دوشنبه, ۱۱ تیر, ۱۴۰۳ / 1 July, 2024
مجله ویستا

آرژانتین در گذر تاریخ


آرژانتین در گذر تاریخ
آرژانتین از كشفیات «خوان دیازدسولیس» اسپانیایی بود كه در سال ۱۵۱۶ در مصب رودخانه رویودلاپلاتا از كشتی خود پیاده شد، اما وی پس از چندی به دست بومیان محلی كشته شد. از این زمان تا تأسیس اولین شهرك های مهاجرنشین زمان زیادی سپری شد. اولین شهرك مهاجرنشین توسط سباستیان كاپوت تأسیس شد.در كتاب «شریان های باز آمریكای لاتین» ، آرژانتین اینگونه توصیف شده است: «آرژانتین سرزمین مهاجران است. از قرون پیشین مأمن روستائیان و كارگران اسپانیایی و ایتالیایی بوده است كه در جستجوی ثروت، دسته دسته به آنجا آمدند.» افزایش تعداد مهاجران و كاهش بومیان محلی در نتیجه قتل عام آنها توسط استعمارگران باعث شد كه به تدریج بافت جمعیتی كشور تحولی اساسی یابد؛ به گونه ای كه در حال حاضر مردم آرژانتین بیشتر اروپایی الاصل هستند تا لاتینی و آرژانتینی الاصل.از زمان كشف آرژانتین توسط اسپانیایی ها این منطقه جزو قلمرو این كشور محسوب می شد. پس از تشكیل دولت مستعمره، آرژانتین در طول یكصد سال بعد بخشی از قلمرو اسپانیا در آمریكای جنوبی به حساب می آمد و به دست نایب السلطنه مقیم پرو اداره می شد. اوج گیری قدرت بریتانیا و جنگ های قدرت جدید با اسپانیا و پرتغال به تدریج تضعیف دو ابرقدرت اخیر و افزایش نفوذ بریتانیا بر آب های جهان را به همراه داشت. متعاقب حمله ناپلئون به اسپانیا (۱۸۰۸) و تضعیف كامل این كشور، مردم آرژانتین از فرصت به دست آمده استفاده برده و ضمن تشكیل شورای فرماندهی ملی، آن را مأمور تشكیل دولت كردند. این شورا در ۷ نوامبر ۱۸۱۰ به سلطه طولانی اسپانیا بر آرژانتین خاتمه داد و تشكیل دولت ملی را اعلام كرد. سالهای پس از استقلال، هرج و مرج و آشوب كشور را فرا گرفت و هر یك از مناطق و ایالات مختلف داعیه استقلال خواهی داشتند و حكومت های مستقلی تشكیل دادند. در همین ایام ژنرال خوزه سان مارتین از فرماندهان با تجربه و كارآزموده ارتش كه اعتقاد داشت برای كسب استقلال واقعی و تأسیس حكومت باید اسپانیا را از تمامی قاره آمریكا بیرون ریخت، «ارتش آزادیبخش آند» را پایه گذاری و با ارتش ۵۰۰۰ نفری خود برای كسب استقلال كشورهای شیلی و پرو عازم این كشورها شد. مارتین پس از اخراج اسپانیایی ها از دو كشور فوق و آزادی این كشورها، به آرژانتین بازگشت. در همین زمان سیمون بولیوار نیز از شمال آمریكای جنوبی حمله به اسپانیا را آغاز كرده بود.آرژانتین بین سالهای ۱۸۱۰ تا ۱۹۴۰ دوره های مختلفی از هرج و مرج، استبداد، دیكتاتوری های نظامی و حكومت های ناپایدار را پشت سر گذاشت. همزمان با آغاز جنگ دوم جهانی، این كشور سیاست بی طرفی اتخاذ و ژنرال رامیرز رئیس جمهور نظامی این كشور اعلام كرد كه به نفع هیچ یك از طرفین وارد جنگ نخواهد شد؛ اما متفقین با ارائه مداركی معتقد بودند كه آرژانتین با دول محور در حال همكاری است. افزایش فشارهای متفقین و گسترش نارضایت های داخلی باعث شد كه رامیرز استعفا دهد. در همین زمان ژنرال «خوان پرون» كه فعالترین عضو نظامیان «گروه افسران متحد» بود به وزارت رفاه در كشور منصوب شده بود. وی پس از مدت كوتاه مسئولیت وزارت جنگ را برعهده گرفت. وی نیز اعلام كرد كه «آرژانتین نسبت به پیروزی و یا شكست هر یك از طرفین بی تفاوت بوده و ارتش و مردم این كشور اجازه القاء نظریات یكی از این دو گروه به آرژانتین را نخواهند داد.» اگر چه این اظهارات باعث شد تا آمریكا یك سلسله تحریم ها و فشارهای اقتصادی بر ضد این كشور اعمال كند، اما محبوبیت پرون را داخل آرژانتین به شدت افزایش داد. پرون در انتخابات ۱۹۴۶ با كسب ۵۶ درصد آرا به پیروزی رسید. رضایت مردم از اقدامات ملی گرایانه وی باعث شد كه طرفداران پرون حاكمیت مطلق مجلس نمایندگان و اكثریت مجلس سنا را در دست بگیرند و حكومت را به طور كامل به قبضه خود درآورد.خوان پرون بی تردید مهمترین و تأثیرگذارترین سیاستمدار آرژانتین است كه منشاء تحولات بی شمار سیاسی و اقتصادی در این كشور بوده است. در حقیقت سیاست و حكومت به شكل امروزین آرژانتین از دستاوردهای پرون است. مهمترین اقدام پرون در این دوره تغییر كامل قانون اساسی بود كه در دوره اول ریاست جمهوری وی به تصویب كنگره یكدست این كشور رسید. براساس قانون اساسی جدید تجارت خارجی به دولت واگذار شد و معادن و منابع انرژی نیز ملی اعلام شد. برخی از اقدامات دولت پرون، با ارزش های جامعه آرژانتین مغایرت داشت و به همین دلیل مخالفت های زیادی را دربرداشت. این فضا به مخالفان سیاسی پرون اجازه می داد كه از این احساسات سوء استفاده كرده و مقدمات بركناری وی را فراهم كنند. از جمله این اقدامات تغییر قوانین خانواده بود. تصویب این قانون مخالفت شدید كلیسای كاتولیك را به همراه داشت. از سوی دیگر اعطای امتیازات نفتی به مؤسسات آمریكایی و دریافت وام های خارجی از این كشور، دشمنان داخلی وی را روز به روز زیادتر و متحدتر كرد. بالاخره دولت پرون در نتیجه یك كودتای نظامی در سپتامبر ۱۹۵۵ سقوط كرد و نظامیان مجدداً سرنوشت این كشور را در دست گرفتند. از این تاریخ تا سال ۱۹۷۳ بی تردید سیاه ترین دوران دیكتاتوری نظامی، ترور و وحشت در آرژانتین است. برخی آمار از ناپدید شدن بیش از ۳۰ هزار نفر حكایت دارند و برخی منابع دیكتاتوری نظامیان آرژانتینی را بسیار وحشتناك تر از دوران اولیه پینوشه در شیلی ذكر كرده اند.
به هر حال تغییر فضای بین المللی و سیاست دولت آمریكا در ایجاد فضای باز سیاسی در كشورهای حامی، نظامیان آزادی بیشتری در این كشور اعطا و توجه بیشتری به خواست مردم مبذول داشتند. در نتیجه مقدمات برگزاری انتخابات آزاد مهیا و در سال ۱۹۷۳ پرون پس از بازگشت از تبعید در اولین انتخابات پس از نظامیان شركت كرد و با كست ۶۱ درصد آراء برای آخرین بار به ریاست جمهوری رسید. در این دوره وی با استفاده از تجربیات گذشته توانست به تدریج بر اوضاع مسلط شود و ضمن تثبیت مجدد حكومت و اجرای كامل قانون اساسی، در عرصه سیاست خارجی نیز فعال شده و آرژانتین را در منطقه لاتین از انزوا خارج كرد. سیاست خارجی آرژانتین در این دوره بسیار فعال شد و روابط آرژانتین با كشورهای آمریكای جنوبی گسترش یافت و دوران دشمنی ها پایان یافت.پرون در سال ۱۹۷۴ در نتیجه یك عارضه قلبی درگذشت. پس از مرگ پرون، نظامیان به حال آماده باش درآمدند و اقدامات اولیه برای بازگشت به قدرت را تدارك دیدند، اما احزاب مختلف بر اجرای قانون اساسی متحد شدند و با تمسك به قانون اساسی خانم ایزابل پرون (همسر رئیس جمهور) كه معاون ریاست جمهوری بود به سبب انجام اقدامات اجتماعی و خیریه محبوبیت زیادی داشت، تا پایان دوره ریاست جمهوری پرون قدرت را در دست گرفت.
رئیس جمهور جدید با الهام از نظریات پرون، سیاست های بلندپروازانه ای در بخش های مختلف اتخاذ و به مرحله اجرا گذارد. از جمله این سیاست ها، ملی كردن صنایع بزرگ و مادر آرژانتین بود. این اقدام سرآغاز دوره مخالفت های جدید از سوی گروههای پرنفوذی شد كه منافعشان به خطر افتاده بود، دوره ای كه در نهایت منتهی به كودتای ژنرال رافائل ویولا (۱۹۷۶) و آغاز دوره جدید دیكتاتوری نظامیان شد. ویولا مدت ۴ سال كاملاً مستبدانه كشور را اداره كرد. پس از وی نیز ژنرال روبرتو ویولا توسط شورای نظامی به ریاست جمهوری انتخاب و با همان روش به حكومت خود ادامه داد. بحران پولی آرژانتین و سه بار سقوط ارزش پول این كشور در عرض كمتر از یك سال حكومت ژنرال ویولا را شدیداً به مخاطره افكند. به طوری كه فرماندهان ارتش كم كم صبر و تحمل خود را از دست دادند و با توجه به افزایش بیش از حد بیكاری و گسترش نارضایتی كارگران كه كشور را به سوی ناامنی و تروریسم سوق می داد، ویولا را از كار بركنار و ژنرال گالتیری را با سمت های چندگانه رئیس جمهور، فرماندهی ارتش و رهبر شورای نظامیان به ریاست كشور برگزیدند. گالتیری كه با سیاست و اقتصاد بیگانه بود، برنامه های مشخص و تیم منسجمی برای مهار تورم لجام گسیخته و بیكاری كه به رشد سرسام آور خود ادامه می داد، نداشت. وی با استفاده از تجارت گذشته خود و با هدف انحراف افكار عمومی از مسائل و مشكلات داخلی به انگلیس اعلام كرد كه از مجمع الجزایر مالویناس (فالكلند) كه جزء سرزمین آرژانتین بوده است، خارج شود. با رد این درخواست توسط انگلیس، سربازان آرژانتین برای بازپس گیری مجمع الجزایر مالویناس روانه این مناطق شدند. این اقدام باعث شد تا موقتاً اختلاف نظرهای داخلی كنار گذاشته شود و ملت آرژانتین در تحقق آرزوی ۱۵۰ ساله خود مشكلات اقتصادی را برای رسیدن به هدفی بالاتر تحمل كنند. شكست آرژانتین از انگلیس پس از ۷۲ روز نبرد، آتش خفته اختلافات قبلی را شعله ورتر كرد و تقاضای كناره گیری نظامیان از قدرت كشور را دربرگرفت. بالاخره با افزایش موج اعتصابات و فشار عمومی برای بازگشت دموكراسی كه شرایط بین المللی ناشی از پایان جنگ سرد و حذف دیكتاتورها و نظامیان در دیگر كشورهای منطقه و جهان نیز آن را مهیاتر می ساخت، گالتیری را مجبور به كناره گیری از قدرت كرد و ژنرال «آلفردو سنت جان» از سوی شورای نظامیان به ریاست جمهوری منصوب شد. حكومت وی نیز مدت كوتاهی دوام آورد و ژنرال رینالدوبیگنون جای او را گرفت. بالاخره در ۲۳ سپتامبر ۱۹۸۳ دولت موقت تحت نظر نظامیان قانون عفو عمومی را به تصویب رساند تا قبل از انتقال قدرت به غیر نظامیان بطور قانونی ارتش را از كلیه اتهامات مبرا كرده و دست دولت های غیرنظامی را در تعقیب و مجازات عاملان ترور و وحشت كه قریب به ۳۰ هزار مفقودالاثر بر جای گذاشته بود، ببندد. در ۳۰ اكتبر ۱۹۸۳ انتخابات آزاد ریاست جمهوری بر مبنای قانون اساسی كشور برگزار و رائول آلفونسین كاندیدای حزب رادیكال توانست بر رقیب پرونیست خود پیشی گرفته و به طور قانونی به عنوان اولین رئیس جمهور غیرنظامی بعد از دوره نظامیان انتخاب شود.آلفونسین زمانی به ریاست جمهوری رسید كه جامعه آرژانتین بسیار ملتهب و سیستم تقریباً از هم فروپاشیده بود. نیاز اصلی جامعه سر و سامان دادن به اوضاع اقتصادی بود و آلفونسین در مبارزات انتخاباتی بر این بخش تكیه زیادی كرده بود. وی سیاست های انقلابی اقتصادی خود را با نام طرح آسترال (تبدیل واحد پولی از پزو به آسترال) به مرحله اجرا گذارد. اجرای این طرح در كوتاه مدت اثرات بسیار مطلوبی را به همراه داشت و توانست میزان بیكاری را كاهش داده و نرخ تورم را نیز یك رقمی كند. كم كم نشانه های رونق در اقتصاد پدیدار شد و التهاب جای خود را به آرامش داد. اما این وضعیت تداوم نداشت. انجام اصلاحات اقتصادی اعلام شده توسط دولت، نیازمند اعتبارات زیادی بود كه در آرژانتین موجود نبود و به ناچار باید دست نیاز به سوی مؤسسات پولی و اعتباری بین المللی دراز می شد. دریافت اعتبارات جدید از صندوق بین المللی پول مستلزم پذیرش شرایط صندوق در كاهش هزینه های دولتی، اجرا برنامه ریاضت اقتصادی و واگذاری صنایع بزرگ به بخش خصوصی بود كه دولت آلفونسین آنها را به مرحله اجرا گذارد، اما سررسید كمرشكن قروض خارجی (كه سالیانه بیش از ۲۵۰۰ میلیون دلار می شد)، كاهش شدید قیمت محصولات صادراتی، فساد گسترده در دستگاههای دولتی، تعلیق ارائه بخشی از اعتبارات اهدایی بانك جهانی به شكست پی درپی برنامه های اقتصادی دولت و در نتیجه به بی اعتمادی به دولت منجر شد. وضعیت قبل از اجرای طرح آسترال در حال بازگشت بود و وضعیت قروض خارجی و سررسید آنها وضعیت را به مراتب وخیم تر كرده بود.در انتخابات سراسری سال ۱۹۸۹ كارلوس منم از جناح عدالتخواه حزب پرونیست در انتخابات به پیروزی رسید.به دلیل بحرانهای اجتماعی ناشی از شرایط بد اقتصادی، آلفونسین قبل از زمان مقرر استعفا داده و قدرت را به منم واگذار كرد. منم پس از به دست گرفتن قدرت طرحی ده ماده ای را برای خروج از بحران اقتصادی به مرحله اجرا گذارد كه در ابتدا با شكست مواجه شد و مقاومت های زیادی در برابر آن صورت گرفت، اما پس از اجرای سیاست مبارزه با فساد در دستگاههای دولتی و كنترل نرخ تورم موقعیت خود را تثبیت كرد. منم در طول دوره حكومت خود خصوصی سازی گسترده صنایع را در دستور كار قرار داد. مشهور است كه منم هر بخشی را كه قابل واگذاری بوده است به خارجی ها واگذار كرد و اگر حكومت وی ادامه می یافت، كاخ صورتی (كاخ ریاست جمهوری) را نیز به اروپایی ها واگذار می كرد.در دوران ده ساله زمامداری منم، وی با تصور این كه نزدیكی بیش از حد به آمریكا می تواند او را به سوی به وجود آوردن یك تمدن جدید و بزرگ در آمریكای لاتین راهنمایی كند و برای او و آرژانتین رهبریت این قاره كهن را به دنبال خواهد آورد، سیاست برقراری روابط كارنال(بسیار گرم و صمیمانه) با آمریكا را اتخاذ كرد و به پیشنهاد این كشور برای حل مصائب و مشكلات فراوان اقتصادی كه از اجرای غلط سیاست های اقتصادی در دوران نظامیان به وجود آمده بود، دست به دامن صندوق بین المللی پول و بانك جهانی شد. خصوصی سازی در ابعاد وسیع، جذب سرمایه گذاری خارجی و گشاده دستی سازمانهای بین المللی اعتباری در پرداخت وام های فراوان و یكسان كردن نرخ برابری دلار و پزو همگی موجب ظهور یك جهش اقتصادی در آرژانتین شد. اما این سیاست ها شرایطی را به همراه آورد كه به كودتای «بانك جهانی و صندوق بین المللی پول» تعبیر شد. در پایان این دوره وخیم تر شدن شرایط اقتصادی، كسری بودجه دولت، سررسید قروض خارجی و از همه بدتر اصرار دولت بر حفظ برابر ارزش پزو و دلار باعث شد كه حزب حاكم پرونیست قدرت را به احزاب مخالف واگذار كند.در تحلیل این دوره گفته می شود كه اجرای دكترین بازار آزاد در شرایطی كه زیرساخت های لازم تدارك دیده نشده بود، در جهت عكس عمل كرد و اثرات نامطلوب اقتصادی- اجتماعی به همراه داشت درحالی كه هدف اصلی اجرای سیاست های اصلاح بازار، بهبود وضعیت زندگی مردم و از بین بردن فقر بوده است، اما این برنامه های نه تنها فقر را از بین نبرده است، بلكه فاصله فقیر و غنی زیادتر شده و ناامیدی بیشتر بین مردم عادی را در این كشورها به دنبال داشته است. الوین تافلر در این خصوص معتقد است: «مردم در اقتصاد كلان- كه اقتصاددانان آن را تحلیل می كنند، زندگی نمی كنند، بلكه آنها در اقتصاد خرد بسر می برند. اقتصادیون بیشتر شیفته و علاقه مند به ارقام اقتصاد كلان هستند، اما این چیزی نیست كه مردم در جست وجوی آن هستند. اینها نه با رانندگان تاكسی صحبت می كنند نه با مردمی كه از گرسنگی می میرند.» تافلر در مورد اوضاع آرژانتین چنین اظهار نظر كرده است. «اقتصاددانان آمریكایی نسبت به مسائل آمریكای لاتین جاهل هستند نه به این دلیل كه راست و یا چپ باشند بلكه به خاطر این كه آمریكایی ها در داخل حباب تحلیل ارائه می دهند.» تافلر در مورد برنامه اقتصادی آرژانتین خاطر نشان می سازد كه «از این برنامه به خوبی شناخت دارم چرا كه عین بقیه كشورهای آمریكای لاتین است. اصولاً همان برنامه صندوق بین المللی پول است. به بازار اعتقاد دارم اما گمان نمی كنم كه در بازار اقتصاد متولد شود و یا بمیرد. بازار نمی تواند همه را انجام دهد. به علاوه هر كشوری با كشور دیگر متفاوت است. از نظر سنتی صندوق بین المللی پول فرهنگ و مذهب را- كه گویی اقتصاد ارتباطی با تمامی این چیزها ندارد- نادیده می گیرد.»در نهایت كارلوس منم و حزب وی در شرایطی انتخابات را به فرناندو دلاروآ و حزب متحدین در سال ۱۹۹۹ واگذار كرد كه فشار فقر روزافزون به مردم و كاركرد نظام فاسد اداری و رشوه گیری های متعدد كه امری عادی شده بود گرایش مردم را به سمت دلاروآ جهت داد. دلاروآ كه دارای تمایلات مستقل تری نسبت به منم بود، در ابتدای كار با مشكلات فراوان اقتصادی و كاركرد منفی اقتصاد غیررسمی در بی اعتمادسازی توده رأی دهندگان مواجه شد. وی در طول كمتر از سه سال زمامداری خود تلاش بسیار در جهت تثبیت وضعیت اقتصادی و سیاسی آرژانتین به كار برد. اما مجموعه شرایط داخلی بویژه مسائل اقتصادی و خارجی از جمله بحران مالی در برزیل (بزرگترین شریك تجاری آرژانتین) خودداری صندوق بین المللی پول از ارائه اعتبار تصویب شده برای آرژانتین باعث شد كه دلاروآ نتواند در تحقق برنامه های خود موفق شود.با به نقطه انفجار رسیدن بحران اقتصادی و اجتماعی آرژانتین كه با موج وسیع اعتراضات مردمی در قالب تظاهرات خشونت آمیز خیابانی و درگیری با پلیس و حمله به فروشگاهها و غارت آنها در نتیجه كشته شدن ۲۰ نفر و دستگیری ۲۰۰۰ نفر همراه شد، سرانجام دولت دلاروآ رئیس جمهور این كشور را پس از سه سال مواجهه با ركود اقتصادی به ارث رسیده از دولت قبلی كارلوس منم مجبور به استعفا كرد. اخذ وام های هنگفت از صندوق بین المللی پول كه بدهی این كشور را به بیش از ۱۳۲ میلیارد دلار افزایش داد نتوانست اقتصاد این كشور را به تحرك
درآورد و نظر به ناتوانی دولت در انجام تعهداتش به صندوق بین المللی پول در به صفر رساندن كسری مالی كه به ۲/۱۳ میلیارددلار بالغ شد این صندوق از دادن اعتبار وعده داده شده خودداری كرد و دولت به ناچار با استفاده از منابع داخلی مانند صندوق بازنشستگی و محدود كردن میزان برداشت سپرده های بانكی از سوی مردم به هفته ای ۲۵۰ پزو، سررسید بخشی از بدهی خود را پرداخت كرد. دلاروآ كه توانسته بود با كسب محبوبیت میان مردم ناراضی از سیاست های اقتصادی دولت منم به قدرت برسد نتوانست به وعده های خود برای برقراری عدالت اقتصادی و از بین بردن ریخت وپاش های و سوءاستفاده های مقامات دولتی عمل كند و با ادامه همان سیاست ها و به كارگیری مقامات اقتصادی قبلی كه نتیجه آن افزایش میزان بیكاری، گرسنگی و فقر ۴۰ درصدی مردم بود موجبات سقوط دولتش و ورود به یك دوران بحران عمیق و جدی در تاریخ سیاسی كشور را فراهم آورد. در طول كمتر از دو هفته سه رئیس جمهور انتخاب و كناره گیری كردند و در نهایت ادواردو دوآلده رئیس سنا با حمایت فرماندار پرونیست ۱۴ایالت از ۲۳ ایالت این كشور و گروه اكثریت حزب پرونیست در كنگره و نیز پشتیبانی سایر نمایندگان بویژه از حزب رادیكال اداره امور این كشور را به دست گرفت. وی مذاكرات فراوان و مستمری با مقامات آمریكا و IMF كه متحدین، مشوقین و عوامل برنامه اقتصادی شكست خورده آرژانتین در دهه ۹۰ با محوریت نرخ ثابت برابری یك پزو در برابر یك دلار موسوم به CONVERTIBILIDAD بودند، انجام داد و توانست نظر مساعد آنها را برای دریافت كمك ۲۰ میلیارد دلاری جلب كند.دولت انتقالی دوآلده در مدت زمان ریاست جمهوری خود موفقیت های زیادی در كنترل تورم، كاهش نرخ بیكاری، افزایش و تثبیت ارزش پزو به دست آورد؛ به گونه ای كه در پایان دوره دو ساله حكومت وی كشور دوران رشد منفی اقتصادی را پشت سرگذاشت. در زمینه سیاست خارجی دولت دو آلده همگرایی منطقه ای، گسترش روابط با اتحادیه اروپا و كشورهای مهم آسیایی(چین، ژاپن و هند) را در دستور كار قرار داد و دو آلده توانست موقعیت این كشور را به عنوان یكی از دو كشور مهم منطقه احیا كند.
دو آلده اگر چه از حزب پرونیست و همانند منم علاقه مند به ایجاد روابط نزدیك با آمریكا، اما به دلایل مختلف نمی توانست سیاست نزدیك به آمریكا را همانند منم در پیش گیرد. به طور كلی مردم منطقه آمریكای لاتین ریشه بسیاری از دردهای جامعه خود را در همسویی دولت های منطقه با سیاست های آمریكا در دو دهه گذشته و تبعیت زمامداران خود از آمریكا در زمینه سیاست های دیكته شده در خصوص اصلاح بازار می دانند. همه علمای سیاسی در متون خود آمریكای لاتین را «حیاط خلوت» آمریكا می دانند.
در زمانی كه رؤسای جمهور منطقه به رهبری كاردوزو (برزیل) بیشترین حمایت را از آرژانتین به عمل آوردند و حتی در نشست رؤسای جمهور اتحادیه اروپا با سران منطقه، رئیس جمهور برزیل بیشترین حملات را به آمریكا و كشورهای صنعتی به دلیل عدم حمایت از آرژانتین در بحران اقتصادی مبذول داشت و در واقع آرژانتین از رقیب اصلی خود در منطقه در شرایط بحرانی بیشترین كمك و همراهی را حتی در حد ارسال كمك های مادی و بهداشتی دریافت كرد.
موفقیت های دولت انتقالی
دو آلده در بعد اقتصادی و سیاسی و نگاه وی در سیاست خارجی در فاصله گرفتن از آمریكا و اتخاذ سیاست های منطقه ای بویژه در خصوص مذاكرات ایجاد منطقه تجارت آزاد قاره آمریكا باعث شد كه نامزد مورد حمایت وی (كرچنر) در انتخابات سراسری سال ۲۰۰۳ به پیروزی برسد.وی پس از بدست گرفتن قدرت، هدفش را ایجاد تحولات عمیق در كشور برشمرد و متعهد شد كه از برخی از چارچوب های اصلی سیاست اقتصادی آرژانتین (در دهه ۹۰) فاصله بگیرد. كرچنر گفت كه در برنامه های خود به حكومت برای رفع نابرابری های اجتماعی نقش اصلی را می دهد و نظام سرمایه داری ملی را بازسازی خواهد كرد و قصد دارد تا بار دیگر مردم را با سیاست آشتی دهد. این سخن وی اشاره به بی اعتمادی عمیقی بود كه مردم كشور نسبت به سیاستمداران دولتی و حزبی ابراز داشتند. كرچنر در بحث سیاست خارجی بیشترین بخش سخنان خود را به اهمیت همگرایی باثبات در آمریكای لاتین و اتحاد در مركوسور در بحث روابط با ایالات متحده، كرچنر ضمن رد بازگشت به دوران روابط كارنال با آمریكا گفت: «آرژانتین خواهان داشتن یك رابطه جدی، گسترده و پخته با آمریكا است.» تحلیلگران مسائل آمریكای لاتین، انتخاب كرچنر را در ادامه انتخاب رویكرد مردم آمریكای لاتین به دولت های چپگرا در منطقه می شمارند. در اجرای این سیاست كرچنر در اولین سفر خارجی خود به جای آمریكا راهی برزیل (بزرگترین شریك تجاری و متحد منطقه ای این كشور) شد. دو رئیس جمهور چپ گرا در این سفر پایه بسیاری از سیاست های آینده را پایه ریزی كردند. از جمله این سیاست ها تأسیس یك مؤسسه پولی مشترك به عنوان اولین گام جهت ایجاد پول مشترك حمایت كردند. براساس این اقدام ارزش رئال (برزیل) و پزو (آرژانتین) برابر و هر سه رئال یا پزو معادل یك دلار خواهد بود. مهمترین تأثیر این اقدام در تجارت خارجی بین دو كشور بود كه كاهش ارزش هر یك از ارزهای دو كشور در تبادلات خارجی فیمابین كمترین تأثیر را می گذاشت. از گسترش مركوسور و پیوستن اعضای جامعه آند بویژه كشورهای پرو و ونزوئلا به مركوسور حمایت و بر تأسیس پارلمان مركوسور تأكید كردند. بدین ترتیب مشخص شد كه ایده ایجاد آلكا(بازار مشترك قاره آمریكا) با ایجاد اتحاد دو كشور مهم منطقه در هاله ای از ابهام فرو رفته است.كرچنر در مدت سه ساله ریاست جمهوری خود اقدامات زیادی را در زمینه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در آرژانتین انجام داده و به همین دلیل توانسته است محبوبیت زیادی را به دست آورد. از مهمترین اقدامات وی در صحنه اقتصادی، تثبیت ارزش واقعی پزو، كنترل و كاهش نرخ تورم، كاهش نرخ بیكاری، رونق اقتصادی و در یك كلمه پشت سر گذاشتن بحران بوده است. كرچنر در این زمینه در مقابل درخواست های صندوق بین المللی پول ایستادگی كرد و به تهدیدهای صندوق بی اعتنایی كرد. آرژانتین در سال گذشته رشد اقتصادی ۹/۸ درصدی را تجربه كرد كه بالاترین میزان در یك دهه گذشته است و نشان دهنده آن است كه این كشور بحران مالی و اقتصادی خود را به آرامی پشت سر گذاشته است. سرمایه های خارجی شروع به بازگشت كرد و صادرات آرژانتین به رقم بی سابقه ۳۴ میلیارد دلار رسید.كرچنر در بعد مبارزه با فساد اداری كه حتی تا درون دستگاههای امنیتی، انتظامی و قضایی این كشور نفوذ كرده بود، موفقیت های زیادی كسب كرد. سیستم انتخابات قضات شورای عالی كاملاً تغییر داده شد و یك سیستم بروكراتیك و نظام انتخاباتی فراگیر جانشین آن شد. در سیستم جدید همه آحاد جامعه به صور مختلف در انتخابات یك عضو شورای عالی دخیل هستند.در حال حاضر مهمترین چالش دولت جدید آرژانتین در بعد داخلی فائق آمدن بر چالش های اقتصادی داخلی، ایجاد شغل و كاهش نرخ بیكاری در كشور است و در بعد خارجی چالش های موجود در مركوسور بویژه در زمینه موانع و مشكلات تعرفه های تجاری با برزیل، مقابله با خواسته های فزاینده برزیل در خصوص رهبری در آمریكای لاتین و عضویت دائم این كشور در آمریكای لاتین، موضوع همگرایی در قاره آمریكا (آلكا) و در بعد اقتصادی رفع چالش ها و تنش های موجود با سازمانهای مالی بین المللی از جمله صندوق بین المللی پول و استمهال بدهی های سررسید شده كشور، مصالحه با دارندگان اوراق قرضه بین المللی آرژانتین از جمله اولویت های سیاست خارجی این كشور محسوب می شوند. ضمن این كه مذاكرات آلكا و تشكیل اتحادیه تجاری قاره آمریكا چالش پیش روی همه كشورهای منطقه است.
احمد رضا خیرمند كارشناس مسائل آمریكای لاتین
Akheirmand@yahoo.com
منبع : روزنامه همشهری