سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مجله ویستا
رهبرانقلاب و آرمانگرایی واقعبینانه

اواخر عمر پربار و گرانمایه حضرت امام (ره) آنچه که در بین همه نیروهای انقلاب نگرانی ایجاد میکرد. شرایط و اوضاع پس از رحلت امام (ره) بود. همگان دلشورهی این را داشتند که چه کسی جایگزین عظمت، ابهت و شخصیت و فکر و رهبری تابناک و درخشان حضرت امام (ره) خواهد شد و کشتی انقلاب پس از ایشان رو به کدام سو خواهد داشت.
بیگمان رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی حادثهای سخت تکاندهنده و جانفرسا بود. اما آنچه که سبب شد این ضایعه بزرگ و نفسگیر و این تلاطم عظیم در دل و جان مردم ایران به آرامش و طمأنینه بدل شود انتخاب عمیقاً هوشمندانه و به واقع تاریخسازی بود که توسط مجلس خبرگان در آن برهه حساس صورت گرفت.
اکنون پس از گذشت نزدیک به ۲۰ سال از آن زمان آنچه که آشکار است رهبری مدبرانه، و اندیشهی ژرف و همهجانبهگر، شخصیت متین و صبور همراه با ایمان، علم، یقین و قاطعیت رهبر فرزانهی انقلاب بوده که نظام جمهوری اسلامی را از گیرودار حوادث مختلفی که هر کدام میتوانست یک نظام سیاسی مستحکم را به شکست و ناکامی بکشاند عبور داده و افقهای روشن آینده را پیش روی نظام مقدس جمهوری اسلامی و تحقق آرمانهای انقلاب و امام بگشاید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی واجد شخصیتی چندبعدی و برجسته هستند. فقیهی زمانشناس و آیندهنگر، سیاستمداری اخلاقمحور و هوشمند، مدیری توانمند و اندیشمندی فرزانه ...
به نظر بنده در میان این گسترهی وسیع و فراخ از خصلتهای شخصیتی رهبر معظم انقلاب بیش از هر چیز خصایص اندیشهای و ویژگیهای ایده پردازانهی ایشان مورد غفلت واقع شده است. در واقع آن چه دردناک است و مایه دغدغه و بعضاً موجب شرمساری این است که شخصیت اندیشمند و ابعاد گوناگون اندیشههای ایشان بعضاً به شیوهای خودخواهانه و نفعجویانه و به منظور تأمین مصالح فردی و حزبی نادیده گرفته شده یا مورد تمسک سطحی و شعاری و ابزاری قرار گرفته است.
موارد بسیاری را میتوان مثال زد که رهبر معظم انقلاب طرح نویی درافکندهاند و بحث تازهای را افتتاح نمودهاند که میتوانسته دستمایهای برای ایدهپردازیهای کلان و کاربردی قرار گیرد. اما در عمل رویکردهایی از جنس آنچه در بالا آمد سبب میشود که چنین اتفاقی نیفتد و فرصت به دست آمده به شیوهای مؤثر و کارآمد مورد بهرهبرداری قرار نگیرد.
از این روی بیراهه نیست اگر ادعا کنیم که بعد اندیشهای و خصلتهای فکری رهبر معظم انقلاب مظلومترین بخش از ابعاد شخصیتی ایشان است و بیشترین بیمهری را به خود دیده است. در حالیکه توجه شایسته به اندیشهها و ایدهپردازیهای ایشان میتوانست قابلیتهای جدیدی برای حل معضلات و مشکلات جامعه فراهم آورد.
علاوه بر رویکردهای سیاسی، سطحی، شعاری و ابزاری به اندیشههای ایشان آنچه که آشکار است و موجب عدم بسط مناسب اندیشههای رهبر معظم انقلاب شده فقدان نگاههای روشمند منظم و دقیق به اندیشههای ایشان است.
در رابطه با این ضعف روششناختی بنده نکاتی به ذهنم میرسد که ارائه میکنم و معتقدم وظیفهی پژوهشگران و اندیشمندان و دلدادگان نظام و انقلاب است که با بسط این روشمندیهای درست در صدد واکاوی بیشتر اندیشههای ایشان برآیند.
نکتهی اول و مهم این است که باید اندیشههای رهبری را در درون یک مجموعه و منظومهی منسجم، به هم پیوسته با ارکان و ابعاد مشخص و در ارتباط معنی دار با هم مورد مطالعه قرار گیرد. در این صورت است که ارتباط مفاهیم مختلف با همدیگر و نسبت و رابطهای آنها مشخص میشود. اگر مفاهیم و ایدههایی که ایشان ارائه میکنند در ارتباط با سایر ایدهها سنجیده نشود آن عمق و اثربخشی که مورد نیاز است حاصل نخواهد شد. در درون این منظومه است که مفاهیم همدیگر را تکمیل میکنند بعضی از مفاهیم و ایدهها، ایدههای دیگر را توضیح میدهند و یا عمق میبخشند.
نکتهی دوم در فهم اندیشههای رهبر معظم انقلاب توجه و تأمل در ماهیت جمهوری اسلامی است. اگر ما درک درستی از ماهیت و محتوای جمهوری اسلامی نداشته باشیم اندیشههای کسی را که تلاش میکند در جهت پیشبرد و بسط و شکوفایی این نظام، استراتژی و ایدهها و مفاهیم لازم را تولید کند درک نخواهیم کرد.
در تلاش برای درک ماهیت اصلی جمهوری اسلامی باید به این مهم توجه کنیم که اصولاً و در بدو امر جمهوری اسلامی یک نظام نوبنیاد و بدون الگوست و نه در جهان امروز و نه در گذشته هیچگونه الگو و بدیلی ندارد. این نظام که خود را در عبارت جمهوری اسلامی نیز مشخص میکند از یک طرف خود را نظامی برآمده از اسلام و معارف عظیم آن دانسته و از سالهای صدر اسلام و حکومت نبوی وعلوی هم الهام می گیرد و خود را در برابر این مبانی و ریشهها و آن تجربهها متعهد میداند و از سوی دیگر به سبب حضور و لزوم رشد و بالندگی در جهان کنونی از ویژگیهای تمدنی جدید بهره برده و مختصات دنیای نو و مقتضیات زمانه و تحولات بشری را در همهی ابعاد فکری و عینی در اندیشه و عمل خود لحاظ میکند.
اندیشهی مقام معظم رهبری به عنوان معیار و مبنای فکری نظام اسلامی بخوبی این جامعیت و چند بعدی نگری را در خود آشکار میسازد. تأکید فراوان ایشان بر ارزشگرایی و عقلانیت همراه با اعتدال و میانهروی و یا تأکید ایشان بر جنبش نرمافزاری، بهرهگیری از اندیشههای دیگران در عین عدم تقلید و توجه به نوآوری یا نفی اصولگرایی یکجانبه و هشدار به اصولگرایان برای لحاظ کردن تحول، تحرک و پیشرفت و پویایی و نفی اصلاحطلبی بدون اصول و توجه دادن به مبانی انقلاب و نظام در اصلاحطلبی و تأکید ایشان بر مردمسالاری دینی از این سنخ اندیشههاست که صرفاً با درک ماهیت نظام جمهوری اسلامی قابل درک است.
نکتهی سوم در درک اندیشههای رهبری توجه به این نکته است که ایشان درک عمیق و کاملی از اندیشهها و آرمانهای امام دارند و سعی بلیغ دارند که نظام جمهوری اسلامی پس از حضرت امام (ره) کاملاً در راستای اندیشهها و آرمانهای امام (ره) تداوم داشته باشد.
حال اگر با درک این روشمندیها به اندیشههای مقام معظم رهبری نگاهی بیافکنیم چه حاصل خواهد آمد.
● آرمانگرایی واقعبینانه
رویکرد مقام معظم رهبری نسبت به مسائل گوناگون را میتوان تحت عنوان کلی «آرمانگرایی واقعبینانه» درک و تبیین نمود.
رهبر معظم انقلاب از یک سوی در همهی حوزهها ذرهای از آرمانهای اصیل اسلامی و انقلابی کوتاه نمیآیند و از سوی دیگر این آرمانها را در حوزهی واقعیتها و با توجه و شناخت دقیق واقعیتهای عینی به شیوهای عقلانی و معتدل پیگیری میکنند. درک این نکته در اندیشههای ایشان بسیار حیاتی است. چرا که نظام ما از سوی اندیشهها و اعمال آرمانگرایی غیرواقعبین و واقعگرایی غیرآرمانی مورد تهدید است.
آرمانگرا اگر واقعیتها را درک و فهم نکند با توجه به خصلت صلب و غیرمطلوب بسیاری از واقعیتها در دام رویکرد غیرمنطقی و افراطی فرو میغلتد و واقعبینی اگر به واقعگرایی تبدیل شود و آرمانها فراموش شوند آنچه که حاصل میشود. انفعال و سازش با واقعیتها و اندیشه و تصمیم و عمل در چارچوب تنگ این واقعیتها خواهد بود.
در اینجا توجه به تمایزی که میان واقعبینی و واقعنگری وجود دارد مهم است. بر این مبنا، مقام معظم رهبری واقعبین است نه واقعگرا.
واقعگرایی پذیرش و سازش با واقعیتهاست، تسلیم شرایط و وضعیت موجود شدن است و در موضعی انفعالی نسبت به وضع موجود تصمیم گرفتن و عمل کردن. اما در واقعبینی شاهد نوع خاصی از حکمت هستیم. لحاظ کردن شرایط موقعیتی در تصمیمگیریها در عین التزام به اصول اساسی و بنیادین که به طور خلاصه میتوان آن را ترکیب شرایط نامعین با اصول معین دانست نوع اندیشهورزی مقام معظم رهبری بیشترین تقارن را با این تعریف دارد نظام جمهوری اسلامی هم اگر ذرهای از آرمانگرایی واقعبینانه فاصله بگیرد دچار خسران خواهد شد.
دومین حاصلی که از کاوش روشمند در اندیشههای رهبری حاصل میشود. درک انقلاب اسلامی بهمثابهی پویشی برای شکل دادن به تمدن ایرانی- اسلامی است.
در این نگاه، هدف از انقلاب اسلامی و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی سامان دادن و فراهم آوردن یک زندگی مادی و معنوی مؤمنانه و پیشرفته و توسعهیافته است و زندگی فردی و اجتماعی شکوفا مبتنی بر هویت اصیل اسلامی و ایرانی.
در راستای نیل به این تمدن اسلامی- ایرانی است که مقام معظم رهبری بر پیگیری توسعه تأکید وافر دارند و البته همیشه گوشزد میکنند که این توسعه باید کاملاً مبتنی بر الگویی باشد که مختص خود ماست و از الگوهای دیگر کشورها تقلید نشده باشد.
بهزعم بنده دغدغهی محوری ذهن مقام معظم رهبری در شرایط فعلی توسعهی کشور است اما توسعهای مبتنی بر هویت و ارزشهای دینی و ملی. توسعهای که برآمده از متن و بطن جامعهی خودمان باشد و با شرایط و نیازهای مردم و کشور ما هماهنگ باشد.
این امر از یک طرف نشان از همان رویکرد آرمانگرایی واقعبینانه دارد و از طرف دیگر مبین درک عمیق ایشان از مفهوم توسعه است.
زمانی بود که نظریهپردازان توسعه در غرب توصیه میکردند کشورهای دیگر از الگوهای غربی تبعیت کنند راه توسعه یکی است و آن هم تبدیل شدن کشورهای توسعهیافته به شکل و شمایل کشورهای غربی اما پس از تجربیات بسیار در حوزهی نظر و عمل اکنون بسیاری از این نظریهپردازان معتقدند که هر کشوری باید الگوی خاص خودش را با توجه به ارزشها و نیازهایش تدوین نماید.
بهرهگیری از تجربیات موفق و درست دیگران امری است که کاملاً مورد تأیید رهبری است اما تقلید از الگوهای دیگران مورد نکوهش ایشان:
«ما دنبال چه نوع توسعهیی هستیم؟ این نکتهی اساسی، در بحثهای اقتصادی و غیراقتصادی جاری است. کسانی دنبال این هستند که حرفی را پرتاب کنند و ذهن مردم را از مسائل اصلی دور نگه دارند: مدل چینی، مدل ژاپنی، مدل فلان. مدل توسعه در جمهوری اسلامی، به اقتضای شرایط فرهنگی، تاریخی، مواریث و اعتقادات و ایمان این مردم، یک مدل کاملاً بومی و مختص به خود ملت ایران است؛ از هیچجا نباید تقلید کرد؛ نه از بانک جهانی، نه از صندوق بینالمللی پول، نه از فلان کشور چپ، نه از فلان کشور راست؛ هرجا اقتضایی دارد. فرق است بین استفاده کردن از تجربیات دیگران، با پیروی از مدلهای تحمیلی و القایی و غالباً هم منسوخ. بنده میبینم گاهی بعضی از شیوههایی که در زمینههای اقتصادی و فرهنگی و غیره پیشنهاد میشود، از دیگران گرفته شده - فلان متفکر فرنگی اینطوری گفته، فلان متفکر کجایی اینطوری گفته - مثل اینکه به آیات قرآن استناد میشود! خیلی از شیوهها منسوخ است؛ سی سال پیش، چهل سال پیش، پنجاه سال پیش تجربه شده، بعد یک روش بهتر آوردهاند؛ ولی ما الان میخواهیم از روش منسوخ آنها در آموزش و پرورش، در مسائل علمی، در کارهای دانشگاهی، در کارهای اقتصادی و در برنامهریزی و بودجهبندی استفاده کنیم؛ نه، این درست نیست. از تجربهها و دانشها باید استفاده کرد، اما الگو و شیوه و مدل را باید کاملاً بومی و خودی انتخاب کرد» (دیدار نمایندگان هفتمین دورهی مجلس شورای اسلامی۲۷ /۳/۸۳)
از دیدگاه ایشان اتکا بر توان و نیروی بومی منافاتی با استفاده از تجربیات دیگران در این زمینه ندارد:
«تمدّن واقعی برای مردم ما تمدّن ایرانی است؛ تمدنی است که متعلّق به خود ماست؛ از استعدادهای ما جوشیده وبا شرایط زندگی ما در هم آمیخته و چفت شده است. راه حلّ حقیقی، راه حلّ بومی است. باید بذر سالمِ خودمان را بپاشیم و مراقبت کنیم تا سبز شود؛ دنبال تقلید از این و آن نباشیم؛ دنبال سخن گفتن با زبان و لغت بیگانه و عاریه گرفتن از تجربههای دست چندم آنها نباشیم. نه اینکه از فرآوردههای علمی دیگران بهره نبریم؛ چرا،صددرصد معتقدم که باید از همه تجربههای علمیِ بشری بهره برد. پنجرهها را نمیبندیم؛ هرکس که در دنیا کار خوبی کرده، آن را انتخاب میکنیم.» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّای رشت ۱۲ /۲/۸۰)
برای جمع بین توسعهی بومی و بهرهگیری از تجربیات دیگران آنچه که مورد نیاز است تقویت روحیهی خودباوری و امید بر آینده است: «استعدادها را باید پرورش بدهیم. همه کس - چه اهل علم، چه اهل تکنولوژی، چه اهل ابتکار، چه اهل مسائل فنی در هر سطحی - باید احساس بکنند که بار سازندگی کشور بر دوش آنهاست. ما خودمان باید کشور را بسازیم؛ کسی کشور را برای ما آنچنان که مورد نیاز ماست، نخواهد ساخت. ما خودمان هستیم که خانهی خودمان را برطبق نیازهای خودمان میسازیم .» (دیدار مردمی۱۲/۹/۷۰)
▪ با توجه به این محورها به نظر، توسعهگرایی مقام معظم رهبری دارای چهاررکن اصلی است:
۱) بهرهگیری از تجارب دیگران در عین نفی تقلید:
توسعه نمیتواند در خلأ و در شرایطی فارغ از تأمل و تدبر در تجارب دیگران رخ دهد. از این روی نگاه تیزبینانه، تحلیلی و موشکافانه به تجربیات دیگران از جمله اصلیترین خصایص هر فرایندی است که رویکرد به توسعه در آن مورد تأکید است. با این حال چنین نگاهی باید بسیار فراتر از رویکرد تقلیدی به سطح شناختی تحقیقی، عمق بیابد. و عملاً از منظری تجربهاندوزانه و نه مقلدانه رخ دهد.
۲) بنیان نهادن توسعه بر بستر و بر مبنای هویت، ارزشها و آرمانهای دینی و ملی
همگان بر این نکته اذعان دارند که توسعه در کلیت خود امری خنثی و فارغ از آرمان نیست از اینروی است که مقام معظم رهبری بر عدم تقلید تأکید دارند چرا که در دل الگوهای توسعهی دیگران هویت، ارزشها و آرمانهای دیگران نهفته است که برای جامعهی ما مطلوبیتی ندارند و احیاناً در خیلی جاها با آرمانهای انقلاب اسلامی تفاوت یا حتی تقابل دارند.
ایده محوری انقلاب اسلامی این بود که با تمسک به ارزشهای دینی و اعتقادی، امکان درانداختن طرحی نو برای توسعهی کشور وجود دارد که شکوفایی و پیشرفت مادی و اقتصادی، اجتماعی و سیاسی با معنویت، اخلاق و اعتقادات دینی عجین باشد. و در واقع، پیشرفتهای مادی بر بستر ارزشهای دینی و ملی بروید. لذا در طراحی الگوی توسعه کمتوجهی به ارزشها و آرمانهای دینی و ملی، کوتاه آمدن از ایدهی محوری انقلاب اسلامی است.
۳) توسعه همراه با عدالت
در غرب با شکست رویکردهای مارکسیستی و با به حاشیه رانده شدن اندیشههای سوسیالیستی و تفوق لیبرالیسم اندیشهی عدالت اجتماعی در عزلت و انزوا قرار گرفته و مورد کمتوجهی واقع شده است. در غرب و الگوهای غربی همراه کردن عدالت با توسعه اصالتی ندارد و هدف محوری و مهم به حساب نمیآید. نظام ما به سبب بنیانهای اعتقادی خود نمیتواند نسبت به عدالت بیتفاوت باشد. از این روی است که مقام معظم رهبری همیشه تأکید دارند که توسعه باید همراه عدالت باشد.
«ما در زمینهی همهی فعالیتهایگوناگون اقتصادی و تولیدی کشور و حواشی آن، باید توجه کنیم که ما هم توسعه محوریم، هم عدالت محور، ما طبق برخی از سیاستهایی که امروز در دنیا رایج است و طرفداران زیادی هم دارد، نیستیم که صرفاً به رشد تولیدات و رشد ثروت در کشور فکر کنیم و به عدالت در کنار آن فکر نکنیم، نه، این منطق ما نیست.
نوآوری نظام ما همین است که میخواهیم عدالت را با توسعه و با رشد اقتصادی در کنار هم داشته باشیم و اینها با هم متنافی نیستند. ما دیدگاهی که تصور کند اینها با هم نمیسازند و یا باید این را انتخاب کرد یا آنرا، قبول نداریم. این نکته باید در همهی موارد هم در کاهش حجم دولت، هم در مسألهی خصوصیسازی، هم در نگاه کلی به مسائل اقتصادی و هم در تقسیم منابع میان بخش خصوصی و بخش تعاونی و بخش دولتی رعایت شود» (دیدار با رییسجمهور و اعضای هیأت دولت، ۴/۶/۸۳)
«بعضی این طور تصور میکردند- شاید حالا هم تصور کنند- که ما بایستی دورهای را صرف رشد و توسعه کنیم و وقتی که به آن نقطهی مطلوب رسیدیم، به تأمین عدالت اجتماعی میپردازیم. این فکر اسلامی نیست. «عدالت» هدف است و رشد و توسعه مقدمه عدالت است» (دیدار با رییسجمهور و هیأت وزیران به مناسبت بزرگداشت هفتهی دولت ۸/۶/۷۴)
۴) سرعت در توسعه:
مقام معظم رهبری با اشراف به وضعیت و جایگاه کشور ما در توسعه و عنایت به عقبماندگیهای تارخی کشور در این حوزه، بر اعتماد به نفس ملی، عزم ملی و نوآوری در توسعه تأکید دارند.
ایشان تأکید دارند که با توجه به ظرفیتها و قابلیتهای بالای کشور در همهی حوزهها ما توان این را داریم راهی را که دیگران در مدت طولانی طی کردهاند در مدت کوتاهی سپری کنیم و توسعهی کشور را سامان ببخشیم.
حال با توجه به درک محوریت توسعه در ذهن و اندیشهی مقام معظم رهبری مفاهیم و ایدهپردازیهای ایشان معنای عمیقتری پیدا میکند.
با تفطن به این بحث آشکار میشود که در واقع ایشان برای توسعهی کشور در صدد طرح مفاهیم مورد نیاز هستند. مفاهیمی چون اعتماد به نفس ملی، عزم ملی، نیاز ما به سه عین (عقل، علم، عزم)، انضباط اجتماعی و روحیه کار، نهضت آزاداندیشی و تولید علم تأکید بر سند چشمانداز ۲۰ ساله، لزوم اتخاذ رویکردهای اقتصادی در ادارهی کشور، طرح مفهوم کارآمدی در حوزههای مختلف به خصوص اقتصاد، مهندسی فرهنگی، امید، همبستگی ملی، مشارکت اجتماعی، اتحاد ملی، انسجام اسلامی، نوآوری و شکوفایی و بسیاری مفاهیمی دیگر در ارتباط با همدیگر معنا مییابند. و همه با هم فضای توسعهی کشور را فراهم میسازند. از این زاویه است که مقام معظم رهبری با طرح مفاهیم معنوی و دینی بعد ارزشی و اعتقادی توسعه را شکل میدهند طرح مفاهیمی چون سال امام علی (ع) سال پیامبر و ... نشان میدهد که چگونه مفاهیمی از سنخ توسعه با مباحث معنوی پیوند میخورند. و چگونه معنویت اساس توسعه قرار میگیرد.
● هدایتگری جریانهای اجتماعی و سیاسی
یکی از ویژگیهای کمنظیر مقام معظم رهبری در حوزهی اندیشه که در تداوم شیوهی رهبری حضرت امام (ره) بروز می کند. این است که ایشان اندیشههای نو و مفاهیم جدید را در همراهی با جامعه و به مروز زمان با توجه به آمادهسازی بسترهای لازم درون گروههای اجتماعی و سیاسی مطرح میسازند و این از خصلتهای یک رهبر ژرفنگر و دوراندیش است.
این بدین معناست که ایشان مفاهیم اجتماعی و سیاسی را به یکباره و بدون مقدمه چینی و آمادهسازی بسترهای لازم بیان نمیکنند و اجازه میدهند که جامعه به مرور با این مفاهیم خو بگیرند و با ایشان همراه شوند. علاوه بر این ایشان این تلاش را دارند که جامعه در حوزههای مختلف مسیر بلوغ را خود طی کنند و ایشان صرفاً از منظر هدایتگری و رهبری در این مباحث حضور مییابند.
مثال عینی این ویژگی اندیشهای، برخوردی است که ایشان با گروههای مختلف سیاسی داشتهاند آن زمانی که جریانی به نام اصلاحطلبی در کشور شکل گرفت و گروهی مفاهیمی را در قالب و در ذیل ایدهی اصلاحطلبی طرح کردند، گروههایی از جامعه این ایده را مغایر با آرمانهای انقلاب و ارزشهای نظام قلمداد کردند ولی مقام معظم رهبری در عین تأیید اصلاحطلبی و تأکید بر اهمیت و ضرورت اصلاح طلبی درصدد هدایت این فکر در مسیر درست به ایدهپردازی پرداختند:
«امروزه یکی از واژههای رایج، واژه «اصلاح طلبی» است. من در نماز جمعه هم گفتم، بارها هم تکرار کردهام؛ بنده معتقدم اصلاح طلبی جزو ذات انقلاب است. اصلاً انقلاب، یعنی یک حرکت بزرگ و روبه جلو، که این حرکت هرگز ایستایی ندارد و به طور دائم پیشرونده است. این پیشروندگی یعنی همان اصلاح طلبی (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان واساتید دانشگاه صنعتی امیر کبیر ۹/۱۲/۷۹)
ایشان علاوه بر تأیید رویکرد اصلاح طلبانه درصدد برآمدند تا از منظر هدایتگری مؤلفههای لازم برای تدوین یک اندیشهی اصلاحطلبی اصیل را طرح نمایند. ایشان فرمودند که اصلاحات باید ضابطهمند باشد نسبت آن قانون اساسی و آرمانهای امام و انقلاب باید مشخص گردد. سرعت اصلاحات در حوزههای مختلف اهمیت دارد و بسیاری توصیههای دیگر در زمینهی اصلاحطلبی که میتوانست نقشی اساسی در هدایت اندیشهی اصلاح طلبی در مسیر درست ایفا نمایند.
ایشان در جایی فرمودند که اصلاحات باید تعریف درست و معین و شفافی داشته باشد. و پس از آن خود ایشان تعریفی از اصلاحات ارائه کردند و فرمودند اصلاحات یعنی مبارزه با فقر، فساد و تبعیض.
این بیان، از جمله مصادیق مظلومیت اندیشهی ایشان است.
گروه اصلاحطلبان، به دلایل سیاسی این بحث را بایکوت کردند و تلاش نمودند هرگز در تعریف اصلاحات از مفاهیم مبارزه با فقر و فساد و تبعیض بهرهای نگیرند.
برخی کسان دیگری که بعداً اصولگرا نام گرفتند و مدعی اطاعت از رهبری بودند و هستند برخورد سطحی، شعاری و احساسی و احیاناً ابزاری با این تعریف داشتند. و کمتر به عمق و اساس علمی آن پرداختند.
با این دو رویکرد معیوب بود که این ایدهی راهگشا نتوانست ظرفیتهای خود را در حل مسائل کشور بروز دهد. به روش علمی، معقول و واقعبینانه میتوان نشان داد که «فقر و فساد و تبعیض» قابلیت توضیح همهی مسائل و مشکلات ما در حوزههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و اداری را دارند و تدوین برنامههای علمی و درست برای رفع مبارزه با فقر و فساد و تبعیض دامنهی گستردهای از اصلاحات در همهی حوزهها را در بر میگیرد.مبارزه با فقر، در محافل علمی و اجرایی دنیا، ادبیات گسترده و غنی دارد و ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی را در بر میگیرد. شما باید برای مبارزه با فقر، روندهای اقتصادی، ساختارهای معیوب سازمان تولید و مصرف در کشور، و بسیاری حوزههای دیگر را اصلاح کنید. فساد هم صرفاً فساد اقتصادی نیست بلکه فساد سیاسی، اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی حوزههای دیگر فساد است که برای مبارزه با این ابعاد، باید برنامههای وسیع و گستردهای اصلاحی تدوین گردد. تبعیض سیاسی، قضایی، جنسی، منطقهای، قومیتی و حوزههای دیگر اجتماعی نیاز به اصلاحات عمیق و کارساز دارد.
به نظر بنده بسیار بعید است که مشکلی در کشور وجود داشته باشد و ذیل این سه معضل اساسی مورد نظر مقام معظم رهبری نگنجد. و اینجاست که آشکار می شود که منظور ایشان از اصلاحات بهمثابه مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، اصلاحاتی همهجانبه، گسترده و عمیق است.
اما برخورد سطحی و شعاری با این مفاهیم باعث شد که مبارزه با فقر صرفاً در حد توزیع پول محدود گردد مبارزه با فساد، در حد شعار و مچگیریها و افشاگریهای آنچنانی باقی بماند و هرگز به اصلاح رویهها، ساختارها و مناسبات و روابط فسادزا رسوخ پیدا نکند. برای تبعیض هم که هیچ برنامهی منظم و مدون و معقولی ارائه نشده است.
پس از رواج اصلاحطلبی، جریانی موسوم به اصولگرایی در حوزههای مختلف مطرح شد. مقام معظم رهبری در طرح مفهوم اصولگرایی هم به هدایتگری پرداختند و تلاش نمودند اندیشهی اصولگرایی را غنیتر سازند و در جهت تعمیق آن و هدایت اصولگرایان در مسیر درست ایدههای جدیدی را ارائه نمایند.
ایشان ابعاد مختلف اصولگرایی و مؤلفههای محوری آن را توضیح دادند و اندیشهی اصولگرایی را ستودند اما به این نکته هم توجه دادند که نباید مفهوم اصولگرایی محدودنگر و تنگنظرانه باشد و دایرهی طرفداران اندیشهی اصولگرایی محدود گردد.
«اصولگرایی به حرف نیست. اصولگرایی در مقابل نحلههای سیاسی رایج کشور هم نیست. این غلط است که ما کشور یا فعالان سیاسی را به اصولگرا و اصلاحطلب تقسیم کنیم: اصولگرا و فلان؛ نه اصولگرایی متعلق به همهی کسانی است که به مبانی انقلاب معتقد و پایبندند و آنها را دوست میدارند؛ حال اسمشان هر چه باشد» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ۲۹/۳/۸۵)
رهبر معظم انقلاب در ادامه همان بینش منظومهای و در راستای هدایتگری جریانهای سیاسی به آرمانهای انقلاب، هنگامیکه فضا را برای ارائه ابتکاری جدید و نوآورانه آماده میبینند با نفی دوگانه انگاریهای تصنعی و مرزبندیهای نادرست میان نیروهای انقلاب به ترسیم افقهای جدید برای آینده نظام میپردازند. این افق جدید یکی دیگر از همان ابعاد مغفول مانده و مظلوم اندیشهی رهبری است که عمق و ابعاد آن مورد توجه جدی قرار نگرفته است.
مقام معظم رهبری وقتی احساس کردند که از یک طرف مفاهیم اصولگرایی و اصلاحطلبی به باروری و بلوغ خوبی رسیدهاند و از طرف دیگر اتفاقی رخ داده که این دو مفهوم در برابر هم و متفاوت و متقابل با هم تعریف شدهاند و گروههای مختلف تلاش میکنند اگر اصولگرا هستند از مفاهیم اصلاحطلبی بهرهای نگیرند و اصلاحطلبان از توجه به مفاهیم و مؤلفههای فکر اصولگرایی ابا دارند لذا با طرح مفهوم اصولگرایی اصلاحطلبانه هم این دوگانگی را شکستند و هم این نکتهی مهم را گوشزد کردند که اصولگرایی بدون اصلاحطلبی و توجه به ارزشها و اصول اسلام و انقلاب با کمتوجهی به پویایی و پیشرفت و تحول زمانه ممکن است جمود فکری و عقب ماندگی عملی ایجاد کند و پیشرفت و نوآوری و اصلاحطلبی بدون اصولگرایی یعنی عطف توجه به تحول و تغییر و پیشرفت بدون عنایت کافی به چارچوبها و مبانی این تحول امکان دارد ما را از مسیر اصلی منحرف کند و پیشرفت و تحولی هم که فراهم میآید تحولی معیوب و مشکلساز خواهد بود:
«بنده دعوای اصلاحطلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من این تقسیمبندی را غلط میدانم. نقطهی مقابل اصولگرا، اصلاحطلب نیست؛ نقطه مقابل اصلاحطلب، اصولگرا نیست. نقطهی مقابل اصولگرا، آدم بیاصول و لاابالی است؛ آدمی که به هیچ اصلی معتقد نیست؛ آدم هرهری مذهب است. یک روز منافع او یا فضای عمومی ایجاب میکند که بشدت ضد سرمایهگذاری و سرمایهداری حرکت کند، یک روز هم منافعاش یا فضا ایجاب میکند که طرفدار سرسخت سرمایهداری شود؛ حتّی به شکل وابسته و نابابش! نقطهی مقابل اصلاحطلبی، افساد است. بنده معتقد به اصولگرای اصلاحطلبم؛ اصول متین و متقنی که از مبانی معرفتی اسلام برخاسته، با اصلاح روشها به صورت روزبهروز و نوبهنو... ما باید روشها را اصلاح کنیم. در روشها اشتباه و نقص وجود دارد. گاهی به مرحلهیی میرسیم که امروز دیگر جواب نمیدهد؛ باید مرحلهی دیگری را شروع کنیم. حفظ اصول و اصلاح روشها، معنای اصلاحطلبی است.»( بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان ۱۹/۲/۸۴)
● اعتقاد و التزام کامل به مردم سالاری دینی
رهبر معظم انقلاب اندیشههای پیشرو و راهبرنده برای هدایت جامعه ارائه میکنند اما همهی اینها را در چارچوب «مردمسالاری دینی» و در ارتباط متقابل با جامعه و مردم طرح کرده و پیش میبرند به ظرفیتها، علایق و جهتهایی که از روند مردم سالاری دینی برای ادارهی کشور در حوزههای مختلف حاصل میشود توجه دارند و به گونهای نیست که بدون توجه به آمادگیهای جامعه یک مسئله را به یکباره طرح و پیگیری نمایند.
آنگاه که جامعه را آماده میبینند اندیشه و ایدهای را طرح میکنند و هر چقدر که جامعه و مردم و گروههای فکری و سیاسی از این ایدهها استقبال میکند و در پیگیری آن تلاش میکنند این ایدهها را بسط بیشتر میدهند موارد متعددی میتوان نشان داد که به جای اینکه یک اندیشه را به یکباره ارائه کنند در طول زمان و به مرور آن را طرح مینمایند.
ایشان در انتخابات مختلف پس از طی مراحل قانونی آنچه را که مورد انتخاب مردم باشند میپذیرند و البته درصدد هدایت جریان و فکر و شخص یا گروهی که در انتخابات برگزیده میشوند برمیآیند- و اگر هم انحراف یا اشکال اساسی در موارد اداره نهادهای مورد انتخاب مردم میبینند به نسبت عمق و گسترهی این انحراف یا اشکال عکسالعمل لازم را دارند. ولی کاملاً به مردم سالاری دینی التزام دارند و این امر را هم به صورت نظری و هم عملی رعایت میفرمایند.
در عرصهی عمل احتیاط کامل دارند که رأی و نظر ایشان آشکار نشود و اجازه میدهند خود مردم با تشخیص خود انتخاب مورد نظرشان را انجام دهند و ایشان صرفاً به مؤلفهها و شاخصههای انتخاب درست اشاره مینمایند. در عرصهی نظر هم با جریانی که مورد انتخابات مردم واقع میشود همراهی هدایتگرانه پیشه میکنند.
● نگاه فرهنگمحور به سیاست، اقتصاد و همهی امور
انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی بود تحول و رشد و تربیت فرهنگی مردم باعث پیروزی انقلاب شد. رهبر کبیر انقلاب (ره) فرهنگ را زیر بنای تحول بشر در همهی حوزهها و اصلاح فرهنگی را مبنای همهی اصلاحات میدانست.
هدف اصلی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی تربیت انسان و ایجاد محیطی مناسب برای رشد مادی و معنوی اوست و مسلماً نیل به این هدف تنها با نگاهی فرهنگی امکانپذیر است. با توجه به این موضوع و در درک منظومهدار اندیشهی رهبر معظم انقلاب، فرهنگ زیربناست نگاه فرهنگی به امور مختلف اقتصادی، سیاسی، بینالمللی نقطهی برجسته و متمایز نگاه ایشان است. ایشان پس بر مبنای فرهنگ سایر حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی بینالمللی را مورد تحلیل قرار میدهند و ثمرهی شیرین نگاه فرهنگی به امور مختلف چیزی است که پژوهشگران ما میتوانند با کاوش بیشتر در اندیشههای رهبری آن را آشکار سازند:
«آرمان اصلی ملت ایران رسیدن به جامعهای رشید، موحد، پرنشاط، پرامید، عدالتطلب دارای اعتماد به نفس، پرکار، پیشرو، پیشرفته، دارای توکل و برخوردار از روح ایثار و گذشت است و «فرهنگ» مهمترین عامل دستیابی به این هدف والاست....
فرهنگ عمومی علاوه بر رفتارهای فردی و اجتماعی در تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای حکومتی نیز کاملاً مؤثر است و به همین علت باید آن را به مشکلی صحیح، تبیین و پیگیری کرد.» (۱۷/۰۹/۸۶ دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با رهبر معظم انقلاب)
ایشان پس از آنکه رهنمودهای کلان و خرد خود را در حوزهی فرهنگ و آسیبشناسی مسائل و نهادهای فرهنگی و تبیین فرهنگ به عنوان زیربناهای همهی امور ارائه میکنند نهایتاً مفهوم محوری «مهندسی فرهنگی» را برای سامان دادن فرهنگ به عنوان بنیان همهی امور و اساس همهی تحولات و پیشرفتهای کشور طرح مینمایند. جهتهای اصلی مهندسی فرهنگی را معین میفرمایند و از نهادهای مسئول، پژوهشگران و صاحبنظران میخواهند که این جهتهای اصلی را بسط دهند و تعمیق ببخشند:
«فرهنگ یک سیستم است و دارای انواع و اجزایی است و مهندسی فرهنگ به عنوان یک مهندسی سیستم باید انجام پذیرد. فرهنگ یک جامعه، اساس هویت آن جامعه است. فرهنگ که میگوییم اعم از مظاهر فرهنگی- مانند زبان و خط و امثال اینها و آنچه باطن و اصل تشکیلدهندة پیکرة فرهنگ ملی است مثل: عقاید، آداب اجتماعی، مواریث ملی، خصلتهای بومی و قومی. اینها ارکان و مصالح تشکیلدهنده فرهنگ یک ملت است فرهنگ دارای انواعی است و در مهندسی فرهنگ همه انواع فرهنگ باید مهندسی شوند. انواع فرهنگ عبارتند از: فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی، فرهنگ سازمانی، فرهنگ ملی.) (سال ۱۳۸۳)
در حوزهی فرهنگ یک نگاه معتدل و معقول و با شناخت درست و عمیق از ماهیت فرهنگ و جامعه بر اندیشهی رهبری حکمفرماست و ایشان همیشه در این حوزه (و البته همهی حوزههای دیگر) بر میانهروی و یک مسیر معقول و آگاهانه تأکید دارند:
«ما نه معتقد به ولنگاری و رهاسازی هستیم که به هرج و مرج خواهد انجامید، نه معتقد به سختگیری شدید، اما معتقد به نظارت، مدیریت، دقت در برنامهریزی و شناخت درست از واقعیات هستیم.»
«ما نمیخواهیم با نگاهی افراطی به مقولهی فرهنگ نگاه کنیم بایستی نگاه معقول اسلامی را ملاک قرارداد و نوع برخورد با آن را بر طبق ضوابطی که معارف و الگوهای اسلامی به ما نشان میدهد تنظیم کرد. برخورد افراطی از دو سو امکانپذیر است و تصور میشود: یکی از این طرف که مقوله فرهنگ را مقولهای غیرقابل اداره و غیرقابل مدیریت بدانیم مقولهیی رها و خودرو که نباید سر به سرش گذاشت و وارد آن شد. متأسفانه این تفکر در جاهایی است. و عدهیی طرفدار رها کردن و بیاعتنایی کردن و بینظارتی در امر فرهنگ هستند. این تفکر، تفکر درستی نیست و افراطی است. در مقابل، تفکر افراطی دیگری وجود دارد که آن سختگیری خشن و نظارت کنترلآمیز بسیار دقیق است. این تفکر هم به همان اندازه غلط است. نه میشود فرهنگ را رها کرد که هر چه پیش آمد پیش بیاید نه میشود آن طور سختگیریهای غلطی را که نه ممکن است و نه مفید، الگو قرار داد.» (سال ۱۳۸۳)
● محوریت عدالت در منظومهی اندیشهی رهبری
علاوه بر آنچه که پیرامون محوریت، عدالت در توسعه و جایگاه آن در اندیشهی رهبری گفته شد نگاه عدالت محور به همهی امور اجتماعی از خصیصههای اصلی اندیشه مقام معظم رهبری است.
از دیدگاه مقام معظم رهبری، «عدالت» به عنوان یکی از ارکان اصلی اسلام و تشیع، والاترین جایگاه را در نظام اسلامی از آن خود میسازد. در نظام اسلامی هر مقولهای تنها آن هنگام از اعتبار برخوردار است که در راستای نیل به جامعه عادلانه و عدالت اجتماعی باشد. توسعه واقعی نیز تنها در این راستا امکان تعریف و توسیع مییابد:
«در یک نظام اجتماعی، عدل از همه چیزها بالاتر و با ارزشتر است. عدالت، هدف تشکیل نظامهای الهی و فرستادن پیامبران خداست. عدالت، از بین رفتن تبعیض و فقر و جهل و محرومیت و نادانیهای نفوذ و رسوب کرده و در اذهان بخشی از مردم در گوشه و کنار کشور، چیزهایی است که باید انجام گیرد. ما اگر سازندگی را باز هم پیش ببریم، اما در جهت استقرار عدالت و از بین رفتن تبعیض و ایجاد برابری حقوق و احیای کرامت زن و مرد مسلمان فعالیتی نکنیم، موفقیتی به دست نیاوردهایم. موفقیت، آن وقتی است که بتوانیم معنویت و دین و اخلاق و عدالت و معرفت و سواد و تواناییهای گوناگون را در میان جامعه مستقر کنیم». (در اجتماع بزرگ مردم اهواز ۱۸/۱۲/۷۵)
زندگی مسلمان وار و نیل به سعادت دنیوی و اخروی تنها آن هنگام میسر میشود که عدالت سرلوحه کلیه امور جامعه قرار گیرد:
«حیات طیبهی اسلامی، زندگیی است که در آن، راه رسیدن به معنویت و اهداف و سرمنزلهای نهاییِ این راه، از زندگی دنیایی مردم عبور میکند. اسلام دنیای مردم را آباد میکند؛ منتها آبادی دنیا هدف نهایی نیست. هدف نهایی عبارت است از این که انسانها در زندگی دنیوی از معیشت شایسته و مناسب، از آسودگی و امنیت خاطر، و از آزادی فکر اندیشه برخوردار باشند و از این طریق به سمت تعالی و فتوح معنوی حرکت کنند. حیات طیبهی اسلامی شامل دنیا و آخرت- هر دو- است. مسئله این است که زندگی دنیوی- که به سمت اهداف الهی حرکت میکند- باید زندگانی حقیقی و راستینِ عادلانه را برای مردم تأمین کند. در اسلام، عدالت مسئلهی بسیار مهمی است. ارزشی که از نظر اسلام به هیچوجه و در هیچ شرایطی مورد مناقشه قرار نمیگیرد، عدالت است. عدالت، هدف پیغمبران است؛ هدف انقلاب اسلامی هم بوده است. در سایهی عدالت، زندگی مردم میتواند با رفاه و توسعهی مادی به سمت اهداف معنوی هم حرکت کند» (در دیدار با نخبگان استان کرمان ۱۸/۲/۸۴)
نکتهی بسیار مهم اینکه ایشان عدالت را در رابطه و پیوند عمیق با دو مفهوم دیگر معنا میکنند و به این امر مهم توجه میدهند که اگر عدالت در پیوند این با این دو مفهوم نباشد عدالت نیست و اشکالات اساسی ایجاد میشود.
«من میخواهم این نکته را هم عرض کنم که اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقیِ خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر بشدت درهم تنیده است؛ یکی مفهوم عقلانیت است؛ دیگر معنویت. اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا شد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید، نخواهد بود؛ اصلاً عدالت نخواهد بود. عقلانیت بهخاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت بهکار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار میشود؛ خیال میکند چیزهایی عدالت است، در حالیکه نیست؛ و چیزهایی را هم که عدالت است، گاهی نمیبیند. بنابراین عقلانیت و محاسبه، یکی از شرایط لازمِ رسیدن به عدالت است. بنابراین اگر بخواهید عدالت را بدرستی اجرا کنید، احتیاج دارید به محاسبهی عقلانی و بهکار گرفتن خرد و علم در بخشهای مختلف، تا بفهمید چه چیزی میتواند عدالت را برقرار کند و اعتدالی را که ما بنای زمین و زمان را بر اساس آن اعتدالِ خدادادی میدانیم و مظهرش در زندگی ما عدالت اجتماعی است، تأمین کند. اگر عدالت را از معنویت جدا کنیم - یعنی عدالتی که با معنویت همراه نباشد - این هم عدالت نخواهد بود. عدالتی که همراه با معنویت و توجه به آفاق معنویِ عالم وجود و کائنات نباشد، به ریاکاری و دروغ و انحراف و ظاهرسازی و تصنع تبدیل خواهد شد.» (سال ۸۴ در دیدار با اعضای هیئت دولت نهم)
● ارکان اندیشهی رهبری
حال پس از طرح مختصری از مؤلفهها و محورهای مهم اندیشهی منظومهای رهبری توجه به ارکان اندیشهی ایشان هم اهمیت دارد. مقام معظم رهبری بر اساس چه ارکانی نسبت در برخورد با مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی میاندیشید و این اندیشهی منظومهای بر پایهی چه ارکانی استوار گشته است؟
۱) عقلانیت:
نگاهی عقلانی، با برنامه، و محاسبه و هوشمندی و تدبر باعث میشود که در طی هر مسیری دچار لغزش و انحراف نشویم. دینمداری، عدالتخواهی، آزادی طلبی و هر آرمان اسلامی و انسانی دیگر اگر با عقلانیت همراه نباشد نه تنها ما را به سر منزل مقصود نمیرساند بلکه مشکلات را پیچیدهتر هم میکند و موجب ایجاد انحراف هم میشود:
«اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا شد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید، نخواهد بود، اصلاً عدالت نخواهد بود. عقلانیت به خاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار میشود، خیال میکند چیزهایی عدالت است، در حالی که نیست، و چیزهایی را هم که عدالت است گاهی نمیبیند. بنابراین عقلانیت و محاسبه، یکی از شرایط لازم رسیدن به عدالت است.» (۸۴ دیدار با اعضای دولت نهم)
این بیان نشان میدهد که به جای مفهوم عدالت هر آرمان و ایدهی دیگری را میشود قرار داد و همهی ارزشها و آرمانها باید همراه عقلانیت تعریف شوند. در تشخیص و پیگیری دینمداری، ارزشهای دینی، آزادیخواهی و دیگر چیزها هم اگر همراه با عقلانیت نباشد دچار گمراهی و اشتباه میشویم.
۲) اعتدال:
اعتدال را باید از یک طرف دوری از افراط دانست و از طرف دیگر نگاه همه جانبه نگر به موضوعات اجتماعی، اگر در پیگیری آرمانها و اهداف خود از یک طرف دچار تندروی و کندروی باشیم و از طرف دیگر حوزهای را مغفول بگذاریم و همهی حوزهها را در ارتباط و در نسبت متعادل با هم پیگیری نکنیم دچار عدم اعتدال گشتهایم.
نگاه اعتدالی مقام معظم رهبری به همهی حوزههای اندیشه و عمل آشکار است.
«من از اول انقلاب تا حالا، حتی در آن روزهایی هم که روزهای بعضی از تحرکات نامتناسب بود و من به دانشگاه تهران میآمدم و با جوانها صحبت میکردم، عقیده و سلیقهام همین بود که دانشجو باید از افراط و تفریط پرهیز کند. من با افراط کاری و زیاده رویهای گوناگون در هر جهتی موافق نیستم، با اعتدال، با روش منطقی و صحیح مسائل را دنبال کنید.» (۱۷/۰۷/۸۶)
۳) ارزشگرایی:
آنچه که یک رکن خدشه ناپذیر در اندیشهی مقام معظم رهبری است اعتقاد و پایبندی به تمام وجود به ارزشهای اسلامی و انسانی در همهی حوزههاست. ایشان به هیچ وجه حاضر به ذرهای کوتاه آمدن از این ارزشها نیستند و در جای جای اندیشههای ایشان توجه به ارزشها موج میزند:
«باید در کلیه مسائل و امور ازجمله مقولهی توسعه، در چارچوب ارزشها، اهداف و معیارهای اسلامی حرکت کنیم... همه ابعاد توسعه یعنی توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی باید هماهنگ پیش رود و ضمن محور قرار دادن مردم، با موازین دینی و ارزشی جامعه، سازگاری کامل داشته باشد.»
۴) کارآمدی:
به نظر میرسد هر رویکرد فکری و عملی سه رکنِ عقلانیت، اعتدال و ارزشگرایی را تواماً به همراه داشته باشد حاصلی که به بار خواهد آمد کارآمدی است.
نگاه مقام معظم رهبری به مقولهی کارآمدی نظام بسیار اساسی است تا آنجا که ایشان کارآمدی مسئولان نظام را شرط مشروعیت آنها میداند و بین مشروعیت و کارآمدی پیوند برقرار میکند.
«رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان، مشروعیت همهی مسئولان کشور را به کارآمدی آنان در انجام دادن وظایف قانونی وابسته دانستند و تأکید کردند ضمن استقامت کامل در اهداف و مبانی با اصلاح، تغییر و تکامل روشها، حرکت به سوی اهداف پیشبینی شده را با عزمی راسخ ادامه میدهیم..... از هیچ کس انتظار معجره نمیرود اما در عملکرد همه مسئولان باید کارآمدی و نشانههای موفقیت در انجام دادن وظایف محوله آشکار و ملموس باشد.» (۳۱/۰۶/۸۳- دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان)
● اصول رفتاری مقام معظم رهبری
رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان پیشوایی که بر دل و جان مردم ایران رهبری دارند واجد خصایل یگانه و ویژهای هستند که مکمل اندیشهی ایشان است و میتواند ما را در درک بهتر اندیشهی ایشان یاری برساند.
امید، صبر و شکیبایی، یقین و عزم راسخ در پیگیری اهداف و آرمانها، پایداری و استقامت، قاطعیت، آیندهنگری و دیدن افقهای دوردست، عدم سهلانگاری و مسامحه، و عدم مصالحه و کوتاه آمدن بر سر اصول و آرمانهای اصیل و روشن انقلاب، کلاننگری در عین توجه به مسائل خرد، و ابتکار و نوآوری از ویژگیهای شخصیت مقام معظم رهبری است. دیگر خصیصهی بارز ایشان ثبات شخصیت و فکر و عمل است.
بر اساس اصول فکری از یک طرف و اصول رفتاری ایشان از طرف دیگر، این امکان فراهم میآید که رفتار ایشان در حوزههای مختلف قابل پیشبینی باشد.
ایشان در برخورد با موضوعات مختلف بر اساس این اصول وویژگیها رفتاری دارند که هر کس به این اصول آشنایی داشته باشد این امکان را دارد که عملکرد ایشان را حدس بزند هر چند که در همهی این رفتارها عنصر ابتکار و خلاقیت ایشان نوعی خصلت پیشروانه و هدایتگرانه به موضوعات و مسائل میبخشد.
فهم و شناخت عمق و محتوای اندیشهها مقام معظم رهبری به توان فکری فراتر از آنچه که اینجانب دارم نیازمند است و غور در این اندیشهها وظیفهی همه پژوهشگران تا بنده و امثال بنده که وظیفهمان بیشتر در حوزهها اجرائی است. از آن پژوهشها و مطالعات در عملی ساختن آنچه که مدنظر معظمله است بهرهی بیشتری ببریم.
آنچه که گفته شد قطرهای بود از دریا تا زمینهای باشد برای اینکه آنان که توان بیشتری دارند افقهای جدید برمبنای اندیشهی مقام معظم رهبری پیشروی همهی ما بگشایند.
محمدباقر قالیباف
منبع : فردا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست