جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

زندگی سیاسی و علمی پرویز ورجاوند به قلم خودش


زندگی سیاسی و علمی پرویز ورجاوند به قلم خودش
متولد ۱۳۱۳ در تهران، بعد از دوره دبستان و دبیرستان و دریافت ششم ریاضی و گذراندن دوره عالی نقشه برداری در سازمان نقشه برداری مشغول به کار شدم. سپس ششم ادبی را گرفته، در دانشگاه تهران دوره لیسانس باستان شناسی و فوق لیسانس علوم اجتماعی را طی کرده با گرفتن بورس تحصیلی به کشور فرانسه عزیمت و دوره انستیتوی انسان شناسی دانشگاه پاریس و مدرسه عالی لوور را گذرانیده، توانستم دکترای باستان شناسی را با گرایش درباره معماری ایران در دوران تاریخی از سوربن دریافت بدارم. از ۱۵ سالگی درگیر فعالیت های سیاسی زمان در کنار نیروهای ملی شدم و در ۱۶ سالگی مسوولیت روزنامه «دانش آموز» را در برابر «دانش آموزان» که از سوی حزب توده منتشر می شد برای طیف ملی برعهده گرفتم و در روزنامه هایی چون پرچمدار و مجله امید ایران به نوشتن مقاله و داستان تاریخی پرداختم. در تمامی دوران فعالیت نهضت ملی شدن صنعت نفت حضور فعال داشتم.
بعد از کودتای ۲۸ مرداد مورد برخورد و دستگیری قرار گرفتم. در نهضت مقاومت ملی از تلاشگرانی بودم که چندبار دستگیر و بازداشت شدم. پس از آنکه در ۱۳۳۹ به فرانسه رفتم، توانستم جریان جبهه ملی را در اتحادیه دانشجویان ایرانی در فرانسه مطرح و سرانجام جبهه ملی اروپا را با همکاری تنی چند از کوشندگان پایه گذاری کنم که در اولین کنگره مسوولیت هیات اجرایی اروپا برعهده ام گذارده شد و توانستم روزنامه «ایران آزاد» را به عنوان ارگان جبهه ملی انتشار دهم. همزمان توانستیم کنفدراسیون دانشجویان ایران را سازماندهی کنیم و تا چند سال آن را در مسیر جبهه ملی به پیش ببریم.
در بازگشت به ایران پس از مشکلاتی که با ساواک داشتم، در جریان بررسی تهیه طرح بازسازی منطقه زلزله زده بوئین زهرا بر اثر تصادف شدید بیش از ۴ ماه در حالت فلج به سر بردم که به یاری یزدان پاک بعد از ۸ ماه به تدریج سلامت نسبی را به دست آوردم. با قبول شدن در امتحان ورودی استادیاری دانشگاه تهران به دلیل مخالفت ساواک از استخدام بازماندم ولی با حمایت شادروانان دکتر سیاسی، دکتر صدیقی و دکتر صفا اجازه تدریس بدون دریافت حقوق به من داده شد. در کنار آن مسوولیت بخش مردم شناسی و ایلات و عشایر موسسه تحقیقات علوم اجتماعی دانشگاه تهران برعهده ام گذارده شد و همزمان مسوولیت مرکز آموزش و برنامه ریزی خدمات جهانگردی وابسته به سازمان جلب سیاحان را عهده دار شدم و نخستین گام ها در زمینه تربیت نیروهای کاردان برای صنعت جهانگردی برداشته شد.
با تشکیل سازمان ملی حفاظت آثار باستانی، با عنوان مشاور عالی و مسوول بخش تربیت کادر متخصص برای حفظ و مرمت بافت های قدیمی و مرمت مجموعه های باستانی و تاریخی به فعالیت پرداختم که عمده متخصصان معمار و باستان شناس سازمان میراث فرهنگی از دانش آموختگان آن دوره های تخصصی به شمار می روند. انتشار مجله های باستان شناسی و هنر و فرهنگ و معماری به صورت دوزبانه از فعالیت های دیگر من در سازمان ملی حفاظت آثار باستانی به شمار می رود. در ضمن به عنوان عضو هیات تحریریه در دو مجله هنر و معماری و هنر و مردم مشغول به فعالیت بودم. فعال ساختن بخش پژوهش های مردم شناسی و ایلات و عشایر در زمینه پژوهش های میدانی و همچنین افزودن پژوهش های میدانی به برنامه های رشته باستان شناسی در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد برای کارآمد ساختن نیروهای جوان، از دیگر تلاش هایم به شمار می رود.
انجام بررسی های باستان شناسی و مشارکت در کاوش های هفت تپه، بیشاپور، تخت سلیمان و مسوولیت کاوش های رصدخانه مراغه و مشاوره و بررسی درباره نحوه مرمت و بازپیرایی شمار فراوانی از جایگاه های عمده باستانی و تاریخی کشور چون تخت جمشید، بناهای دوران صفوی اصفهان، آذربایجان، کاشان، شمال کشور و... فعالیت های مستمری بودند که تا سال ۱۳۵۷ ادامه داشت و بخشی از آنها در قالب چندصد مقاله در مجله های معتبر داخل و خارج و دایره المعارف هایی چون؛ ایرانیکا، دایره المعارف اسلامی، دایره المعارف تشیع، دانشنامه بزرگ فارسی، دانشنامه زنان ایران و... به چاپ رسیده است. افزون بر آن حدود بیست جلد کتاب در زمینه های انسان شناسی و ایلات و عشایر، جغرافیای تاریخی و آثار باستانی مناطق مختلفی از ایران، سبک شناسی معماری، باستان شناسی و هنر، شیوه مرمت بناهای تاریخی، رابطه فرهنگ و توسعه و... تاکنون از من به چاپ رسیده است.
می توان گفت که فعالیت های سیاسی پس از بازگشت از اروپا در چارچوب تماس با همفکران جبهه ملی و نیروهای ملی و تشکیل نشست های منظم با نیروهای جوان همچنان ادامه داشت و به مناسبت در قالب مصاحبه ها یا مقاله ها در نشریات معروف بازتاب می یافت. سرانجام پس از انقلاب به دعوت شادروان مهندس بازرگان برای مدتی مسوولیت وزارت فرهنگ و هنر برعهده ام قرار گرفت. در شرایط آن زمان که پاسداری از فضای باز و حمایت از آفرینش های هنری در ابعاد گوناگون کار بسیار مشکلی به شمار می رفت و حفظ میراث های فرهنگی کشور در آن جو آشفته ،کوششی خستگی ناپذیر را می طلبید، با قبول مشکلات بسیار کوشش کردم تا از میزان فشارهای تخریبی کاسته شود و به تلاشگران عرصه فرهنگ و هنر با تغییر فضای سیاسی کشور امید ببخشم. در سال ۱۳۶۰ و به ویژه پس از فراخوان جبهه ملی در ۲۵ خرداد آن سال، من و تنی چند از اعضای دولت موقت که با جبهه ملی در پیوند قرار داشتیم، دستگیر و یک دوران سه ساله زندان را از سر گذراندیم که عوارض سنگینی بر سلامت من گذارد.
پس از آزادی تلاش های وسیعی در زمینه ادامه کارهای فرهنگی و انتشار کتاب ها و مقاله هایی جسته شد و تاکنون در موارد گوناگون اوضاع سیاسی و جامعه ایران صدها مصاحبه با رسانه ها انجام گرفته است و تلاش بر آن بوده تا امید از جامعه و نسل جوان رخت برنبندد و تلاش دشمنان خارجی نتواند همبستگی ملی و یکپارچگی کشور را خدشه دار سازد.امید به آن دارد تا به یاری یزدان پاک بتوان در قبال معرفی تاریخ و فرهنگ پربار ایران و تشویق جامعه برای پاسدارای از استقلال و یکپارچگی میهن توفیق لازم به دست آید.
منبع : روزنامه شرق