شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا
به تو میاندیشم
باور ندیدن عزیزان، چنان سخت و دردناك است كه تنها زمانی باورش میكنیم كه به آنها بپیوندیم... و یا در گذر زندگی، جایگزین هر چند ناقص، برای مهر و محبت آنها بیابیم.
بزرگترها، به هر دلیل، كه شاید به جهت تجربه و یا صبر و تحملشان، حوادث دردناك را پذیرفته و یا لااقل این طور وانمود میكنند كه آن را پذیرفتهاند. اما كودكان و نوجوانان، بیدفاعترین و شكنندهترین موجودات در برابر فاجعه مهلكی به نام «مرگ» هستند؛ به ویژه اگر تیر خشم مرگ، والدینشان را هدف قرار داده باشد.
آن چه در پی میآید نگاهی است به واكنشها و حالتهای روحی- روانی كودكان و نوجوانان در مقابل مرگ والدین و راهكارهایی برای ما به عنوان بازماندگان این واقعه تلخ. مطالب این مقاله، با بهرهگیری از پایگاههای اطلاعرسانی انجمن بینالمللی روانشناسان مدرسه و دانشآموزان آمریكا و انجمن بینالمللی روانشناسی و سرطانشناسی نیوزلند تهیه شده كه نشانی پایگاهها در پایان مقاله ذكر شده است.
● حادثه را بشكافیم
مرگ عزیزان به دلایل مختلف اتفاق میافتد؛ و همین علت فوت یكی از مهمترین عوامل تأثیر گذار بر ذهن كودك یا نوجوان آسیب دیده است.
به طوری كه اگر مرگ ناشی از ابتلا به بیماری چون سرطان باشد، او تا سالها از هر بیماری ترسیده و ابتلا به آن را راه منتهی به مرگ میداند، مگر آن كه درباره بیماری، مرگ و... با او دقیق و منطقی صحبت كنیم.
در موارد دیگر مانند حادثه رانندگی، كهولت سن و... نیز باید موضوع كاملاً شكافته شده و مسأله با صحبت كردن درباره آن تحلیل و بررسی شود.
یكی از مسائلی كه كودكان و نوجوانان را به شدت آزار میدهد، صحبتها، حكایتها و اظهارنظرهای مأیوس كننده و غمگین است؛ چرا كه آنها سعی میكنند تا با مبارزه با غم و اندوه زندگی جدیدی را آغاز كنند، اما حركات نامناسب اطرافیان چون گریه و زاری بیجا، صحبتهای مأیوسكننده و دلسوزیهای بیجا و غیرمنطقی، آنها را خرد كرده و زمان بازگشت به حالت طبیعی آنها را به تعویق میاندازد.
اگر او هنگام مرگ والدینش در كنار آنها بوده، باید به او اجازه بدهید تا درباره حادثه بارها و بارها صحبت كند. اما در طول صحبتهای او نباید هیچ اظهار نظری از شما بشنود؛ اما اگر هنگام فوت والدینش در كنارشان نبوده، لازم است تا یكی از اطرافیان، بدون تشریح جزئیات، مرگ والد یا والدینش را برای او توضیح بدهد؛ تا این مسأله به گرهی كور و عاملی برای وحشت در ذهن او نشود. برای شروع بحث در اینباره میتوانید از این پرسشها كمك بگیرید؛
دوست داری درباره پدر و مادرت صحبت كنیم؟
فكر میكنی علت فوت آنها چه بوده؟ (یا علت فوت او چه بوده)
چه كسی را در مرگ او یا آنها مقصر میدانی؟
دوست داری تو هم به آنها بپیوندی یا نه سعی خواهی كرد آن طور زندگی كنی كه آنها دوست داشتهاند؟
درباره مرگ خودت و دیگران چه تصوری داری؛ دوست داری در طی حادثهای مانند آن چه برای آنها اتفاق افتاد، فوت كنی یا نه مرگ به شكلی دیگر را ترجیح میدهی؟
ما را در مرگ عزیز یا عزیزانت مقصر میدانی یا نه فكر میكنی ما همراه و همدل تو هستیم؟
از ما چه انتظاری داری؟
پاسخ به هر یك از این پرسشها، راهگشای بحثی جدید و راهی برای رهایی از غمها است. واكنشها و پاسخهای افراد در گروههای سنی مختلف متفاوت است؛ بنابراین آگاهی از این واكنشها راهگشای خوبی برای ما بازماندگان برای یاریرساندن بهتر به كودك یا نوجوان داغدیده است.
● گروههای سنی و عكسالعملها
همان طور كه اشاره كردیم، كودكان و نوجوانان در ردههای سنی مختلف واكنشهای متفاوتی نسبت به مسأله مرگ از خود بروز میدهند؛ كه بیتردید آگاهی ما از این واكنشها، یاری كردن به آنها را آسانتر میكند. در این بخش با واكنش گروههای سنی مختلف و عكسالعمل ما در مقابل رفتارهای آنها آشنا میشویم.
۱) نوزاد تا دو سالگی
این عقیده كه نوزادان و كودكان تا دو سال، نبود والد یا والدین خود را احساس نمیكنند، عقیدهای كاملاً اشتباه است. آنها به راحتی نبودن والدینشان را حس میكنند و اولین واكنش آنها به این مسأله، تغییر در رفتار است.
ناآرامی، بیتابی و گریه، بدغذایی و تغییر شدید عادات تغذیهای، امتناع از خوردن شیر، ناراحتیهای گوارشی بهویژه اسهال و استفراغ، بارزترین واكنش آنها به فقدان والدین است.
در این سن باید هر چه زودتر سرپرستی دایمی برای نوزاد یا كودك انتخاب شود؛ سرپرستی كه بتواند به خوبی احساسات او را درك كرده و او را به بهترین وجه یاری دهد. بازگرداندن وضعیت تغذیه نوزاد یا كودك به حالت طبیعی مهمترین نكته حتی پیش از انتخاب سرپرست است؛ چرا كه بدغذایی كودك در این سن مرگ او را در پی دارد.
۲) دو تا سه سالگی
از سن دوسالگی، كودكان به نام خود و والدینشان واكنش نشان داده و به سرعت به سمت صدایی كه آنها یا والدینشان را صدا میكند، برمیگردند؛ كه این نشان دهنده آن است كه كودك به مرحله شناسایی وارد و یا نزدیك شده است(بعضی از كودكان زودتر از این سن نیز این قدرت را دارند). بنابراین اگر چه تا سن هجده ماهگی «نبودن» را كاملاً درك نمیكنند؛ اما تغییر در وضعیت و شرایط را درمییابند؛ كه با ورود به سن دو سالگی، این قدرت كاملتر میشود.
واكنش آنها به تغییر مهمی چون نبودن والد یا والدین با كلافگی و عصبانیت، بدغذایی، بهانهگیری و پرخاشگری مختص سن خود، بیماریهای گوارشی و در بعضی كودكان صدا كردن غیر واضح والد یا والدین با اسم مشخص میشود.
روانشناسان معتقدند این كودكان با قرار گرفتن در كانون توجه- بدون توجه بیجا كه منجر به لوس شدن كودك میشود- ناراحتی خود را فراموش میكنند. سرگرم كردن آنها و به طور كلی شاد كردن محیط اطراف آنها تأثیر بسزایی بر روند درمان آنها دارد. انتخاب سرپرست یكی دیگر از ضروریترین نكات است.
۳) سه تا پنج سالگی
در این رده سنی، كماكان كودكان معنای «مرگ و نیستی» را دقیقاً نمیفهمند، بهویژه در كودكانی كه تجربه دوری از والدین را با رفتن به مهد كودك دارند. به همین دلیل «نبودن» برای آنها معنی كاملاً مشخصی ندارد چرا كه نمیتوانند به درستی بین «نبودن ناشی از فوت» و «نبودن ناشی از دوری موقت» تفاوت قایل شوند؛ اما با این همه تغییرات را به خوبی احساس كرده و درمییابند كه والد یا والدین آنها در كنارشان نیستند، اما تصور درستی از زمان و نوع نبودن ندارند.
غمگینی ظاهری آنها محدود بوده و به سرعت برطرف میشود، اما تأثیر واقعه بر روح آنها، به ویژه اگر پس از برگزاری مراسم و پرسش از دیگران (پرسش ویژه كودكان ۴ تا پنج سال است) دقیقاً به مسأله آگاه شوند، شدید و پایدار است.
تأثیر مخرب این واقعه با بروز ناراحتی دستگاه گوارش همراه با اسهال و استفراغ شدید و امتناع از خوردن غذا، درد در نواحی مختلف بدن بهویژه سردرد، دل درد و پا درد؛ جوشهای ریز عصبی روی بدن یا صورت؛ تب همراه با هذیان؛ بداخلاقی و لجاجت مشخص میشود. بروز عادتهای نامناسب كودكانه مانند مكیدن انگشت، جویدن ناخن، گوشهگیری و پناه بردن به خواب و... از دیگر علایم است.
در شرایط حاد این كودكان دچار ترس از تاریكی و تنهایی، عصبانیت در حد بروز رفتارهای هیستریك مثل گاز گرفتن و...؛ بیقراری و اضطراب و گریه كردن زیاد و طولانی میشوند.
اولین گام جهت كمكرسانی به آنها، صحبت كردن با آنها- به صورتی كه دریابند در پناه شما هستند- است.
در گام بعدی باید با مربی مهد كودك، پرستار شخصی كودك و هر فردی كه با كودك در ارتباط است صحبت كرد و شرایط جدید كودك را به او توضیح داد؛ این توضیح باعث آشنایی آنها با شرایط روحی- روانی كودك میشود و به این ترتیب افراد، رفتار مناسبی را در مقابل واكنشهای كودك از خود بروز خواهند داد.
شاخصترین راه حمایت از كودكان این رده سنی، داشتن رفتار مناسب و منطقی با آنها است. بسیاری از كودكان این رده سنی (بهویژه از سن چهار و نیم سالگی به بعد) درباره خواب و مرگ سؤال میكنند و اغلب میپندارند والدین آنها جایی دور از آنها خوابیدهاند و به زودی به كنارشان بازمیگردند.
آنها آرام آرام با مفاهیم جدیدی چون مرگ، نبودن، وقوع یك حادثه و علت وقوع آن و... آشنا میشوند و به همین دلیل به جستوجوی علت نبودن- بدون آگاهی از نوع نبودن كه در ابتدای این بخش توضیح دادیم- میپردازند و با پرسشهایی سعی دارند علت را جویا شوند.
پاسخهای منطقی شما آرامبخش آنها و وسیلهای برای رهایی آنها از سردرگمی و كلافگی است. برای كمك به آنها به این نكات توجه كنیم:
به آنها اطمینان بدهیم كه در كنارشان هستیم و با كمك آنها مشكلات را برطرف خواهیم كرد.
گرچه كودكان این رده سنی بعضی مفاهیم را به درستی نمیدانند؛ اما غریزه آنها باعث میشود تا نكاتی را بدون دانستن علت آن بفهمند پس سعی كنید به سؤالهای غریزی آنها پاسخ منطقی بدهید.
آنها مفهوم زندگی كردن با افراد را نمیفهمند اما به طور غریزی متوجه هستند كه با جمعی و در كنار افرادی دیگر زندگی میكنند. بنابراین لازم است تا قبل از این كه دچار كلافگی شوند، فرد یا افرادی را جایگزین والدینشان كنید. اقوام درجه یك بهترین گزینهاند.
سرگرم كردن آنها بسیار مهم است. بنابراین بازی كردن با آنها، مسافرت، گردش و تفریح و... را فراموش نكنید. به عقیده روانشناسان آنها نیازمند یافتن جایگزینی برای عزیزانشان هستند تا به آنها آرامش ببخشند؛ بنابراین باید هر چه زودتر این جایگزین انتخاب شود.
۴) شش تا هشت سالگی
كودكان این رده سنی به سختی مفهوم مرگ را میفهمند. مرگ و یا بیماری سخت والد یا والدین آنها را گوشهگیر میكند، تا حدی كه علاقهای به حضور در جمع دوستان و همكلاسیها ندارند. آنها غم و غصهشان را با روندی نامنظم نشان میدهند، به این ترتیب كه برای لحظاتی شاد و سرخوش بوده و لحظهای دیگر غمگین و مضطرب هستند.
هنگام حضور در مدرسه، پرسش همكلاسیها درباره مرگ و نحوه مرگ والدین آنها را شدیداً عصبی و مضطرب میكند. بنابر این باید پیش از بازگشت آنها به مدرسه با آموزگار و اولیای مدرسه در این خصوص صحبت كرد.روانشناسان معتقدند باید به كودكان این رده سنی مفاهیمی را آموخت تا با تكیه بر این آموختهها بتوانند پاسخگوی پرسشهای احتمالی دیگران باشند.
از شاخصترین رفتارهای آنها پس از وقوع حادثه میتوان به كجخلقی و سرپیچی از سخنان آموزگار، بیماری بهویژه دل درد، سردرد و معدهدرد؛ افت شدید نمرات درسی و بیعلاقگی به درس و تحصیل اشاره كرد. در روزهای ویژهای چون روز پدر، مادر، عیدها و تعطیلات آنها را تنها نگذارید و به خواسته احتمالی آنها برای رفتن سر مزار عزیزانشان پاسخ گفته و همراه آنها باشید.
به آنها توجه كنید و آنها را با خرید هدیه، گردش و تفریح، صحبت كردن؛ رسیدگی به امور درسی و رفع نیازهای عاطفی و... شاد كنید.
روانشناسان اكیداً توصیه میكنند از به كار بردن عبارتهایی چون «والدین تو نزد خدا رفتهاند» و یا «خدا خواست والدین تو پیش او بروند» بپرهیزند. این عبارتها اولاً: باعث تنفر كودك از خدا شده و در ثانی فكر میكند آنها به طور موقتی نزد خدا رفتهاند و پس از مدتی باز میگردند.
بهترین شیوه كنترل رفتارهای نابههنجار كودكان این رده سنی مشورت با روانشناس است.
۵) نه تا دوازده سالگی
بین سن هشت تا نه سالگی كودكان كاملاً مفهوم «مرگ و نیستی» را درك میكنند و به آهستگی مسائل مرتبط با آن را میشناسند و سعی میكنند با مسأله مرگ مانند بزرگسالان- البته بزرگسالان عاقلی كه رفتار معقولی دارند- رفتار كنند؛ اما باز هم بین بزرگسال بودن و كودكی مردد بوده و نمیدانند دقیقاً چه رفتاری از خود بروز دهند؛ به ویژه دختران كه در آستانه بلوغ قرار داشته و این دوگانگی رفتار در آنها كاملاً مشهود است.
احساس بیپناهی، بیهویتی و تنها بودن آزاردهندهترین حس كودكان این رده سنی است. به همین دلیل به مبارزه با این احساس پرداخته و حالتی تندخو، ستیزهجو و تدافعی در مقابل خانواده، دوستان، آموزگار و.... به خود گرفته و سعی میكنند قدرتمند جلوه كنند.
در مواردی دیده شده كه كودكان این رده سنی سعی میكنند رفتارهای والدین خود را تكرار كنند و به عبارتی پدر و مادر خود باشند. این رفتار به هیچوجه نباید ادامه پیدا كند چرا كه لطمات شدید روحی به كودك وارد میشود. تغییر دكوراسیون منزل اولین گام جهت خروج كودك از این حالت است.
مشورت با روانشناس و برگزاری جلسات مشاوره همراه با كودك بسیار ضروری است؛ این مسئله بهویژه برای دختران كه در مرحله بلوغ قرار دارند بسیار ضرروی است. توجه به توصیههای پزشك بهترین راه برای كمكرسانی به كودكان این رده حساس سنی است.
۶) نوجوان
دوازده تا هجدهسالگی، رده سنی نوجوان محسوب میشود. برای این رده سنی مرگ والدین برابر با نابودی، اضطراب و وحشت از آینده است.
ـ رده سنی نه تا دوازده سال را رده سنی خاص مینامند. اما «نوجوانی» به دوره «بحران» معروف است؛ كه بروز حوادث این چنینی بر بحران این دوره میافزاید.
گرچه تحولات دوران بلوغ به آرامی و اندكی پیش از این سن آغاز میشود، اما از دوازده سالگی دخترها و پسرها، دوره بلوغ واقعی خود را آغاز میكنند و تحولات جسمی و روحی در آنها به خوبی مشاهده میشود.
فقدان والدین و تصور تنها ماندن تا مدتها، سختترین و دردناكترین تصویری است كه نوجوانان در ذهن پرورانده و بر اساس آن زندگی را پی میگیرند.
برای این رده سنی مشكلترین كار كمك خواستن از دیگران برای حل مشكلات شخصی خود پس از فقدان والدین است و این مسأله در روزها و ماههای نخستین تنهایی بسیار سختتر است. بنابر این اطرافیان نباید آرام بودن و لبخندهای ظاهری آنها را نشان از آرامش واقعیشان بدانند، بلكه این، تنها عكسالعمل تدافعی آنها برای جلوگیری از كمك خواستن از دیگران حتی نزدیكترین افراد به آنها پس از والدینشان است.
واكنش بسیاری از نوجوانان، جدا شدن از جمع حتی دوستان به بهانه راحتتر بودن در تنهایی است، اما در حقیقت آنها از صحبتهای مكرر دیگران درباره مرگ والدینشان كلافه و عصبیاند و نمیتوانند در مقابل دیگران ایستاده و از آنها بخواهند صحبت كردن در این باره را فراموش كنند.
نوجوانان غم و اندوه خود را با علائم شاخصی چون؛ اضطراب و ترس، فرار از جمع دوستان قدیمی، گوشهگیری، دوست شدن با افراد جدید و ترك دوستان قدیمی؛ استفاده از قرصهای آرامبخش و مسكن، ضعف و ناتوانی جسمی و روحی نشان میدهند.
در شرایط حاد رفتارهایی چون كشیدن سیگار و استفاده از مواد مخدر، دوست شدن با جنس مخالف، شبزندهداری با دوستان و در نهایت خودكشی با بدترین شیوه ممكن در آنها دیده میشود؛ بنابر این سپردن سرپرستی آنها به بهترین فرد ممكن- ترجیحاً فردی كه خود او انتخاب میكند- ضروری است.
اگرچه پس از مدتی به ظاهر همه چیز عادی به نظر میرسد و نوعی تعادل رفتار در رفتارهای او مشاهده میشود، اما تردید نكنید كه مسأله كماكان در ذهن او جریان دارد. در حقیقت این رفتار آدم، نقابی برای پنهان كردن نظام درونی و دوری از هر گونه ابراز احساسات و قدرتمند نشان دادن خویش در مقابل دیگران است. این رفتار به صورت ویژه در بین پسران نوجوان دیده میشود.
در حقیقت آنها سعی میكنند تا با حفظ آرامش و متانت خود به والدینشان احترام گذاشته و یاد و خاطره آنها را گرامی بدارند؛ آنها به خود اجازه نمیدهند تا با بروز احساسات خود، حس ترحم و دلسوزی دیگران را برانگیخته و دیگران، والدین آنها را افرادی نالایق برای تربیت فرزند بدانند؛ اما این همه سرپوش بزرگی بر روی احساسات خفته آنها است.
▪ روانشناسان برای كمك به نوجوانان این نكات را توصیه میكنند:
به آنها توضیح بدهید گریه كردن، صحبت كردن از والدین و غمگین بودن در حد تعادل، حالتهایی طبیعی است و نباید از آنها فرار كرد، بلكه باید آنها را ابتدا بروز داده و سپس به شیوهای صحیح مهار كرد.
آنها را تشویق كنید تا ساعتهای بیكاری خود را با ورزش، فعالیتهای هنری، مطالعه و... پر كنند.
یادآوری این نكته كه والدین آنها با دیدن موفقیت تحصیلیشان خوشحال میشوند، آنها را به درس خواندن و توجه به درس و مدرسه تشویق میكند.
به هیچ وجه به آنها نگویید «پس از رفتن والدین تو باید جای خالی آنها را برای بستگان درجه یك و یا احتمالاً خواهر و برادر كوچكتر پركنی.» این قبیل توصیهها، آنها را از اندیشیدن به خود و برنامهریزی صحیح برای آینده باز میدارد.
با تصمیمهای نادرست عجولانه خود آنها را كلافه نكنید.
برای انتخاب سرپرست، از خود آنها كمك بخواهید؛ انتخاب آنها بیتردید بهترین و درستترین انتخاب خواهد بود(مگر در مواردی كه واقعاً منعی برای انتخاب سرپرست مورد نظر آنها وجود دارد.)
در تصمیمگیریها، كنارشان باشید نه مانع آنها.
فراموش نكنیم كه سالها طول خواهد كشید تا نوجوان شوك عاطفی ناشی از فقدان والدینش را فراموش كرده و با آن كنار بیاید. در واقع تنها تحولات جدی در زندگی او مانند ورود به دانشگاه، ازدواج و... میتواند او را از حالتی كه سالها است به آن دچار است، رها كند. پس تا آن زمان نیازمند كمك و همفكری اطرافیان است.
بگذارید به شما اعتماد كند؛ برای این كار از هیچ تلاشی فرو گذار نكنید. اعتماد به فرد یا افراد هدیهای است كه نباید از آن محروم بماند.
كودكان و نوجوانان نیازمند حمایت اطرافیان برای برخورد با مسأله مرگ هستند. در حقیقت به عهده بازماندگان است كه كودك یا نوجوان حادثهدیده را حمایت كنند تا وی بتواند به تدریج به شرایط موجود عادت كند
متأسفانه در اغلب موارد، اطرافیان به جای توجه به كودك یا نوجوان داغدار، درگیر برنامهها و غمهای خود شده و او را به كلی فراموش میكنند، تا حدی كه گاه او فراموششدهترین فرد مصیبتزده است.
نخستین گام جهت التیام زخمهای او، صحبت كردن درباره حادثه و نحوه وقوع آن بدون تشریح صحنههای دردناك حادثه است؛ چرا كه او دوست دارد حكایت از دستدادن عزیزانش را بیان كند، هر چند به عقیده اطرافیان این حكایت تكراری و دردناك باشد. او با بیان مسأله، از غم از دست دادن عزیزانش میكاهد.
با او همراه شوید و زمانی كه درباره حادثه صحبت میكند، سعی كنید از بین صحبتهای او احساسات و ضربههای روحی را كه تحمل كرده شناسایی كنید تا راهی صحیح برای درمانش بیابید. درگیری عاطفی- ذهنی آنها ممكن است سالها طول بكشد، اما باید تحمل كرد.
حضور در جمع هر چند برای آنها خوشایند است، اما به سرعت از حضور در جمع خسته میشوند، به ویژه اگر اطرافیان با گریه و زاری بیش از حد و در مواردی با حركات نامناسب و ناشایست، جمع را متشنج و آزاردهنده كنند؛ بنابر این هنگام حضور آنها در جمع، اطرافیان باید آرامش خود را حفظ كرده و به خود و رفتارهایشان مسلط باشند.
بسیاری از ما سعی میكنیم تا به خیال خود از مصیبت اتفاق افتاده فاصله بگیریم و آن را فراموش كنیم تا او نیز آن را فراموش كند، اما این روش راه درستی نیست. صادق بودن و همراه شدن با كودك یا نوجوان داغدیده بهترین شیوه است. شكافتن موضوع و در نهایت التیام بخشیدن به ترسها و نگرانیهایش او و ما را آرام میكند.
حتماً با روانشناس در ارتباط باشید و برای حل مشكلات و یا قبل از انجام هر كاری از او مشورت بخواهید...
مهتاب صفرزاده خسروشاهی
منابع:
۱ - http://www.nasponline.org
۲ - http://www.hospicenet.org
منابع:
۱ - http://www.nasponline.org
۲ - http://www.hospicenet.org
منبع : روزنامه همشهری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست