دوشنبه, ۱۹ آذر, ۱۴۰۳ / 9 December, 2024
مجله ویستا
کتاب درخشانی برای خواندن، اندیشیدن و لذت بردن
گهوارهی گربه
نوشتهی کورت وانیگات جونیور
ترجمهی مهتاب کلانتری / منصوره وفایی
نشر ثالث، ۱۳۸۳
نویسندهی هنرمند اما نه موش کور است نه پروانه و زنبورعسل، به هرچیز خوب یا بد، شاخکهای ارتباطیاش، لرزشی درونی برایش ایجاد میکنند. برای همین بدون آیندهنگری و احساس خطر، درد مشترک را در شعر و نوشتهی خود فریاد میکنند. حالا دلتان میخواهد این حس را تعهد و مسئولیت نویسنده بدانید، مختارید، من اما این حس را «لرزش رگ مرکزی آدمیت» میخوانم چون هرجا جانداری، زیر پایی له میشود، زنگ معروف «پاولف» برای نویسنده به صدا درمیآید و این زنگ به همان رگ مرکزی و حساس انسانی هنرمند وصل است. این نکته خاص نویسندهی ایرانی و مسلمان هم نیست، به تمام نویسندگان دنیا مربوط میشود، حتا نویسندهای که به سود ستمکاران، به سود حکومتگرانی فاسد و ضد مردم، قلم میزند، خود میداند که برخلاف رگ انسانی هنر، حق را ناحق کرده، میداند اما وجدان مغفوله، اجازهی عکسالعمل را از او میگیرد.گمان میکنید در خود امریکا، نویسندگانی نبوده و نیست که رفتار دولتمردان قلدر شدیداً آزردهاش کرده باشد؟ با طغیان نوشتاری به مقابلهی پلیدیها از هر نوعش برنخاسته باشد؟ فراوان داشتهایم از این نویسندگان که در متن جامعهی امریکا پلیدیها و دردهای مشترک را فریاد کردهاند و همیشه هم خواهیم داشت. این مسایل انسانی است و تا انسان وجود دارد، این مسائل هم وجود خواهند داشت.یکی از این نویسندگان «کورت وانیگات جونیور» است که میخواهیم چند کلمهای دربارهی ترجمهی «گهوارهی گربه»اش بنویسیم.
اول باید تشکر کنم از شاعر خوب «احمدرضا غفاری»، که لطف کرد و کتاب گهوارهی گربه را برای من فرستاد تا بخوانم و لذت ببرم از طنز تلخ و سیاهی که با زبانی نزدیک به سبک خود نویسنده ترجمه شده و همینجا باید اعلام کنم دست مترجمان، خانمها «مهتاب کلانتری» و «منصوره وفایی» درد نکند که باری به هرجهتی و تنها به صرف دانستن یک زبان دیگر، دست به ترجمه نزدهاند.اما کورت وانیگات جونیور، نویسندهای است که با قلمی آگاه و تراشخورده و طنزی عمیق و کاربردی به جنگ دولتمردان حکومتی امریکا رفته است. بینش و آگاهی و سیطرهاش بر ادبیات، او را به خلق «موبی دیکی» تازه، رسانده. برای همین، تا تقابل را دریابیم شروع کارش را با شروع «موبی دیک»، همسان میآورد، تا بدانیم چه میخوانیم و چگونه باید بخوانیم. در موبی دیک، «هرمان ملویل» چنین شروع میکند: «مرا اسماعیل صدا کنید» و اینجا کورت وانیگات در شروع گهوارهی گربه آورده: «جونا (یونس) صدایم کنید.» (کاش مترجمان محترم به جای «جونا» میآوردند «یونس» و در پای صفحه توضیح میدادند که یونس همان جوناست و درضمن جونا به معنای آدم بدقدم هم هست. هرچند این اشکالی که میگیرم ذوقی است و مترجمان الحق خوب کار کردهاند و این دقت در تمام متن آشکار است.)به هرحال، تا کتاب را نخوانیم از طنز تلخ و گاه سیاه و نگاه جذاب و انتقادی نویسنده، بهرهای نمیبریم، اما برای شناخت بهتر به کورت وانیگات نگاه مختصری بیندازیم با استفاده از مقدمهای که مترجمان نوشتهاند.نویسنده در پاسخ خبرنگاری که پرسیده: چرا مینویسی؟ جواب میدهد: «انگیزههای من سیاسی هستند. من با هیتلر و استالین موافقم که نویسنده باید به جامعهاش خدمت کند. تفاوت طرز فکر من با دیکتاتورها در چگونه خدمتکردن نویسندگان است. من معتقدم که آنها باید عامل تغییر باشند... درمورد آثار هنری، من به تئوری قناری در معدن زغالسنگ اعتقاد دارم. قدیمها معدنچیها پرندگان را با خود به درون میبردند تا آنها وجود گاز را، قبل از این که به آدمها صدمهای برسد، نشان دهند. در مسئلهی ویتنام هنرمندان دقیقاً همین کار را کردند. آنها جیکجیک کردند و کلهپا شدند، اما اوضاع هیچ فرقی نکرد. اصلاً برای هیچکس مهم نبود. اما من همچنان فکر میکنم که هنرمندها را، همهی هنرمندها را، باید به عنوان نوعی سیستم هشداردهنده عزیز داشت.»
و درمورد طنز سیاه میگوید: «خنده میتواند واکنشی باشد نسبت به ناکامیها، درست مثل گریه. خنده هیچ مشکلی را حل نمیکند. همانطور که گریه. خنده یا گریه کاری است که انسان انجام میدهد وقتی هیچ کار دیگری از دستش برنمیآید. مثالی که فروید برای خنده میآورد، سگی است که چون نمیتواند از دروازهای رد شود تا کسی را گاز بگیرد یا با سگ دیگری دعوا کند، شروع به کندن زمین میکند. کندن زمین هیچچیز را عوض نمیکند، اما سگ باید کاری بکند.»
و درمورد ویتنام میگوید: «این جنگ ادامهی همان کاری بود که در هیروشیما با خودمان کردیم، ادامهی همان کار بود و بس: فهمیدن این که چقدر ظالم هستیم. این جنگ باعث شد تا این توهم که ما بر دولتمان نظارت داریم، از بین برود. من فکر میکنم که ما نظارت بر دولت را از دست دادهایم.»و حملهی امریکا را به افغانستان و عراق، با حرفهای نویسنده بسنجید که درواقع به پیشگویی آگاهانهای میماند.
مترجمها، با نثری روان و ساده به زبان و سبک نویسنده بسیار نزدیک شدهاند. کتاب را بخوانید ضرر نمیکنید.
محمد ایوبی
m.ayoubi@khazzeh.com
آثار دیگری از این نویسنده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست