سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

داستان بازی سری بازی های HALF LIFE


داستان بازی سری بازی های HALF LIFE
کسانی که سری Half Life را بازی کرده اند و بصورت سطحی و غیر عمقی به بازی نگاه کرده اند از داستان سری به عنوان ضعف آن یاد میکنند . اما ما در این مقاله بر آن آمدیم تا به همه بازیخور ها ثابت کنیم که عنوان Half Life نه تنها یک عنوان ضعیف از لحاظ داستان نمی باشد بلکه داستانش یکی از مولفه های خوب و قابل تامل آن به شمار می رود.
در حدود سال ۱۹۹۵ ،در دنیای فراتر از زمین، امپراطوری combine به وطن vortigaunt ها حمله کردند (که ما این دنیا را در بازی مشاهده نمیکنیم) و هدف خود را پیوند زدن گونه های حاکم بر سیاره ها( vortigaunt ها در وطنشان) با تکنولوژی فوق پیشرفته و قوی خود قرار دادند تا "ابر سرباز "ها تولید کنند در این راستا،قصد آن کردند که vortigaunt ها و رهبر آنها را به اسارت بکشند. مدت های متمادی vortigaunt ها در حال گریختن از دست combine ها بودند ؛ از سیاره ای به سیاره ای دیگر مهاجرت میکردند تا به مرز دنیای xen رسیدند، مکانی بن بست که در هر صورت مرگ را برای آنها به ارمغان می آورد.
Xen همانند یک مترو برای گیتی است که به عنوان عبور از "بعدی" به بعد دیگر استفاده میشود در Xen هیچ موجود بومی وجود نداشت؛ به مانند کلکسیونی از تمام موجودات گیتی است به مانند headcrab ، ant-lion و vortigauntها.
همان زمان در زمین گوردون فریمن (شخصیت نام آشنای سری HL ) به تحصیل برای دریافت مدرک دکترای خود در MIT مشغول بود و در Black Mesa در new mexico آمریکا بر روی انتقال اجسام از نقاطی به نقاط دیگر (teleport) کار میکرد و در حالی که محققانی به مانندEli Vance ، Arne Magnusson ، Issac Kleiner از برترین های سازمان BM بودند.
در قسمت دیگری از کشور، Aperture Science رقابت شدیدی با Black Mesa در دریافت بودجه از دولت داشت و در حال توسعه تکنولوژی پورتال مربوط به خود بود ؛ نمونه ای از آزمایشات آنان ، یک کشتی تحقیقاتی به نامBorealis بود. این کشتی عظیم در روزی به ظاهر از قضای بد، به همراه همه محققان و خدمه از چهره زمین پاک شد. در انتهای EP۲ ما در میابیم که خود Aperture Science این کشتی را با تکنولوژی پورتال انحصاری خود پنهان کرده بود(و Judith smith آن را یافت) و GLaDOS (یک برنامه هوش مصنوعی) در Aperture Science راه اندازی شد تا کنترل یکی از مراکز تحقیقاتی را به عهده بگیرد( همان مرکزی که وقایع Portal در آن اتفاق می افتد).
● وقایع Half-Life و فاجعه Black Mesa:
واقعه دقیقا در سکتور C آزمایشگاه رخ داد؛ آنها در پی بررسی کرسیتال های بازیافتی از Xen بودند، (همان کرسیتال هایی که تیم های مختلفی از دنیای مرزی بدست آورده بودند).
G-man در کل حادثه نقش اساسی داشت به طوری که بعضی افراد معتقد اند خود G-man برای اهداف شخصی خویش حادثه را ترتیب داد ؛ ۲۰ سال بعد Eli Vance به ما میگوید : «زمانی که دیدم G-Man وارد محفظه آزمایش شده باید آزمایش لعنتی او را لغو میکردم » و افسوس میخورد.
