جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
شب یلدا در باغ مظفر
سالها چه زود میگذرد، چشم كه به هم میزنی سالها در پی هم میآیند و میروند و تا چشم بر هم میزنی، میبینی عمری است كه میگذرد. همین عمر كه برای تكتك انسانهای روی زمین ارزش گرانبهایی دارد. انگار همین دیروز بود، اواخر آذرماه سال ۸۴ برف شدیدی در تهران میبارید و ما مهمان برنامه (شبهای برره)، (مهران مدیری) بودیم. قرار شد روی جلد مجله هنرمندان گروه شبهای برره باشند، امسال هم در همان زمان، یكبار دیگر مهمان برنامه او بودیم. این بار با نام (باغ مظفر) و باز هم او ما را شرمنده خود كرد تا دوربین نشریه به باغ او برود... مدیری به طور معمول اجازه نمیدهد كه دوربینهای خبرنگاران به برنامه او بروند، گرچه همیشه خبرنگاران را با آغوش باز میپذیرد، اما بدون دوربین... جا دارد یك بار دیگر از این هنرمند خوب كشور تشكر ویژهای به عمل آوریم كه باز هم به مانند سالهای گذشته (خانواده سبز) را مورد لطف خود قرار داد. سالهاست كه مردم ایران با مهران خاطره دارند، بدون شك آنهایی كه سنشان مثل من از سی گذشته است، مجموعه (ساعت خوش) را به یاد دارند. بازیگرانی چون مهران مدیری، نصرا... رادش، نادر سلیمانی، رضا عطاران و... كه تقریبا باید به آنان گفت نسل دومیهای كاراكترهای طنز ایران، پس از اساتیدی چون اكبر عبدی، علیرضا خمسه و...
در اواخر سال ۱۳۷۳، برنامه (ساعت خوش) او میلیونها نفر را پای جعبه جادویی میخكوب كرده بود و این از ویژگیهای بارز كارهای اوست، هنرمندی خلاق كه نوآوریهایش همیشه كارهای او را متفاوتتر از دیگر همكارانش كرده است، چرا؟
چرایش را ما و شما میدانیم، چون به طور دایم در حال خلق كاراكترهای جدید در ساخت مجموعههای طنز است. (پاورچین) او را به یاد دارید. نقطهچین، جنگ ۷۷، شبهای برره و دیگر مجموعههایی را كه تهیه كرده است. در شبهای سرد این فصل از سال، او اینبار با (باغ مظفر) مهمان خانههای ایرانیهاست. او میداند كه چگونه، لبخند برلب ایرانیها بیاورد، كاری بس سخت كه او همیشه توانست از عهده آن برآید و شاید راز ماندگاری او در ساخت این نوع مجموعهها، همین باشد. بازیگر و كارگردانی كه هیچگاه (نامش) از ذهن ایرانیها بیرون نمیرود، گرچه درباره مهران مدیری نوشتن كار آسانی نیست و احتیاج به نگارشهای بیشتری دارد، اما این چند خط را نوشتیم تا یكبار دیگر هنر او را برای ایرانیهای عزیز بازگو كنیم. این چند خط مقدمه، بهانهای شد تا سری به باغ او بزنیم.
باغ مظفر در خیابان یخچال تهران، خیابانی كه مانند نامش واقعا سرد است و این باغ بزرگ در همین خیابان سرد واقع شده، از در بزرگ طوسی رنگ كه وارد میشوی، یك باغ بزرگ با چند ردیف درختهای كاج و یك استخر بزرگ، در مقابل دیدگان شما ظاهر میشود، به اینجا میگویند (باغ مظفر...) چیزی حدود صد متر پیاده بروی، به پلههای ورودی عمارت میرسی. سپس یك (تراس) زیبا و پنجرههای چوبی عمارت... دو سالن بزرگ محل تصویربرداری این مجموعه است... وارد ساختمان كه میشوی، دو سالن بزرگ كه در واقع محل زندگی دوخان بزرگ تهرانی به نامهای منصور و مظفر زرگنده است را میبینی، با یك دكور زیبا، صندلیهای لهستانی قدیمی، اشیای قدیمی از جمله فانوسهای كلاسیك، تابلوهای بیرنگ كه داخل آن، تصویرهای از مردمان قدیمی تهران، به چشم میخورد. چراغ نفتی، زین اسب، كاسه و بشقابهای قدیمی، میز و صندلیهای چوبی و یك تنور نانپزی دیده میشود، همانطور كه تا حالا این مجموعه را دنبال كردید، متوجه شدهاید كه گرچه حكایتهای (باغ مظفر)، در زمان حال میگذرد، اما ارتباطی به حالا ندارد، چرا كه خانهای تهرانی دوست دارند به مانند سابق زندگی كنند. نشستن، برخاستن، نوع غذا خوردن، ظرف شستن، نوع صحبت كردن و ... آنها دوست دارند به مانند اجداد خود نشست و برخاست كنند و این خصلت را به فرزندان خود هم انتقال دادهاند. در این باغ، منصور (محمدرضا هدایتی) و مظفر (مهران مدیری) در مجاورت یكدیگر زندگی میكنند، اما اختلافات حل نشدنی آنها كه از سالهای گذشته باقی است، باعث اتفاقاتی میشود؛ گرچه در این بین نقش فرزندان هم بسیار پررنگ خواهد شد. مظفر دو فرزند دارد، فروغالسلطنه (سحر جعفریجوزانی) و كامران (سیامك انصاری) كه اولی به مانند پدر رفتار میكند و دومی به مانند مردمان امروزی... او عاشق دختری به نام نازی (شقایق دهقان) میشود، ورود عروس به این خانواده باعث چالشهایی در این خانواده میشود و اتفاقات زیبایی خلق میگردد... بیننده با دیدن باغ مظفر، ناخودآگاه به یاد ساعت خوش میافتد، چرا كه نادر سلیمانی و نصرا... رادش، زوجهای طنز هم در این مجموعه بازی میكنند... با این حال بیننده با دیدن دو خان در یك خانه و همچنین برخورد آنها، بسیار راضی است. مهران مدیری نقش خان مظفر زرگنده را به خوبی هر چه تمامتر ایفا میكند. او یك اشرافزاده با انضباط، با خلقیات و روحیات منحصر به فرد است و مشخص نیست كه چرا نتوانسته با وقایع امروزی كنار بیاید. پسر او، در یك اداره كار میكند و فردی مقرراتی است كه دوست دارد شیك لباس بپوشد، اما خواهرش همیشه او را به تمسخر میگیرد. او به مانند پدرش دوست ندارد، موقعیت سنتی تغییر كند.
پس سعی میكند، همیشه روبهروی این تغییر و تحول قرار بگیرد... در سوی دیگر محمدرضا هدایتی كه توانست در چند سال اخیر در نقشهای ژانر به خوبی ایفای نقش كند، نقش خان منصور زرگنده را بازی میكند. او هم آدم عجیب و غریبی است. با مظفر نسبت فامیلی دارد، اما همیشه با او درگیر است. در سویی دیگر از این قصه، در اتاقكی كه در بالای این عمارت قرار دارد، شركتی به چشم میخورد كه نادر سلیمانی در آنجا نقش رییس آن را بازی میكند. او دختری مجرد و از خود راضی به نام نازی دارد كه پس از چند قسمت از شخصیتهای مهم داستان میشود. نقش برادر او را (هادی كاظمی) بازی میكند و او هم در شركت كار میكند. همچنین الیكا عبدالرزاقی در نقش مادر این دو بازی میكند. اما نصرا... رادش، پس از سالها دوباره به گروه مدیری پیوست. او نقش (حیف نون) نوكر خان مظفر را ایفا و نقش همسر او را (پسته( )نگار پیلآرام) بازی میكند. همچنین در قسمتهایی سعید پیردوست و ساعد هدایتی در نقش دوستان دو خان ظاهر شدهاند. (علی لكپوریان) هم در نقش مشاور خان مظفر بازی میكند... گرچه او به عنوان دستیار اول و برنامهریز این مجموعه، (مهران مدیری) را نیز همراهی میكند.
به این بازیگران، محمدجواد عزتی، مهلقا باقری و شایان احدیفرد را هم اضافه كنید. آنها خالق نقشهای این باغ بزرگ هستند...
از دور كه به لوكیشنهای (باغ مظفر) نگاه میكنید، همه اعضای گروه، در حال تكاپو هستند. صدابرداران، تصویربرداران و... در جنوب باغ، در كنار درب ورودی باغ مظفر، فضایی را اختصاص دادهاند برای گریم، استراحت بازیگران و همچنین تدوین مجموعه كه در پایان هر شب، مهران مدیری این كار را به كمك همكارانش انجام میدهد.
به همین خاطر تا پاسی از شب در آن باغ بزرگ میماند... ساعت هشت صبح، در ورودی باغ برای عوامل باز میشود، چرا كه بازیگران باید گریم شوند و خود را آماده میكنند تا مدیری آنان را صدا كند. در این بین همانطور كه بازیگران، خالق شخصیتها میشوند، باید اضافه كرد كه خلقكننده این نقشها دو برادر قلم به دست هستند، برادران قاسمخانی، پیمان و مهراب، با كمك حیدر برزگر، امیرمهدی ژوله و خشایار الوند... آنها وظیفه مشكلی برعهده دارند، چرا كه پیمان قاسمخانی به عنوان سرپرست نویسندگان و اعضای گروه، مدام باید كتابهای قدیمی را بخوانند و نكات را یادداشت كنند. دیالوگها باید به مانند دوران قدیم تهران باشد؛ از اینرو وظیفه آنان مشكل است، آنها باید با همفكری یكدیگر صحنههای جذابی را در اختیار (مدیری) بگذارند... نوشتههای آنان به هر مجموعهای جذابیت میدهد، شاید به همین خاطر مهران مدیری سالهاست كه همكاری خود را با آنان حفظ كرده است.
● ضبط مجموعه
شاید بپرسید كه این مجموعه چگونه تصویربرداری میشود؟ همانطور كه گفته شد بازیگران صبح زود به محل تصویربرداری میآیند، البته آنهایی كه آن روز باید بازی كنند. سپس مهرداد شكرآبی و همكارانش شروع به گریم كردن بازیگران میكنند. مدیری از آنجا كه تا پاسی از شب در اتاق تدوین است، صبح كمی دیرتر میآید. گریم او با توجه به این كه گرد سفیدی برروی موهایش نشسته كمی آسانتر است، فقط كمی سفیدتر میشود. سپس نویسندهها با كارگردان به صحبت مینشینند. مدیری بازیگران را جمع میكند و كمی در مورد كاراكترهای شخصیتی و نوع نقششان با آنها صحبت میكند، سپس همان زمان با یكدیگر تمرین میكنند. از آنجا كه گروه حرفهای میباشند، پس از چند تمرین ضبط شروع میشود. ضبطها به طور معمول بین پنج تا ده دقیقه است و بازیگران همان زمان متنها را حفظ میكنند... پس از ضبط، مهران مدیری از گروه میخواهد كه از طریق مونیتور، یكبار دیگر برای او تصاویر ضبط شده را پخش كنند، او میبیند اگر اشكالی در كار بود، دوباره ضبط میشود وگرنه به سراغ متن و صحنه دیگری میروند. در این بین اگر چیز خاصی به ذهن نویسندگان آمد، آن را در اختیار مدیری میگذارند.
این روزها لوكیشن تصویربرداری كار جدید مدیری مثل دیگر كارهای او شلوغ است. افراد زیادی برای دیدن بازیگران محبوبشان به آنجا میآیند و سعی میكنند كه هرطور شده آنان را ببینند... اما اینبار آنها نوادگان خانهای تهرانی را باید در باغ مظفر ببینند، سر و صدا همیشه جزیی از كارهای مدیری بوده و است، شبهای برره را كه به یاد دارید، ابتدا خیلی انتقاد به او شد، اما وی با درایت خاص خودش، مسیر مجموعه را عوض كرد... پس از شبهای برره، مدیری تقریبا یك سال در سكوت به سر برد و كار جدیدی مقابل دوربین نبرد، زمانی كه خبر در شهر پیچید كه او میخواهد مجموعه بسازد، همه فكر میكردند، اینبار هم مجموعه او نود قسمتی است، اما وی تصمیم گرفت اینبار یك مجموعه ۴۵ قسمتی را مقابل دوربین ببرد... آقاگلیان تهیه كننده همیشگی كارهای وی به همراه برادرش، كه طی سالهای اخیر همیشه برنامههای مدیری را تهیه كرده، میگوید: از آنجا كه ماه محرم در پیش بود، دوست نداشتیم كه مجموعه یك وقفه یك ماه را تقبل كند، از این رو تصمیم گرفتیم كه این مجموعه را در ۴۵ قسمت بسازیم. آقاگلیان به ما گفت: نظرم این است كه كار جدید مهران، با دیگر كارهای او به كلی متفاوت است و او یك بار دیگر در امر مجموعههای طنز نوآوری و خلاقیت از خود نشان داده است.● جرقه باغ مظفر از كجا آمد؟
(شبهای برره) آنقدر پر سر و صدا شد كه مدیری تصمیم گرفت، چند وقتی كاری به سریالسازی نداشته و تنها استراحت كند. البته او تا حدودی هم این تصمیم خود را به اجرا گذاشت، اما پیشنهاد (باغ مظفر) باعث شد تا او یك بار دیگر برگردد، چرا كه مردم او را میخواهند، از اینرو دوباره دست به كار شد و عواملش را صدا زد. هنوز خبر خاصی از چیزی نبود، تنها یك پیشنهاد مطرح شد، كارگردان هم كه طی سالهای اخیر بدون مشورت با پیمان قاسمخانی كاری نمیكند، با او جلسهای گذاشت تا چیزی به ذهنشان خطور كند... از این رو تصمیم گرفتند یك مجموعه تاریخی مقابل دوربین ببرند. ابتدا طرح به اینگونه بود كه داستان خانوادهای را به تصویر بكشند كه از زمان قجر تا به حال به همان شكل و شمایل باقی ماندهاند و به روز نشدهاند. اما پس از چند روز جلسه و مشورت، سرانجام تصمیم گرفتند كه بیخیال قجر شوند و به سراغ نوادگان پایتخت و خانهای تهران بروند تا فردا حرف و حدیثی پیش نیاید.
طرح به سرعت پذیرفته و استارت پیش تولید زده میشود. خط مسیر اصلی این حكایت مشخص و سپس در آن فضا، دیگر قسمتها نوشته میشود، اما مدیری اعتقاد دارد باید حداقل ۱۵ قسمت نگارشش آماده شده باشد، تا كار كلید بخورد و همینطور هم میشود. قاسمخانیها، حالا دیگر شب و روز ندارند، مدام باید كتابهای قدیمی را ورق بزنند، از مظفرالدین شاه تا ناصرالدین شاه... احوالاتشان را باید مرور كرد، نوع بیانشان را باید پیدا كرد و... پس تیم نویسندگی سخت به كار نگارش مشغول میشود... پس از اینكه فضای كلی (باغ مظفر) شكل میگیرد شخصیتها باید مشخص شوند. سیامك انصاری، سعید پیردوست، شقایق دهقانی، هادی كاظمی، نادر سلیمانی، نصرا... رادش، سحر جعفرجوزانی و... دعوت میشوند.
جلسههای پشت سر هم با بازیگران صورت میگیرد. آنها باید به خوبی خود را در آن فضای قدیمی احساس كنند، این كار مدیری هم مثل دیگر كارهای او ابتدا با سكوت خبری آغاز شد. عوامل در باغ بزرگ خیابان یخچال جمع میشوند و مراحل پیش تولید و تصویربرداریهای اولیه انجام پذیرفت، اما از آنجا كه خبرنگاران ید طولایی در كشف موضوعات مخفی و سری دارند، نیروهای نفوذی نشریات این سكوت را شكستند و خبر در شهر پیچید، كه مهران مدیری دوباره در حال ساخت یك مجموعه طنز است.
سیر داستان تا آنجا پیش میرود كه مدیری (مظفر زرگنده) ابتدا با ازدواج پسرش كامران (سیامك انصاری) مخالفت میكند، اما سرانجام او با شقایق دهقان ازدواج میكند و این عروس امروزی پایش به این باغ باز میشود. از طرفی فروغالسلطنه دختر دردونه پدر، بهطور دایم در این فكر است كه پدرشوهر زیاد با عروس خود انس نگیرد، اما نازی كه یك دختر امروزی است كاملا میداند كه چهطور در دل پدر شوهرش بنشیند، او با تعریفهای دایمی و به ظاهر از پدرشوهرش (مهران مدیری)، سرانجام جای خود را درون دل او باز میكند و همین امر باعث میشود كه اتفاقات جالبی را در آینده شاهد باشیم.
● ویژگیهای باغ مظفر
اگر به یاد داشته باشید، كارهای مهران مدیری به این شكل بود كه هر قسمت یا دو قسمت آن به یك موضوع خاص میپرداخت، اما (باغ مظفر) به صورت سلسلهوار به تصویر درآمده است كه این امر در آثار قبلی مدیری كمتر دیده شده بود.
پیمان قاسمخانی میگوید: یكی از شاخصههای اصلی این مجموعه جنس فاصلهگذاریهای آن است. باغ مظفر یك داستان خانوادگی و كمدی است كه حضور راوی داستان بزرگترین شاخصه آن به شمار میرود، چرا كه این فرد حتی در خط داستانی مجموعه نیز دخالت میكند و در برخی از قسمتها آن را تغییر میدهد. قاسمخانی یادآور شد: جغرافیا، آداب و لهجههای حاكم بر مجموعه شبهای برره مخاطب را وادار به خندیدن میكرد، اما باغ مظفر از این امتیاز بزرگ برخوردار نیست به همین سبب سعی كردهایم با داستانهای غیرواقعی كه از تاریخ شهر تهران به وجود آوردهایم، این موضوع را جبران كنیم.
اما مهراب قاسمخانی میگوید: باغ مظفر تقابل خانهای تهرانی با آدمهایی است كه از جنس آنها نیستند.
(بهاره ذبیحی) صحنهآرای این مجموعه در رابطه با دكوراسیون آن، كه این هم از ویژگیهای آن است، میگوید: در ابتدا قرار بود كه باغ مظفر در دوران تهران قدیم اتفاق بیفتد كه بنا بر ضروریاتی تغییر كرد، بنابراین نمیتوان چندان بر فضای حاكم بر مجموعه و ارتباط آنها با تهران گذشته تاكید كرد...
او در ادامه میگوید: بازسازی ساختمان مجموعه و اصلاح برخی از محیطهای آن، عملكرد طراحان صحنه مجموعه باغ مظفر بود.
از طرفی (آوا سلطانی عربشاهی) طراح لباس مجموعه میگوید: لباسهای شخصیتهای حاضر در مجموعه باغ مظفر، تلفیقی از مستندات تاریخی تهران قدیم و ایدههای مجموعه بود كه به شكل فعلی آن درآمد.
نادر سلیمانی بازیگر نقش (بردبار)، درباره این مجموعه تلویزیونی میگوید: نقشی كه من آن را ایفا میكنم، فردی است كه از ریشه و نژاد خاصی برخوردار نیست و گویشی به اصطلاح مندرآوردی دارد كه زمانی شیرازی، زمانی كرمانی و در برخی اوقات خوزستانی صحبت میكند و با ماجراهایی در تقابل با یك خانواده اصیل تهرانی قرار میگیرد.
و اما (محمدرضا هدایتی)، بازیگر خوب این مجموعه چه میگوید: چه بخواهیم و چه نخواهیم بخش اعظمی از بینندگان ما را بچهها تشكیل میدهند، علت این امر هم ساختن یكسری تیپهای فانتزی در كارهای نود قسمتی است كه بچهها آن را دوست دارند. وی درباره برخی الفاظی كه از طریق روتین در بین بچهها و دانشآموزان رد و بدل میشود، میگوید: هر چند وقت یكبار، یك سری الفاظ در بین بچهها در كوچه و خیابان جا میافتد كه تمامی این الفاظ برگرفته از برنامههای تلویزیونی نیست. كاری به خوب یا بد بودن این قضیه ندارم، اما ثابت شده كه این الفاظ به تدریج در بین بچهها رنگ میبازد. وی میگوید: اگر از طریق برنامههای ما تكیه كلامی در بین بچهها جا افتاده، حرف زشتی نبوده است، به ویژه كلماتی كه من به كار بردهام، هیچگاه توهین نبوده است. این بازیگر كه در اغلب كارهای مدیری در نقش مسنتر از سن واقعی خود ظاهر شده است، در اینباره میگوید: برایم مهم نیست كه در سن واقعی خودم یا مسنتر مقابل دوربین ظاهر شوم. مهران مدیری در این چند كار نقش آدم مسن را برای من در نظر گرفته و من هم باید حداكثر تلاش خودم را انجام دهم تا این نقش را كامل انجام دهم، ضمن اینكه علاقهای به ایفای یك نوع نقش خاص ندارم. وی كه نقش منصورخان زرگنده را بازی میكند، درباره تفاوتهای این نقش با طغرل میگوید:
منصورخان همانند طغرل شخصیتی خشن دارد، اما این خشونت كاملا متفاوت است. وی كه در این مجموعه از لهجه جدیدی استفاده میكند، میگوید: اغلب كلمات در لهجه جدیدم، مندرآوردی است. من اغلب این كلمات را از خودم درمیآورم و نویسندگان متن نمینویسند، بنابراین سعی میكنم چند كلمه را تركیب كرده و یك كلمه جدید درآوردم.
شقایق دهقان هم میگوید: وضعیت كار در سریالهای روتین بسیار سخت است، اما از آنجا كه سالهاست در چنین سریالهایی بازی میكنم، تقریبا عادت كردهام. وی میگوید: خیلی اهل تكه كلام نیستم و تا به حال هم چنین كاری نكردهام تا به این مسئله برسم، كه آن چه مردم خوششان میآید را انجام بدهم یا خیر.
وی اضافه میكند كه این اتفاقا برای من در شبهای برره كاملا غیر ارادی رخ داد و پس از اینكه دیدم مردم ادایم را در میآورند، فهمیدم كه برخی كلماتی كه به كار میبرم به عنوان تكه كلام در بین مردم جا افتاده است.
● شب یلدا در باغ مظفر
از آنجا كه شب یلدا، یك آیین سنتی برای مردمان ایران است و فضای این مجموعه هم بسیار سنتی، باید دید كه این هنرمندان برای شب یلدا چه برنامهای را تدارك دیدهاند و بلندترین شب سال را چگونه صبح خواهند كرد، آیا در شب یلدا، مهران مدیری و گروهش، مردم ایران را راضی نگه میدارند؛ بهطور حتم همین طور است، چرا كه مدیری همیشه در كارهایش، به چنین ایام مناسبتی نگاه ویژهای داشت و برای این شب، برنامه خاصی تدارك دیده است. زمانی كه به او گفتیم، عكسی برای روی جلد نشریه از شب یلدا میخواهیم داشته باشیم، دكوری زیبا خلق كرد. ظرف میوه و انار و هندوانه برایمان تدارك دید و گفت: (عكس بگیرید باباجان)، به طور دقیق با همان لحن كه در مجموعه از او میشنویم... به نظر شما شب یلدا در باغ مظفر چگونه خواهد بود؟ و چه اتفاقاتی در این باغ بزرگ و سرد خواهد افتاد...
منبع : مجله خانواده سبز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست