دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


لوح سنگی و بیانیه معروف کوروش


لوح سنگی و بیانیه معروف کوروش
● فتح بابل
کوروش، پادشاه سرزمین پرشیا، از سال ۵۳۰ تا ۵۵۹ قبل از میلاد مسیح حکومت کرد و حادثه فتح بابل در سال ۵۳۹ قبل از میلاد اتفاق افتاده است. این روز در تاریخ باستان از این جهت اهمیت دارد که گفته می‌شود، کوروش پس از فتح بابل فرمان می‌دهد که به برده داری در منطقه پایان داده شود و اسرایی که از اقوام دیگر گرفته شده‌اند آزاد و به زادگاه خود برگردانده شوند. کوروش همچنین دستور می‌دهد که بیانیه او روی لوح‌های سنگی استوانه‌ای شکلی نوشته شود و یک نسخه از آن برای هر کشور تحت تسلط امپراطوری هخامنشیان ارسال شود. بسیاری از کارشناسان جامعه شناسی و باستان شناسی در سراسر دنیا این لوح را به دلیل متن جالبی که روی آن نوشته شده، اولین بیانیه حقوق بشر در تاریخ نامیده‌اند.
اهمیت و اعتبار این موضوع به حدی است که از روی این استوانه یک بدل ساخته شده و این بدل به عنوان سمبلی از احترام به حقوق بشر در راهروی متنهی به محل جلسات شورای امنیت در ساختمان سازمان ملل در نیویورک به نمایش گذاشته شده است.
باستان شناسان معتقدند رفتار کوروش در این ماجرا - به عنوان یک فرمانروای فاتح - به دلیل رعفت و بخشندگی خاصی که از خود نشان می‌دهد آنچنان تاثیر عمیقی بر ملل و اقوام منطقه می‌گذارد که بسیاری از مردم خاورمیانه، از آن پس ایرانیان را به عنوان ملتی متمدن و طرفدار صلح و احترام متقابل می‌‌شناسند و این صفت هنوز در ذهن بسیاری از مردم دنیا جایی دارد.
من تقریبا سه هفته پیش مطلع شدم که اساسا چنین روزی وجود دارد و کنجکاو شدم که درباره این حادثه تاریخی، علت اهمیت لوح استوانه‌ای شکل مذکور و اصولا تاریخ هخامنشیان تحقیق کنم. به همین دلیل تصمیم گرفتم که اطلاعاتی در این زمینه برای افزایش آگاهی شخص خودم جمع آوری کنم. اما چون دیدم برخی از نتایج این بررسی جالب است، حیف آمد که خلاصه‌ای از آنها را در این وبلاگ برای مطالعه دوستانم نگذارم.
● لوح سنگی کوروش
در طول تاریخ روایت‌های مختلفی درباره لوح سنگی معروفی که از آن صحبت می‌کنم گفته شده اما این لوح را تا حدود ۱۵۰ سال پیش اصولا کسی ندیده بود و این قضیه بیشتر به یک افسانه شباهت داشت. اما سرانجام یک محقق آشوری به نام هرمز رسام در سال ۱۸۷۹ این استوانه را در معبد مردوک در شهر بابل کشف کرد.
پس از بررسی‌های تطبیقی ثابت شد که این استوانه همان استوانه‌ی مشهوری است که در طول تاریخ بارها درباره آن صحبت شده است. چون این کاوش باستان شناسی تحت نظارت باستان‌شناسان و شرق‌شناسان انگلیسی و با حمایت مالی آنان انجام شد و در آن زمان هنوز کشور عراق تاسیس نشده بود، این لوح سنگی به موزه‌ای به نام British Museum در انگلستان منتقل شد و هم اکنون در آنجا نگهداری می‌شود. عکس و توضیح کوتاهی درباره این لوح در سایت موزه بریتیش وجود دارد.
متاسفانه – همانطور که در عکس قابل رویت است – بخشی از این لوح سنگی کاملا از بین رفته است، اما چون در روایات تاریخی آمده بود که به دستور کوروش چند نمونه از این لوح را ساخته و به جاهای مختلف ارسال کرده‌اند، پس از این کاوش باستان‌شناسی، تلاش زیادی صورت گرفت تا لوح‌های دیگر نیز پیدا شوند تا معلوم شود روی قسمتی که از بین رفته چه عباراتی نوشته شده بود ولی به جز یک استوانه دیگر، هیچ لوحی تاکنون پیدا نشده است. استوانه دوم در کلکسیون بابلیان در دانشگاه Yale آمریکا نگهداری می‌شود.
خوشبختانه استوانه دوم مقداری از اطلاعات از بین رفته روی استوانه اول را کامل می‌کند. به این ترتیب باستان شناسان توانستند متن بیانیه کوروش را به زبان‌های امروزی ترجمه کنند تا ببینند دقیقا روی آن چه چیزی نوشته شده است. بخشی از برگردان فارسی بیانیه مورد بحث را می‌توانید در پاراگراف بعدی بخوانید.
فقط محض اطلاع شما دو سه نکته مهم را بگویم. یکی اینکه بازنویسی این متن در این سایت اصلا به معنی تایید درستی محتوای آن یا تایید مطالبی که کوروش در این بیانیه مطرح می‌کند، نیست و هرکس فکر کند من به این ترتیب می‌خواهم بگویم طرفدار سیستم پادشاهی و از این جور چیزها هستم خیلی – ببخشید – نادان است. من فقط این کار را به جهت اهمیت تاریخی و محتوای جالب توجه بیانیه مذکور انجام می‌دهم و این کار هیچ معنی دیگری ندارد.
دیگر اینکه نمی‌دانم مراد کوروش و بقیه مردم آن دوران از مردوک همان خدای یکتا است که در هر دین و مذهبی نام متفاوتی دارد یا اینکه خدای خاصی است که مردمان آن دوران می‌‌پرستیدند. به هرحال امیدوارم از خواندن عباراتی که کلمه مردوک در آنها آمده است دچار سوء تفاهم نشوید. (ضمنا عبارات داخل براکت جزو متن اصلی نیستند و فقط برای روشن‌تر شدن مفهوم جمله آمده اند)
● بیانیه کوروش پس از فتح بابل (متن ناقص)
" منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگستر، شاه بابل، شاه سومر و آکاد، شاه چهار گوشه جهان، پسر کمبوجیه، پسر کوروش شاه بزرگ، شاه انشان از تخمه شی‌ایش پی‌ایش شاه بزرگ، شاه انشان، از دودمانی که همواره از شاهان بوده‌اند و که فرمانرواییش را بل و نبو دوست می‌دانرد و او را در مقام شاهی می‌خواهند تا قلبهایشان را خرسند دارد.
هنگامی که من مانند یک دوست به بابل پای گذاشتم، و به تخت پادشاهی در کاخ فرماندار، میان غریو شادمانی و جشن و خوشی نشستم، مردوک سرور بزرگ، به دل ساکنان بزرگوار بابل انداخت که دوستم بدارند و من هر روز کوشیدم او را تقدیس کنم. سربازان بی‌شمارم، در صلح و صفا در بابل به گردش پرداختند. من اجازه ندادم که هیچکس در هیچ جا، کشور سومر و آکاد را در وحشت فرو برد.
من برای صلح کوشیدم در بابل و در همه شهرهای دیگر مقدس او (مردوک) در مورد اهالی بابل که علی رغم خواست خدایان .... بودند من بیگاری که مخالف وضع اجتماعی آنان بود، برانداختم. من کمک آوردم برای آباد کردن خرابی‌ خانه‌ها و اینچنین به شکایت آنان پایان دادم. مردوک خدای بزرگ از کردار من بسیار شادمان گشت و برکت مشفقانه فرستاد برای خود من، کوروش، پادشاهی که وی را تقدیس می‌کند.
برای کمبوجیه پسرم، زاده تن من، نیز برای همه سپاهیانم. ما همه مقام والای خدایی‌اش را شادمان در حالی که در صلح و صفا نزدش ایستاده بودیم ستایش کردیم.
همه پادشاهان جهان، از دریای بالا تا دریای پایین، آنها که در بارگاه‌ها می‌نشستند، همچنین کسانی که در بناهایی از نوع دیگر می‌زیند، همه باج سنگین آوردند، و پاهای مرا در بابل بوسیدند اما در مورد آن نواحی از ... تا برسد به آشور و شوش، آکاد، اش نونا، شهرهای زمبان م- تورن دژ، و نیز سرزمین گوتیان.
من به این شهرهای مقدس آن ور دجله که پرستشگاه‌هایشان دیرزمانی به ویرانی افتاده بود، بتانی را برگردانیدم که در روزگار باستان در آنجاها می‌زیستند، و برای آنان بتخانه‌های پایدار ساختم. من همچنین همه ساکنان پیشین آن شهرها را گرد آوردم. خانه‌هایشان را به آنان بازدادم. از اینها گذشته، من به فرمان مردوک خدای بزرگ، همه خدایان سومر و آکاد را که نبونه‌ئید علی رغم خشم سرور خدایان به بابل کشانیده بود، بی آنکه زیانی ببینند به پرستشگاه‌هایشان، درجاهایی که آنها را خرسند می‌دارد، بازآورده، برپای داشتم.
بشود که همه خدایانی که آنان را دوباره در شهرهای مقدسشان جای داده‌ام، هر روز ازبل و نبویک زندگانی دراز برایم بخواهند. و بشود که آنان سفارش مر به وی بکنند. "
باستان شناسان در تفسیر بیانیه کوروش دو دسته هستند. گروهی، همانطور که گفتم، این متن را اولین منشور حقوق بشر تاریخ می‌نامند.
اما گروه دوم معتقدند این جور متن‌ها مختص کوروش نیست و در اصل مرام پادشاهانی که در آن دوران سلطنت خود را آغاز می‌کردند این بوده که سلطنت خود را با بشارت درباره آزادی و نیکبختی و اینگونه ادعاهای جذاب شروع کنند. اما نکته مهم اینجاست که اولا صدور چنین بیانیه‌ای خودش فرهنگ بالایی می‌خواهد و ثانیا تاکنون در تاریخ باستانی آن دوران نمونه‌ای مشابه فرمان کوروش – و البته یک دو پادشاه هخامنشی پس از او – دیده نشده که به این صراحت و دقت درباره نفی برداری و احترام به مذاهب سخن گفته باشد و دیگر اینکه اصولا فرمانروایان پیشین منطقه و شخص نابونیدوس، آخرین پادشاه بابلیان که کوروش او را ساقط کرد و بسیاری از پادشاهان دیگری که در آن منطقه فرمانروایی کردند، به شهادت تاریخ، پادشاهی خود را با ریختن خون و قصابی مفصل از مردم بدبخت و زهره چشم گیری از اهالی سرزمین فتح شده آغاز می‌کردند، درست مثل کار حیوانی و وحشیانه‌ای که آقا محمد خان قاجار یا پیش از آن، چنگیزخان مغول‌ هنگام رسیدن به قدرت انجام داد. اما کار احترام برانگیز کوروش در مقایسه با توحش فرمانروایان آن دوران جالب است.
● فدرالیزم در امپراطوری هخامنشیان
یک نکته دیگر که در رابطه با بیانیه کوروش اهمیت دارد، اشاره او به مرام و شیوه فدرالیزم و احترام به اصل چند فرهنگی در اداره امپراطوری ایران است. همانطور که می‌دانید امپراطوری هخامنشی بزرگترین امپراطوری تاریخ بشر از نظر تنوع قومیت‌های تحت پوشش است و ایران پس از هخامنشی هرگز از نظر وسعت به این اندازه نبود و به تدریج کوچک و کوچک تر شد تا به ایران امروزی رسید.
این امپراطوری که از غرب هم مرز کشور رومانی امروز، از جنوب شامل کشورهای لیبی و بخشی از مصر و همسایه عربستان و از شرق همسایه هند بوده است، ۲۸ ملیت گوناگون را دربرمی‌گرفت.
باستان شناسان معتقدند برای اداره این سرزمین عظیم اقدامات دیپلماتیک کم نظیری صورت گرفته بود. کل امپراطوری به ۲۰ استان - که ساتراپی نامیده می‌شد - تقسیم شده بود که اگرچه فرمانروای ساتراپی از حکومت مرکزی دستور می گرفت ولی هر ساتراپی در اداره امور و انجام آیین‌های مذهبی و فرهنگی خود آزاد بوده است.
پی نوشت:
(۱) از آنجایی که دو روایت درباره تاریخ فتح بابل به دست کوروش وجود دارد که یکی ۲۲ اکتبر و دیگری ۲۹ اکتبر را معرفی می‌کند، از چند سال پیش، برخی از ایرانیان علاقه‌مند به تاریخ باستان پیشنهاد دادند که فاصله ۲۲ تا ۲۹ اکتبر به عنوان هفته بزرگداشت کوروش گرامی داشته شود.
منبع : وبلاگ بهروز نوعی پور