چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
خطبهٔ امام حسین(ع) در برابر علمای اسلام و صحابی معروف پیامبر(ص) در منا
امام حسین(ع) همیشه در پی فرصت بود تا مسلمانان به ویژه عالمان و آگاهان را برانگیخته، بیدار كند و آنان را نسبت به فرمانروایی «یزید» هشدار دهد.
سلیمبنقیس میگوید، یك سال قبل از مرگ معاویه، حسینبنعلی(ع) با عبداللهابن عبّاس و عبداللهبن جعفر به حج رفتند، امام حسین(ع) مردان و زنان و یاران بنیهاشم و آن عده از انصار را كه او و خاندانش را میشناختند جمع كرد. سپس چند نفر را فرستاد و فرمود:
همهٔ كسانی را كه امسال از اصحاب پیامبر(ص) معروف به صلاح و عبادتاند به حج آمدهاند، نزد من جمع كنید.
در پی این دعوت بیش از هفتصد نفر ـ كه بیشتر آنان از تابعین و حدود دویسـت نفـر از اصحـاب پیامبر(ص) بودند ـ در «منا» در خیمهٔ آن حضرت گرد آمدند. امام در میان آنان برای ایراد خطبه برخاست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:
اما بعد، این شخص طغیانگر (معاویه) دربارهٔ ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت كه دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. میخواهم مطلبی را از شما بپرسم، اگر راست گفتم مرا تصدیق كنید و اگر دروغ گفتم مرا تكذیب كنید. [و بیتفاوت نمانید.]
شمار را سوگند میدهم به حقّ خدا بر شما و حقّ رسول خدا(ص) و خویشاوندی من كه با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید، این گفتار مرا عنوان كنید و همهٔ شما در دیار خود از قبایلتان ـ آنان را كه به آنها اطمینان دارید ـ دعوت كنید.۱
آنگاه حضرت(ع) ضمن این گفتار، هیچ آیهٔ قرآنی را كه خداوند در شأن آنان نازل كرده بود نگذاشت مگر اینكه آن را خواند و تفسیر فرمود و نیز هر چه رسول خدا(ص) دربارهٔ پدر و برادر و مادر خود و خاندانش فرموده بود نقل كرد، و در همهٔ آنها اصحاب پیامبر (ص) میگفتند:
آری، به خدا این سخنان را شنیدیم و شهادت میدهیم.
و تابعین میگفتند:
به خدا سوگند این سخنان را كسانی از صحابه كه آنها را به راستگویی و امانت میشناسیم برای ما نقل كردند.
حضرت(ع) فرمود:
شما را به خدا قسم میدهم كه این سخنان را برای هر كس كه به او و دینش اطمینان دارید، نقل كنید.
سلیم میگوید: از جمله سخنان امام حسین(ع) كه دربارهٔ آن، آنان را سوگند داد و یادآور شد، این بود كه فرمود:
شما را به خدا سوگند میدهم آیا میدانید كه علیبنابیطالب(ع) برادر رسول خدا(ص) بود، هنگامی كه پیامبر(ص) بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار كرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟!
گفتند: آری به خدا. آنگاه فرمود:
شما را به خدا سوگند میدهم، آیا میدانید كه رسول خدا(ص) محل مسجد و منازل خود را خرید و ساختمان كرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نه اتاق برای خودش و یك اتاق كه در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی كه به مسجد راه داشت جز درب اتاق پدرم همه را بست. پس در این باره عدهای به سخن آمدند و پیامبر(ص) فرمود: من از طرف خودم درب منازل شما را بسته و درب منزل علی(ع) را باز نگذاشتم، بلكه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درب منزل علی(ع) فرمان داد، بعد پیامبر(ص) همه مردم بجز علی(ع) را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا(ص) جنابت رخ میداد از این رو در همانجا برای پیامبر(ص) و علی(ع) فرزندانی متولد شدند؟!
گفتند: آری به خدا. و فرمود:
آیا میدانید كه عمربنخطاب علاقه داشت تا روزنهای به اندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز كند ولی پیامبر(ص) اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاك بسازم كه جز من و برادرم و فرزندانش در آن سكونت نكنند؟!
گفتند: آری به خدا. فرمود:
شما را به خدا سوگند میدهم آیا میدانید كه رسول خدا(ص) روز غدیر خم علی(ع) را به ولایت نصب كرد و فرمود: باید حاضران به غایبان برسانند؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
شما را به خدا سوگند میدهم آیا میدانید رسول خدا(ص) در جنگ تبوك به علی(ع) فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسایی و تو پس از من زمامدار هر مؤمنی؟
گفتند: آری به خدا. و فرمود:
شما را به خدا سوگند، آیا میدانید كه رسول خدا(ص) هنگامی كه نصارای نجران را برای مباهله فراخواند جز علی(ع) و همسرش (فاطمه(س)) و دو فرزند او (حسن و حسین(ع)) را نیاورد.
گفتند: آری به خدا. فرمود:
شما را به خدا قسم میدهم، آیا میدانید پیامبر(ص) در روز خیبر پرچم را به دست علی(ع) داد و فرمود: پرچم را به دست كسی میدهم كه خدا و رسولش او را دوست دارند و او نیز خدا و رسولش را دوست دارد، آنكه پیدرپی (بر دشمن) یورش میبرد و فرار نمیكند و خداوند خیبر را به دست وی فتح كند؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا میدانید كه پیامبر(ص) او را برای ابلاغ آیات برائت فرستاد و فرمود: از سوی من كسی (پیام را) نمیرساند مگر خودم یا كسی كه از من باشد؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا میدانید كه رسول خدا(ص) بین او و جعفر و زید داوری كرده فرمود: ای علی، تو از منی و من از توام پس از من پیشوای هر مؤمنی.
گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا میدانید كه او هر روز با رسول خدا(ص) خلوتی داشت و هر شب بر منزل پیامبر(ص) داخل میشد هرگاه میپرسید، پیامبر پاسخش میگفت و هرگاه سكوت میكرد، پیامبر(ص) خود آغاز سخن میكرد؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا میدانید رسول خدا(ص) او را بر جعفر و حمزه برتری داد، آن هنگام كه به فاطمه(س) فرمود: تو را به بهترین خاندانم ـ كه اسلامش از همه پیشتر، و بردباریش از همه بزرگتر و دانشش از همه بیشتر است ـ تزویج كردم؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا میدانید كه رسول خدا(ص) فرمود: من سرور همهٔ فرزندان آدمم، و برادرم (ع) سرور همه عرب، فاطمه(س) سرور همه زنان اهل بهشت و دو فرزندم حسن و حسین(ع) دو سروران جوانان بهشتند؟
گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا میدانید كه رسول خدا(ص) به علی(ع) دستور داد تا او را غسل دهد و خبر داد كه جبرئیل در غسل به او كمك خواهد كرد.
گفتند: آری به خدا. فرمود:
آیا میدانید كه رسول خدا(ص) در آخرین لحظات خطبهای كه برای مردم خواند فرمود: من در میان شما دو چیز گرانبها میگذارم: كتاب خدا و عترتم، دامن آن دو را بگیرید تا هرگز گمراه نشوید.
گفتند: آری به خدا.
امام حسین(ع) هیچ مطلبی را كه خدا در قرآن در شأن علیبنابیطالب و خاندانش نازل كرد یا بر زبان پیامبرش جاری ساخته بود ـ نگذاشت مگر كه آنان را پیرامون آن قسم داد و صحابه پیامبر(ص) میگفتند: آری به خدا شنیدیم و تابعین میگفتند: این سخنان را كسی كه به او اطمینان داریم فلانی و فلانی برای ما نقل كرده است.
سپس امام حسین(ع) آنان را قسم داد كه آیا شنیدهاند پیامبر(ص) فرموده:
كسی كه گمان دارد مرا دوست دارد و علی(ع) را دشمن، دروغ میگوید. مرا دوست ندارد كسی كه علی را دشمن دارد.
شخصی از پیامبر پرسید: چطور؟
فرمود: زیرا علی(ع) از من است و من از اویم، هر كه او را دوست دارد مرا دوست داشته و هر كه مرا دوست دارد خدا را دوست داشته است. هر كه علی(ع) را دشمن دارد مرا دشمن دارد و هر كه مرا دشمن دارد خدا را دشمن داشته است؟
گفتند: آری به خدا، شنیدیم.
● سخن امام حسین(ع) در امر به معروف و نهی از منكر
ای مردم از آنچه خدا به آن اولیای خود را پند داده پند گیرید، مانند بدگویی او از دانشمندان یهود آنجا كه میفرماید: «چرا دانشمندان الهی، آنان را از گفتار گناهشان باز نمیدارند؟» و میفرماید: «از میان بنیاسرائیل آنان كه كفر ورزیدند لعن شدند» تا میفرماید: «چه بد بود آنچه میكردند.»
و بدین سان خداوند آنان را نكوهش كرد، چون آنان از ستمگر میان خود كارهای زشت و فساد میدیدند و نهیشان نمیكردند به طمع آنچه از آنها به ایشان میرسید و از بیم آنچه از آن میترسیدند، با اینكه خدا میفرماید:
از مردم نترسید و از من بترسید.۱
و میفرماید:
مردان و زنان با ایمان دوستان یكدیگرند، به كارهای پسندیده وا میدارند و از كارهای ناپسند باز میدارند.۲
خدا از امر به معروف و نهی از منكر به عنوان تكلیف واجبی از خود، آغاز كرده است، زیرا میدانسته كه اگر این فرضیه ادا شود و برپا گردد، همهٔ فرایض ـ از آسان و دشوارـ برپا شوند، چه امر به معروف و نهی از منكر دعوت به اسلام است همراه ردّ مظالم و مخالفت با ظالم و تقسیم بیتالمال و غنایم، و گرفتن زكات از جای خود و صرف آن در مورد بسزای خود.
سپس شما ای گروه نیرومند! دستهای هستید كه به دانش و نیكی و خیرخواهی معروفید، و به وسیلهٔ خدا در دل مردم مهابتی دارید كه شرافتمند از حساب میبرد و ناتوان شما را گرامی میدارد و آنان كه هم درجه شمایند و بر آنها حق نعمتی ندارید، شما را بر خود پیش میدارند، شما واسطهٔ حوایجی هستید كه از خواستارانشان دریغ میدارند و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه، گام برمیدارید. آیا همه اینها از آن رو نیست كه به شما امیدوارند كه به حقّ خدا قیام كنید؟ اگر چه از بیشتر حقوق خداوندی كوتاهی كردهاید از این رو حق امامان را سبك شمرده، حقوق ضعیفان را تباه ساختهاید و به پندار خود حقّ خود را گرفتهاید. شما در این راه نه مالی خرج كردید و نه جانی را برای خدا كه آن را آفریده به مخاطره انداختید و نه برای رضای خدا با عشیرهای درافتادید، آیا شما به درگاه خدا بهشت و همنشینی پیامبران و امان از عذاب او را آرزو دارید؟
ای آرزومندان به درگاه خدا! من میترسم كیفری از كیفرهای او بر شما فرود آید، زیرا شما از كرامت خدا به منزلتی دست یافتهاید كه بدان بر دیگری برتری دارید و كسی را كه به وسیلهٔ خدا (بر شما) شناسانده میشود گرامی نمیدارید با اینكه خود به خاطر خدا در میان مردم احترام دارید، شما میبینید كه پیمانهای خدا شكسته شده و نگران نمیشوید با اینكه برای یك نقض پیمان پدران خود به هراس میافتید. میبینید كه پیمان رسول خدا(ص) خوار و ناچیز شده و كورها و لالها و از كار افتادهها در شهرها رها شدهاند و رحم نمیكنید، و در خور مسئولیت خود كار نمیكنید و به كسانی كه در آن راه تلاش میكنند وقعی نمینهید و خود به چاپلوسی و سازش با ظالمان آسودهاید. همه اینها همان جلوگیری و بازداشتن دستهجمعی است كه خداوند را بدان فرمان داده و شما از آن غافلید. مصیبت بر شما از همهٔ مردم بزرگتر است، زیرا در حفظ منزلت علما مغلوب شدید، كاش (در حفظ آن) تلاش میكردید.
این برای آن است كه زمام امور و گذرگاه احكام (یعنی پستهای كلیدی) به دست عالمان به خداست كه بر حلال و حرام خدا امیناند و از شما این منزلت را ربودند و آن از شما ربوده نشد مگر به واسطهٔ تفرّق شما از حقّ و اختلاف شما در سنت پیامبر(ص) با اینكه دلیل روشن بر آن داشتید. و اگر بر آزارها شكیبا بودید و در راه خدا هزینهها (و تعهدها) را تحمل میكردید، زمام امور خدا بر شما در میآمد و از جانب شما به جریان میافتاد و به شما برمیگشت، ولی شما ظالمان را در جای خود نشاندید و امور خدا را به آنان سپردید تا به شبهه كار كنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند فرار شما از مرگ و خوش بودن شما به زندگی دنیا كه از شما جدا خواهد شد [آنان را بر این منزلت چیره كرده] بدینسان ضعیفان را به دست آنان سپردید كه برخی را برده و مقهور خود ساخته و برخی را ناتوان و مغلوب زندگی روزمره كردند، در امور مملكت به رأی خود تصرف میكنند و با هوسرانی خویش ننگ و خواری پدید میآورند به سبب پیروی از اشرار و گستاخی بر خدای جبار!
در هر شهری خطیبی سخنور بر منبر دارند كه به سود آنان سخن میگوید، سرتاسر كشور اسلامی بیپناه مانده و دستشان در همه جای آن باز است و مردم بردگان آنهایند كه هیچ دست برخورد كنندهای را از خود نرانند.
آنها كه برخی زورگو معاندند و برخی بر ناتوان سلطهگر و تندخویند، فرمانروایانی كه نه خدا شناسند و نه معاد.
شگفتا! و چرا در شگفت نباشم كه دیار اسلامی در اختیار فریبكاری نابكار و مالیات بگیری ستمگر و فرمانروای بیرحم بر مؤمنان است، پس خدا در آنچه ما كشمكش داریم حاكم است و در آنچه اختلاف داریم داوری میكند.
خدایا! تو میدانی كه آنچه از ما سرزد، برای رقابت در فرمانروایی و نیز دسترسی به مال بیارزش دنیا نبود، بلكه از آن روست كه نشانههای آیین تو را بنمایانیم و سروسامان بخشی را در سرزمینهایت آشكار سازیم تا بندگان ستمدیدهٔ تو آسوده گردند و به فرایض و سنن و احكام تو عمل كنند. و شما (ای مردم!) اگر ما را (در این راه مقدس) یاری نرسانید و در خدمت ما نباشید، ستمگران (بیش از پیش) بر شما نیرو گیرند و در خاموش كردن نور پیامبر شما بكوشند. خدا ما را بس است و بر او توكل داریم و به سوی او بازمیگردیم و سرانجام به سوی اوست.
پینوشتها:
برگرفته از فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)،صص۲۲۲ـ۳۰۳.
۱) سورهٔ مائده (۵)، آیهٔ ۴۴.
۲) سورهٔ توبه (۹)، آیهٔ ۷۱.
برگرفته از فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)،صص۲۲۲ـ۳۰۳.
۱) سورهٔ مائده (۵)، آیهٔ ۴۴.
۲) سورهٔ توبه (۹)، آیهٔ ۷۱.
منبع : ماهنامه موعود
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست