جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا
تضاد دو تفکر
یک روز قشنگ بارانی، مجموعهای است مشتمل بر پنج داستان کوتاه اثر اریک امانوئل اشمیت (۱۹۶۰م) نمایشنامهنویس و نویسنده معاصر فرانسوی برگردان از کتاب Odette Toulemonde et autres histories c۲۰۰۶ که با ترجمه خانم شهلا حائری توسط نشر قطره منتشر و به چاپ دوم هم رسیده است. اریک امانوئلاشمیت را میتوان نویسنده برجستهای دانست که تواناییاش را در بیشتر آثارش در قالب نمایشنامه ارائه کرده است. به عنوان نمونه، از آثار وی که به فارسی ترجمه شدهاند میتوان به نمایشنامههای (خردهجنایتهای زناشویی، نوای اسرارآمیز و میهمانسرای دو دنیا) اشاره کرد که توسط نشر قطره به چاپ رسیدهاند.
پنج داستان کوتاه (یک روز قشنگ بارانی، غریبه، ادت معمولی، تقلبی و زیباترین کتاب دنیا) که توسط مترجم از کتاب مورد اشاره بالا، در مجموعه (یک روز قشنگ بارانی) گردآوری و ترجمه شدهاند، هر یک با روایتهای مختلف اما پنداری نزدیک، حکایت زنانی را بازگو میکنند. زنانی با شخصیتهای منحصربهفرد و متفاوت که ویژگیهای هر کدام در روایتی قابل تبدیل به عینیت بازتاب یافته است و این قابلیت عینی که در ذهن خواننده به اجرا نزدیک میشود، نشأتگرفته از تجربه و تبحر اشمیت در ژانر نمایشنامهنویسی میباشد، گویی خواننده در متن چون بینندهای حضور مییابد و زوایای آن را برای خود به راحتی تصویر میکند.
سادگی محسوس در نوشتار این داستانها از توجه مولف به عینی کردن آثار و ایجاد قابلیتهای همذاتپندارانه در آنها برای طیف وسیعی از خوانندگان، حکایت دارد که در ارائه آنها ضمن توجه و بهرهگیری از تعاریف و مشخصههای داستان کوتاه سعی کرده از فرارویهای فنی و ویژگیهای خاص در ظرفیتهای این ژانر ادبی صرفنظر و با نگاه دقیق به قابلیتهای انطباق آن با نمایشنامه آنها را به هم نزدیک کند.
داستان اول این مجموعه - یک روز قشنگ بارانی - حکایت از تضاد دو تفکر در نوع نگاهی دارد که هر کدام به موجودیت خود و دنیای پیرامونشان دارند، تضادی که منتج از دیدگاه متفاوت شخصیتهای اصلی داستان به زندگی شده است. دیدن زیباییها، توجه به ماهیت عشق، طبیعتگرایی و حس و لمس تفکرات آرامشزا و پذیرفتن واقعیات، در یکی از شخصیتها (آنتوان) و در مقابل صرف انرژی برای دستیابی به دو خواسته متضاد (آرمانگرایی و روشبینی) و انتزاعی پنداشتن حس خوشبختی و تمرکز بر نگاهی محدود به نقاط منفی و تحلیلدهنده در شخصیت دیگر (هلن)؛ که روایت در زوایای مختلف خود تصویر و ذهنیتی از به همآمیزی این دو را دنبال میکند و گویی مولف در طول روایت پسندیده و غالب بودن افکار منطبق بر روحیات درونی و پاک انسانی را به عنوان نقطهعطف، مدنظر داشته است.
داستان کوتاه غریبه، با نوع روایتی متفاوت به لحاظ همسانی با سایر آثار این مجموعه (ایجاد شور زندگی)، حکایت از زنی دارد که بر اثر اتفاقات بیرونی و آنچه پیرامونش در حال وقوع است، دچار توهماتی درونی شده که او را به فردی چند شخصیتی و دارای روحیات متفاوت با افت و خیزهای نامانوس و بیثبات تبدیل نموده است. داستان کوتاه غریبه روایتی است که در کش و قوس توهمات و واقعیات در رفت و آمد است.
