پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آنان - THEY


آنان - THEY
سال تولید : ۲۰۰۲
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : تام انگلمن
کارگردان : رابرت هارمن و ریک بوتا
فیلمنامه‌نویس : برندان هود
فیلمبردار : رنه اوآشی و الیا کمیرال
هنرپیشگان : لورا ریگان، جان ایبراهمز، مارک بلاکس، ایتان امبری، داگمارا دومینچیک، الکساندر گولد و جسیکا املی
نوع فیلم : رنگی، ۸۹ دقیقه


̎جولیا لاند̎ (ریگان)، دانشجوی روان‌شناسی، در دوران کودکی از ̎وحشت‌های شبانه̎ ـ کابوس‌های هولناکی که چنان زنده بوده‌اند که واقعی به‌نظر می‌رسیده‌اند ـ رنج می‌برده است. در حالی که فشار زندگی افزایش می‌یابد، کابوس‌های دوران کودکیِ ̎جولیا̎ نیز دوباره به سراغش می‌آیند؛ از ان بدتر، دوستش، ̎بیلی̎ (ایبراهمز) نیز که در بچگی، رؤیاهائی مشابه داشته، گزارش می‌دهد که وحشت‌هایش بازگشته‌اند و ادعا می‌کند همان هیولاهائی که موقع کودکی دو روزی او را به دنیای خود برده‌اند، دوباره به سر وقتش آمده‌اند. ̎پُل̎ (بلاکس)، دوست ̎جولیا̎، شک ندارد که آن دو به خاطر درس خواندن زیاد و کم‌خوابی، خیالاتی شده‌اند ولی وقتی ̎بیلی̎ را مُرده می‌یابند و می‌گویند ظاهراً خودکشی کرده، ̎جولیا̎ اطمینان می‌یابد که واقعاً چیزی وجود دارد که می‌خواهد بر وجود آنان چنگ بیندازد. ̎جولیا̎ که مطمئن شده واقعاً هیولاهائی وجود دارند که تا چراغ‌ها خاموش می‌شوند، به سراغ مردم می‌آیند، تصمیم می‌گیرد این موجودات را پیدا و مهار کند؛ ولی ̎پل̎ بیش از پیش اعتقاد پیدا کرده که ̎جولیا̎ عقل خود را از دست داده است.
● این فیلم مهجور و کم‌هزینه، از معدود آثار ترسناک نوجوانانهٔ سالیان اخیر است که رگه‌هائی از ظرافت و هوشمندی را، چه از جنبهٔ مضمونی و چه به لحاظ ساختاری، در آن می‌توان سراغ کرد. ایدهٔ هراس‌آور فیلم، کودکانی که در وحشت حملهٔ هیولاها، کودکی پُر ترسی را گذرانده‌اند، در سال‌های جوانی نیز نمی‌توانند از این کابوس‌ رهائی یابند، و هم‌چنین مضمون ترس شخصیت‌ها از خوابیدن، مؤلفه‌هائی آشنا از سری فیلم‌های کابوس در خیابان الم را به ذهن تداعی می‌کند (نباید تأثیر حضور وش کریون در مقام تهیه کننده و حامی اصلی فیلم را از یاد برد). اما در ادامه وجه اشتراک دیگری بین فیلم همین پیروی نکردن هوشمندانهٔ سازندگان آن (از جمله هارمنِ کارگردان که پیش از این با آثاری مثل مسافری مجانی بین راه، ۱۹۸۶، توانائی خود در عرصهٔ فیلم‌های ترسناک و دلهره‌آور را نمایانده بود) از الگوی روائی و ساختاری این‌گونه فیلم‌هاست. فضای سیاه و سنگین حاکم بر فیلم در تضادی آشکار با بی‌خیالی و سرخوشی سطحی است که در اغلب این آثار موج می‌زند. شخصیت‌های جوان فیلم نیز که تجربهٔ آزارندهٔ این حس هراس دائم برایشان بُعدی فلسفی یافته و آنها را به تعمق در معنا و مفهوم زندگی‌شان واداشته با جوانان لاابالی و بی‌هدف این فیلم‌ها فاصله‌ای بعدی دارند. در انتهای فیلم نیز در استفاده از پایان قراردادی و معمول این قبیل فیلم‌ها، که طی آن زوج اصلی از مهلکه نجات می‌یابند، اما نشانی از شر/ هیولا هم به‌عنوان بهانه‌ای برای ساخته شدن دنباله‌های احتمالی، در پایان فیلم برجا می‌ماند، پرهیز شده در مقابل فیلم با صحنه‌ای غریب و تفکرانگیز پایان می‌یابد که درخشان است و حتی می‌توان گفت کل فیلم را تعالی می‌بخشد و به پژواکی از آثار ادگار آلن‌پو، مثل سردابه و آونگ و البته صحنهٔ پایانی اقتباس راجر کورمن از آن (۱۹۶۱) می‌ماند (اشارهٔ معناداری که یکی از شخصیت‌ها پیش از خودکشی‌اش به قرابت ذهنی شخصیت‌های اصلی فیلم با پو و این نکته دارد که گویا او هم ̎آنان̎ را می‌دیده، تأثیر صحنهٔ پایانی را دو چندان می‌سازد). خوشبختانه پایان فعلی فیلم در مراحل نهائی جایگزین صحنهٔ پایانی شد که سازندگان فیلم با تأسی از پایان اتاق کار دکتر کالیگاری (روبرت وینه، ۱۹۲۰) برای آن در نظر گرفته بودند. صحنه‌ای که همهٔ وقایع را حاصل توهمات بیمارگونهٔ شخصیت اصلی تصویر می‌کرد و به کلی فاقد تأثیر و گیرائی پایان تکان‌دهندهٔ فعلی بود.