جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سلوک باران


سلوک باران
خال، سیاه است و خالِ سیاه زیبا و خیال انگیز است. البته اگر در کنار چهره باشد، اگرنه اگر بر هر جای دیگری مثلاً بر نوک بینی باشد زشت و نازیبا می نماید.
و دنیا همان خال سیاه است که اگر در کنار آن «وجه الله» یعنی گل روی خدا باشد زیبا می شود، اگرنه دنیای بی خدا هر کجا باشد و با هر کس و به هر گونه که باشد نازیبا و زشت است.
البته دنیا را به زلف هم می شود تشبیه کرد:
دارم از زلف سیاهش گله چنـدان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس
و تشبیه دنیا به زلف سیاه، چه رسا و زیباست!
زلف سیاه، سیاه است همچنان که دنیا سراسر سیاهی بوده و سرای سیاه کاران است.
زلف نه یکسان است و نه یکسان می ماند. بلکه گاه کوتاه است و گاهی بلند و گاه بسته و گاه پریشان، همچنان که احوال دنیا اینگونه است و همچون کارخانه ای است که تغییر می کند.
دائماً یکسان نماند حال دوران غم مخور
و اگر آن را دوران می گویند شاید از آن روست که دَوَران دارد همچنان که اگر آن را جهان نامیده اند چون جهنده و شتابان است و از این روست که نمی تواند ثبات و قراری داشته باشد.
جهان و کار جهان بی ثبات و بی محل است
باری! در این جهان تنها یک چیز ثابت است و آن بی ثباتی است.
و دیگر آنکه زلف بی درد است و تو نشنیده ای که کسی پیش طبیب رود و از درد زلف بنالد، و بی دردی حال دنیا و دنیا داران است.
پس می پذیری که دنیا همچون زلف سیاه است و زلف سیاه با صورت و در کنار آن جلوه و جمالی دارد اما بدون آن بی معناست!
آری! زلف با صورت زیباست و تنها در کنار آن معنا داشته و جلوه ای دارد و جمالی و شکوهی، اگرنه بی آن شِکوه دارد نه شُکوه.

محمدرضا رنجبر
منبع : روزنامه ایران