آنچه در داستان ادت معمولی جلوه میکند نوعی مبارزه مستتر در روایت با وضعیت و تفکرات بورژوازی و تصورات شبه روشنفکری و در مقابل برجسته نمودن عواطف عمیق و لطافت روحیات انسانی به دور از تداخل با مسائل بیرونی و تا حدی آرمانی است. این توجه در قالب شخصیتهای داستان (ادت معمولی و باتازاربالزان) در تفاوت زیستگاهی و تنوع تفکراتشان گنجانده شده و در طول روایت رخ مینماید. در این داستان کوتاه نیز خواننده درمییابد که مولف درصدد اشاره به وجود ماهیت عشق و امید نهفته در زوایای مختلف زندگی میباشد.
داستان کوتاه تقلبی در ادامه روند نگرشی که مولف در داستانهای قبل این مجموعه به خواننده داده است، حکایت زنی (امه فاوار) را به تصویر میکشد که ۲۵ سال از بهترین سالهای عمرش را وقف احساساتش میکند و هنگامی که با وقایعی که در داستان اتفاق میافتد روبهرو میشود خود را سادهلوح و بیارزش میپندارد و محکوم به شکست میداند، اما آنچه در ادامه روایت پس از مرگ وی اتفاق میافتد، خواننده را با چالش مواجه میکند که آیا تصورات و تفکرات (امه فاوار) برای نتیجهگیری صحیح و کافی بوده است؟
در آخرین داستان کوتاه این مجموعه اگرچه باز هم با سبک نوشتاری ساده و یکدست در نگارش روبهرو هستیم اما به نظر میرسد در آن مولف علاوه بر توجه به ایجاد حسآمیزی در خواننده به آرمانگرایی در تفکرات سیاسی در کنار وجود احساسات رقیق انسانی در زنانی مبارز نیز نگاه ویژهای داشته است. (الگا) زنی است که بهرغم پوست تیرهاش شباهتی به سیاهپوستان ندارد و هنگامی که برای مجازات به گولاگ (اردوگاه کار اجباری در اتحاد جماهیر شوروی) برده میشود و در کنار زنانی قرار میگیرد که نظام حکومتی (استالینی) به جرم افکار انحرافی (سیاسی) محکومشان کرده، ناگهان به دلیل موهایش مورد توجه (تاتیانا) و سایر همبندانش قرار میگیرد و در آن وضعیت اسفبار بارقهای از امید را در دل آنها میافکند. اما به راستی چه تصور و تاملی در ذهن آنها شکل گرفت که میتوانست بهرغم وجود افکار کسالتبار و احساس پشیمانی ناشی از قطع امید از دنیای بیرون، امیدی تازه برای رابطهشان با دنیای پیشین و امکان بوسیدن فرزندانشان باشد؟
این تصور همانی است که روایت را به پایانی خوشایند و آرمانی نزدیک میکند و منجر به خلق زیباترین کتاب دنیا میشود! که زنان آزادیخواه، یاغیانی که از نظر نظام استالینی خطرناک بودند، هر یک روی سه صفحه برای دخترانشان نوشته بودند چراکه بیم داشتند دیگر هرگز آنها را نبینند.
روی هر برگ یک دستور...
در آخر نکتهای که قابل ذکر و تحسین است؛ ترجمه روان، شیوا و کمنقص خانم شهلا حائری میباشد، که به دلیل سابقه و تجربه ایشان در زمینه ترجمه، نقد و نویسندگی، شفاف است بیآنکه در ظرافتها و ظرفیتهای خاص زبانی، خللی وارد شده باشد زوایای مختلف منظر مولف اعم از روایی و پنداری به زبان فارسی برگردانده شده است.
علیرضا عباسی
منبع : روزنامه کارگزاران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست