یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

قتل تروتسکی - The Assassination Of Trotsky


قتل تروتسکی - The Assassination Of Trotsky
سال تولید : ۱۹۷۲
کشور تولیدکننده : فرانسه، ایتالیا و انگلستان
محصول : نورمن پریگن و جوزف لوزی
کارگردان : لوزی
فیلمنامه‌نویس : نیکلاس موزلی و مازولینو دامیکو
فیلمبردار : پاسکواله دِ سانتیس
آهنگساز(موسیقی متن) : اجیستو ماکی
هنرپیشگان : ریچارد برتن، آلن دلون، رومی اشنایدر، والنتینا کورتز، جورجو آلبرتاتزی، لوئیجی وانوکی، مارکو لوکانتونی، دوئیلیو دل پرته و ژان دزائی.
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۳ دقیقه.


مکزیکوسیتی، سال 1940. در مراسم روز کارگر، کشمکش شدیدی میان کمونیست‌های وفادار به «استالین» و طرفداران «تروتسکی» (برتن) پیش می‌آید که اکنون با همسرش، «ناتالیا» (کورتز)، نوه‌اش، «سه‌وا» (لوکانتونی) و محافظان و منشی‌هایش در تبعید به‌سر می‌برد. او وقتش را به تکمیل فلسفه تاریخی‌اش، ابراز مخالفت با «استالین» و نگه‌داری از حیوانات و گل‌هایش می‌گذراند. یکی از کارکنانش، «گیتا ساموئلز» (اشنایدر) با مرد جوان و مرموزی زندگی می‌کند که خودش را «فرانک جکس» (دلون) می‌نامد، ادعا می‌کند که تاجری بلژیکی است و با گذرنامه کانادائی سفر می‌کند. در شهر، «جکسن» با «فلیپه» (دل‌پرته) - مأمور پلیس مخفی «استالین» - ملاقت می‌کند. با وجود خیانت یکی از محافظان، نقشه ترور «تروتسکی» به‌رهبری نقاش مشهور مارکسیست، «روئیز» (وانوکی)، و به دست کمونیست‌های مکزیکی شکست می‌خورد. «فلیپه» عوض می‌شود و حالا «جکسن» تنهاست. بالاخره، «گیتا» او را به اعضای خانواده «تروتسکی» معرفی می‌کند. «جکسن» از «تروتسکی» می‌خواهد مقاله‌ای را که نوشته، بخواند، و او هم با وجود نگرانی‌های خودش و ظنین بودن همسرش، قبول می‌کند «جکسن» توصیه‌های «تروتسکی» را می‌پذیرد و با مقاله تصحیح شده باز می‌گردد. وقتی «تروتسکی» مشغول خواندن است، او یخ‌شکنی را از توی کتش در می‌آورد و به سر پیرمرد می‌کوبد. «تروتسکی» را به بیمارستان می‌برند، اما فردایش می‌میرد. «گیتا» از رفتار مزورانه محبوبش درهم می‌شکند و «جکسن» در بازجوئی‌های پلیس هیچ پاسخی در مورد هویت یا انگیزه‌هایش نمی‌دهد.
* هرگونه جمع‌بندی از شرایط غریب پیرامون مرگ تروتسکی، خود شبیه پارودی یک فیلم لوزی خواهد شد. نکته برانگیزنده‌تز آن که قتل تروتسکی می‌کوشد تا این حس پارودی را تقویت کند و گاه به تمثیل‌پردازی شیک و آراسته بوم! (1968) نزدیک می‌شود. فیلم دچار تراکم معانی و لایه‌هاست: دلیلش از یک‌سو به خود دست‌مایه باز می‌گردد و از طرف دیگر به اینکه همکاری لوزی و فیلم‌نامه‌نویسانش - موزلی و دامیکو - فاقد هارمونی رابطه او و هارولد پینتر است. در مقایسه با واسطه (1970) که در آن فضای تاریخی مشخص با قدرت تمام خلق شده بود، اینجا به‌نظر می‌آید که شخصیت‌ها به زمان و مکان خاصی تعلق ندارند و رابطه‌های‌شان مبتنی بر اصول مشترک یا ضرورت طبیعی نیست، بلکه تنها تصادف، جنگ و وسوسه‌های سیاسی آنان را به هم ربط می‌دهد. کانون توجه فیلم میان سه شخصیت تقسیم شده است («تروتسکی»، «جکسنِ» تروریست و «روئیزِ» نقاش) که در آن واحد پرسش یکی دیگر از شخصیت‌های فیلم را هم تجسم می‌بخشند و هم می‌کوشند تا حل کنند: «آیا مرد عمل می‌تواند تخیل داشته باشد؟ آیا یک نقاش می‌تواند مرد عمل باشد؟»


همچنین مشاهده کنید