شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا

روزه و سیاست


روزه و سیاست
امروزه در اینکه روزه‌داری، دارای فواید جسمی و روانی است، تردیدی وجود ندارد و پیشرفت علم پزشکی بر اثرات مثبت و فراوان رروزه گرفتن گواهی می‌دهد‌، اما اینکه روزه گرفتن آثار مثبت اجتماعی یا حتی سیاسی داشته باشد، مسئله‌ای است که تنها با تأمل در برخی اعتقادات و روایات دینی پیرامون صیام قابل اثبات است.
در روایتی از امام صادق (ص) وارد شده : لاصیام لمن عصی الامام.
«کسی که امام و رهبر را نافرمانی کند، روزه ندارد.» [بحارالانوار - ج۹۶ - ص۲۹۵ حدیث۲۵]
این سوال با اندکی تأمل در معنای این حدیث برای انسان پیش می‌آید که چه ارتباطی ممکن است میان روزه‌گرفتن فرد مسلمان با ولایت و اقتدا به رهبری سیاسی و ولایی در جامعه باشد؟ در پاسخ این سوال نخست لازم است به دو نکته اشاره کنیم:
۱) نگاه دین اسلام به روزه گرفتن تنها به عنوان یک حکم مادی و جسمانی با آثار و عوارض بدنی نیست، بلکه این عبادت فراتر از یک عمل و کردار ظاهری محض دانسته شده و برای آن ارزشی والاتر از امور مادی و منفعت و اجر و پاداشی فزون‌تر از صرف نخوردن و نیاشامیدن مقدر شده است؛ به طوری‌که در برخی از روایات غیبت و دروغ و ظلم و نگاه به نامحرم مبطل روزه و شکننده آن عنوان شده. این موضوع در روایتی از حضرت امام صادق (ع) صراحتاً ذکر شده. آن حضرت در ضمن روایتی می‌فرمایند:
انما جعل الله ذلک حجاباً عن سواهما [الکافی -ج۴-ص۸۷ ]
«خداوند آن (نخوردن و نیاشامیدن) را به عنوان مانعی از سایر زشتی‌های گفتاری و رفتاری قرار داده است...»
بنابراین چنانکه روزه از نظر اسلام و اعتقادات دینی مانع بسیاری از انحرافات و ناهنجاری‌های فردی، اجتماعی و اخلاقی به شمار آمده و درست بودن این موضوع نیز کاملاً به اثبات رسیده است، می‌تواند آثار و منافع غیرمادی و سیاسی هم به ‌دنبال داشته باشد که تنها با عمل اکثریت افراد در جامعه دینی ظهور و ثبوت خواهد یافت. یکی از این آثار نیز تقویت حکومت دینی ولایی است که در صورت عدم توجه به آن، گویا فرد روزه‌دار روزه نگرفته است. استدلال فوق یک استدلال فرعی و برونی می‌تواند باشد؛ اما به لحاظ عینی و ذاتی و درونی نیز روزه‌گرفتن می‌تواند بار سیاسی داشته باشد.
۲) نکته دوم اینکه از لحاظ درونی فرد صائم و روزه‌دار، به لحاظ خودداری کردن از خوردن وآشامیدن در زمان خاصی از حالت حیوانی صرف خارج شده و به انسانیت و فطرت و الوهیت درونی خویش نزدیک می‌شود، به‌طوری‌که در شکل یک بنده عابد و مطیع پروردگار، درآمده و از لحاظ اخلاقی خلق و خوی الهی می‌گیرد، در چنین حالتی فرد روزه‌دار، به لحاظ ذاتی و درونی نمی‌تواند انسانی نافرمان در مقابل خدا و اولیا و ائمه دین باشد و از آنجا که در جامعه دینی و اسلامی امام و حاکم، به نوعی ولایت مقیده یا حتی مطلقه الهی یافته است، مخالفت با او و عصیان و نافرمانی در برابر وی، با روح صیام و روزه‌داری منافات می‌یابد، لذا در روایت حضرت امام صادق(ع ) دقیقاً به این موصوع اشاره شده که:
«کسی که امام و رهبر را نافرمانی کند، روزه ندارد .»
طبیعی است فردی که روزه می‌گیرد، به لحاظ تعبدی که در این عبادت وجود دارد، درحال عبادت کردن است و بنده عابد مطیع است و مطیع هم در برابر اولیای الهی و امام حاکم و رهبر دینی خضوع و خشوع داشته و مطیع اوامر و فرامین اوست. بدین لحاظ روشن می‌شود که فرد نافرمان اصولاً نمی‌تواند روزه‌دار باشد و مقبولیت روزه او در درگاه الهی‌، سالبه به انتفاع موضوع است.
اینها نکاتی بود که به ذهن نگارنده پیرامون معانی ژرف این حدیث پر معنا رسید، اما دانشمندان دینی در این مورد براهین محکم‌تری را نیز اقامه نموده‌اند که پرداختن به آنها اقتضای مجال موسع‌تری دارد‌.
حمید سرسختی
منبع : سازمان تبلیغات اسلامی