جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
مجله ویستا
OCT کارآگاه ریزبین؛ آنالیز پلاکهای آترواسکلروتیک
اگر چه آنژیوگرافی کرونری روش رایجی برای تصویربرداری و ارزیابی پلاکهای آترواسکلروتیک است، ولی تنها توانایی ثبت تصاویر را به صورت دوبعدی دارد، بنابراین جزییات اندکی از دیواره عروق را نشان میدهد. معمولا بیماریهای عروق کرونری (AD) با حضور پلاکهای flow-limiting بزرگ شناخته میشوند، اما بسیاری از سندرومهای کرونری ناشی از گسستگی پلاکهای آنژیوگرافیک کوچکتر هستند، که تحت عنوان پلاکهای پرخطر شناخته میشوند و معمولا با فیبروزهای کوچک و نازکی با ضخامت کمتر از ۶۵ میکرون پوشیده میشوند و در اکثر مواقع تعداد ماکروفاژهای متناظر با این پلاکها نیز افزایش مییابد. بنابراین ثبت این پلاکهای پرخطر به دلیل داشتن ساختارهای در حد میکرون نیاز به تصاویری با رزولوشن بسیار بالا دارد که از طریق OCT این امکان فراهم میشود.ابتدا در سال ۲۰۰۲ از OCT برای تشخیص سه نوع پلاک هیستولوژیک تحت عنوان فیبروز(fibrosis)، بافت فیبروز نسبتا کلسیفیه شده(fibrocalcific) و lipid rich استفاده شد.
نتایج استفاده از OCT درون عروقی، توانایی این سیستم را در نمایش و تشخیص ضایعات آترواسکلورتیک با جزییات میکروسکوپیک به ویژه آن دسته از ضایعات که به نظر میرسد باعث خونریزیهای ناگهانی میشوند، تأیید میکند. ویژگی کلیدی OCT که باعث میشود استفاده از آن در این موارد روز به روز گسترش یابد، رزولوشن بالا و سایز کوچک فیبرهای تصویربرداری مبتنی بر فیبر آنها است. شریانهای کرونری سالم دارای دیوارههایی هستند که ضخامت آنها در حد چند میلیمتر است و شریانهای منقبض و تنگ ممکن است قطری کمتر از ۱ میلیمتر داشته باشد. OCT سیستم مناسبی برای تصویر برداری از ساختارهایی با چنین ابعادی است. برای انتقال اطلاعات OCT از سیمهای هادی استاندارد و کاتترهای هادی استفاده میشود اما پروبهای OCT باید در عین حال آنقدر کوچک باشند که با قطر شریان کرونری مد نظر متناسب باشند. از آنجا که این سیستم یک بار مصرف است بنابراین باید قیمت پایینی نیز داشته باشند. در ضمن برای ثبت توالی تصاویر از شریانها در هنگام ضربان قلب باید نرخ تصویربرداری سریع باشد (بیش از ۵/۰ فریم در ثانیه).
این سیستم شامل ۴ جزء اصلی است
۱) موتور تصویربرداری سرعت بالا
۲) کامپیوتر با صفحه کلید و دو نمایشگر
۳) یونیت واسط پروب (PIU)
۴) پروب تصویربرداری کرونری
در کنار موتور تصویربرداری یک اینترفرومتر نور باند گسترده پلی کروماتیک منتشر شده از دیود سوپرلومنیسنت پلاریزه (SLD) را به دو پرتو نمونه و مرجع تقسیم میکند. SLD دارای توان ۵ و طول موج بین ۱۳۵۰-۱۲۸۰ است. پرتو نمونه در پروب تصویربرداری توسط یک کوپلر فیبر چرخشی در کنار PIU کوپل میشود. به منظور اسکن طولی رگهای خون برای تشکیل تصویر سه بعدی، PIU شامل یک مکانیسم موتوریزه است که فیبر اپتیکی را از میان غلاف شفاف پروب OCT در هنگامی فیبر در حال چرخش است برمیگرداند.
بخشی از نور پسپراکنده از شریان از طریق پروب تصویربرداری به اینترفرومتر میرسد و با پرتو مرجع ترکیب میشود. سیگنالها به صورت جداگانه ثبت میشوند و پس از دیجیتال کردن سرعت بالا سیگنالها فیلتر میشوند و توسط مدارهای دیجیتال برنامهریزی شده دمدوله میشوند. بلوک اساسی پروب OCT، هسته فیبر اپتیکی شامل فیبر تک مد با میکرولنز و دی فلکتور پرتو است که در نوک آن جا سازی شده است (شکل۱).
OCT توانایی تشخیص سه پلاک (فیبروز، lipidrich، calcified) را دارد. شکل ۲، مقایسه هیستولوژی گوناگونی ضایعات را با تصاویر OCT به دست آمده از پلاکها نشان میدهد.
علاوه بر توانایی OCT در تصویربرداری درون عروقی این سیستم میتواند نقش مهمی را به عنوان راهنما در جراحیهای مربوط به عروق بازی کند. جراحان قلب بیش از یک میلیون کاتتریزاسیون کرونری در هر سال انجام میدهند.بسیاری از اصلاحات شامل کاشت و جایگذاری یک یا بیش از یک استنت است. برای کاهش این احتمال که بافت ممکن است درون استنت رشد کند و باعث انقباض و تنگ شدن رگ شود استنت باید خیلی با دقت قرار داده شود. اگرچه IVUS روش خوبی برای هدایت جراح در جایگذاری استنت است اما رزولوشن بسیار بالا OCT باعث شده که کاربرد آن روز به روز افزایش یابد (شکل ۳).
در مقایسه با IVUS، OCT دید شفافتری از پروسه جایگذاری استنت و موقعیت آن نسبت به دیواره رگها ایجاد میکند و باعث میشود ضایعات احتمالی ایجاد شده در اثر این پروسه کاهش یابد. OCT درون عروقی، رشد مجدد لایههای داخلی رگ را به خوبی نشان میدهد (شکل b۳). اگر چه OCT نمیتواند ساختارهای عمیق را به خوبی IVUS نشان دهد عمق نفوذ آن برای تصویربرداری از ضایعات ایجاد شده توسط پلاکهای ضخیم کافی است. تصویربرداری آنژیوگرافی اشعه ایکس قدیمیترین روش برای تصویربرداری از شریانهای کرونری است. در هنگام انجام این روش تصاویر اشعه ایکس فلوروسکوپیک با استفاده از عوامل کنتراست رادیو پرتوناگذر به شریان هدف از طریق کاتتر وارد شده از طریق پا یا بازو تزریق میشود. (پرتوناگذری: کیفیت یا خاصیت متوقفسازی عبور انرژی تابشی مثلاً در مورد پرتوی ایکس نواحی دارای چنین خاصیتی در فیلم اشعه دیده روشن یا سفید به نظر میرسند).
این روش دو محدودیت اساسی دارد، زیرا بسیار تهاجمی است و در ضمن اطلاعات بسیار اندکی را در مورد ضایعات آترواسکلروتیک در حال رشد اطراف دیواره رگ نشان میدهد. روش تصویربرداری ایدهآل عروق کرونری باید بتواند باریک شدن عروق را همراه با ویژگیهای پلاکهایی که دیواره رگ را تهدید میکند نشان دهد. در ضمن ارزان قیمت و غیرتهاجمی نیز باشد. در سال ۱۹۸۰ روش تصویربرداری IVUS یا التراسوند درون عروقی به این منظور طراحی شد. این سیستمها از ترانسدیوسر التراسونیک چرخشگر یا آرایهای از ترانسدیوسرهای ثابت که در نوک کاتتر کار گذاشته شدهاند، استفاده میکند تا نمایی از مقطع عرضی رگ را نشان دهند.
این روش میتواند حجم پلاکها و محل رسوبات کلسیمی را نشان دهد. رزولوشن سیستمهای IVUS موجود ۳۰۰-۱۰۰ میکرومتر است که برای نمایش کلاهکهای فیبروز نازک و کوچک که بسیار خطرناک هستند و باعث پاره شدن پلاک میشوند، کافی نیست. آنژیوسکوپی شریانی دید بهتری از شریانها را ایجاد میکند. در این روش از آندوسکوپی مینیاتوری همراه با فیبر نوری استفاده میشود که از طریق کاتتر به قلب وارد میشود. پس از انسداد شریان به صورت مختصر توسط بالن و کنار زدن خون باقیمانده از ناحیه مورد نظر پزشک میتواند ترومبور، پلاک و سایر حالتهای غیرطبیعی عروق را مشاهده کند. اگر چه آنژیوسکوپی توانایی خوبی در نمایش ضایعات عروقی دارد اما نمیتواند ضایعات زیر سطح را نمایش دهد. مانند IVUS، آنژیوسکوپی هم بسیار تهاجمی و گرانقیمت است، EBCT روش توموگرافی کامپیوتری با پرتوهای الکترونی است که از پرتوهای الکترونی برای جمعآوری تصاویر لحظهای از شریانهای کرونری بدون نیاز به کاتریزاسیون یا پروسههای تهاجمی استفاده میکند. برای ارزیابی یک CAD (حملات قلبی ناگهانی)EBCT درجه کلسفیکاسیون (سخت شدن) دیواره شریانها را بررسی و اندازهگیری میکند. ازآنجا که ذخایر کلسیم و میزان آنها رابطه مستقیمی با فاکتورهایی که منجر به مرگ ناگهانی در حملات قلبی میشوند، ندارد، این ارزیابی نسبتاً مناسب نیست.
اگرچه تصویربرداری التراسوند درون عروقی (IVUS) (۳۰-۲۰) روش کاملتری نسبت به آنژیوگرافی است و توانایی آن در هدایت پروسه استنتگذاری، تشخیص گرفتگیهای عروق کرونر و ارزیابی عملهای اصلاحی عروق کرونر را به خوبی دارد. اما آنالیز میکروساختارهایی مثل پلاکها با روش تصویربرداری IVUS با محدودیتهایی روبهرو است، زیرا رزولوشن تقریباً پایین است و محدوده دینامیک (کمتر از۵۰) نیز کوچک است.
بنابراین به تکنولوژیهای پیشرفتهتری برای تشخیص ناپایداری پلاکها نیاز است. اگر چه عمق نفوذ تصاویر OCT در بافتهای غیرشفاف به چند میلیمتر محدود است رزولوشن بالای آن یعنی (۱۵-۱۰ میکرومتر) که ۱۰ مرتبه بزرگتر از رزولوشن التراسوند، MRI و CT است باعث شده که از آن در این گونه موارد استفاده است. علاوه بر این OCT به علت استفاده از فیبرهای نوری سیستمی کوچک است که قابل جایگذاری درون کاتتر یا آندوسکوپ است.
● مقایسه OCT با سایر روشهای تشخیصی پلاکهای آترواسکلروتیک
استفاده و مقایسه OCT با استاندارد طلایی برای ثبت این پلاکها نشان داد که OCT رزولوشن و حساسیت بسیار بالایی برای شناسایی پلاکهای آهکساز(calcific)و lipid rich دارد. تحقیقات نشان میدهد، از آنجا که در این موارد تعداد ماکروفاژها نیز افزایش مییابد، با توجه به انحراف برگشتی شدید ناشی از ماکروفاژها، حساسیت و قدرت OCT در ثبت هر دو این پلاکها بیش از %۹۰ است. دستی و قابل حمل بودن پروب OCT و کاتتر آن نسبت به کاتتر IVUS یکی دیگر از مزایای این روش است. بنابراین در تشخیص سکته قلبی (MI) و آنژین صدری نیز میتوان از این روش استفاده کرد.
دقت تشخیصی سیستم OCT برای تقسیمبندی انواع بافت به خوبی شناخته شده است. برای مقایسه حساسیت و توانایی OCT و التراسوند درون عروقی رایج (C-IVUS) و التراسوند درون عروقی مبتنی بر پسپراکندگی(IB-IVUS) برشهای یکسانی از نظر هیستولوژی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
سیگنالهای التراسوند با استفاده از سیستم IVUS و با استفاده از یک کاتتر MHZ ۴۰ با رزولوشن ۸ بیتی به دست آمده اند.
با استفاده از استاندارد طلایی در تصویربرداری هیستولوژی حساسیت OCT برای تقسیمبندی تودههای لیپیدی، فیبروز و کلسیفیکاسیون به ترتیب %۱۰۰، %۹۸ و %۹۵ بوده است. حساسیت IB-IVUS به ترتیب عبارت است از: %۱۰۰، %۹۴ و %۸۴ و حساسیت C-IRUS عبارت است از: %۱۰۰، %۹۳ و% ۶۷با توجه به عمق نفوذ OCT میتوان گفت که OCT بهترین پتانسیل را برای تقسیمبندی بافت در پلاکهای کرونری دارد. IB-IVUS پتانسیل بهتری در تشخیص ضایعات فیبروز و تودههای لیپیدی نسبت به C-IVUS دارد.روشهای کلینیکی متعددی برای تعیین انواع بافتهای پلاکها و تقسیمبندی پلاکها بر اساس آنالیزهای ریاضی سیگنالهای التراسوند ارایه شدهاند. OCT توانایی زیادی در ثبت تصاویر با رزولوشن بالا از مقطع عرضی با رزولوشن محوری در حد ۱۵ میکرومتر و رزولوشن جانبی ۲۰ میکرومتر دارد. تصاویر OCT از پلاکهای آترواسکلروتیک کرونر انسان در مقایسه با IVUS خیلی بهتر هستند. در مقایسه با OCT میتوان گفت که C-IVUS و IB-IVUS تقریباً نتایج یکسانی دارند.
● تصویربرداری IB-IVUS
تصاویر C- IVUS نیاز به سیستم IVUS دارند و از کاتتر ۴۰ مگاهرتزی استفاده میکنند. به علاوه از یک مبدل آنالوگ به دیجیتال استفاده میشود که اطلاعات میتواند درآن ذخیره شود. سیگنالهای التراسوند با رزولوشن ۸ بیتی ذخیره میشوند. سیگنالهای ذخیره شده به صورت offline قابل بررسی هستند. مقادیر پس پراکنده جمع شده به عنوان توان میانگین با مقیاس دسی بل اندازهگیری میشوند. به منظور دستیابی به موقعیت عرضی و چرخشی قسمت مورد نظر، سوزنهای جراحی متعددی با دقت به درون شریانهای کرونری وارد میشود و نواحی که سوزنها در آنها فرو رفتهاند، پیش از تصویربرداری OCT و IVUS با جوهر خاصی مشخص میشوند تا به عنوان نقاط مرجعی برای بررسی هیستولوژی در نظر گرفته شوند. سپس کاتتر درون شریانهای کرونری پیش میرود و با استفاده از یک ابزار با نرخ ۵/۰، pull-back میشود. پس از اینکه تصویربرداری انجام شد قسمت مشخص شده با جوهر به عنوان ناحیه مرجع برای تعیین قسمتهای مورد نظر برای استفاده در هیستولوژی استفاده میشوند.
● تصویربرداری C-IVUS
تمام تصاویر C-IVUS به صورت gray-scale و با نرخ ۸ بیت دیجیتال میشوند و برای بررسی و آنالیزهای آینده در کامپیوتر ذخیره میشوند.
برای مقایسه این سه روش شریانهای کرونری با هر سه روش تحت تصویربرداری قرار گرفتهاند. دو روز پس از تثبیت با فرمالین %۱۰، نمونههای شریانی حلقهای شکل برای تصویربرداری آماده میشوند و برشهای عرضی به اندازه ۴۰ میکرومتر به این بافتها اعمال میشود.
● آنالیز آماری
مقادیر ۶۱/۰ تا ۸/۰ نشاندهنده تطبیق خوب بین تصاویر حاصله از OCT و IVUS و مقادیر ۸۱/۰ تا ۱ نشاندهنده نتایج بسیار عالی بین این دو روش از تصویربرداری است.حساسیت OCT برای شناسایی کلسفیکاسیون، فیبروز، تودههای لیپیدی، هیپرپلازی داخلی (افزایش غیرطبیعی در تعداد سلولهای طبیعی با آرایش طبیعی در یک عضو یا بافت که موجب افزایش حجم آن میشود) به ترتیب %۱۰۰، %۹۸، %۹۵ و% ۸۶ است. حساسیت IB-IVUS در همین ۴ مورد به ترتیب%۶۷ و% ۸۴، %۹۴ و %۱۰۰ و حساسیت C-IVUS به ترتیب در سه مورد اول %۶۷ و% ۹۳ ، %۱۰۰ بوده است. تطابق کلی بین OCT و تشخیصهای هیستولوژیک بسیار خوب بوده (۱-۸۵/۰)، تطابق IB-IVUS (۹۲/۰-۶۹/۰) و C- IVUS (۷۷/۰-۴۲/۰) بوده است.نتایج نشان داده است که تصاویر OCT تطابق بیشتری با تحلیلهای هیستولوژیک نسبت به دو روش دیگر دارد. در ضمن هایپرپلازی داخلی را نمیتوان توسط روش C-IVUS ثبت کرد و ثبت آن با این روش تنها پس از جایگذاری استنت برای بررسی تنگی مجدد امکانپذیر است. زیرا دلایل زیادی برای تنگی مجدد در هایپرپلازی داخلی وجود دارد که شرایط کاملاً ویژهای را ایجاد میکنند. در حالیکه دیگر OCT میتواند همین عارضه را به عنوان سیگنالهای بسیار قوی دریافت کند.
● محدودیتهای موجود
مقایسه تصاویر تنها به بررسی سطوح دیواره رگ محدود میشود، زیرا عمق نفوذ OCT محدودیت دارد. اگرچه این مسأله باعث افزایش دقت OCT میشود اما دقت دو روش دیگر وابسته به IVUS را کاهش میدهد. نمایش تصاویر در OCT تنها زمانی امکانپذیر است که خون با محلول نمکی از روی بافت مورد نظر کنار زده شود، بنابراین تصویربرداری در محلول نمکی انجام شده است.به علاوه نمونههای شریانی تحت تأثیر فشارهای فیزیولوژیک قرار نگرفتهاند. پلاک آترواسکلروتیک در حالت کلی شامل همپوشانی از ترکیبات مختلف بافتها است، پس ممکن است غیرهموژن باشد. بنابراین دقت در بررسی و مقایسه روشهای مختلف میتواند وابسته به ابعاد بخشهای مختلف برش باشد و باید سعی شود تا جای ممکن برشهای نمونهها کوچک انتخاب شوند.
شکل ۱)هسته پروب OCT پرخشی مورد استفاده برای تشخیصهای درون عروقی
شکل ۲) مقایسه تصاویر OCT (سمت راست) و هیستولوژی (چپ) ضایعات کرونری در شریانهای جسد
شکل ۳) مثالهای از تصویر OCT جایگذاری استنت در عروق کرونری، (a) رشد اندک در اطراف استنت ۶ ماه پس از کاشت
شکل ۴ b) ضایعه calcified (فلش) دیواره شریان قسمت خارجی شریان در حالت نرمال
شکل ۵) برش عرضی تصویربرداری، نواحی مورد نظر به صورت تصادفی در هر تصویر قرار گرفتهاند (مربعهای قرمز).
A) تصویر هیستولوژیک، B) تصویر OCT ، C) C-IVUS و IB-IVUS (D را نشان میدهد. توده لپپتیدی در هیستولوژی ثبت شده است. (فلش در A). همین توده توسط OCT به عنوان ناحیه سیگنال ضعیف با حاشیه پراکنده هموژن (فلش در B) شناخته شده و در IB-IVUS به صورت ناحیه آبی رنگ ثبت شده است. (فلش در D)، اما این توده توسط روش C-IVUS قابل شناسایی نبوده است.
نویسنده: مهندس سرور بهبهانی
منبع : ماهنامه تخصصی مهندسی پزشکی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست