جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا
اندر آنکه دو عمل یک مرد را نافرمودن و بیکاران را عمل فرمودن
پادشاهان بیدار و وزیران هشیار به همه روزگار هرگز دو شغل، یک مرد را نفرمودندی و یک شغل دو مرد را، همیشه از این دو شغل یکی بر خلل باشد ]ناتمام و ناقص انجام گیرد[ و یا تقصیری راه یابد ]کوتاهی و کاستی وارد شود[ و چون نگاه کنی هر آن کس که دو شغل دارد همواره هر دو شغل برخلل باشد. و باز هرگه دو مرد را یک شغل فرمایند این بدان افگند و آن بدین ]هریک کار را به دیگری موکول کند[.
همیشه کار ناکرده ماند و مثل زنند در این معنی که؛ «خانه به دو کدبانو نارفته ]جارو نکرده، کثیف[ ماند و به دو کدخدای ]در اینجا یعنی مرد خانه[ ویران». و هر دو کس همیشه در دل، این اندیشند که «اگر من در این کار به واجبی ]آنچنان که لازم و واجب است[ رنج برم و تیمار دارم و نگذارم که هیچ خللی بدان راه یابد، خداوندگار ما ]پادشاه ما[ پندارد که این از کفایت ]کاردانی[ و هنر یار من است نه از اهتمام ]کوشش کردن[ و جلدی ]چابکی[ و کوشش من».
و آن دیگر پیوسته همین اندیشه کند که «ای مرد چرا رنج برم بیهوده؟ و بی منت و بی سپاس شود ]رنج من ضایع شود و بدون سپاس و شکر ماند[. هر جدی و جهدی که کنم خداوندگار من پندارد که این رنج او برده است».چون بنگری آن شغل مادام با خلل باشد و اگر فرماینده گوید؛ «این شغل چرا بر خلل شده است؟» این گوید؛ «او تقصیر کرد» و آن گوید؛ «این تقصیر کرد».
چون به اصل باز رود و به عقل بیندیشد جرم نه بر این باشد و نه بر آن. بر آن کس بود که یک شغل دو کس را فرمود. و هر آنگاه که وزیر بی کفایت بود و پادشاه غافل، نشانش آن باشد که یک عامل را از دیوان ]اداره دولتی[ دو عمل ]شغل[ فرمایند.
و امروز مرد هست بی هیچ کفایت که ده عمل در دست دارد و اگر شغلی دیگر پدید آید هم بر خویشتن زند ]با زور به خود می قبولاند[ و سیم بذل کند و بدو دهند ]پول خرج می کند برای به دست آوردن شغل تازه[ و اندیشه نکنند که «این مرد اهل این شغل هست یا نه و کفایت دارد یا نه و دبیری ]نویسندگی[ و تصرف ]مداخله در امور[ و معاملت ]داد و ستد، ارتباط[ داند یا نه و چندین شغل که در خود پذیرفت بسر برد ]به انجام رساند[ یا نه؟»
و نیز مردان کافی ]کاردان[ و جلد ]چابک و زرنگ[ و شایسته و معتمد ]مورد اعتماد[ و مجرب را محروم گذاشته اند و در خانه ها معطل ]بیکار[ نشسته و هیچ کس را اندیشه و تمییز آن نباشد که «چرا باید که یکی مجهول و بی کفایت و بی اصل چندین شغل بر خویشتن نویسد ]به نام خود کند[ و معروفی و اصیلی و معتمدی و کاردانی یک شغل ندارد و محروم و معطل ماند خاصه کسانی که بر دولت حق واجب گردانیده اند و خدمت های پسنده کرده و شایستگی نموده».
و عجب تر از این همه آنکه به همه روزگار شغل به کسی فرمودندی که او با اعتقاد و اصیل و پارسا بودی و اگر انقباض کردی ]نپذیرفتی[ و اجابت نکردی، به کره (زور) و زور در گردن او کردندی ]بر او تحمیل کردندی[ تا لاجرم مال ضایع نشدی و رعایا آسوده بودندی و مقطع ]زمین دار[ نیکونام و بی گزند زیستی و پادشاه دل فارغ و تن آسان ]راحت[ روزگار گذاشتی.
سیاست نامه سیرالملوک،خواجه نظام الملک طوسی
منبع : روزنامه کارگزاران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات عراق مجلس شورای اسلامی حسن روحانی دولت سیزدهم حجاب دولت نیکا شاکرمی چین رهبر انقلاب مجلس شهید مطهری
ایران هواشناسی تهران یسنا سیل هلال احمر آتش سوزی روز معلم قوه قضاییه معلم پلیس شهرداری تهران
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان طلا قیمت دلار خودرو بانک مرکزی ایران خودرو ارز سایپا
موسیقی عمو پورنگ تلویزیون سریال لیلا بلوکات ساواک عفاف و حجاب سینمای ایران تبلیغات مسعود اسکویی سینما تئاتر
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال آتیلا حجازی علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی ناسا اپل گوگل اینستاگرام عکاسی تلفن همراه کولر
خواب فشار خون کبد چرب