در حالی که دکتر گوردون فریمن مسئولیت کل آزمایش را به عهده داشت، به محض شروع آزمایش resonance cascade فاجعه بار شروع شد؛ فاجعه ای بس عظیم .شکافی بین بعد های زمین و Xen ایجاد شد و این شکاف صدمه زیادی به Black Mesa زد و همچنین پای موجودات Xen را به black mesa باز کرد .
در اول مصیبت Dr. Gina Crossو Dr. Colette Green و Dr. Rosenberg راه خور را به زمین باز کردند و دولت را با خبر کردند؛ آنها اول Hazardous Environment Combat Unit HECU را فرستادند ؛ آنها در کنار نابود کردن بیگانه های Xen ، کارکنان مرکز را هم با مرگ ساکت میکردند تا صدای این فاجعه در دنیا در نیاید .
هجوم HECU در مرحله اول موفقیت آمیز بود، آنها ماموریت داشتند سطح زمین را پاک سازی کنند و به آزمایشگاه های عظیم زیر زمینی یورش برند و با بر پا کردن پایگاه های خود در مرکز سعی در نگه داشتن بیگانه ها در محیط خود Black Mesa را داشتند. همچینین Dr Rosenberg ، (کسی که دولت را مطلع کرد بود)،را دستگیر کرده و برای بازجویی زندانی کردند .
Barney Calhoun ، یکی از نگهبان های درون سازمان، در راه فرار خود از مجتمع در حال نابودی، مکان Dr. Rosenberg را یافت و با کمک وی به A-۱۷ که یکی از آزمایشگاه های تست قدیمی و ترک شده بود دست یافت؛ این آزمایشگاه برای انتقال مواد به کار میرفت. بارنی به دکتر برای یافتن اجزای دستگاه کمک کرد و در آخرین لحظه های قبل از ویرانی Black Mesa به همراه دکتر و دو همقطار وی از آنجا فرار کردند .شکاف بین ابعاد گسترده تر شد و بیگانه های بیشتری از جمله Alien Grunts و Gargantua به زمین پای گذاشتند و HECU مجبور به عقب نشینی شد .
با شکست ارتش، Black Bperations Contingent برای پاک سازی افتضاح ایجاد شده و نابودی تمامی موجودات روانه شده، به منطقه اعزام شد.
گوردون پس از تخلیه Black Mesa به Lambda Core complex گریخت . گوردون در تمام طول فرار خود هم مجبور به دسته و پنجه نرم کردن با تنفگداران آمریکا بود هم با موجودات Xen. وی توسط یکی از دانشمندان باقی مانده مطلع شد که موجودات Xen توسط یک ابر اورگانیسم کنترل میشود (همان Nihilanth ) .این موجود نه تنها حمله را رهبری میکرد، بلکه کنترل ذهن Xenian ها را نیز در اختیار گرفته بود.
گروه محققان برای پایان بخشیدن به حمله، گوردون را توسط Lambda Core complex به Xen فرستادند تا سرکرده Xenian ها را نابود کند.
با مرگ Nihilanth ، G-man موشک اتمی را فعال کرد و کل مجتمع از صحنه روزگاه محو شد و گوردون را به مکانی نا معلوم به دلیلی نا معلوم منتقل کرد.
به نظر میرسد کل یورش ، توسط G-Man برنامه ریزی شده باشد؛ وی قبل از Resonance Cascade به Eli Vance میگوید "برای وقایع پیش بینی نشده آماده باش" . وی این حرف را ۲۰ سال بعد در گوش الکس زمزمه میکند و الکس با گفتن این حرف به پدرش حال وی را دگرگون میکند و به گوردون میگوید:« آخرین بار این حرف را قبل از فاجعه Black Mesa شنیدم»
در حادثه Black Mesa بیشترین توجه G-Man شامل حال Gordon Freemanشد ،فردی ملبس به HEV suit و تازه استخدام شده در Anomalous Materials Lab . وی مهارت استثنایی از خود در مقابله با موجودات Xen و نیرو های ارتش آمریکا نشان داد و G-man از وی به عنوان نابود کننده Nihilanth استفاده کرد. موجودات Xen گوردون را همانند Combine ها ، دشمن فرض کردند.
از جهنم خود ساخته Black Mesa تعداد اندکی جان سالم به در بردند که عبارت اند از :
Wallace Breen ، (متولی Black mesa و در آینده متولی زمین)، Barney Calhoun (یکی از نگهبان های مجتمع) ، Dr Issac Kleiner (یکی از برجسته ترین داشنمندان Black mesa که در HL۲ تکنولوژی Teleport را پیاده میکند و alyx را به Black Mesa Eastمنتقل میکند)) ، Dr. Arne Magnusson (در انتهای EP۲ دستگاه Magnusson Device را میسازد که نابود گر Strider ها است) ، Dr. Eli Vance و همچینن دختر وی Alyx .
تحقیقات در این مرکز بسیار پیشرفته و سری بودند و دانشمندان با خانواده های خود در مرکز زندگی میکردند و حق خروج نداشتند و در این بین G-man به ALyx نیز علاقه ویژه ای نشان داد.
● استخدام گوردون توسط G-Man:
در انتهای HL۱ ، G-man پیشنهادی به گوردون می دهد: مرگ یا کار زیر نظر G-man .
در HL۲ ما متوجه میشویم که وی زندگی را بر گزیده و به یک دوره خواب بدون پیری(کند شدن زمان) فرو رفته تا زمانی که به وی نیاز باشد .
متاسفانه با اینکه black mesa از صحنه روزگار محو شد ، زمین هم اکنون ضربه وارد شده در اثر آن فاجعه را احساس میکرد. Portal Storm ها یکی از اثرات جانبی resonance cascade بود و همین Portal Storm ها شکاف بین بعد های Xen و زمین را تشکیل می دادند .
Portal Storm ها از محدوده خرابه های Black mesa هم فراتر رفتند و در تمام زمین گسترده شدند و پیوند مخربی بین زمین و Xenایجاد کردند. Combine ها نیز که از زمان Resonance Cascade مراقب زمین بودند، تصمیم به عمل گرفتند ، و از Portal Storm ها به عنوان یک برگ برنده استفاده کردند و برنامه یک حمله عظیم به زمین را به اساس Portal Storm ها ریختند . هم اکنون نژاد Nihilanth از دنیای مرزی به زمین گریخته است، Combine ها نیز همه چیز را در رابطه با Xen فراموش کرده و با حمله به زمین با یک تیر دو نشان زدند: به بردگی کشیدن بشریت و Nihilanth ها .
همه جا بیگانه های دنیای Xen دیده میشد: در فروشگاه ها، استخر ها ،خانه ها و همه جا. هرج و مرج گریبان زمین را گرفته بود. Vortigaunt ها نیز ، این طوفان ها را به عنوان بلیط آزادی خود قلمداد کرده و به زمین گریختند .
جمعیت عظیمی از مردم به شهر های ایمن که با سیم خاردار و سربازان محافظت می شدند هجوم آوردند و زندگی عادی خود را از سر گرفتند ،تجمع مردم در شهر ها به Combine ها کمک بسیار زیادی در کنترل جمعیت و گماشتن مراقب برای آنان بود.
● حدود ۲۰۱۰ و وقایع Portal:
زمان و مکان در زمین به هم ریخته، Portal Storm ها وسیع تر شدند، در حدی که Combine ها علاوه بر نیرو های زمینی خود، سفینه های جنگنده ، Strider ها و سفبنه های نفر بر را نیز منتقل کرده اند. Combine ها همان هدفی را که در Xen پی گرفته بودند، در زمین نیز پیاده کردند: ساخت ابر سرباز با استفاده از ترکیب DNA های گونه انسان و تکنولوژی Combine.
بنای Citadel مرکزی(در جایی به سیتادل های دیگر در شهر های دیگر نیز اشاره شده) در City ۱۷ گذاشته شد، سازه عظیمی که مرکز کنترل Combine ها بر روی زمین شد، البته آن بنای شگفت انگیز مرکز تولید ارتش Combine و تسلیحات و وسایل آنان نیز قرار گرفت.
هیولا های دنیای Xen نیز به نوبه خود به تخریب دنیای بیرون شهر ها مشغول بودند. بشریت و Combine هر دو خطری برای Nihilanth محسوب میشدند ؛ Vortigaunt های آزاد شده با یاغیان متحد شدند و خواستار انتقام از Combine شدند. Headcrab ها هم همانند اسم خود به هر موجود زنده ای حمله میکردند.
Combine ها بنای قدم بعدی خود را گذاشتند: Wallace Breen که نگاه بسیار خوشبینانه ای به چپاول Combine ها داشت به عنوان متولی زمین گماشته شد، وی در اصل چیزی بیش از عروسکی در دستان Combine ها نبود.(چگونگی انتخاب وی به این سمت هنوز هم ناشناخته است). اولین اقدام وی تسلیم زمین به Combine ها بود، وی سعی داشت مردم را با شعار هایی به مانند:" آنها برای خدمت به ما آمدند، آنها زندگی بهتری برای ما به ارمغان می آورند و..." متقاعد کند .Breen ،در حالی که هنوز یک انسان بود، زمین را طی یک جنگ ۷ ساعته بین بشریت و Combine به آن ها واگذار کرد .
بیشتر مردم در مرکز زمین نابود شدند، آنهایی که هنوز زنده بودند برای جلوگیری از تسخیر شدن توسط Combine ها در دهات ها پخش شدند. دسته کوچکی از یاغیان شکل گرفتند ولی آنان مجبور به برقراری پایگاه های خود در نقاط نا امن در مناطق بیرون شهر ها( ییلاق ها و دهات ها) بودند ، همان جایی که Xenian ها آشکارا خود را در نظام زمین جا میدادند(سعی در یافتن مکانی در اکوسیستم زمین داشتند). هنوز هم Breen قتل عام های عظیم را نادیده میگیرفت و به چشم وی یاغیان گروهی از مشکل آفرینان زود گذر بودند.
کم کم شهر های ایمن تحت نظر Combine ها قرار گرفتند و به صورت City۱ , City۲ , City۳ , … نام گذاری شدند.
در خلال این اتفاقات دانشمندان Aperture Science تاسیسات خود را رها کرده و فرار را به قرار ترجیه دادند. آنها دستگاه دستی ساخت پورتال خود را به برترین آزمایش شونده سپردند؛ همان طور که در انتهای Portal دیدیم ، همه اتفاقات بازی برای یافتن شخصی با توانایی استفاده صحیح از این تکنولوژی نوین بود؛ و در انتها GLaDOS نابودی خود و فرار از مرکز تحقیقاتی-آزمایشی را موفقیتی بزرگ عنوان میکند.
مدتی بعد ،Wallace Breen محل اقامت خود را در بالا ترین قسمت از Citadel قرار داد. در آنجا با مشورت Combine سعی در فرو نشاندن یاغیان و هر گونه مخالفت دیگری را داشت. وی برای جلوگیری از هر گونه شورش و طغیان یا نارضایتی آشکار، تمامی رسانه ها را تحت کنترل خود درآورد. روزنامه،تلویزیون و انواع دیگر رسانه ها مطالب مورد نظر وی را منتشر میکردند و صفحه های نمایش عظیمی را در مراکز شهر بر پا کرد که دائم دروغ هایش را به مردم تحمیل میکردند؛ در واقع نوعی خفقان بر زمین حاکم بود.
در اصل پیام Breen ساده بود: "بشریت نباید هیچ تلاشی در جلوگیری اختلاط انسان و Combine داشته باشد" و بر این باور بود که یکی شدن با Combine ها گام مثبتی به جلو است(البته بعد Portal Storm بشریت در آن آشفتگی مطلقی که حاکم بود این اراجیف را پذیرفت) که برای عضویت در اجتماع جهانی(Universal Union) افراد زیادی فدا میشوند ولی در نهایت نتیجه این کار همه را توجیه میکند.
ترس(ترس از موجودات بیرون شهر ها) مردم ترسو را به درون شهر ها کشاند، مکان هایی که بدون ترس برای خود و خانواده زندگی کنند، ولی شهر بدون نگهبان فرقی با بیرون شهر ندارد پس عصر مراقبت Combine ها به بهانه محافظت از مردم شروع شد.
در راستای آماده کردن زمین برای مهاجرت احتمالی Combine ها ، هر گونه مقاومت در مقابل Combine ها سرکوب می شد .هر لحظه امکان یورش به خانه های افراد وجود داشت و به خوبی از نیرو های حراست مدنی(Civil Protection) استفاده می شد.
غایی ترین هدف آنها در زمین، تبدیل بشریت به Stalker ها و Vortigaunt ها به برده گانی که قبلا بودند و گوردون آنها را آزاد کرده بود میباشد؛ در این راستا آنها افراد مهم را به Nova Prospekt بردند.
ار طرفی دیگر ارباب Combine ها دستورات خود را میداد؛ اولین دستور، جلوگیری از تولید مثل انسان بود . در این مورد خاص زنجیره پروتئینی که برای تولید جنین لازم است مسدود شد که با این کار هیچ انسان جدیدی زاده نمیشد و در اصل انسان های حال حاضر آخرین نسل انسان ها در زمین میماندند. همین طور آنها یک ماده زیست-شیمیایی را در آب شهر اضافه کردند که مردم را وادار به فراموشی گذشته و نفرتشان از Combine میکرد؛ دیگر آنها به راحتی Breen و Combine ها را اجابت میکردند. در نهایت آنها آب اقیانوس ها را خشک کردند تا محیط را برای یک گونه جدید آماده کنند(اگر دقت کرده باشید در HL با وجود شن زار های ساحلی وسیع آب آزاد کمی وجود داشت).
● اتفاقات Half-Life۲ در حدود سال ۲۰۲۰:
گوردون از دوره خواب خود بلند میشود، و به گروه یاغیان میپیوندد ، وجود وی جرقه ای برای یک انقلاب عظیم علیه Combine بود . هرج و مرج تمام City ۱۷ ر ا در بر گرفت و Breen و Combine با خشم تلاش میکنند تا قبل از فراگیر شدن این آتش انقلاب در زمین جلوی آن را بگیرند. Citadel در حالت آماده باش کامل نظامی قرار گرفت ، سربازان Combine در جای جای شهر دیده میشدند Vortigaunt های پناهنده به زمین Combine را خطر بزرگتری تشخیض دادند. G-man نیز کنترل کاملی بر گوردون داشت، و در مواقع لزوم توصیه های خود را به وی عرضه میداشت .
● وقایع HL۲:Episode۱ و سقوط سیتادل:
در انتهای HL۲ ، گوردون با بی ثبات کردن Citadel ( مرکز پادشاهی Combine ها در زمین) وظیفه خود را به انجام رساند( وضیفه ای که G-Man بر عهده اش گذاشته بود)، در نتیجه Combine ها از هم گسیختند و بدون رهبر باقی ماندند.
اینک که گوردون وظیفه خود را به انجام رساند دیگر نیازی به وی نیست، وی باید به وسیله G-Man به خوابی همانند آنچه در ۱۵ سال پیش رفت، برود.
بعد از انفجار هسته سیتادل ، Alyx تحت پوششی توسط Vortigaunt ها در آمد و وی را به بیرون سیتادل منتقل کردند .گوردون هم در یافت که به مکانی در نزدیکی Alyx منتقل شده است. هر دوی این کار ها بر خلاف میل G-Man انجام شد زیرا Vortigaunt ها توانایی جلوگیری از مداخله G-Man را در زندگی گوردون داشتند و این کار را کردند.
G-man بعدا در EP۲ دوباره از گوردون درخواست میکند تا از Alyx محافظت کند.
Combine ها در زمین راه اصلی برقراری ارتباط خود با رهبرشان را از دست داده بودند؛ در واپسین تلاش های خود برای برقراری ارتباط، تصمیم به نابودی سیتادل و تولید یک ابر پورتال (Super-Portal) پر انرژی گرفتند .
آنها برای این کار نیاز به ارسال اطلاعات مربوط به این پورتال به وطنشان را داشتند؛ این فرایند منجر به نابودی تمام یاغیان و پناهندگان شهر میشد به همین دلیل آنها باقی Combine ها را از شهر فراری دادند.
چرا Vortigaunt ها گوردون را از حالت ثبات خویش خارج کرد؟ (همان حالت خواب) و چرا آنها روبروی G-man ایستادند؟ و چرا وی به کنار سیتادل منتقل کردند به گونه ای که بتواند روند نابودی سیتادل را کند کند؟
یکی از نظریه ها مبنی بر این است که آنها این کار را برای این کردندکه یاغیان و Vortigaunt ها توانایی تخلیه شهر را داشته باشند.
و چرا G-Man مخالف این کار بود؟ از دید بنده G-man خواستار نابودی هر چه زود تر سیتادل بود تا پیام ، به هر قیمتی که تمام شود و هر چه زود تر به باقی Combineها برسد.
ولی چرا؟ به نظر میرسد وی سرسختانه تلاش میکند تا باقی Combine ها زمین را غارت کنند، همان دلیلی که گوردون را واداشت تا سیتادل را نابود کند، و یا سرگرم کردن Combine ها با زمین و تسخیر وطنشان؟
،،G-Man گوردون و Alyx هسته سیتادل را پایدار کردند(حداقل برای چند ساعت) و فرصت کافی برای گریختن از شهر را به مردم هدیه دادند. متاسفانه در انتها فرصت کافی برای فرستادن پیام نیز برای Combineها مهیا شد. در نهایت ابر پورتال آماده استفاده شد و فقط منتظر باز کردن پورتال از طرف Combine ها در وطنشان بودند.
گوردون و Alyx مختصات دقیق محل بازگشایی پورتال را از سیتادل خارج کردند. در همان زمان Judith Smith، Boreals که سال ها پیش ناپدید شده بود را دوباره یافت (این کشتی متعلق به Aperture Science ، یک کشتی تحقیقاتی بود) . DR Kliner معتقد است Aperture Science دارای تکنولوژی به مراتب پیشرفته تر از Black Mesa است(خود ما این را در Portal دیدیم) و میتوان از آن تکنولوژی علیه Combine ها استفاده کرد ولی Eli از حادثه Black Mesa درس عبرتی گرفته و به این موضوع پی برده است که "این انرژی قابل کنترل نیست".
در انتها گوردون مختصات پورتال را به Arne magnessun میدهد و موشکی که برای همین کار آماده شده بود پرتاب کرده و پورتال را نابود میکند. در حین خوشحالی بعد شلیک به ناگاه یکی از Advisor های Combine ها به Eli حمله کرده و اطلاعات مربوط به Borieals را از ذهن وی خارج کرده و وی را میکشد؛هم اکنون Combine ها نیز از Borealis مطلع شده اند. EP۲ با صحنه ضجه زدن و پدر پدر گفتن Alyx تمام میشود.
امیدوارم که توانسته باشم در این مقاله گوشه ای از داستان پیچیده و بسیار عمیق Half Life را برای شما روشن کرده باشم.
نویسنده : سپهر محمدبیگی (عضو هیئت تحریریه VG)
منبع : ویدیو گیم


همچنین مشاهده کنید