پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا


کودکان ،بزرگترین معلمان خلاقیت


کودکان ،بزرگترین  معلمان  خلاقیت
هنگامی كه نوزادی متولد می شود و گریه های او به صدا در می آید ،این فریادها تنها یك مفهوم دارد،چرا؟
نوع خلقت آدمی به گونه یی است كه او پرسشگر به دنیا می آید .اوج پرسشگری و خلاقیت در ابتدای زندگی انسان شكل می گیرد .كودكان با رفتارهای خود ، همیشه آدمی را مبهوت می كنند؛ چشمانی كه دائم در حال جست و جو است و گویش هایی كه منتظر كوچكترین تحریك برای پیدا كردن منبع صدا و اندامی كه با خستگی ناپذیری به هر گوشه یی سرك می كشد .یك كودك دو یك یا سه ساله در طول روز از یك ورزشكار حرفه یی بیشتر حركت و بیش از یك نوار ضبط صوت صحبت می كند . گاهی آنقدر انرژی دارد كه براحتی به خواب نمی رود.انسان با روحیه خلاقی پا به دنیا می گذارد و تنها این بزرگسالان هستند كه به واسطه جهل ،این روحیه را نابود می كنند.
در كشورهای جهان سوم ، انسان ها بیشتر دوست دارند كه از كودكان ، انسانهایی مطیع و حرف گوش كن پدید آورند و برای رسیدن به این هدف ۀنخستین اقدام ، قربانی كردن روح خلاقیت در وجود كودكان است و در همین مرحله مهم زندگی است كه انسان شانس تبدیل شدن به یك انسان خلاق را برای همیشه از دست می دهد ، زیرا انسان تنها از طریق پرسشگری است كه می تواند راه خود را برای رسیدن به تكامل بیابد .كودكان برای نخستین بار اثبات می كنند كه انسان ها برای زندگی كردن و شناخت دنیای اطراف خود چقدر در جهل بسر می برند و ترس از آشكار شدن از این حقیقت ،فریادهای بلندی را سبب می شود و باعث می شود سوالات مكرر و فراوان كودكان كه با چراهای فراوان آغاز شود ، در مدت زمان كوتاهی بدون شنیدن پاسخ درست در نطفه خفه شود و كودكان آرام آرام تبدیل به موجودی مطیع و بدون هدف می شوند كه تنها در بزرگسالی در آرزوی آن بسر می برند كه كسی دست آنان را بگیرد و به سر منزل مقصود برساند. براستی كودكان ما در ابتدا بزرگترین شانس را برای داشتن یك زندگی سعادتمند دارا هستند.آنها با سوالات مكرر ،در تلاش برای آشكار كردن حقایق زندگی می كوشند ،اما حیف كه بعد از گذشت چند سال ، شاهد آن می شویم كه دیگر از آن كودك جست و جو گر خبری نیست !
اگر كسی بخواهد به روح خلاقیت دست یابد ، تنها كافی است از نزدیك نظاره گر رفتار یك كودك چند ساله باشد و حتی روزها لحظاتی هر چند كوتاه با او همبازی شود ، در این مرحله انسان می تواند خلاقیت را با تمام وجود احساس كند.او مشاهده خواهد كرد كه یك كودك صد بار هم كه به زمین می خورد ، برمی خیزد و در انجام كارها به قدری پشتكار دارد كه هر انسان بزرگسالی را كلافه می كند .آ در این دنیا آنها بزرگترین آموزگاران آموزش دهنده خلاقیت هستند.دكتر جرج میدل ، برنده جایزه نوبل بیان می كند : آموزشهای فعلی باعث می شود فرصتهای آموزشی برای كودكان از دست برود ، زیرا قدرت آموختن كودك مهم شمرده نمی شود و آموزش درستی به كودكانی كه به آموزش عشق می ورزند داده نمی شود.
آلبرت انیشتین در خاطرات خود بیان می كند : ” نظریه نسبیت نمی توانسته در دوران بزرگسالی من شكل گرفته باشد ،زیرا آدمی در یزرگسالی فرصتی برای اندیشیدن به فضا و زمان ندارد.اینها چیزهایی است كه وقتی كودك بودم به آنها فكر كرده ام .“
” اریك اریكسون “، روانشناس بزرگ ،از استادی در وجود آدمی نام می برد كه او را كودك فاتح می خواند و” اریك برن “ از موجودی درون انسان نام می برد كه به آن پروفسور كوچولو می گوید. در همان دوران كودكی ،پروفسور كوچولو به جست و جوگری مشغول است و در این زمان تنها باید شرایطی را برای كودكان به گونه یی برنامه ریزی كرد كه این پروفسور كوچولو تخریب نشود و همین دانشمند وجود آدمی است كه می تواند زمینه ساز تبدیل یك كودك به دانشمندی عالی قدر و انسانی متكامل شود .یكی از راه هایی كه شما می توانید سبب جاری شدن رودخانه اندیشه كودكان به دریای خلاقیت خود شوید ، مشاهده رفتار كودكان و دقت در رفتارهای جست و جو گرانه آنها است ،شما می توانید از این طریق خلاقیت را فرا گیرید . بی شك دانشمندان نیز رفتاری كودكانه دارند و این همان پروفسور كوچولویی است كه اكنون تكامل یافته است.پس، از امروز به كودكان خود با دید دیگری بنگرید و تلاش كنید در مورد آنها علم و دانش خود را افزایش دهید .علاوه بر آنكه از پروفسور كوچولو چیزهای فراوانی فرا می گیرید ، سعی كنید راه رشد او را برای همیشه محدود نكرده و او را نابود نسازید، زیرا بنای یك جامعه سعادتمند با كمك همین كودكان ریخته می شود .