حوزههای گوناگون علوم انسانی نمایانگر بخشی از فعالیتهای فکری ایشان است.
فلسفه حیات و هدف زندگی نیز از موضوعاتی است که ایشان در آثار خود به آن توجه داشتند و این مقاله به بررسی نظر علامه جعفری درباره همین موضوع اختصاص دارد.
پروفسور ولقاریس، رئیس دانشگاه الهیات آتن درباره شخصیت برجسته علامه جعفری میگوید: علامه جعفری هرگز کسی را محکوم نمیکرد. او قاضی نبود، بلکه یک معلم بود. به خاطر دارم یک بار از ایشان خواستم نظر خود را درباره جوامع غرب برایم بگویند.
پرسش برای ایشان غیرمنتظره بود؛ اما در پاسخ گفتند: انسان غربی در تلاش برای فوق بشر شدن، نتیجهای جز غیر بشر شدن نگرفته است؛ زیرا از خدا دور شده و صرفاً بر منطق و تواناییهای خودش تکیه دارد.
استاد جعفری ایمان به خدا را با منطق بشری در هم آمیخته بود. خانم پروفسور هیسائه ناکانیشی، استاد دانشگاه ناگویا نیز اینگونه بر اهمیت اندیشه استاد در جهت وصول به ارزشهای انسانی و صلح جهانی تصریح میکند: دنیا دچار تغییرات چشمگیری شده و به سوی شرایطی خطرناک پیش رفته است. ارزشها و مفاهیم بزرگی از قبیل شرافت و کرامت انسانی و میراث بشری مورد بیاعتنایی و حتی انکار قرار میگیرند.
برای احیای این مفاهیم حیاتی انسانی، باید تمامی آثار استاد جعفری مورد توجه قرار گیرند و سعی شود که فلسفه ایشان مجدداً تفسیر شود تا بتوان از نو، جهانی ایمن تر و صلحآمیزتر ساخت.
و بالاخره رابطه دوستانه نزدیک علامه جعفری و پروفسور محمود حسابی و تعاملات فکری ۲۵ ساله این دو دانشمند برجسته علم و معرفت ایران از جمله در جلسات هفتگی دایر در منزل پروفسور حسابی و همچنین حضور مؤثر وی در جلسات هم اندیشی فیلسوفان و دانشمندان جهان در موضوعات مختلف نشان از جامعیت طلبی و عمق دانشپژوهی استاد علامه محمد تقی جعفری دارد. (۱)
اندیشه عمیق و قلم ساده و روان استاد در عین بی پیرایگی و دوری از تکلف، دربردارنده ژرفترین مضامینی است که فیلسوفان جهان امروز گاه به زبان مغلق و غیرقابل فهمیکه گمان میرود خود نیز قادر به فهم درست آن نیستند، نمیتوانند ذرهای به این عمق و جامعیت معنا دست یابند.
برای شنیدن از زبان علامه جعفری کتاب «فلسفه و هدف زندگی» را برگزیدهایم که در عین اجمال، عمده سؤالات پیرامون مساله هدف حیات را که اساسیترین پرسش جوان امروز است مطرح کرده و با استدلالهای منطقی، نقل قولها، اشعار و تمثیلات زیبا به پاسخ آنها مبادرت ورزیده است. با این انتخاب شرح زندگی استاد را به زینت نگاه ایشان به هدف زندگی میآراییم.
در مقدمه کتاب، نگارنده با این لحن صریح و بیپروا در انتقاد به فلسفه نماییهای معاصر به پیشواز تألیف ارزنده خود میرود: «سؤال از فلسفه و هدف حیات از نظر تاریخی مساوی با تاریخ هشیاری آدمیان است. پاسخهایی که در آن دورانها به سؤال از هدف زندگی گفته میشد، متین و باشکوه و موقرانه بازگو میگشت، زیرا جهان هستی برای آنها عظمت و شکوه و جلالی داشت که آنان را وادار به احتیاط در بحث مینمود.
در صورتی که در دورانهای اخیر به علت باز شدن برخی رموز طبیعت و پیشرفتهای چشمگیر، یا به عبارت شایستهتر به جهت گسترش روابط انسان با طبیعت، به غلط چنین گمان رفته است که هستی دارای آن ابهت و عظمت نیست و لذا سؤال مزبور با اینکه جدی است، سبکتر و بیاهمیتتر مطرح میگردد و متقابلاً پاسخهایی نیز که به آن داده میشود، عامیانهتر است و از دیدگاههای محدودتری ناشی میشود. گویی مردم دوران ما در صدد برآمدهاند که فلسفه و هدف حیات را مانند فلسفه و هدف آب خوردن در موقع تشنگی بفهمند.»
از همین ابتدا، علامه با انتقاد از مهمترین بحران زندگی امروز یعنی پوچ انگاری حیات در نتیجه غلبه بیامان فناوری و ماشین بر شوون مختلف زندگی انسان، هدف و انگیزه اصلی از طرح این مباحث را به مخاطب خود گوشزد میکند: «نکته دوم که موجب افزایش و شیوع سؤال مزبور شده است (سؤال از فلسفه و هدف زندگی)، دگرگون شدن چهره حیات به وسیله غوطهور شدن در عربدههای ناخودآگاه ماشین است که از اواخر قرن هیجدهم به این طرف رو به گسترش گذاشته است. در حقیقت، بانگ «فلسفه زندگی چیست؟» به ناله انسانهای فشرده شده در آهن پارههای عصر ماشینیسم بیشتر شباهت دارد، تا پرسش حکیمانهای که پاسخ حکیمانهای به دنبال داشته باشد.
در نتیجه، متفکرنماهایی که یا بیماری روانی شکنجهشان میداد و یا برای ارضای حس شهرتپرستی زمینه مناسبی برای خود میدیدند، به جای اینکه در جهت برداشتن سنگی که روی منبع حیات آدمیان افتاده است بکوشند، فریاد برآوردند که منبع، آب ندارد و یا آب منبع تمام شده است و پوچی حیات را نتیجه گرفتند.»!
در ادامه، مختصات احساس پوچی در انسان مورد بحث واقع میشود و پس از آن نگارنده میکوشد به سؤالهای اساسی مرتبط با بحث یعنی معنای هدف، تعریف زندگی و انگیزههای پرسش از هدف زندگی پاسخ گوید. یکی از انگیزههای پرسش از هدف زندگی زمینه منفی حیات عنوان میشود که امروزه با نام یأس فلسفی از آن نام میبرند.
تقسیمبندی قابل توجهی که علامه جعفری از دنباله روان این اندیشه ارائه میکند، بسیار قابل تأمل است. بنای علامه بر فهم و شناخت است نه فقط رد و عدم قبول. از این رو بخوبی توانسته مرز میان پوچگرایی، پوچانگاری و پوچنمایی را مشخص کند. (اطلاق این اسامی به ۳ گروه مورد اشاره علامه، از نگارنده است):
۱) گروهی هستند که توفق و رکود حیات خویش را از سازندگی و حرکت، پدیده مشخصی میدانند که برای آنان به وجود آمده است و میپندارند به یک ضعف حیاتی دچار شدهاند ولی دیگران هدف و طعم حیات را کاملاً میچشند. اینان از نظر اندیشه و درک، کاملاً در مرحله پایین قرار گرفتهاند.
۲) اشخاصی هستند که به وجود آمدن انگیزه رکود حیات را به طور کلی در تسلط ماشین و درهم و برهم شدن قوانین و اجرای آنها میدانند و بر این مبنا به جای اینکه حیات و هدف آن را به طور صحیح مطرح کنند و موانع حرکت و سازندگی حیات را توضیح بدهند، فلسفهای به نام فلسفه پوچی میسازند. نظیر آن که چشمهسار زلالی در جریان باشد، ولی یک عده مشغول خاکپاشی به آن باشند.
این از حماقت است که گفته شود آب چشمه سار کدر و تیره است، بلکه باید جلوی عوامل گلآلود کردن آن را گرفت. اینان دیدگاه بسیار محدودی دارند که از متن حیات طبیعی و متلاشی شدن آن در موقع از دست دادن حرکت و سازندگی تجاوز نمیکند. اکثریت قریب به اتفاق نفوس انسانی با مراتب مختلف، همین ضعف و ناتوانی را دارا هستند.
۳) گروه دیگر درصدد بیان واقعی از دست دادن تحرک حیات و چاره جویی آن برمیآیند. امروزه افراد این گروه چه در غرب و چه در شرق فراوانند و کوشش آنان در این است که بتوانند عوامل فقدان تحرک حیات و طرق بازگرداندن آن را به اجتماعات بشری بازگو کنند. اینان دیر یا زود راهی را که در پیش گرفتهاند، به پایان خواهند رساند و بالاخره موفقیت نصیبشان خواهد شد؛ زیرا کوشش آنان در سمت موافق جریان قوانین هستی است.
با توجه به نقل قولهای مختلفی که علامه جعفری در کتابهای خود از نویسندگان اصلی جریان پوچی جهان، آلبر کامو و فرانتس کافکا در تأیید مدعای بحثها آورده میتوان گفت منظور ایشان از گروههای غربی مورد اشاره در گروه سوم چه بسا این ۲ نویسنده بزرگ باشد.
جداسازی این گروه آخر از دیگران، تقسیم هوشمندانهای است که نشان از نگاه ژرف و حقیقتجویانه علامه نسبت به پدیدههای فکری و فلسفی موجود دارد. اریک بنتلی، مترجم، نمایشنامه نویس، کارگردان و منتقد تئاتر نیز در این باره میگوید: فقط یک یأس وجود دارد که واقعاً واقعی، غایی و صددرصد است و آن یأسی است که غلتیدن به روانپریشی، بیماری جسمی جدی، یا خودکشی را تسریع میکند. در این مرحله دیگر آدمی شعر، رمان و یا نمایشنامه نمینویسد تا از یأس سخن بگوید. او «در انتظار گودو» (نوشته ساموئل بکت) نمینویسد.
بیمار میشود یا زیر ماشین میرود و یا دچار حالتی از نومیدی تام و تمام میشود که اصلاً نمیتواند دست به سوی قلم ببرد. فعالیت هنری خود، تعالی یأس است و برای هنرمندانی که یأسی غیرمعمول دارند هنر همین است و بس: نوعی درمان، نوعی ایمان.
این عبارت یکی از پاراگرافهای کلیدی کتاب است: «وقتی که من ِ انسانی از هدف حیات میپرسد، چون در نقطه مافوق حیات طبیعی قرار گرفته است، نمیتواند پاسخ آن را در خود حیات طبیعی و شئون آن جستجو کند.» در توضیح این عبارت میخوانیم: «جستجوی [هدف از خلقت] «من انسانی» در حیات طبیعی و شوون آن، همان قدر خلاف منطق و خندهآور است که جستجوی [هدف از خلقت] انگور، هدف خود را در آب و خاک و ریشه و ساقه و شکوفه درخت انگور...! من که ملول گشتمیاز نفس فرشتگان/ قال و مقال عالمی میکشم از برای تو. مضمون بیت حافظ که یک پدیده واقعی روان آدمی را بازگو میکند، میگوید: حیات انسانی از حیث حساسیت و ظرافت به جایی میرسد که حتی نمیتواند نسیم موجود غیرمادی مانند فرشته را تحمل کند.
اکنون همین انسان که با نیروی عشق، خود را دگرگون کرده و خود دیگری را برای خویش ابداع کرده است، میتواند در مقابل قال و مقال و تمام تصادمهای عالم هستی مقاومت بورزد. آری طعم حیاتی را که رادمردان با عظمت تاریخ چشیدهاند با آن ظرافت و نیرومندی که خاصیت معجزهآسای حیات است، توانستهاند تلخترین حوادث روزگار را نوش کنند و لذایذ آن را هم زیر پا گذارند و از سایههای موجودیت خود به هدف حیات برسند.
در نگاه علامه، هدف حیات برای انسان نمیتواند ماورای طبیعی نباشد؛ چون: «انسان هر ایدهآلی را که به عنوان هدف منظور بدارد، پس از وصول به آن هدف و بلکه با تجسیم واقعی آن، خود را بزرگتر از آن میبیند و هدف به دست آمده را مانند جزء کوچکی از خویش میپندارد. جلالالدین میگوید: تنگ است بر او هر هفت فلک/ چون میرود او در پیرهنم؟... این جریان مداوم، اساسیترین عنصر «من» آدمی است. مثلاً کسی که وصف زیبایی مناظر طبیعی رامسر را شنیده است، تماشای آن را مطلوب و کمال نسبی من خویش تلقی میکند، ولی هنگامیکه مناظر مزبور را چند بار تماشا کرد بتدریج مطلوبیت خود را از دست میدهد. نه اینکه مناظر مزبور نابود شده است، بلکه صورت آن مانند جزء غیر مورد توجه من گشته و جالب بودنش را از دست داده است و دینامیک کمالجویی من به اضافه آن نمود ضمیمه شده به من، به جریان خود برای وصول به ایدهآلهای دیگر ادامه میدهد. پس بود دل جوهر و عالم عرض/ سایه دل کی بود دل را غرض... این است مقدمه هدف حیات در مکتب ادیان و هدفهای دیگری که برای حیات گفته شدهاند، اگر جنبه مثبت داشته باشند، در مقدمات هدف ادیان تضمین شده اند.»
و اما هدف واقعی حیات: «هدف حیات طبیعی در مکتب دین آماده شدن برای ورود به حیات حقیقی ابدی است که از همین زندگانی شروع میشود. اما موضوع بهشت که بعضیها گمان میکنند به عنوان هدف حیات در ادیان مطرح شده است، مقصود باغی وسیع با چند درخت سیب و انار و جویبار نیست، بلکه چنانچه در تفسیر مثنوی توضیح دادهایم، بهشت انعکاسی ازموجودیتی است که انسان در این زندگانی تحصیل کرده است. از محقرترین لذایذ گرفته تا لقاءالله و رضوان الله و ایام الله و غوطهور شدن در ابدیت جلال و جمال الهی همه و همه درجات مختلف بهشتاند و باید در نظر گرفت که موضوع بهشت و جهنم در مسیر تکامل از انگیزگی پرستش الهی برکنار میشود و خود پرستش که عبارت است از جذب شدن به شعاع جاذبه الهی، هدف قرار میگیرد، چنانکه علیبن ابیطالب علیهالسلام فرمود: من تو را نه به طمع بهشت میپرستم و نه به جهت ترس از آتش دوزخ، بلکه تو را شایسته معبودیت میبینم و میپرستم.»
و بالاخره با معرفی عبادت به عنوان هدف اصلی حیات و استناد به آیه «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (من جن و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند)، استاد علامه چنانچه سخن را با صراحت در انتقاد از پوچی آغاز کرد حالا بیپرده در رد ظاهربینی چنین میگوید: «مردم معمولی اغلب گمان میکنند مقصود از عبادت همان حرکات و ورد و ذکرهای خشک و حرفهای است و میپندارند اینگونه عبادتهاست که انگیزه آفرینش انسان بوده است. روی همین تفسیر احمقانه، بهانه به دست متفکرنماها دادهاند که بگویند چه هدف ناچیز و کودکانهای است که میلیاردها عوامل طبیعی و انسانی دست به دست هم بدهند و انسانی به وجود بیاید و آن انسانها در میان میلیونها عوامل مضر و سودمند و با شادیهای محدود و ناراحتیها و بدبختیهای نامحدود زندگی کنند و هدف این زندگی هم چند بار خم و راست شدن و ذکرها و وردهای خشک و عادی و بی اثر باشد؟.»!
آزاد جعفری
پانوشت:
۱- علامه محمدتقی جعفری، زندگی، تفکرات و آراء/ موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری
پانوشت:
۱- علامه محمدتقی جعفری، زندگی، تفکرات و آراء/ موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری
منبع : روزنامه جامجم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست