یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
هیلاری سوانک اسکار نمیبرد
بسیار جوان و تقریبا در ابتدای راه. اینها اولین عباراتی است كه برای توصیف هیلاری سوانك به ذهن هر علاقهمند جدی و عادی سینما كه نقشآفرینیهای او را دیده میرسد.
البته این توصیف برای زنی كه تا قبل از ۳۰ سالگی دو بار برنده اسكار بازیگری نقش اول شده، ابدا اشتباه نیست. وقتی او برای دومین بار مجسمه طلایی را به خاطر بازی در نقش مگی فیتزجرالد در فیلم «عزیز میلیون دلاری» كلینت ایستوود در دستانش گرفت ۵ ماه تا ۳۰ ژوئیه، سالروز ۳۰ سالگیاش مانده بود. او ۵ سال قبل از آن به خاطر «پسرها گریه نمیكنند» یك بار دیگر پلههای سالن كداك را بالا رفته بود و این دومین اسكار، نام او را به عنوان سومین زنی كه در این محدوده سنی برنده دو اسكار شده ثبت كرد. البته هنوز هالیوود به بازیگرهای زن نابغه آنچنان كه باید و شاید عادت نكرده به همین خاطر پیشبینی آینده سوانك چندان آسان نیست.
اگر لوئیز رینر آلمانی را در سالهای اوج كه دو اسكار پیدرپی ۱۹۳۶ و ۱۹۳۷ را به دست آورد به یاد بیاوریم و بهخصوص به محو شدن ناگهانی او توجه كنیم، متوجه میشویم اسكارهای بازیگری، چندان هم برای نابغههای جوان هالیوود خوشیمن نبودهاند. رینر پس از این اسكارها كه در ۲۶ و ۲۷ سالگی نصیبش شد تنها یك بار دیگر برای ثبت اثر دستها و امضایش در پیادهرو مشاهیر به خاطر هالیوود آمد.
اما موضوع این مقاله تنها پرداختن به مساله فراموشی ستارهها نیست بلكه رجوعی جدیتر به تاریخ و بررسی رقبایی است كه در آن سالها در قالب اسكار بازیگری از رینر عقب ماندند. در آن سالها رینر آنچنان میدرخشید كه داوران اسكار زیر پرتو او ستارگان بزرگی چون گرتاگوربو، باربارا استنویك، كارول لومبارد، ایرنهدان و استلا دالاس را ندیدند و اسكار را به رینر سپردند. قصد ما انكار شایستگی رینر یا سوانك و بهخصوص دیگر همتای نامدار آنها جودی فاستر نیست، چون هنرمندی این سه در فیلمهای اسكاری پیش از ۳۰ سالگی خود حقیقتی است كه انكار آن بیفایده به نظر میرسد. از مقایسه این سه ستاره بیبدیل قرار است به نتیجه بهتری برسیم و آن پرداختن به خصوصیت مشترك هر سه این بازیگران استثنایی مشترك بوده و با وجود فاصله و تفاوت بسیار آنها را در كنار هم نشانده است.
پس از موفقیتهای فاستر و بهخصوص پس از بازی در نقش كلاریس استارلینگ در «سكوت برهها» كه اسكار بازیگری دوم زندگی او را به همراه داشت به نظر میرسید بازی او در نقش مادران رنجبرده یا زنان سرد و بیعاطفه و محكم و صبور، از او كلیشهای ساخته كه با وجود احترامی كه در تماشاگران برانگیخته به وضوح آنها را خسته و كسل میكند. این مساله بهخصوص در برخورد آرام و البته محترمانه جمعیت در مجالس و مجامع عمومی با فاستر مشهود بود.اكنون و پس از سه سال از آخرین اسكار سوانك و با تماشای فیلمهایی كه او در این سالها بازی كرده، شاهدیم همین زنگ خطر برای او به صدا درآمده و خطری كه سالها پیش رینر و فاستر را از قلههای افتخار و توجه عمومی به زیر كشید، اینك سوانك را تهدید میكند.او نیز همانند دیگر ستارگان ابتدا با نقشهای جزئی و كوچك خود را به همه معرفی كرد. از ۹ سالگی كه سوزی ساچس او را در نقش پسر جنگل در موزیكالی صحنهای كشف كرد تا سال ۱۹۹۹ كه بازی او را در سریالهای كمارزش و نقش یك دختر نوجوان عصبی میدیدیم و تا به دست گرفتن اسكار همان سال برای نقش برندون تینا بهراحتی میتوان استفاده خوب سوانك را از موقعیتهای مناسب مشاهده كرد. این البته ناقض تواناییهای بالای سوانك نیست بلكه گویای نكته مهمتری است؛ اینكه سوانك در روند پیشرفت خود ابدا ضرباهنگ یكنواختی را نداشته و هر از گاهی با خیزهای بلند و ناگهانی، خود را به اوج حرفهای بودن نزدیك میكرده است.
سوانك در طول فعالیت خود و دوره بازیگری حرفهایاش به هیچوجه پیرو عرف عادی كار بازیگری و ادای حق تمام نقشها اعم از كوتاه و بلند و جزئی و اصلی نبوده و گویا تنها روی نقشهای بزرگ خود وقت میگذارد.
نقش اصلی او در «پسرها گریه نمیكنند» با اجرای فوقالعاده و انتخاب جزئیاتی چون فرم جویدن آدامس و شكل خاصی كه او به فك پایینی خود داد، باعث شد تمامی منتقدان، هوش بالای او را در تشبیه برندون به اسب سركشی كه در پوست او پنهان بود، بستایند.
پس از آن سالها علاقهمندان سوانك منتظر ماندند تا بازی درخشان او در «عزیز میلیون دلاری» ثابت كند هیجان آنها در تعریف و تمجید از استعداد سرشارش، اغراق نبوده و هیلاری سوانك بحق از بزرگترین استعدادهای بازیگری زمان خود است.
بازی فوقالعاده سوانك و چهره واقعی و دوستداشتنیای كه او از مگی بیپناه و تنهای «عزیز میلیون دلاری» ترسیم كرد بحق بهترین پاسخی بود كه او میتوانست به اعتماد كلینت ایستوود در سپردن بزرگترین نقش عمرش بدهد. اگر به فهرست بلندبالای جوایز سوانك نگاهی بیندازید متوجه میشوید اگرچه این فهرست بهواقع بلند و پربار است اما نام دو فیلم یاد شده در تمامی بندهای آن تكرار شده و نام فیلمهایی كه سوانك در فاصله این دو بازی كرده در اندك جایگاههای فهرست و آن هم برای جوایز و جشنوارههای بیاهمیت درج شده است.این مساله در بدترین حالت ناشی از تنبلی است كه ریشه در اشباع پیش از موعد به خاطر موفقیتهای زودرس دارد و در بهترین حالت، نوعی حرفهایگری برای پرهیز از تكرار و كلیشه شدن. نتیجه در هر دو حال در درازمدت یكی است چون گویا همان بلای بیتفاوتی و سردی نسبت به كار كه رینر را به بازیگری معمولی تبدیل كرد و فاستر را تا جایی پایین آورد كه در طول یك سال گاهی هیچ پیشنهادی را نمیپذیرد، حال دامان سوانك را گرفته است. گرچه با نكتهای كه گفتیم، گویا وضع سوانك از فاستر و رینر بهتر و امیدواركنندهتر است، چون حتی در بدترین بازیهای او هنوز میتوان تلاشهای بسیار مثبت و ارزشمند را دید كه حداقل بازی او را از دیگر بازیگران فیلمهای متوسطی كه میبینید، متمایز میكند.
اما سوانك گویا دوست دارد تا آخر عمر تنها وقتی بدرخشد كه جایی برای رد و انكار نمانده باشد و هر بار برای بازیهای فوقالعادهاش به كمتر از اسكار قانع نیست. ما هم آرزو میكنیم او هر سال اسكار بگیرد.
دیوید تامسن
منبع: گاردین، ۳۰ مارس
منبع: گاردین، ۳۰ مارس
منبع : روزنامه تهران امروز
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست