دوشنبه, ۱۶ مهر, ۱۴۰۳ / 7 October, 2024
مجله ویستا
وصیتی که نوشته نشد
● نانوشتهای گویاتر از صد نوشته
رویدادهای پس از غدیر تا زمان گسیل سپاه اسامه و رفتارهایمخالفت جویانه عدهای نه چندان اندك از صحابیان، حكایت از آنداشت كه جمعی با توجه به ناخوشی رسول اكرم(ص)در انتظار مرگپیامبر و در اندیشه تصاحب حكومتاند و برای این هدف از هیچمخالفتی دریغ نمیورزند. از همین رو پیامبر با آگاهی از حوادثیكه به انتظار مرگ حضرتش كمین كرده بود و با شناختی كه از برخیاطرافیان خود داشت، در آخرین فرصت زندگی بر آن شد تا با بیانساده و روشن مهمترین پیام دوران رسالتش مسیر آیندگان را ترسیمنماید.
در روز پنجشنبه(چهار روز پیش از ارتحال)در آخرین روزها كهارتباط انسانها از آسمان قطع میگردید، پیامبر اكرم(ص) در حالیكه در بستر بود، تقاضای قلم و كاغذی برای نوشتن وصیت نمود. چندتن از صحابه گرد بستر آن حضرت و زنان و فرزندش فاطمه(س)در پسپردهای حاضر بودند.
عمربنخطاب ماجرا را برای ابن عباس چنین نقل میكند:
ما نزد پیامبر(ص)حضور داشتیم، بین ما و زنان پردهای آویختهشده بود. رسول اكرم(ص)به سخن در آمده، گفت: «نوشتافزاربیاورید تا برای شما چیزی بنویسم كه با وجود آن هرگز گمراهنشوید.» زنان پیامبر از پس پرده گفتند: خواسته پیامبر(ص)رابرآورید. من گفتم: ساكتباشید! شما زنان همنشین پیامبر، هرگاهاو بیمار شود، سیلاب اشك میریزید و هرگاه شفا یابد، گریبان اورا میگیرید! در همین حال رسول خدا گفت: «آنان از شمابهترند.»
بخاری مینویسد: یكی از حاضران، سخن حضرت(ص)را در حضورش رد كرد و گفت: درد براو غلبه كرده و نمیداند چه میگوید .... و رو به دیگران گفت:قرآن نزد شماست، همان برای ما كافی است. در میان حاضران اختلافشد و به یكدیگر پرخاش كردند. برخی سخن او را و برخی سخن رسولخدا(ص)را تاكید میكردند. بدین ترتیب از نوشتن نامه جلوگیریشد.
ابنعباس میگوید: چه روزی بود روز پنجشنبه! ناخوشی پیامبر(ص)در آن روز شدتیافت. فرمود: كاغذ و قلمی بیاورید تا چیزی بنویسم كه پس از آنهرگز گمراه نشوید. یكی از افراد حاضر گفت: پیامبر خدا هذیانمیگوید! به پیامبر گفتند: آیا خواستهات را برآوریم؟ فرمود: آیابعد از آنچه انجام شد!؟ بنابراین، پیامبر(ص)دیگر آن را نطلبید.
نیز ابن عباس گوید: .... در حضور پیامبر مشاجرهای صورت گرفت،گفتند: پیامبر را چه شده است، آیا هذیان میگوید؟ از اوپرسیدند. آنان سخن خود را تكرار كردند. حضرت فرمود: مرا به حالخود واگذارید، زیرا حالت(درد و رنجی)كه من دارم از آنچه شمامرا به آن میخوانید(و نسبت میدهید) بهتر است. چون به پیامبرچنین گفتند و با یكدیگر به گفتگو پرداختند، رسول اكرم(ص)فرمود: از نزد من بیرون روید.
با وجود اعتراف عمر به اینكه گوینده آن سخن وی بوده است،همچنان اخبار این موضوع در كتابها با تقطیع و تحریف نقل میشودو جمله اهانتآمیز وی یا نام او ذكر نمیشود و به توجیه آنپرداختهاند.
ابنابیالحدید پس از پذیرش اخبار آن واقعه مینویسد:
البته(این رفتار از عمربنخطاب چندان دور از انتظار نبود. زیرا)همیشه در سخنان عمر درشتی و زشتی بود و اخلاقش با جفا وحماقت و تكبر و اظهار بزرگی همراه بود. چون كسی این سخن او رابشنود تصور میكند او واقعا عقیده داشته است كه پیامبر هذیانمیگوید. معاذالله كه قصد او ظاهر این كلمه باشد; لكن جفا وخشونتسرشت وی، او را به ذكر این سخن واداشت كه نتوانست نفسخود را مهار كند. بنابراین نباید بر او خرده گرفت، زیرا خدا اورا چنین آفریده بود و او در این رفتار خود اختیاری نداشت، چوننمیتوانست طبیعتخود را تغییر دهد. بهتر آن بود كه بگویدناخوشی بیماری بر پیامبر چیره شده استیا آنكه در غیرحال طبیعی(بیهوشی)سخن میگوید.
باید از ابنابیالحدید پرسید: مگر تفاوت این دو جمله با جملهقبل چیست!
به راستی آیا عمربن خطاب معتقد بود كه پیامبر هذیان میگوید؟ آیا نمیدانست كه با این اعتقاد، وی در زمره مشركانی قرار خواهدگرفت كه به رسول خدا جنون و سحر نسبت میدادند؟ آیا وی هیچ یكاز آیات قرآن كه این نسبتها را از پیامبر دور میدارد، نشنیده ونخوانده بود؟ آیات سوره نجم و حاقه را نشنیده بود كه(ما ضل صاحبكم و غوی و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحیعلمه شدید القوی انه لقول رسول كریم و ما هو بقول شاعر قلیلا ماتومنون و لا بقول كاهن قلیلا ما تذكرون تنزیل من رب العالمین ولو تقول علینا بعض الاءقاویل لاءخذنا منه بالیمین ثم لقطعنامنه الوتین) جز این آیات، عقل این ویژگیها را از مقام نبوت دور میداند.زیرا در آن صورت، پیامبر هم همانند دیگران خواهد بود و بهكمترین سخن او نمیتوان اعتماد كرد.
هدف او از اظهار این نسبت چه بود؟ چه بدی داشت كه پیامبرچیزی بنویسد كه جهانیان تا پایان روزگار از گمراهی برهند؟ آیاچیزی ارجمندتر از هدایت همه مردم تا پایان جهان وجود دارد؟ مصلحت چه امری از این بالاتر بود؟
چرا وقتی ابوبكر وصیتبه خلافت عمر میكرد، عمر معتقد نبود كهاو هذیان میگوید! با آنكه مقام و شان پیغمبر را نداشت; حالآنكه ابوبكر در ضمن تحریر فرمان خلافتبیهوش شد و عثمان از ترسآنكه ابوبكر پیش از وصیتبمیرد، فرمان را بدون آنكه ابوبكربفهمد، به نام عمر تمام كرد و وقتی ابوبكر به هوش آمد، آن راامضاء نمود!
آیا فرمان و تقاضای رسول گرامی(ص)الزام آور نبود؟ چگونه تنهاعمر بدین نكته پی برد و اهلبیتحضرت از آن سخن، وجوب و الزامدانستند؟
آیا جایز است گفتارهای الزامی رسولاكرم(ص)را بدین گونه ردكرد، با آنكه روا نیستبه حال بیماری و احتضار در حضور مردمانعادی چنین با بی احترامی بلند سخن گفت؟!
اینك رسول خدا(ص)پس از آن رفتار از نوشتن خودداری كرد نهبدان سبب بود كه فرمان خویش را واجب میدانستبلكه علت دیگریداشت كه ذكر خواهیم كرد.
آیا از میان همه آنچه رسول گرامی اسلام(ص)در مدت زندگی و درروزهای پایانی عمر فرموده بود تنها همین جمله بود كه از غلبهبیماری و .... صادر میشد؟! چگونه در مورد فرمان بسیجسپاهاسامه و تاكید و پیگیری آن، كسی نسبت هذیان به پیامبر(ص)ندادو این ماموریت را فقط به تاخیر انداختند; چون با تاخیر سپاهنیز به هدف خود میرسیدند! به همین علت تا آخرین لحظه و حتیچهار روز بعد ازدرخواست قلم و كاغذ باز پیامبر(ص)نسبتبه بسیج لشكر اسامهاصرار میورزید و سرپیچی كنندگان را مورد لعنت قرار میدهد، امابا چنین نسبتی مواجه نمیشود و آنان همچنان فرمان پیامبر(ص)راپا برجا میدانند و بعد از انجام بیعتبا مردم با قوت و ارادهتمام، آن را به انجام میرسانند!
وصیتشفاهی پیامبر(ص)پس از این اتهام مورد انكار و مخالفتقرار نمیگیرد. در آخرین ساعات زندگی نیز چنان كه خود گویند: پیامبر دستور داد ابوبكر برود نماز گزارد و این دستور را هذیانیاد نمیكنند!
ابنابی الحدید میگوید: زمانی نزد ابوجعفر نقیب اخبار معتبر وصریح درباره خلافت علی بن ابیطالب(ع)را بیان كردم و گفتم: بسیاربعید میدانم كه اصحاب پیامبر همگی یكدستبكوشند تا دستورپیامبر را در این باره نادیده گیرند و از آن جلوگیری نمایند! چنانكه بعید میدانم كه برای از بین بردن یكی از اركان دین(مانند نماز و روزه)همدستشوند!
نقیب(ضمن پذیرش همدستی اصحاب بر جلوگیری از به خلافت رسیدنعلیبن ابیطالب(ع» در پاسخ گفت: آنان معتقد نبودند كه خلافت ازشعایر مذهبی است و همانند دیگر احكام شرعی مثل نماز و روزهاست. آنها مساله خلافت را همچون مسایل دیگر دنیوی میپنداشتند،مانند فرماندهی فرماندهان و تدبیر جنگها و سیاست رعیت پروری. به همین سبب در صورتی كه در آن مسایل مصلحتی میدیدند، ازمخالفتبا دستورهای پیامبر اكرم(ص)پروایی نداشتند.... .
واقعیت چنین نشان میدهد كه حاضران در آن مجلس از آن فرمانجزالزام و وجوب استنباط نكردند و اگر جز این بود كارشان بهاختلاف و دعوا نمیانجامید. هر كس میخواستبدان عمل میكرد و هركه نمیخواست عمل نمیكرد. اما چون گروه ناموافق نمیتوانستندوجوب و الزام آن را بپذیرند و آنگاه آشكارا از آن سرپیچینمایند در اصل اینكه تقاضای مورد نظر از روی عقل و حواس سالمصادر شده است تشكیك كردند تا اصلا پیگیری آن لازم نباشد. همانطور كه مردم هیچ گاه بهانهگیری مریض بیهوده گو را دنبالنمیكنند!(دور از مقام نبوت)
مفاد وصیت چه بود؟ چرا از نوشتن آن جلوگیری كردند؟
این هر دو پرسش را عمر بن خطاب خود ناخواسته پاسخ داده است. او ضمن گفتگویش با ابن عباس میگوید:
رسول خدا ستایش زیادی از علی مینمود كه البته آن گفتهها چیزیرا ثابت نمیكند و حجت نمیباشد. او(در حقیقت) میخواستبا ستایشاز علی امتخود را بیازماید(كه تا چه حد پیرو فرمان پیامبرخویشاند.)آن حضرت در هنگام بیماری تصمیم داشت در این موردتصریح نماید، ولی من از آن جلوگیری كردم.
و در روایت دیگر: رسول خدا خواست او را نامزد خلافت نماید و من از ترس بروزفتنه مانع شدم. و پیامبر از درون من آگاه شد و(از اصرار برتقاضای خود)خودداری كرد.
صاحب اثر : یوسف غلامی
منبع : ماهنامه كوثر شماره ۳۹
منبع : ماهنامه كوثر شماره ۳۹
منبع : سایت پیامبر اعظم
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست