شنبه, ۲۴ شهریور, ۱۴۰۳ / 14 September, 2024
مجله ویستا
شهادت و وصیت امام علی علیه السلام
آن حضرت در شب بیستیكم ماه مبارك رمضان سال چهل هجری با شمشیر به شهادت رسید. عبدالرحمن بن ملجم مرادی شقیترین امت آخر زمان - لعنهٔ الله علیه - در مسجد كوفه او را ضربت زد; بدین قرار كه آن حضرت در شب نوزدهم به مسجد رفت و مردم را برای نماز صبح بیدار میكرد و ابن ملجم ملعون از آغاز شب در كمین حضرتش بود، چون حضرت در مسجد عبورش به او افتاد او كه مطلب خود را پنهان میداشت و از روی نیرنگ خود را به خواب زده بود ناگهان از جای جست و ضربتی با شمشیر زهر آلود بر فرق مباركش زد. آن حضرت روز نوزدهم و شب و روز بیست و یكم را تا نزدیك ثلث اول شب زنده بود آن گاه به شهادت رسید و در حالی كه محاسن شریفش به خون سرش رنگین بود مظلومانه به دیدار خدای خود شتافت. سبب كشتن آن حضرت را داستانی دراز است كه اینجا گنجایش ذكر آن را ندارد. حسن و حسین علیهم السلام به امر آن حضرت مراسم غسل و تكفین او را عهدهدار شدند و بدن شریفش را به سرزمین غری در نجف انتقال دادند و شبانه پیش از سپیده صبح در همان جا به خاك سپرده شد. حسن و حسین و محمد پسران آن حضرت علیهالسلام و عبدالله بن جعفر رضی الله عنه وارد قبر شدند و بنا به وصیتحضرتش اثر قبر پنهان گردید. این قبر پیوسته در دولتبنیامیه پنهان بود و كسی بدان راه نمیبرد تا آنكه امام صادق علیهالسلام در ولتبنیعباس آن را نشان داد. (۱)
● وصیت امام علی علیهالسلام در بستر شهادت
هنگامی كه ابن ملجم - كه خدا لعنتش كند - او را ضربت زد حضرتش به حسن و حسین علیهمالسلام چنین فرمود: «شما را به تقوای الهی سفارش میكنم و اینكه در طلب دنیا بر نیایید گرچه دنیا در طلب شما برآید، و بر آنچه از دنیا محروم ماندید اندوه و حسرت مبرید و حق بگویید و برای پاداش (اخروی) كار كنید و دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.
شما دو نفر و همه فرزندان و خانوادهام و هر كس را كه این نامهام به او میرسد سفارش میكنم به تقوای الهی و نظم كارتان و اصلاح میان خودتان، چرا كه از جدتان صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم كه فرمود: «اصلاح میان دو كس از انواع نماز و روزه برتر است.»
خدا را خدا را درباه یتیمان در نظر آرید، هر روز به آنان رسیدگی كنید و حتی یك روز دهان آنان را خالی نگذارید و مبادا در حضور شما تباه شوند.
خدا را خدا را درباه همسایگان در نظر دارید، كه آنان سخت مورد سفارش پیامبرتان هستند، پیوسته به همسایگان سفارش میكرد تا آنجا كه پنداشتم آنان ارث بر خواهد نمود.
خدا را خدا را درباره قرآن یاد كنید، مبادا دیگران به عمل به آن بر شما پیشی گیرند.
خدا را خدا را درباره نماز یاد كنید كه آن ستون دین شماست.
خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان یاد كنید، تا زنده هستید آن را خالی و (خلوت) نگذارید; كه اگر این خانه متروك بماند دیگر مهلت نخواهید یافت.
خدا را خدا را درباره جهاد در راه خدا به مال و جان و زبانتان یاد آرید، و بر شما باد به همبستگی و رسیدگی به یكدیگر، و بپرهیزید از قهر و دشمنی و بریدن از هم. امر به معروف و نهی از منكر را رها نكنید كه بدانتان بر شما چیره میشوند آن گاه دعا میكنید ولی مستجاب نمیگردد.
ای فرزندان عبدالمطلب! مبادا شما را چنان بینم كه به بهانه اینكه امیرالمؤمنین كشته شد دستبه خون مسلمانان بیالایید; هش دارید كه به قصاص خون من جز قاتلم را نباید بكشید; بنگرید هر گاه كه من از این ضربت او جان سپردم تنها به كیفر این ضربتیك ضربتبر او بزنید و این مرد را مثله نكنید. (۲) چرا كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم كه میفرمود: «از مثله كردن بپرهیزید گرچه با سگ هار باشد.» (۳)
از وصیت دیگر آن حضرت پیش از شهادت و پس از ضربت زدن ابن ملجم ملعون: «وصیت من به شما آن است كه چیزی را با خدا شریك مسازید، و به محمد صلی الله علیه و آله و سلم سفارش میكنم كه سنت او را ضایع مگذارید. این دو ستون را به پادارید و این دو چراغ را افروخته بدارید، و تا از جاده حق منحرف نشدهاید هیچ نكوهشی متوجه شما نیست. من دیشب یار و همدم شما بودم و امروز مایه عبرت شما گشتهام و فردا از شما جدا خواهم شد. خداوند من و شما را بیامرزد. اگرزنده ماندم خودم صاحب اختیار خون خود هستم و اگر فانی شدم فنا میعادگاه من است، و اگر بخشیدم بخشش مایه تقرب من به خدا و نیكویی برای شماست; پس شما هم ببخشید «آیا نمیخواهید كه خدا هم شما را ببخشاید؟» (۴) به خدا سوگند هیچ حادثهای ناگهانی از مرگ به من نرسید كه آن را ناخوش دارم، و نه هیچ وارد شوندهای كه ناپسندش دانم; و من تنها مانند جوینده آبی بودم كه به آب رسیده، و طالب چیزی كه بدان دستیافته است; «و آنچه نزد خداستبرای نیكان بهتر است» (۵) و (۶)
از این كه فرمود: «به خدا سوگند هیچ حادثهای ناگهانی از مرگ به من نرسیده كه...» معلوم میشود كه امام علیهالسلام پیوسته از روی شوق در انتظار شهادت به سر میبرده و میدانسته است كه آنچه پیامبر راستگوی امین صلی الله علیه و آله و سلم به او خبر داده ناگزیر فراخواهد رسید چنانكه قیامت آمدنی است و شكی در آن نیست و وعده او ترك و تخلف ندارد و آن حضرت با دلی پر صبر در انتظار آن بود و - بنا به نقل گروهی از دانشمندان مانند ابن عبدالبر و دیگران - میفرمود: «شقیترین این امت از چه انتظار میبرد كه این محاسن را از خون این سر سیراب سازد؟» و بارها میفرمود: «به خدا سوگند كه موی صورتم را از خون بالای آن سیراب خواهد كرد.»
● یك معجزه
وقایع پس از شهادت آن بزرگوار جدا بسیار است و به تالیف جداگانهای نیازمند است. اینجا گنجایش آن را ندارد، لذا از ذكر آنها چشم میپوشیم و تنها به یك واقعه تكوینی اشاره میكنیم.
زمخشری در «ربیع الابرار» از اممعبد آورده است كه گفت: «روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وضو گرفت و در پای درختخاردار خشكیدهای در نزد ما آب دهان افكند و آن رختسبز شد و میوه داد و در زمان حیات آن حضرت ما از میوه آن شفا میجستیم... اما سپس از پایین به بالا خشك شد و خار رویید و میوههایش ریخت و سبزی و تازگی آن از میان رفت. در این حال بود كه ما از شهادت امیرالمؤمنان علی علیهالسلام باخبر شدیم. و دیگر میوه نداد و ما از برگ آن بهرهمند بودیم و پس از چندی صبح كردیم و دیدیم كه از ساقه آن خونی تازه میجوشد و برگ آن هم خشك شده است. در همین حال خبر شهادت حسین علیهالسلام به ما رسید و درختبه كلی خشك گردید.» (۷)
اصبغ بن نباته گوید: هنگامی كه امیرمؤمنان علیهالسلام ضربتی بر فرق مباركش فرود آمد كه به شهادتش انجامید مردم بر در دارالاماره جمع شدند و خواستار كشتن ابن ملجم - لعنه الله - بودند. امام حسن علیهالسلام بیرون آمد و فرمود: ای مردم! پدرم به من وصیت كرده كه كار قاتلش را تا هنگام وفات پدرم رها سازم. اگر پدرم از دنیا رفت تكلیف قاتل روشن است و اگر زنده ماند خودش در حق او تصمیم میگیرد. پس بازگردید خدایتان رحمت كند.
مردم همه بازگشتند و من بازنگشتم. امام دوباره بیرون آمد و به من فرمود: ای اصبغ! آیا سخن مرا درباه پیام امیر مؤمنان نشنیدی؟ گفتم: چرا. ولی چون حال او را مشاهده كردم دوست داشتم به او بنگرم و حدیثی از او بشنوم، پس برای من اجازه بخواه خدایت رحمت كند. امام داخل شد و چیزی نگذشت كه بیرون آمد و به من فرمود: داخل شو. من داخل شدم دیدم امیرمؤمنان علیهالسلام دستمال زردی به سر بسته كه زردی چهرهاش بر زردی دستمال غلبه داشت و از شدت درد و كثرت سم پاهای خود را یكی پس از دیگری بلند میكرد و زمین مینهاد. آن گاه به من فرمود: ای اصبغ آیا پیام مرا از حسن نشنیدی؟ گفتم: چرا، ای امیرمؤمنان، ولی شما را در حالی دیدم كه دوست داشتم به شما بنگرم و حدیثی از شما بشنوم. فرمود: بنشین كه دیگر نپندارم كه از این روز به بعد از من حدیثی بشنوی.
بدان این اصبغ، كه من به عیادت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفتم همانگونه كه تو اكنون آمدهای، به من فرمود: ای اباالحسن، برو مردم را جمع كن و بالای منبر برو و یك پله پایینتر از جای من بایست و به مردم بگو: «هش دارید،هر كه پدر و مادرش را ناخشنود كند لعنتخدا بر او باد. هش دارید، هر كه از صاحبان خود بگریزد لعنتخدا بر او باد. هش دارید هر كه مزد اجیر خود را ندهد لعنتخدا بر او باد.»
ای اصبغ، من به فرمان حبیبم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم عمل كردم، مردی از آخر مسجد برخاست و گفت: ای اباالحسن، سه جمله گفتی، آن را برای ما شرح بده. من پاسخی ندادم تا به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفتم و سخن آن مرد را بازگو كردم.
اصبغ گفت: در اینجا امیرمؤمنان علیهالسلام دست مرا گرفت و فرمود: ای اصبغ، دستخود را بگشا. دستم را گشودم. حضرت یكی از انگشتان دستم را گرفت و فرمود: ای اصبغ، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز همین گونه یكی از انگشتان دست مرا گرفت، سپس فرمود: هان، ای اباالحسن، من و تو پدران این امتیم هر كه ما را ناخشنود كند لعنتخدا بر او باد. هان كه من و تو مولای این امتیم هر كه از اجرت ما بكاهد و مزد ما را ندهد لعنتخدا بر او باد. آن گاه خود آمین گفت و من هم آمین گفتم.
اصبغ گوید: سپس امام بیهوش شد،باز به هوش آمد و فرمود: ای اصبغ آیا هنوز نشستهای؟ گفتم: آری مولای من. فرمود: آیا حدیث دیگری بر تو بیفزایم؟
گفتم: آری خدایت از مزیدات خیر بیفزاید. فرمود: ای اصبغ! رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در یكی از كوچههای مدینه مرا اندهناك دید و آثار اندوه در چهرهام نمایان بود. فرمود: ای اباالحسن! تو را اندوهناك میبینم؟ آیا تو را حدیثی نگویم كه پس از آن هركز اندوهناك نشوی؟ گفتم: آری، فرمود: چون روز قیامتشود خداوند منبری بر پا دارد برتر از منابر پیامبران و شهیدان، سپس خداوند مرا امر كند كه بر آن بالا روم، آن گاه تو را امر كند كه تا یك پله پایینتر ازمن بالا روی، سپس دو فرشته را امر كند كه یك پله پایینتر از تو بنشیند و چون بر منبر جای گیریم احدی از گذشتگان و آیندگان نماند جز آنكه حاضر شود. آن گاه فرشتهای كه یك پله پایینتر از تو نشسته ندا كند: ای گروه مردم; بدانید: هر كه مرا میشناسد كه میشناسد و هر كه مرا نمیشناسد خود را به او معرفی میكنم، من «رضوان» دربان بهشتم، بدانید كه خداوند به من و كرم و فضل و جلال خود مرا فرموده كه كلیدهای بهشت را به محمد بسپارم و محمد مرا فرموده كه آنها را به علی بن ابیطالب بسپارم، پس گواه باشید كه آنها را بدو سپردهام.
سپس فرشته دیگر كه یك پله پایینتر از فرشته اولی نشسته بر میخیزد و به گونهای كه همه اهل محشر بشنوند ندا كند: ای گروه مردم، هر كه مرا میشناسد كه میشناسد و هر كه مرا نمیشناسد خود را به او معرفی میكنم، من «مالك» دربان دوزخم، بدانید كه خداوند به من و فضل و كرم و جلال خود مرا فرموده كه كلیدهای دوزخ را به محمد بسپارم و محمد مرا امر فرموده كه آنها را به علی بن ابیطالب بسپارم، پس گواه باشید كه آنها را بدو سپردم. پس من كلیدهای بهشت و دوزخ را میگیرم. آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود: ای علی، تو به دامان من میآویزی و خاندانتبه دامان تو و شیعیانتبه دامان خاندان تو میآویزند. من (از شادی) دست زدم و گفتم: ای رسول خدا، همه به بهشت میرویم؟ فرمود: آری به پروردگار كعبه سوگند.
اصبغ گوید: من جز این دو حدیث از مولایم نشنیدم كه حضرتش چشم از جهان پوشید درود خدا بر او باد. (۸)
پینوشتها:
(۱)تاج الموالید / ۱۸.
(۲)مثله كردن: بریدن انگشت و بینی و گوش و دیگر اعضای كسی.
(۳)نهج البلاغه، نامه ۴۷.
(۴)اقتباس از آیه ۲۲ سوره نور.
(۵)اقتباس از آیه ۱۹۸ سوره آل عمران.
(۶)نهج البلاغه، نامه ۲۳.
(۷)تاریخ الخمیس، باب هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم.
(۸)روضه ۲۲ و ۲۳. امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام ص ۹۵۴
(۱)تاج الموالید / ۱۸.
(۲)مثله كردن: بریدن انگشت و بینی و گوش و دیگر اعضای كسی.
(۳)نهج البلاغه، نامه ۴۷.
(۴)اقتباس از آیه ۲۲ سوره نور.
(۵)اقتباس از آیه ۱۹۸ سوره آل عمران.
(۶)نهج البلاغه، نامه ۲۳.
(۷)تاریخ الخمیس، باب هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم.
(۸)روضه ۲۲ و ۲۳. امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام ص ۹۵۴
منبع : خبرگزاری آفتاب
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست