سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


تهران بهشت می‌شود، اگردولت رفیق باشد


تهران بهشت می‌شود، اگردولت رفیق باشد
تصوراینکه تهران به یک روستای بزرگ تبدیل شود آن هم با این شرایطی که امروز پشت سر می‌گذارد برای بسیاری از شهروندان شوخی‌ای بیش نیست.
و شاید کمتر کسی‌ بدانند که کلانشهر تهران نخستین بار در سال ۱۳۶۹ این کابوس را تجربه کرد و تبدیل به یک روستای بزرگ شد و هزینه‌های بسیاری در دوره شهرداری کرباسچی پرداخته شد تا این شهر روستا شده بتواند به‌عنوان یک کلانشهر دوباره کمر راست کند.
همان شرایطی که آن روز تهران را در این موقعیت قرار دارد امروز بار دیگر تکرار می‌شود. باز هم بی‌توجهی دولت به هزینه‌هایی که بر شهر تهران و شهروندانش تحمیل می‌کند، شهر را در آستانه یک بحران دیگر قرار داده است.
اگردولت که به‌نظر می‌رسد مرحله جدیدی از عدم‌همکاری‌های خود با شهرداری تهران را آغاز کرده، نخواهد هزینه‌های لازم را برای اداره شهر بپردازد، دیری نمی‌پاید که تهران افت می‌کند و اداره آن از توان شهرداری خارج می‌شود و تبدیل به یک روستای بزرگ خواهد شد که سامان دادن آن و برگشت شهر به وضعیت عادی تنها در سایه سنگین پرداخت هزینه‌های هنگفت امکان وقوع پیدا می‌کند.
درست است که دولت دربرابر هزینه‌هایی که برای شهر می‌تراشد سود و بهره نیز به تهران می‌رساند اما آمارها نشان می‌دهد که ۶۵ تا ۷۰ درصد تولید ناخالص تحت کنترل بخش عمومی و دولتی است و سهم اصلی آن متعلق به دولت است.
از طرفی هزینه گزافی که به شهر وارد می‌کند آن‌قدر سنگین هست که هیچ راهی برای شانه خالی کردن دولت از پرداخت یارانه به شهرداری را توجیح نمی‌کند. هزینه‌هایی که باید بابت حمل‌ونقل، مخابرات، ارتباطات و زیرساخت‌هایی چون آموزش و پرورش، بهداشت و تامین امنیت و... پر داخته شود تنها گوشه‌ای از هزینه‌هایی است که دولت با ده‌ها سازمان و دستگاه مرتبط بر دوش کلانشهری چون تهران گذاشته است.
وجود همین امکانات نزدیک به یک ششم جمعیت کشور را به سوی پایتخت کشانده است. وجود این جمعیت عظیم پیامدهایی را در شهر تهران به‌وجود آورده که در شهرها و روستا به هیچ وجه قابل مشاهده نیست.
پدیده اجتماعی چون زنان خیابانی و دختران فراری، خرید و فروش عمده مواد‌مخدر، بارترافیکی سنگینی که به آلودگی صوتی و جوی وحشتناکی منجر شده، نابهنجاری‌های چون تکدی‌، انواع و اقسام دزدی همگی هزینه‌های اضافه‌ای است که در پی جاذبه‌های شهری چون تهران به‌دلیل تمرکز سازمان‌ها و نهادهای دولتی و امکانات لازم در یک شهر بزرگ بر شهر تحمیل می‌شود. در این شرایط اگر دولت نخواهد دست یاری به سوی شهرداری‌ها دراز کند و شهرداری‌ها رابرای اداره شهر حمایت نکند باید منتظر وقایعی باشد که کیان شهر را به خطرمی‌اندازد.
اما با وجود همه این مشکلات که بر هیچ‌کس پوشیده نیست، گویا دولت چشمانش را بسته است. این سال‌ها بارها مصداق هایی دیدیم که نشان می‌دهد متأسفانه امروزه دولت دیگر انگیزه‌ای برای حمایت از طرح‌هایی خارج از کنترل خود ندارد.
به‌عنوان مثال دغدغه مترو از مصداق‌هایی است که دولت می‌تواند با جبران کم کاری‌های خود در سایر بخش‌ها، به این بخش کمک کند. درصورتی که احداث و راه‌اندازی مترو در دوره ریاست‌جمهوری هاشمی آغاز شده و احمدی‌نژاد از بهره آن سود می‌برد.
همچنین دولت نهم در حالی از همکاری با شهرداری امتناع می‌ورزد که دولت گذشته یعنی دولت سید محمد خاتمی بیشترین همکاری را با شهرداری در زمان احمدی‌نژاد نشان داد. برای مثال ایران خودرو دیزل در دوره احمدی‌نژاد نزدیک به ۳۵۰۰ خودرو را بدون دریافت یک ریال، به شهرداری تحویل داد و این یارانه تنها بخشی از کمک دولت هشتم به احمدی‌نژاد در یک دوره دوساله بود.
بنابراین برای اینکه شهر تهران از این بحران نجات یابد کافی است دولت احمدی‌نژاد رفتاری مشابه دولت خاتمی را با شهرداری در پیش بگیرد تا شهرداری با احتساب همین نرخ تورم، تهران را برای شهروندانش به بهشت تبدیل کند.
البته در کنار این همکاری لازم و ضروری، باید برنامه‌هایی برای تمرکز زدایی شهر تهران اندیشیده شود. از آنجایی که انتقال پایتخت هزینه‌های سرسام‌آوری دارد باید برنامه‌هایی برای ثابت نگهداشتن شرایط موجود تهران در وضعیت مطلوب طراحی شود.واقعیت این است که عدم‌همکاری دولت با شهرداری بیش از هرچیز دامان دولت را می‌گیرد و با توجه به اینکه متضران اصلی این نارفیقی‌ها، کارمندان دولت هستند و در آخر دود آن به چشم دولت نهم می‌رود.
سعید لیلاز
کارشناس اقتصادی
منبع : کارنا