دوشنبه, ۲۱ آبان, ۱۴۰۳ / 11 November, 2024
مجله ویستا


گیشه‌ بری‌


گیشه‌ بری‌
● آیین‌ها و مراسم‌ ازدواج‌ درگیلان‌
بردن‌ عروس‌ به‌ خانه‌ داماد و به‌ اصطلاح‌ «گیشه‌بری‌» پرهیجان‌ترین‌ قسمت‌ از مراسم‌ عروسی‌ و نقطه‌ اوج‌ این‌ مراسم‌ است‌. هنگام‌ بردن‌ عروس‌ صدای‌ساز و نقاره‌ و كف‌ زدن‌ها و بانگ‌ شادی‌ و ترانه‌خوانی‌ و مبارك‌باد همه‌ فضا را پر می‌كند. اگرچه‌ امروزه‌ در شهرهای‌ گیلان‌ هم‌، صدای‌ بوق‌ ماشین‌ها جای‌ اینها را گرفته‌ است‌، اما در برخی‌ روستاها هنوز عروس‌ را با همین‌ تشریفات‌ به‌ خانه‌ داماد می‌برند.
برای‌ این‌ كار عده‌یی‌ از خویشان‌ نزدیك‌ داماد به‌ خانه‌ عروس‌ می‌روند و عروس‌ را آرایش‌ می‌كنند. موهایش‌ را چتر زلفی‌زده‌ و لباس‌ عروسی‌ می‌پوشانند. پارچه‌یی‌ توری‌ روی‌ سرش‌ می‌اندازند و در میان‌ هلهله‌ و شادی‌ زنان‌ و دختران‌، پدرش‌ او را از زیر قرآن‌ می‌گذراند. خارج‌ شدن‌ عروس‌ از خانه‌ پدری‌ اغلب‌ با گریه‌ و ناراحتی‌ او و مادر و خواهرانش‌ همراه‌ است‌. برای‌ عروس‌ این‌ لحظه‌، لحظه‌ خداحافظی‌ با دوران‌ نوجوانی‌ و شادی‌ها و غم‌های‌ دخترانه‌ است‌.
دورانی‌ كه‌ برایش‌ سرشار از خاطرات‌ بوده‌ است‌. خاطرات‌ تلخ‌ و شیرین‌. در هر صورت‌ خداحافظی‌ با این‌ یادها برای‌ لحظاتی‌ شادی‌های‌ جشن‌ عروسی‌ را از یاد او می‌برد كه‌ البته‌ چندان‌ نمی‌پاید و وقتی‌ پا از خانه‌ بیرون‌ می‌گذارد در میان‌ صلوات‌ و هلهله‌ و كف‌ زدن‌های‌ مردم‌ و صدای‌ ساز و نقاره‌ و شادی‌ ترانه‌های‌ عروسی‌ محو می‌شود، اما گویی‌ در ضمیر فرهنگ‌ جامعه‌ نیز این‌ شادی‌ با دل‌نگرانی‌ و تشویش‌ همراه‌ است‌ و بنابر رسم‌ به‌ انحای‌ مختلف‌ برای‌ عروس‌ بخت‌ و اقبال‌ آرزو می‌كنند.
در شرق‌ گیلان‌ نهالی‌ را كه‌ از خانه‌ پدرش‌ كنده‌اند، همراهش‌ می‌كنند و این‌ نهال‌ را عروس‌ و داماد با هم‌ در حیاط‌ خانه‌ داماد می‌نشانند، در برخی‌ روستاها مادر عروس‌ پای‌ خروسی‌ را كه‌ از مادر داماد گرفته‌ با دسته‌های‌ رنگین‌ ابریشمی‌ به‌ پای‌ مرغی‌ می‌بندد و آن‌ مرغ‌ و خروس‌ را با عروس‌ همراه‌ می‌كنند تا در خانه‌ داماد بند از پای‌ آنها برگیرند و در لانه‌یی‌ كه‌ آماده‌ كرده‌اند جایشان‌ دهند.
در خیلی‌ از نقاط‌ نان‌ و آرد در سفره‌یی‌ به‌ كمر عروس‌ می‌بندند، تا با خود خیروبركت‌ به‌ همراه‌ داشته‌ باشد. به‌ این‌ ترتیب‌ عروس‌ عازم‌ خانه‌ بخت‌ می‌شود، اما قبل‌ از آنكه‌ پا از خانه‌ بیرون‌ بگذارد در هرجا بنابر رسم‌ برادر یا دایی‌ عروس‌ جلوی‌ در را می‌گیرد و در سری‌ (در ماسال) و داییانه‌ (در شرق‌ گیلان‌) می‌گیرند و این‌ مبلغ‌ پولی‌ است‌ به‌ تناسب‌ شرایط‌ مالی‌ و برحسب‌ روابط‌ خانواده‌ها كه‌ متقابلاً آنها را هم‌ به‌ بردن‌ هدیه‌یی‌ موظف‌ می‌كند.
عروس‌ زیر باران‌ شاباش‌ نقل‌ و پول‌ و گل‌، پا از خانه‌ بیرون‌ می‌گذارد و آبی‌ كه‌ زیرپایش‌ می‌ریزند، بدرقه‌ راهش‌ می‌شود. اگر راه‌ خانه‌ داماد نزدیك‌ باشد، عروس‌ را پیاده‌ می‌برند و اگر راه‌ دور باشد، در روستاها، نقاط‌ كوهستانی‌، مركبش‌ اسبی‌ خواهد بود مزین‌ و آراسته‌.
در مسیر راه‌ آینه‌ و چراغ‌ جلوی‌ عروس‌ می‌برند، اسفند دود می‌كنند، می‌رقصند، مبارك‌باد می‌خوانند و نوازندگان‌ هم‌ با صدای‌ ساز و نقاره‌ جمع‌ را همراهی‌ می‌كنند. جلوی‌ خانه‌ هر خویش‌ و آشنایی‌ كه‌ برسند اهل‌ خانه‌ شربت‌ و شیرینی‌ می‌دهند. برنج‌ و نقل‌ و پول‌ شاباش‌ می‌كنند و آب‌ زیرپای‌ عروس‌ می‌ریزند. در برخی‌ نقاط‌ شمع‌ و چراغ‌ جلوی‌ عروس‌ می‌آورند، قربانی‌ می‌كنند و در تمام‌ مسیر نوازندگان‌ با صدای‌ سرنا و نقاره‌ جمع‌ را همراهی‌ می‌كنند.
در مناطق‌ شرقی‌ گیلان‌ و در آبادی‌ها و روستاهای‌ كوهستانی‌ دیلمان‌، عروس‌ را كه‌ از هرجوی‌ آب‌ روان‌ بگذرد بخشی‌ از مهریه‌اش‌ را به‌ حضرت‌ فاطمه‌ زهرا می‌بخشد. در نیمه‌ راه‌ داماد با دوتن‌ همراهش‌، ساقدوش‌ و سلدوش‌ به‌ پیشواز عروس‌ می‌آیند و داماد یك‌ نارنج‌، پرتقال‌، سیب‌ و یا تكه‌یی‌ قند به‌ طرف‌ عروس‌ پرتاب‌ می‌كند كه‌ هم‌ بركف‌ خواهی‌ و طلب‌ نیكبختی‌ در آن‌ نهفته‌ است‌ و هم‌ سایه‌یی‌ محو از جدال‌ها و كشمكش‌های‌ معمول‌ در این‌ مراسم‌، از زمان‌های‌ كهن‌ را در خود دارد. نمودهای‌ دیگری‌ از این‌ موضوع‌ در مراسم‌ عروسی‌ در نقاط‌ مختلف‌ گیلان‌ و در سایر مناطق‌ ایران‌ دیده‌ می‌شود.
از جمله‌ در اغلب‌ نقاط‌ گیلان‌ رسم‌ است‌ كه‌ هنگام‌ بردن‌ عروس‌ كسانی‌ كه‌ از خانه‌ داماد آمده‌اند سعی‌ می‌كنند چیزی‌ از خانه‌ عروس‌ بدزدند. و متقابلاً خانواده‌ عروس‌ با دقت‌ مراقبند تا كسی‌ به‌ این‌ كار موفق‌ نشود و اینها در حاشیه‌ مراسم‌ عروس‌ بران‌ «گیشه‌بری‌» لطف‌ و شیرینی‌ و هیجان‌ خاصی‌ به‌ آن‌ می‌دهد و گهگاه‌ بگو مگوهایی‌ را هم‌ در پی‌ دارد. در روستای‌ ناصر كیاده‌ لاهیجان‌، وقتی‌ عروس‌ از جلوی‌ خانه‌ خویشان‌ نزدیك‌ عبور می‌كرد علاوه‌ بر شاباش‌ و پذیرایی‌ با نقل‌ و شیرینی‌ یك‌ قاشق‌ چوبی‌ هم‌ در دستمالی‌ كه‌ به‌ كمر عروس‌ بسته‌ شده‌ بود قرار می‌دادند. قاشق‌ چوبی‌ نماد وجودی‌ والا و منشا خیرو بركت‌ بود.
ورود عروس‌ به‌ خانه‌ داماد آداب‌ و رسوم‌ گوناگونی‌ دارد كه‌ در همه‌ آنها از عروس‌ خانواده‌ با دادن‌ هدیه‌یی‌ استقبال‌ می‌شود و در اغلب‌ نقاط‌ پس‌ از پا نهادن‌ به‌ درون‌ خانه‌ بخت‌، عروس‌ و داماد به‌ اتفاق‌ دور حوض‌ یا چاه‌ آب‌ خانه‌ می‌گردند و عروس‌ سكه‌یی‌ نثار آن‌ می‌كند. اگر در خانه‌یی‌ حوضی‌ نباشد طشت‌ آبی‌ در میان‌ می‌گذارند و آن‌ را بدل‌ از حوض‌ و چاه‌ آب‌ قرار می‌دهند. همزمان‌ با بردن‌ عروس‌ یا پیش‌ از آن‌ جهاز (جهیزیه‌) را نیز در خوانچه‌هایی‌ كه‌ برسر می‌گیرند به‌ خانه‌ داماد می‌برند و هرچیز را در جای‌ خود می‌چینند، در بعضی‌ نقاط‌ قبل‌ از بردن‌ جهیزیه‌ آن‌ را به‌ تماشا می‌گذارند و زنان‌ و دختران‌ به‌ «جهازتماشا» می‌آیند.
معمولاً اقلام‌ جهیزیه‌ را قبل‌ از بردن‌ صورت‌ می‌گیرند. روز عروسی‌ بعد از ناهار، كسانی‌ كه‌ دعوت‌ شده‌اند به‌ فراخور حال‌ و به‌ نسبت‌ ارتباطی‌ كه‌ با خانواده‌ عروس‌ و داماد دارند، پول‌ می‌پردازند. چند نفر هم‌ حساب‌ پول‌ها را نگه‌ می‌دارند و صورت‌برداری‌ می‌كنند. شب‌ عروسی‌ ضمن‌ نمایش‌ها و بازی‌هایی‌ كه‌ دارند، پهلوانان‌ محله‌ و ده‌ و روستاهای‌ اطراف‌ دعوت‌ شده‌اند، كشتی‌ می‌گیرند و برندگان‌ صاحب‌ «برم‌» می‌شوند. چوب‌ برم‌، چوبی‌ سه‌ یا چند شاخه‌یی‌ است‌ كه‌ جلوی‌ خانه‌ داماد و كنار محلی‌ كه‌ پهلوانان‌ كشتی‌ می‌گیرند در زمین‌ فرو می‌كنند و یا به‌ تیرهای‌ ایوان‌ خانه‌ می‌بندند و اشیایی‌ نظیر كیف‌ پول‌، شال‌گردن‌، پارچه‌، آیینه‌، دستمال‌ و همچنین‌ میوه‌ و خوراكی‌ را به‌ شاخه‌های‌ آن‌ می‌آویزند. معمولاً برای‌ كشتی‌گیران‌ چند برم‌ درست‌ می‌كنند، گاهی‌ هم‌ برم‌ها را از خانه‌ عروس‌ می‌آورند.
پس‌ از برگزاری‌ مراسم‌ شب‌ عروسی‌، روز دوم‌ یا سوم‌ همه‌ به‌ دیدن‌ عروس‌ و داماد و به‌ اصطلاح‌ «عروس‌ تماشا» می‌روند و بین‌ عروس‌ و نزدیكان‌ دو خانواده‌، به‌ تفاوت‌ رسم‌ در هرجا هدایایی‌ رد و بدل‌ می‌شود. در ماسال‌ سابقاً دختران‌ عرق‌چینی‌ به‌ سر می‌گذاشتند كه‌ وجه‌ تمایز دختران‌ و زنان‌ بود و دختری‌ كه‌ عروس‌ می‌شد، با همین‌ عرق‌چین‌ به‌ خانه‌ داماد می‌رفت‌ و در آنجا در روز دوم‌ یا سوم‌ عروسی‌، مادر یا خواهر داماد آن‌ را از سرش‌ بر می‌داشت‌ و هدیه‌یی‌ به‌ او می‌داد. در شرق‌ گیلان‌ تفاوت‌ دختران‌ و زنان‌ از چتر زلف‌ و ابروان‌ معلوم‌ می‌شد و شب‌ قبل‌ از عروسی‌ زلف‌ عروس‌ را چتری‌ می‌زدند.
در واقع‌ این‌ نوشتار خلاصه‌یی‌ از آیین‌ ازدواج‌ در استان‌ گیلان‌ است‌. گرچه‌ در عصر كنونی‌ سنت‌ها و آداب‌ و رسوم‌ جایش‌ را به‌ اعمالی‌ سخت‌ و دست‌ و پاگیر داده‌ و باعث‌ خرج‌های‌ اضافی‌ شد اما در بعضی‌ نقاط‌ گیلان‌ هنوز كه‌ هنوز است‌ برای‌ سنت‌ها و آداب‌ و رسوم‌هایشان‌ ارزش‌ قایلند و سعی‌ می‌كنند در مراسم‌ ها و آیین‌ها حتماً سنت‌ها را به‌ جا آورند.
در خاتمه‌ نوشته‌ام‌ را مزین‌ می‌نمایم‌ با یك‌ حدیث‌ از پیامبر اكرم‌ (ص‌):
«اگر هر مسلمانی‌ ازدواج‌ نكند نیمی‌ از دین‌ خود را به‌ جا نیاورده‌ است‌.»
مریم‌ صالح‌پور
منبع : روزنامه اعتماد