پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
صدفی با دهان باز
● نیم نگاهی به مجموعه شعر« بفرمایید بنشینید صندلیی عزیز»سرودهی «اكبر اكسیر»
زمانی كه شعر نو ظهور كرد و پس از مدتی ، وزن از شعر كنار رفت ؛ فاصله ای بین خوانندگان عام با شعر به وجود آمد . ذهن موزون چند سالهی مردم، به دشواری، نوشتهی بی وزن و قافیه را میتوانست به عنوان شعر قبول كند.
هر چند در طول این مدت ظهور شاعرانی مثل فروغ و سهراب و در مرحلهای دیگر شاملو ( با شعر سپیدش ) سعی كرده تا این فاصله را به حداقل برساند. با این حال نباید انتظار داشت كه با سرعت زیاد مخاطب عام بتواند با این نوع شعری به راحتی ارتباط بر قرار كند و به مطالعهی آنها روی آورد، همانطوری كه حافظ و دیگران را میخواند.
شعرنوی فارسی كه عمرش هنوز به یك قرن هم نرسیده، می تواند امیدوار باشد كه تا به این جا پیش رفت نسبتن خوبی داشته است. می توان گفت در شعر نو ، مهمترین عنصری كه ایفای نقش میكند و بسیار تاثیر گذار است ‹‹ زبان ›› است.
حال این زبان هر چه قدر قدرت مندتر و اثر گذارتر باشد؛ موفق است. گاه دیده می شود كه در بازیهای زبانی چنان زیاده روی میشود كه خواننده را سر در گم میكند. بسیار پیش آمده كه خود من بارها شعرهای این چنینی را در میانه رها كرده ام ! این دست از شعرها تواناییی لازم را برای تاثیر گذاری و جذب مخاطب ندارد. شاید خود شاعر هم نمیداند كه چه هدفی را دنبال میكند. مگر نه این است كه زبان، وسیلهی ارتباط است. و مگر نه این است كه ادبیات، مسایل پیچیده را ساده بیان میكند. در حالی كه در بسیاری از شعرها عكس این مسئله را میبینیم. یعنی یك موضوع ساده، چنان در بازیهای زبانی پیچیده، خفه میشود كه خواننده را سردر گم میكند.
اینها را گفتم تا برسم به این كه مجموعهی شعــر بفرمایید بنشینید صندلیی عزیز ـ كه عنوان شعرهایاش ‹‹ فرانو ›› است ـ سعی دارد تا فاصلهی بین شعر و مخاطب را كم كند و به نوعی ، آشتیی مردم با شعر امروز آمده است: ‹‹ ون گوگ ، گوش را برید گذاشت روی چشم / نقاشی دیدنی شد / نیما ، زبان را برد گذاشت روی گوش / شعر شنیدنی شد / تو كور و كری سردبیر چه تقصیری دارد؟ ›› ( با كوران و كران ، ص ۲۶ )
هر چند فرانو با زبان ساده و ملموس حرف میزند، اما ساده فكر نمیكند. این شعرها با طنز مرموزی كه دارند مخاطبان خاص را راضی میكند. و به قول اكسیر در موخرهی این مجموعه هركس به اندازهی وسعاش از فرانو برداشت میكند. اجازه بدهید یك بار دیگر شعر ‹‹ هدایت ›› را با هم بخوانیم .
من حیفام میآید كه هر بار راجع به فرانو حرف میزنم از این شعر زیبا و كمال یافته یادی نكنم: ‹بفرمایید بنشینید صندلیی عزیز ! / لطفن ورق بزنید ـ بخوانید كتاب محترم !/ صادق باشید تا بگویم / تنها این عینك، این عصا / بوف كور را هدایت نكرده است. (هدایت ، ۱۱ ) شعر فرانو هر چند در عینیت حركت می كند اما منكر ذهنیت های ناب و جدید هم نیست . زوایای جدید و تركیبات بكر كمك میكند تا شعر تكراری مینباشد و میتوان گفت، حركتهای ذهنیی این شعرها در خدمت عینیت آن است : ‹‹ دل تلوزیون را میشكنم / رگ كنتور را میزنم / پدر تلفن را در میآورم / گوش پرده را میكشم / حال مگس را میگیرم / جیب زیر سیگاری را خالی میكنم / وبعد / زیر نور شمعی مانده از عید / پایام را قلم میكنم مینشینم تا شعر بیاید و نمیآید.(مرگ مؤلف، ص ۳۲ )
تا آن جایی كه اطلاع دارم، ۸۰ شعر چاپ شده در مجموعهی بفرمایید بنشینید صندلیی عزیز! به ترتیب زمان سرایش چاپ شده است، شاعر سعی كرده تا صادقانه با مخاطباش رفتار كند، و اگر گاه دیده میشود كه گاه دو شعر پشت سر هم كمی به هم شباهت دارند، دلیلاش همین ترتیب تاریخ سرایش میتواند باشد. مانند شعرهای خسوف( ص ۴۴ ) با آینه ( ص ۴۵ ) ، هم چنین شام و شعر( ص ۵۷ ) با دكتر میكروفن( ص ۵۸ ) . در بسیاری از شعرهای این مجموعه نام شعر جزیی از شعر است و به نوعی مكمل شعر، و ممكن است بدون نام شعر ، كمی ناقص باشد. عنوانهای شعری گاه، در گشودن گره شعری، به خواننده كمك میكند : ‹‹ بیخارت و خورت موریانه و كرم / در حصار اسلیمی و فلز / میپوسیم / با خاطرات مشبك مبلی كه / پودر شد. ›› ( فرفورژه ، ص ۷۵ )
باز هم اگر شعرهای ‹‹ فرانو ›› را بخوانید میبینید كه در بسیاری از شعرها از ایهام و مراعات نظیر استفاده شده و اگر شاعر در این كار توانمند باشد، ـ به گونهای كه تصنعی كار نكند ـ محصول خوبی به دست خواهد آورد. شعر هدایت نمونهی خوب برای این مورد است . شعر ‹‹-o- ›› را با هم میخوانیم : ‹‹ یادت هست / برای خرده حسابهای هفته گی مان / زنگ ریاضی / من هفت تیر می كشیدم / تو چاقو / و چه زود / حسابمان / صفر میشد. ›› ( صفر ، ص ۵۱ )
در مجموعهی ‹‹ بفرمایید بنشینید صندلیی عزیز ›› گاه سطرهایی پیدا میشود كه واقعن نشان میدهد شاعر از تجربهی بالایاش استفاده كرده است. همان موردی كه یكی از مؤلفههای مهم فرانو است. مثلن در سطری از شعری كه به شاملو تقدیم شده، آمده: ‹‹ … مرده شور تعجب كرد از قوافیی پاها … ( اكازیون ، ص ۸۸ ) یا شروع زیبای شعر كارنامه كه به نوعی شرح زنده گیی چند سالهی اكسیر را در خود جا داده است : ‹در پیاده روی ۴۷ شعری خواندم ملیحه خندید / گفتم بالاخره بله یا خیر ؟ / گفت : خیر است ان شاالله ! ›› ( كارنامه ، ص ۸۹ )
‹‹ اكبر اكسیر ›› در مجموعهی جدیدش كه اولین آلبوم شعر فرانو است ـ بسیار موفق عمل كرده و با استقبال خوب اهالیی قلم مواجه شده است.
و به تعبیری این مجموعه مانند هزاران صدفی است كه دهانشان را به سوی آسمان باز كردهاند، و منتظر قطرهی باراناند. و آن معدود قطرات باران یكی هم به صدف اكسیر افتاده است تا مرواریدی درخشان به شعر امروز ایران هدیه كند. من میدانم شاید شما هم بدانید مطمئنـن خود اكسیر هم میداند كه این مجموعه زیباست اما بینقص نیست. یعنی میتوانست بهتر از اینها باشد. یعنی خواهد شد.
و باز یعنی اكسیر و راهیان فرانو، با احترام به همهی اندیشهها، حقانیت این شعر را با ارایهی كارهای بهتر، اثبات خواهند كرد. و دست آخر : «با سكولهای جهان دروغ میگویند / این شعر وزن ندارد / تن تن تن ماهی نمیخورد / ادای نهنگ در نمیآورد / فَع فَع فَعلـــا تُن ِ ماهیی جنوب ! / این شعر وزن ندارد / فقط چاپ كه شد / وزین میشود!» . ( انكار ، ص ۲۳ )
داوود ملک زاده
منبع : ماهنامه ماندگار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست