چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


معماری امروز ما بیمار است!


معماری امروز ما بیمار است!
امروزه برداشت اکثر مردم از معماری و توانایی یک معمار بسیار ناچیز و شاید نزدیک به صفر باشد، حال‌آنکه ساخت‌و‌ساز در سراسر ایران به عنوان یک سرمایه‌گذاری مطمئن با سودی به مراتب بیش از سایر صنایع سودآور، خیل عظیمی از جامعه را از کارفرما و مجری گرفته تا کارگران ساده شامل می‌شود...!
پس به‌جاست که از خود بپرسیم ما را چه شده‌است؟!
امروزه تمام افتخار ما به معماری کشورمان بناهای تقریبا ویران شده‌ای چون تخت‌جمشید و یا بناهایی است که قرن‌ها پیش ساخته‌شده‌اند؛ میدان نقش جهان اصفهان، مسجد امام و... همه آنهایی که مایه مباهات ما هستند تنها میراثی متعلق به گذشته‌اند و معماری ایران نزدیک به نیم قرن است که در خوابی عمیق فرو رفته‌است و معماران ما همچون کبکانی خوش‌خیال سر در برف غفلت به خواب خرگوشی فرو‌رفته‌اند...!
در نیم قرن اخیر تعداد آثار معماری که بتوان آنها را با ارزش دانست آنقدر کم است که در خیل ساخت‌وسازهای بی‌رویه و کاملا بی‌کیفیت گم شده‌اند! بی شک این وضع ساخت‌وساز برای کشوری که بیش از ۸ هزار فارغ‌التحصیل معماری دارد و بیش از این تعداد دانشجوی معماری در آن تحصیل می‌کنند واقعا شرم آور است.
معماری امروز ما بیمار است؛ نیروی متخصص، سرمایه، نیروی سازنده و سایر عوامل در عرصه ساخت‌وساز کشور بی‌شمارند، اما آنچه به آن توجهی نمی‌شود کیفیت این کمیت روزافزون است و علت آن از سطح و کیفیت آموزشی دانشگاهها آغاز می‌شود، با عدم به‌روز بودن دانش اجرایی ادامه می‌یابد و با هزاران دلیل دیگر گره می‌خورد تا معماری امروز ما به سطح بسازوبندازی نزول کند...!
در این میان حتی نهادها و ارگان‌هایی چون کمیته‌های فنی جامعه مهندسان و معماران و شهرداری‌ها و نظام مهندسی ساختمان و... با برخوردهای سطحی و مقطعی بر ناهنجاری‌ها می‌افزایند. امروزه معماران هیچ اثری بر جریان معماری ایران ندارند و تنها نظاره‌گر جریانی هستند که باید به‌وسیله آنها کنترل، قطع یا تشدید شود و به اینجا می‌انجامد که مردم هیچ اطلاعی از نقش معمار ندارند.
در کشور ما علیرغم وجود پژوهشگران، نویسندگان و منتقدان معماری، یک نظریه‌پرداز واقعی وجود ندارد؛ کسی که هم معماری خارج از ایران را دیده، درک کرده، بتواند مثبت و منفی آنرا بازشناسد و هم شناخت درستی از روند معماری ایران و شرایط کنونی داشته، بتواند با اجماع و تحلیل درست، مبانی نظری کاربردی برای معماری ایران تدوین کند.
مجله‌های معماری ما نیز به عنوان زبان این حرفه و منعکس‌کننده جریان‌های معماری در جامعه، نتوانسته‌اند قشر عام را جلب کنند و تنها در پی سبقت گرفتن از یکدیگر برای فروش در میان معماران و دانشجویان معماری بوده، به کاسبی و جذب آگهی مشغولند و این بر معماری‌زدایی جامعه می‌افزاید. از طرفی معماری گذشته ایران به گونه‌ای اغراق آمیز بزرگ جلوه داده شده و چون متعلق به گذشته است با کمی نوستالژی نیز همراه شده و سبب شده تا بازگشت و الگوگیری از آن سبب تصور ایجاد غنای معماری کنونی شود، در حالی‌که معماری گذشته ایران، معماری زمان خود بوده‌است و برای آن زمان ارزشمند و کاربردی؛ هر چند همان معماری نسبت به معماری امروز ما صدها برابر قوی‌تر و با ارزش‌تر است! اگر معماری امروز ما حرفی برای گفتن داشت، معماری گذشته ما تنها به عنوان میراث قدیمی مطرح بود، نه الگویی بی‌نقص برای معماری کنونی...!
وقت آن است که از زیرزمین بیرون بیاییم و آفتاب را ببینیم؛ وقت آن است که بوسه‌ای حیات بخش «زیبای خفته» معماری ایران را از این خواب مرگ‌گون، دوباره به حیاتی متعالی بازگرداند....
شهاب میرزائیان
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی آرونا