شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا
افسانه اندیشه آزاد و واقعیت تئوری پردازی بومی
عنوان دو گانه این نوشتار (اندیشه آزاد-تئوری پردازی بومی) نشان دهنده آن است که در اینجا مسئله ارتباط میان این دو موضوع مورد بحث قرار میگیرد. موضوع محوری که سعی در تبیین آن و آشناسازی مخاطبین محترم با آن است عنوان تئوری پردازی بومی است. لذا این مطلب به چند بخش تقسیم میشود در وهله اول به چرایی پرداختن به دو موضوع اندیشه و تفکر از یک سو و تئوری پردازی و نظریه سازی از سوی دیگر میپردازیم. در مرحله دوم به چیستی این دو عنوان کلی میرسیم و سوال میکنیم که اصولا اندیشه آزاد یعنی چه؟ تئوری پردازی چیست و به چه کار میآید ودر قسمت سوم که بخش نهایی وعمده است به ارتباط این دو موضوع میپردازیم و مراد خود رااز موضوع محوری که همانا تبیین بحث تئوری پردازی است بیان میکنیم.
در ابتدا باید یادآور شویم که در این نوشتار کلمه تفکر و تفکر آزاد هر دو همان مترادفهای کلمه اندیشه آزاد محسوب میشوند مگر آنکه به قرینه بحث منظور دیگری مدنظر باشد.
در بخش اول به چرایی پرداختن به این موضوعات میرسیم، چرا تئوری و تئوریپردازی در دوران ما تا این اندازه مهم جلوه کرده است؟ آیا تئوری پردازی امری جدید است ؟
بحثها و سوالات متعدد از تفکر واندیشه چرایی و چیستی و چگونگی فرایند اندیشیدن امروزه در شعبههای متعددی از علوم مثل روانشناسی، معرفت شناسی، فلسفه ،علوم اجتماعی و... مطرح میشود. در مورد اهمیت موضوع اندیشیدن و تفکر نیاز نیست چندان سخن راند چرا که اصولا وجه تمایز انسان از سایر موجودات مثل حیوان و گیاه قدرت اندیشه و تحلیل و عقلانیت آن است. از همین روست که در منطقه انسان را حیوان ناطق یعنی اندیشمند میخوانند . اساس زندگی انسان و شرط حرکت به سوی سعادت و کمال اندیشه و تفکر است. حتی بدون اندیشه و بررسی عقلانی رفع نیازهای طبیعی که مایه و شرط زنده بودن است هم به خوبی ممکن نیست چرا که همه چیز با نیروی غریزه و... انجام نمیشود. البته در اینجا تفکر به معنای کلی آن مراد شده است.اما در مورد چرایی پرداختن به موضوع تئوری پردازی باید ابتدائا یادآور شویم که تئوری و تئوری پردازی امری بدیع و جدید نیست. قدمت آن به ابتدای خلقت انسان باز میگردد. یعنی از زمانی که انسان شروع کرد به تفکر و ارتباط با خارج از خود یعنی حتی شروع کرد به آشنایی با خواستها و سوالاتی در مورد خود و محیط اطراف و ایدهها و سوالات از هستی و ...تئوری پردازی شروع شد. تئوریپردازی اولا عمل طبیعی و درونی هر انسانی است.
چرا که انسان به دنبال بررسی خود و غیر خود است وچون نسبت به بسیاری از موضوعات مورد نظرش احاطه علمی و بدون واسطه و حتی با واسطه ندارد شروع میکند به تبیین آنها و ارائه تحلیلهایی که از طریق آنها درست یا غلط خود را به موضوع مورد نظرش نزدیک کند و چارچوب معرفتی و یا غیر معرفتی برای یافتن پاسخ خود و طی مسیر مورد نظرش ترسیم کند. این تلاش یعنی تئوری پردازی. (تعریف دقیقتردر بخش بعد میآید)
پس تئوری پردازی قدمت طولانی دارد وعمل طبیعی انسان اندیشمند و سوال کننده است که نسبت به اطراف خود و حتی واقعیت خود کنجکاو است . اما همین انسان هنگامی که در گروه و اجتماع با انسانهای دیگر قرار میگیرد و قرار است مجموع این انسانها با هم و در قالب اجتماع و جمع به امور زندگی بپردازند حال همین عمل طبیعی را درجواب به سوالات جمعی که مربوط به اقتضائات زندگی گروهی است به کار میاندازد و در مورد زندگی ،روابط تعاملات و مکانیسم گروهی وزندگی اجتماعی و فردی در اجتماع،تئوری پردازی میکند چارچوب تعیین میکند و... امروزه با پیچیدهتر شدن جوامع وگسترش امور طبیعتا نیاز به تئوریهای جدیتر و پیچیدهتر در جهت تبیین امور و پیدا کردن راه توجیه و تحلیل زندگی اجتماعی وجهانی وجود دارد. در جهان امروز تئوریها نقش اصلی را در حیات اجتماعی جوامع و روابط بینالملل و حتی مسائل داخلی کشورها بازی میکنند. کشور و ملتی که تئوری بهتر و مناسبتری داشته باشد موفقتر و قدرتمندتر است. حیات امروز و آینده ملتها و کشورها در گرو تئوریهای اندیشمندانهتر و موفقتر است وهیچ چیز از این مهمتر برای یک جامعه و مردم آن نیست که امروز و آینده خود را هوشمندانه و متفکرانه و با درصد بالاتری از احتمال موفقیت و سعادت ترسیم کرده و در آن جهت حرکت کنند. این مختصر در چرایی پرداختن به موضوع مهم تئوری پردازی و توجیه آن کافی است. در بخش دوم باید به چیستی اندیشه وتفکر که در اینجا با قید آزاد آمده است بپردازیم و همچنین تعریف و تحلیلی هم در جهت تکمیل بخش قبل در مورد چیستی تئوری و تئوری پردازی بویژه با وصف بومی بودن ارائه کنیم.
واژه تفکر وتعقل یا فکر و عقل در نظر برخی دارای تفاوت است. عقل به لحاظ کارکردی که دارد به مقایسه امور و مفاهیم و برگزینی آنها گفته میشود لکن تفکر به معنی شناسایی آن مواداولیهای است که عقل آنها را کندوکاو و مقایسه میکند . البته در این مقال به بیان دقیق این چنینی نیاز نیست. مهمترین نکتهای که در مورد اندیشه و اندیشهورزی باید گفته شودپاسخ به این سوال است که آیا اندیشه و تفکر آزاد است ؟ این ایده متعارف عمومی که همواره به گونهای از عقل و تفکر صحبت میشود که گویی امری فرا ارتباطی است یعنی امری انتزاعی و قدرتی مطلق است که خارج ازعوامل و مسائل مرتبط میتواند مستقل باشد ،آزاد باشد و انسان را به نتیجه برساند مهمترین محل نزاع است. آیا به راستی اینگونه است که عقل و تفکر آزاد ا ست و خارج از حدود و مقتضیات عمل میکند؟ فراتر است و همواره بهطور مطلق و آزاد دراختیار است؟ جواب صریح ما منفی است . عواملی که در شکل گیری تمنیات و خواستهها و نتایج و نظریات ما موثر هستند بهطور کلی از دو قسم معرفتی وغیرمعرفتی هستند. معرفتی همان دستگاه اندیشه،علوم و آگاهیهای حصولی است که انسان برای موضوعی کسب میکند و غیرمعرفتی عواملی مانند مسائل محیطی، تربیتی و ...است که بر شناخت انسان ،تصمیمات او موثر است. در دنیا به تعداد انسانها اندیشه و اندیشهورزی وجود دارد . اندیشه آزاد اگر به معنی آن باشد که انسانها فارغ از عوامل بومی و شخصی خود میتوانند یکسان فکر کنند و در موضوعی یکسان عمل کنند کاملا رد شده است. اندیشه وتفکر در واقع نوعی مکانیسم است. یک عمل تعریف شده شناختی و مقایسهای که نیاز به مواد اولیه دارد واین مواد اولیه وعوامل موثر هستند که جهت دهی میکنند به اندیشه ما. انسانها بسته به آنکه چه محیط تربیتی داشته باشند ، مسائل کودکی،خانوادگی، جغرافیایی، زن ومرد،فیزیکی و زیست شناختی و ...انواع مختلفی میاندیشند. در این عرصه تنها برخی اصول ثابت وجود دارند که در سرشت آدمی هستند و جزء انسانیت انسان میباشند و تا حدی لایتغیر . ما در علوم اسلامی از آنها به فطرت یاد میکنیم . البته اشتباه نشود چون فطرت و فطریات امور ایجابی نیستند. یک امکان هستند که با امور موثر معرفتی و غیرمعرفتی استفاده میشوند. ظرف کار هستند نه مفروضی مشخص. به هر حال مشاهده ( به معنای عام) و پیشفرضها که بسیار گسترده و به قدمت طول عمر انسان و حتی اجداد او هستند در اندیشه و تفکر وتعقل ما موثرند و آن را در برگرفتهاند. افسانه بودن اندیشه آزاد با بررسی نابترین مسائل فلسفی که به قول معروف از عقل ناب و خالص استفاده میکنند کاملا واضح است. حداقل آن است که در این دستگاههای فلسفی هم نوع جهتگیریها قبلا فراتر ازعقل معین شدهاند. با دین، ایدئولوژی،خواستهها و درونیات و پیشفرضها و... که چه در آن معنا و چه درفرد مطرح کننده موثر هستند. اندیشه و اندیشه ورزی و تفکر کاملا بومی است. البته آنجا که این عمل در راستای فطرت مشترک آدمی است شبیه هم میشود. آن هم نه شباهت کامل بلکه جهتگیریها یکی میشود و احیانا نتایج. لکن از راههای گوناگون و بومی بر همین اساس چون اساس و اصل تئوری بر برنامهریزی و نگاه عمیق وفراگیر به آینده و نیازها است و این با تکنیک تفکر و مقایسه عقلانی حاصل میشود واز طرفی بیان شد که عقلانیت بومی،رنگ دار ، بودار و فرهنگی است پس تئوری و تئوری پردازی هم لزوما بومی است. در اینجا ایدئولوژی ،ادیان وتئوریهایی برتر هستند که عمر بیشتری میکنند و آنهایی عمر بیشتر میکنند و جاودان میمانند که با جهتگیریها و امکانات فطری و یکسان بشری همسو باشند. اما آیا فطری بودن و توجه به فطریات دین و ... باعث میشود لزوما تئوریهای افراد مختلف درگروهها و جوامع گوناگون یکسان باشند؟ جواب باز هم منفی است. نه! تئوریها ابزار حرکت هستند و گوناگون و متناسب با هرکس و جامعه و هدفی. امور مشترک دینی و فطری و... جهت و مسیر این حرکت را معین میکنند. پس اگر جامعهای و ملتی مسیر خود را بر پایه عوامل موثر وعرف و داشتههای خود دریافت، لاجرم با تئوری و نوع اندیشه خاص خود طی مسیر میکند و تئوری بومی شکل میگیرد کما اینکه اندیشه بومی قبل از آن شکل گرفته است. بعد از بعد اندیشه که بومی است و آزاد نیست و تئوری که روشن کننده مسیر است و کاملا بومی است مسلما در سطح مراکز تولید تئوری واندیشه هم به همین امر میرسیم.
دانشکدهها ،اساتید،علما و مراکز تولید نظر و علم و فکر همگی باید بومی باشد. هرچند بومی بودن لزوما به معنی ترک و طرد آنچه تا به حال ارائه شده نیست. بلکه در این دیدگاه وسیع خودعلوم و معارف موجود درجهان از عواملی موثر بر ذهن و معرفت ما برای تئوری پردازیند.
به هر حال مخلص بحث آن است که افسانه اندیشه آزاد که دستاویز بسیاری مسائل و اشتباهات در عصر ما شده است سالهاست که از هم پاشیده و تئوریهای عمومی جهانی رنگ باخته است. امروزه مهمترین رویکرد در سطح جهانی که باید بسیار مورد توجه ما باشد رویکرد بومی گرایی است.
همگرایی مطلق مکاتب، نظریههای ثابت جهانی و علوم یکسان منبعث از آنها بویژه در حوزه علوم انسانی جای خود را به ارتباط ملل و معارف و فرهنگها داده .تئوریهای هر کشوری و هر فرهنگی ارائه میشود و آنکه دوام بیشتری دارد سازگارتر با شرایط روز است ،نوید بخشتر است وماندگارتر است. در این میان اندیشه و اصول مکتب تشیع پتانسیل عظیمی دارد برای بقا و مطرح شدن . امروزه غنای معنا ملاک حیات ملل و تئوریها و مکاتب آنهاست. نه زور، نه قدرت ونه ثروت.امروزه قدرت نرم و نرمافزار زندگی بازار دارد و خریدار ولاغیر. اگر حقیقتا قائل به اصالت اندیشه شیعی خود هستیم باید بتوانیم آن را ارائه کنیم آنگاه معجزه معرفتی دنیا راخواهیم دید. آنگاه خواهیم دید تحقق روایت شریف را که امام علی(ع) عمل بهتر بیگانگان بر اسلام نسبت به خود مسلمین را بیان کردهاند. جهان تشنه نوری تازه از سنخ جدید و معنای غنی است آنچه ما داریم فقط باید بومی بیندیشیم و از افسانه اندیشه آزاد رهایی یابیم تا بومی تئوری دهیم و جهانی حرف بزنیم تا همه جهان با نگاه بومی خود معنای ما را بگیرند و سعادت خاص خود را رقم بزنند. ما میتوانیم ساطع کننده نور و نوید سعادت آینده بشریت باشیم همانطور که مقام معظم رهبری مرجع شدن ما را درجهان علم ومعرفت مطالبه فرمودهاند و این یک شعار نیست.
اسماعیل آجرلو
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست