پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

رایش؛ رقیب تازه در خلیج فارس


رایش؛ رقیب تازه در خلیج فارس
برلین در روزهای اخیر محل برگزاری «کنفرانس بین‌المللی منطقه خلیج (فارس)» بود که طبق خبرهای گزارش شده یکی از موضوع های اصلی آن نقش ایران در خلیج فارس بوده است. این خبر با توجه به حضور اعراب و سخنرانی های و در پی آن وعد و وعیدهای داده شده بسیار حساس و قابل توجه است.
قبل از هر چیز، سخنان اکاردفون کلیدن از نمایندگان حزب دموکرات مسیحی در پارلمان آلمان قابل توجه است که به صراحت باز پس دادن جزایر سه گانه از سوی ایران به امارات متحده عربی را مطرح کرده است.
لازم به تذکر است که وی هم حزب با صدر اعظم آلمان، آنگلا مرکل، بوده و گفته می شود که با ایشان روابط دوستانه ای نیز دارد. شاید بتوان سخرانی اکاردفون را ادعای شخص ایشان دانست اما وعده تاسیس دفتر بنیاد کنراد آدناور در ابوظبی از سوی دکتر فرانتس شوزر، عضو هیئت مدیره این بنیاد، و خطوط ترسیم شده این دفتر از سوی دکتر هاردی اوستری، رئیس دفتر بنیاد کنراد آدناور در ابوظبی، و علاوه بر اینها، استقبال اعراب از این کنفرانس شرکت سفیر امارات متحده عربی و دیگر شخصیتهای عربی در آن، نشانه هایی روشن از سیاستی دارد که گویا دولت آلمان در اجرای آن طرح و برنامه هایی دارد.
دخالت آلمان در خلیج فارس خود پدیده ای خاص و تا اندازه زیادی عجیب است. خلیج فارس به صورت سنتی محل حضور و دخالت دو قدرت بین المللی انگلستان و ایالات متحده بوده است و سعی فرانسویان به حضوری قدرتمند در این منطقه تا کنون چندان توفیقی کسب نکرده است.
سفر سارکوزی به کشورهای عربی و دیدار وی از امارات متحده عربی و وعده های کلان اقتصادی و تکنولوژیکی تا کنون نتوانسته شانس چندانی برای فرانسویان فراهم کند. این نکته از آنجا اهمیت دارد که مراودات فرانسه با کشورهای عربی سابقه طولانی دارد به گونه ای که حتی هنوز هم در سوریه و لبنان خود را صاحب دخالت آلمان در خلیج فارس خود پدیده ای خاص و تا اندازه زیادی عجیب است. خلیج فارس به صورت سنتی محل حضور و دخالت دو قدرت بین المللی انگلستان و ایالات متحده بوده است و سعی فرانسویان به حضوری قدرتمند در این منطقه تا کنون چندان توفیقی کسب نکرده است. منافع می داند.
اکنون و با توجه به این نکات ورود آلمان به خلیج فارس پرسش برانگیز است و می توان موضوع را به این صورت مطرح کرد: آلمان به چه نیت و با چه روشی قدم به خلیج فارس می گذارد؟
دخالت آلمان در منطقه در سالهای اخیر و با فعال شدن ناتو در افغانستان تحت پوشش «ایساف» جدیت یافت که با وجود تلفات مالی و جانی، آلمانها هنوز معتقد به حضور نیروهای خود در افغانستان هستند.
علاوه بر این، لازم است تا به مداخلات سیاسی آلمان در بحران داخلی لبنان اشاره کرد که نشانگر تمایل گسترده آلمانها بر حضور وسیع و موثر آنان در خاورمیانه است. در واقع، بعد از عدم همکاری شرودر، صدر اعظم سابق آلمان، در حمله نظامی آمریکا به عراق و تلقی منفی سوسیالیستها و چپگرایان آلمانی، حزب راستگرای دموکرات مسیحی به دنبال آن است تا از فضای ایجاد شده حداکثر استفاده را کرده و جای پایی در منطقه برای خود بیابد. بنابر این، نباید فعال شدن دیپلماسی آلمانها درخاورمیانه را ناشی از هم سویی آنان با آمریکاییان دانست، بلکه برعکس، آلمانها با فرصت طلبی به دنبال منافع خود در منطقه هستند که خود به خود به معنای رقابت با آمریکاییان در جذب و حفظ منافع خواهد بود.
«کنفرانس بین المللی خلیج (فارس)» در راستای هدف فوق قابل ارزیابی است و به این دلیل، می توان دفتر بنیاد کنراد در ابوظبی را به معنای ایجاد مرکز راهبردی سیاستهای آلمان درخلیج فارس تلقی کرد. سخنان دکتر هاردی اوستری تا اندازه زیادی مثبت همین معنا از دفتر بنیاد مذکور در دوبی است. وی دو هدف عمده از تاسیس این دفتر ذکر کرده است.
«نخست این‌که بنیاد می‌خواهد که تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این منطقه را بوسیله آموزش سیاسی و گفت‌وگو همراهی کند، تا بتوان چارچوبی را برای رشد اقتصادی درازمدت منطقه بوجود آورد.»
وی دومین هدف این بنیاد را در «حمایت از شورای همکاری خلیج» دانسته که به نظر وی «طبق مدل اتحادیه اروپا به وجود آمده است».
با توجه به این دو هدف است که می توان دریافت چرا دکتر اوستری روابط بین آلمان و امارات متحده عربی استراتژیک خوانده است. روشن است که قصد آلمان از تاسیس چنین دفتری به دست آوردن مرکزی است که به صورت کلان اهداف و خط مشی های آن کشور را در خلیج فارس پی گیری کند به صورتی که دکتر استرو خویشتنداری به خرج نداده و اهداف دفتر را محدود به روابط بین آلمان «کنفرانس بین المللی خلیج (فارس)» در راستای هدف فوق قابل ارزیابی است و به این دلیل، می توان دفتر بنیاد کنراد در ابوظبی را به معنای ایجاد مرکز راهبردی سیاستهای آلمان درخلیج فارس تلقی کرد. سخنان دکتر هاردی اوستری تا اندازه زیادی مثبت همین معنا از دفتر بنیاد مذکور در دوبی است. وی دو هدف عمده از تاسیس این دفتر ذکر کرده است. و امارات ندانسته بلکه به روشنی شورای همکاری خلیج به عنوان یک هدف را بیان کرده است و داشتن اهداف درازمدت در منطقه از کلام وی آشنا است.
ایجاد روابط بین آلمان و کشورهای شورای همکاری به این ابعاد، خود به خود نسبت و ربطی با دو قطب قدرت درمنطقه دارد؛ قدرتهای بین المللی سنتی در منطقه، یعنی انگلستان و آمریکا، قدرت بومی منطقه، یعنی جمهوری اسلامی ایران. این موضوع که نسبت مذکور به معنای رقابت یا همکاری باشد بستگی به جایگاه قدرتهای فوق در خلیج فارس دارد.
روشن است داشتن روابط استراتژیک بین آلمان و کشورهای عربی خلیج فارس برای قدرتهای بین المللی سنتی در منطقه بیشتر از همکاری به معنای رقابت است، رقابتی که منافع آنان را تهدید کرده و حتی فی نفسه به تضارب منافع کشیده می شود. شاید به همین دلیل است که آلمانها با انتخاب امارات و حمایت این چنین مشکوک از آن، احتیاط را نسبت به همان قدرت های بین المللی سنتی رعایت کرده اند و نسبت به ایران بی احتیاطی را در پیش گرفته اند.
احتیاط نسبت به آن قدرتها را می توان در تاسیس دفتر بنیاد کنراد دید چرا که قرارا است این دفتر کار خود را در زمینه فرهنگی و فن آوری اطلاعات شروع کند و این زمینه ای نیست که چندان برای انگلستان و ایالات متحده تحریک کننده باشد.
حمایت از ادعای ارضی امارت آشکارا اقدامی از سر بی احتیاطی است اما اقدامی با معنا نیز هست. این اقدام در عین این که برای ایران تهدیدی به شمار می رود، می تواند موجب فرصتهایی نیز بشود. به عبارت دیگر، آلمانها با برگزاری این کنفرانس و حمایت روشن از ادعاهای اماراتیها بیش از آن که اراده خود را در مخالفت با ایران نشان داده باشند، سعی به کسب توجه اعراب به آلمان را داشته اند.
اراده جدی علیه منافع ایران داشتن به چنین اعلام حمایتهای بستگی ندارد، بلکه بیشتر بسته به استفاده ایران از فرصتها است تا نقش سازنده خود را روابط بین آلمان و کشورهای عربی نشان دهد. در واقع، بازی آلمان در خلیج یک سویه و از طرف آلمان نبوده بلکه آنان خود نیز به خوبی می دانند که بدون حضور ایران برنده این بازی نخواهند بود. شاید از همین رو است که حمایت ارضی تنها از زبان یک نماینده و بدون اتکاء بر منبع موثقی اعلام شده تا آلمانها هر وقت بخواهند بتوانند از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کنند.
به هر حال، کنفرانس بین المللی خلیج فارس نشان داد که رایش به دنبال گسترش قلمرو نفوذ خود است و این بار به مرزهای استراتژیک ایران نزدیک شده که این امر به معنای آن است که ایران با هوشیاری اقدام آنان را پی گیری کند تا وجود فرصتها و تهدیدها را در آن بیابد.
دکتر سید نعت الله عبدالرحیم زاده
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو