یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا
جای خالی داستانگویی در روایتهای تاریخی
تاریخ، گذشتهای وابسته به حال است. تاریخ اتفاقی نیست که جایی در دوردستها رخ داده باشد و اثری از آن در زمان حال نماند. اینکه مقدونی ها، مغول ها، مسلمانان یا هر کشور و نژاد و دین دیگری دروازههای یک کشور را فتح کرده باشند، ولی تاثیری بر رفتارها و کنش های اجتماعی و سیاسی امروز آن کشور نگذاشته باشند، امری ا ست محال که شواهد و ادله بسیاری برای رد آن وجود دارد تا اینگونه تاثیرات را اثبات کنند.
آموزش تاریخ در بسیاری از کشورهای پیشرفته، از سنین کودکی آغاز میشود تا شناخت جامعه و حس مسئولیتپذیری را در کودکان شکل دهند. یکی از مهمترین راههای آموزش تاریخ به این سنین، استفاده از شیوه داستانگویی برای بیان حوادث مهم تاریخ است. نکات مهم تاریخ را با شیوه روایتی- جذاب و طنزآمیز بیان میکنند تا کودک را نسبت به گذشته سرزمین خود علاقهمند کنند. این مبحث متاسفانه در ایران به هیچوجه رعایت نمیشود که موضوع گزارش زیر از همین قرار است.
تاریخ و پیشینههر سرزمینی بخشی از هویت مردم آن کشور است. ایران کشوری است با فرهنگی غنی و پرسابقه که شناخت آن، تجربههای فراوانی به دنبال دارد. «حکمتها و پندهای بسیاری در تاریخ نهفته است. تاکید صریح قرآن هم بر ذکر نام پیشینیان، به دلیل وجود همین حکمتهاست.
آموزش این نکات آموزنده به کودکان و نوجوانان بسیار ضروری است. تردیدی نیست که تاریخ منبع سرشاری از دانستههای مورد نیاز بشر و گذشتهای است که با استفاده از آن آینده را میسازیم.» این را ابراهیم حسنبیگی، از نویسندگان کتابهای تاریخی برای کودک و نوجوان میگوید. این کارشناس گروه ادبیات در انتشارات مدرسه بر اهمیت آموزش تاریخ به کودکان و نوجوانان تاکید میکند و میگوید: «کودک با آشنایی با تاریخ کشورش، با آشنایی با گذشته خود و نسلهای پیش از خود، هویت خود را درمییابد.»
آموزش تاریخ به عنوان راهی برای کشف گذشته و یافتن هویت ملی کودکان و نوجوانان تا چه حد در جامعهی ما اهمیت دارد؟
جوادیان مسئول و کارشناس گروه تاریخ دفتر برنامهریزی و تالیف کتابهای درسی، معتقد به این است که آموزش تاریخ در راستای آموزش شهروندی است: «ما دارای میراث فرهنگی متنوعی هستیم که این میراث، هم برای زندگی امروز ما سودمند است و هم نشاندهنده میزان دانش و تکنولوژی و همچنین و پیشرفتهای علمی و فرهنگی نسلهای گذشته ما است. لازم است نوجوانان ما تاریخ کشور خودشان و بالطبع تاریخ جهان را بشناسند، آنها نیاز دارند ریشههای تحولاتی که منجر به دنیای سیاسی و اجتماعی امروز شده است را بدانند.»
برای کودکان و نوجوانانی که در مراحل رشد فکری قرار دارند، آگاهی از گذشته و چگونگی شکلگیری هویت ملی آنها یک ضرورت به شمار میآید. با توجه به این نیاز و ضرورت باید در کودکان و نوجوانان انگیزه و اشتیاق کافی برای مطالعهتاریخ ایجاد شود، یکی از راههای ایجاد این انگیزه تالیف کتابهای جذاب و خواندنی در زمینه تاریخ است که متاسفانه تاکنون در کشور ما بهطور جدی دنبال نشده است و بهرغم اهمیت این موضوع، هیچ فعالیت مناسبی در این زمینه صورت نگرفته است.
جوادیان با اعتراف به اینکه به اندازه کافی در موضوع آموزش تاریخ به کودکان و نوجوانان کاری صورت نگرفته است، علت این کمکاری را کافی نبودن نویسندگان متخصص در این حوزه میداند: «اولین اصل این است که کسیکه قرار است برای کودکان و نوجوانان و حتی جوانان کتابی با موضوع تاریخی نویسد، باید تواناییها و تجربیات مختلفی داشته باشد و بتواند زبان مخاطبش را که در هر کدام از دورههای ابتدایی، راهنمایی یا دبیرستان است، پیدا کند.
دوم اینکه نویسنده باید به موضوعی که راجع به آن مطلب مینویسد اشراف کامل داشته باشد و نسبت به هر کدام از موضوعات در زمینه تاریخ ادیان، تاریخ اسلام، تاریخ جهان و یا تاریخ زندگی پیامبران، مطالعه و بینش و احاطهکافی داشته باشد که اکثر نویسندگان ما تنها یکی از این دو ویژگی را دارند، یا نسبت به موضوع مورد نظر مطالعه و احاطه کافی ندارند، یا اینکه استاد و محقق تاریخ هستند و دانش کافی دارند، اما نمیتوانند به زبان مخاطب سنین پایین مطلبی بنویسند.»
وی درباره لزوم آموزش جدی تاریخ به کودکان میگوید: «ظرفیت و قوای ذهنی کودک به حدی نرسیده است که بتواند تاریخ را درک کند، ما در تاریخ با زمانهای طولانی مثل قرن، هزاره و غیره و حتی با مکانهای بسیار دور سروکار داریم و کودک در دوره ابتدایی این مفاهیم را درک نمیکند، در دورههای بالاتر است که این مسئله برای او جدی میشود. اطلاعات و دانش تاریخی، مسئلهای است که هرچه سن فرد بالاتر باشد، این نیاز و ضرورت را بیشتر درک میکند.»
اما مهدی میرکیایی، مسئول مرکز آفرینشهای هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان معتقد است آموزش تاریخ از همان سنین کودکی لازم و ضروری است و باید طرح کمرنگی از تاریخ در ذهن کودک ایجاد شود: «گاهی وقایع تاریخی با شیوهای هنرمندانهتر تبدیل به یک داستان میشود که کودک میتواند به این طریق با آن وقایع به راحتی آشنا شود.
راه دیگر بیان تاریخ به کودکان، استفاده از طنز است. در تاریخ کشور ما حوادث بسیاری وجود دارد که بار طنز و به خصوص بار طنز تصویری دارند، ما باید این وقایع را برای مخاطب دستچین کنیم و با یک تصویرگری مناسب در اختیارش بگذاریم.» جوادیان همچنین راجع به شیوهبیان کتابهای تاریخی برای کودکان و نوجوانان توضیح میدهد: «شیوه روایت و داستانگویی، روشی در تدریس برای معرفی تاریخ به کودکان و نوجوانان است.
در سنین پایین مثل ابتدایی و راهنمایی قطعا باید از روش قصهگویی استفاده کرد اما این به این معنی نیست که کتاب قصه بنویسیم. بلکه در آموزش به اقتضای هر مبحث، میتوان از این روش استفاده کرد که آن هم الزاماتی دارد و نویسنده باید در این امر تبحر داشته باشد.»
حسنبیگی نیز با او همعقیده است: «اگر قرار باشد برای کودک و نوجوان تاریخ را شرح دهیم، کوتاهترین و بهترین روش، استفاده از عناصر ادبی و هنری است که از بین این عناصر، قالب داستان بهترین شیوهآموزش تاریخ است. با توجه به عناصر جذابی که هنر و ادبیات دارد میتوان از آنها در این زمینه استفاده کرد. غیر از ادبیات، شکلهای دیگری برای بیان مفاهیم تاریخی وجود دارد که ازجملهآنها استفاده از خاطره و یادداشت و غیره است اما از بین آنها قالب داستان است که از اهمیت بیشتری برخوردار است.»
آموزش و پرورش بهعنوان مهمترین نهاد کشور در آموزش به کودکان و نوجوانان، نقش کمرنگی در آموزش تاریخ به کودکان و نوجوانان دارد. کتابهای پرتکلف و پرحجم تاریخ نه تنها انگیزهای برای خواندن آن در دانشآموزان ایجاد نمیکند، بلکه این درس را برای آنها خستهکننده و تلخ هم کرده است.
شهرام اقبالزاده یکی از نویسندگانی است که در زمینه تالیف کتابهای تاریخی برای کودکان و نوجوانان فعالیت میکند.
از نظر وی سیاستگذاریهای عمومی و فرهنگی در زمینه آموزش در کشور ما مبنی بر یکسری محفوظات است که در ذهن دانشآموزان انباشته میشود و بر اساس خلاقیت و برانگیختن فکر نیست، در صورتیکه اساس آموزش باید مبتنی بر یک نظام القا و انتقال اندیشمند و هدفدار باشد.
جوادیان نیز علت شیرین نبودن درس تاریخ برای دانشآموزان را وابسته به عوامل بسیاری میداند: «بخش مهمی از عدم علاقهدانشآموزان به کتاب درسی تاریخ، بهخود کتاب برمیگردد که علت آن هم، ساده و روان نبودن آن است. متاسفانه کتاب تاریخ، کتابی نیست که کودک یا نوجوان به آن علاقه داشته باشد. اما بخش دیگری از عوامل این عدم علاقهآنها، بهخانوادهها و بخش دیگری از آن به مدارس و معلمین بر میگردد.
در مدارس تصور میشود که تاریخ درسی است که هر کس توانایی تدریس آن را دارد و بدون در نظر گرفتن تجربه و علاقه و دانش کافی، هر معلمی را برای این منظور انتخاب میکنند. در صورتی که معلمی که از چگونگی شکلگیری یک متن تاریخی و یا از اهداف آموزش تاریخ آگاهی ندارد و به احتمال زیاد علاقهای هم به تاریخ ندارد، مسلما در تدریس این درس موفقنخواهد بود. کسیکه به تدریس تاریخ میپردازد، باید ذهنیت و بینشتاریخی داشته باشد و این بینش، حاصل سالها ممارست و مطالعه در تاریخ است.»
جوادیان همچنین خانوادهها و مدیران مدارس را هم در این امر مقصر میداند: «خانوادهها تصور بسیار غلطی از این درس دارند، و به دلیل اینکه میخواهند فرزندانشان مشاغلی مثل پزشکی یا مهندسی را انتخاب کنند، بر روی دروسی مثل ریاضی یا علوم سرمایهگذاری میکنند. از طرفی این تصور غلط را هم دارند که لازم است فرزندشان در روز ساعتها به تمرین ریاضی بپردازد اما هیچ ضرورتی ندارد که روزی چند دقیقه تاریخ مطالعه کند و فکر میکنند مقداری مطالعه در زمان امتحان کافی است و حق فرزندشان میدانند که نمرهبسیار خوبی بگیرد.
مدیران مدارس هم برای معلم دروس ریاضی و علوم احترام بیشتری نسبت به مدرسان رشتههای علوم انسانی قائل هستند و برای آنها امکانات بیشتری فراهم میکنند. یک معلم تاریخ حتی برای بردن دانشآموزان به موزه با هزاران مشکل مواجه میشود، پس سرخورده میشود و ترجیح میدهد به همان روش تدریس سنتی بسنده کند. بالطبع دانشآموز هم به دلیل اتفاقات اطرافیانش اینطور تصور میکند که باید زمان کمتری به این درس اختصاص میدهد.»
محمد فرهمندیان کارشناس تالیف و تدوین کتابهای درسی نیز مشکلات اساسی آموزش تاریخ را زمان محدود و عدم توانایی معلمان میداند: «ساختار آموزشی مدارس ما ساختار کلاس، معلم، درس است. آموزش تاریخ با روشهای قدیمی از جذابیتهای درس کم میکند. ما ساعات محدودی داریم و علاوه بر آن معلمانی که توانایی تدریس تاریخ داشته باشند نیز بسیار کم هستند.
معلمان ما ضعیف نگه داشته شدهاند و بهدلیل مشکلات اقتصادیشان نیروی جدید وارد این کار نمیشود. معلمهای تاریخ، شناختی از تاریخ ندارند و متاسفانه توانایی آنها بسیار نازل است و اصلا قادر نیستند روشهای نوینی در تدریس به کار گیرند.»
میرکیایی نیز درباره وضعیت آموزش تاریخ در کشور، توضیح میدهد: «من در راستای آموزش تاریخ به کودکان و نوجوانان، در ملل دیگر فعالیتهای بسیاری را دیدهام که در کشور خودمان انجام نمیشوند. بهطور مثال اینکه بچهها را به موزه میبرند و به واسطه اشکال و وسایل داخل موزه آنها را با تاریخ آشنا میکنند، یا بچهها لباس شخصیتهای تاریخی را به تن میکنند و نمایشی را ترتیب میدهند. اما آموزش تاریخ در مدارس ما اینگونه نیست و کتابهای درسی تاریخ با مخاطب خود ارتباط برقرار نمیکند. او علاوه بر صاحب رای بودن مولفین کتابهای درسی بر مخاطب شناسی آنها نیز تاکید میکند: «مولف نباید حجم عظیمی از اطلاعات را به مخاطب بدهد.
مولفین ما هنوز فکر میکنند در فضای دانشگاهی هستند و مخاطبشان استاد و همکارشان در دانشگاه است و یا در حال دفاع از پایان نامههایشان هستند. آنها باید با این ذهنیت کتابهای درسی را تالیف کنند که برای نوجوانی که هویت فرهنگیاش درحال شکلگیری است دانستن کدام جریانها ضرورت دارد. بهطور مثال در کتاب تاریخ معاصر، اگر نوجوان چند حادثه و جریان تاریخی را بداند کافیست.
مثلا یکی از استادان دانشگاه یکی از سئوالهایی که از دانشجویانش میپرسید این بود که دویست و چهل و چندبار به ایران حمله شده؟ چه فرقی میکند که ۲۴۶ بار یا ۲۴۸ بار به ایران حمله شده است؟ وی در ادامه میگوید: «به نظر من کسی که تاریخ را بهطور تخصصی مطالعه نمیکند، کافیست سه مقطع را خوب بشناسد که این سه مقطع، تاریخ دوران باستان، صفویه و مشروطیت است، اگر این سه بخش را خوب بشناسد با جان مایهتاریخ ایران آشنا میشود، مطالعهتاریخ بیشتر از این، نگاه و ذهنیتی خاص نسبت به تاریخ را میطلبد.»
جوادیان درباره اصلاحات و بازنگری در کتاب درسی تاریخ توضیح میدهد: «به دلیل حجم زیاد کتاب، مولفین قسمتهایی از آن را در قالب کادر رنگی، بیشتر بدانیم و غیره آوردهاند که یعنی آموزش و تدریس این بخش الزامی نیست. اما با توجه به گزارشهای که از دبیران سراسر کشور گرفتند، مولفین هم این را پذیرفتهاند که باید اصلاحاتی در کتابهای درسی انجام دهند و وعده دادهاند که در بازنگری سال تحصیلی آینده اصلاحاتی در جهت شیواترشدن نثر و زبان کتاب تاریخ صورت دهند.»
حسن بیگی، یکی از مهمترین تاثیرات استفاده نادرست از تاریخ در کشورمان را عدم تشخیص هویت در نوجوان میداند. وی معتقد است عدم توجه به تاریخ باعث کمشدن عرق به وطن در کودکان و نوجوانان ما شده است: «اگر نوجوان به جای خواندن کتاب تاریخ درسی، به اصفهان یا تختجمشید سفر کند و ستونهای عظیم تختجمشید را به عنوان نشانهای از استواری و ستونمداری ملت خود در دو هزار سال پیش ببیند، تاریخ را با علاقهمندی دنبال میکند. تاریخ بستر وسیعی است که از آن درست استفاده نشده است.»
اما فعالیتهایی که در خارج از محدودهسازمان آموزش و پرورش برای آموزش تاریخ به کودکان و نوجوانان انجام شده نیز بسیار محدود است و این مقدار محدود نمیتواند نیاز به دانستن تاریخ در کودکان و نوجوانان را برطرف کند. یکی از دلایل عمدهکافی نبودن اینگونه کتابها، نبودن نویسندگان متبحر در این زمینه است.
از نظر مهدی میرکیایی، نویسندهکتابهای تاریخی برای کودک و نوجوان باید مورخ صاحبنظر باشد نه نقال حوادث: «در سالهای اخیر تلاشهای زیادی برای نوشتن کتاب دربارهشخصیتهای تاریخی کردهاند، اما نویسندههای ما در تاریخ صاحبنظر نیستند.
به خواندن چند کتاب و نقل حوادث اکتفا کردهاند. کسی که بر وقایع تاریخی اشراف دارد، میداند زمینهجنبشهای هر دوره چه بوده است و از منشا آن آگاهی دارد. در کشور ما همان نویسندهای که با خواندن چند کتاب محدود دربارهمشروطیت مطلب مینویسد، راجع به رئیس علی دلواری هم کتاب مینویسد. حادثهرا میشود از همهجا جمع کرد، اما شناختی که یک نویسندهصاحبنظر دارد با یک نویسندهنقال حوادث متفاوت است. ما در تالیف کتابهای کودکان و نوجوانان باید این را در نظر داشته باشیم که یافتن علل حوادث از خود حوادث مهمتر است.»
میرکیایی کتابی به نام پادشاه کوتوله و چهل دردسر بزرگ نوشته است که این کتاب در سال ۱۳۸۱ منتشر شده است: «در این کتاب عادت مشترک پادشاهان ایران و جهان و همچنین دیکتاتورهای بزرگ تاریخ، مثل فرانکو و موسیلینی در شخصیتی به نام پادشاه کوتوله منعکس شده است. کودک به این وسیله با عملکرد چنین افرادی آشنا میشود و از این طریق حقیقت تاریخی یعنی مسائلی که زیر پوست تاریخ و حوادث قرار دارند را درک میکند. در آموزش تاریخ به کودک باید حقیقت تاریخی گفته شود بدون اینکه لزومی برای گفتن واقعیات تاریخی داشته باشیم.»
جوادیان یکی از اساسیترین مشکلات در زمینه کم بودن کتابهای مناسب در حوزهآموزش و معرفی تاریخ به کودکان و نوجوانان را طرز فکر مولفان میداند و معتقد است یک استاد دانشگاه یا محقق تاریخ نوشتن کتاب برای مخاطب سنین کودک و نوجوان را دون شان خود میداند: «یک استاد دانشگاه اگر قرار باشد بین نوشتن مقالهپژوهشی در مورد تاریخ، یا نوشتن یک کتاب درسی یا غیر درسی برای سنین پایین، یکی را انتخاب کند، قطعا اولی را انتخاب میکند. چون ارج و قربی که در نوشتن مقالهپژوهشی وجود دارد، در تالیف کتابکودک و نوجوان نیست. این طرز تفکر در بین مولفان، باعث شده است که کسی با افتخار از تالیف یک کتاب ۱۰ صفحهای برای کودک و نوجوان و یا یک کتاب درسی صحبت نکند اما با افتخار بگوید من یک کتاب پژوهشی یا یک مقالهتحقیقی در مورد تاریخ منتشر کردهام.»
وی تاکید فراوانی بر این مطلب دارد که اساسا نویسندگی برای سنین پایین بسیار سخت و طاقتفرساست: «رشتهتخصصی مرحوم عبدالحسین زرینکوب ادبیات بود و نیمقرن ادبیات تدریس میکرد و بسیار نویسنده صاحبنظری بود که کتابهای سنگینی مثل پلهپله تا ملاقات خدا و روزگاران ایران را در کارنامه خود دارد. عدهای از او خواستند به جای کتابهای تخصصی و سنگین، برای مخاطبانی کتاب بنویسد که تاریخ را بهطور تخصصی مطالعه نمیکنند. با همهعظمتی که نوشتههای مرحوم زرینکوب دارد، باز هم میبینیم که از چهارچوب قلمی خودش بیرون نیامده است و این نشان میدهد نوشتن کتاب تاریخ برای کودک و نوجوان بسیار کار مشکل و طاقتفرسایی است.»
سالها پیش در دفتر انتشارات کمکآموزشی، طرحی به سرپرستی جوادیان آغاز شده است که بر اساس آن نویسندههایی را شناسایی کردهاند تا بتوانند به زبان ساده برای کودکان و نوجوانان کتاب تاریخی تالیف کنند. بخش عمده این طرح شامل بخش «تاریخ بخوانیم» میشود که در این مجموعه از تاریخ از آغاز تا معاصر به دانشآموزان ارائه میشود. کل این مجموعه ۳۰ جلد است و چندین جلد آن منتشر شده و چند جلد آن هم در دست چاپ است اما به گفتهی جوادیان روند کار بسیار کند است.»
ابراهیم حسنبیگی نیز معتقد است که هنوز در زمینهتالیف و چاپ کتابهای تاریخی برای کودکان و نوجوانان موفقیتی حاصل نشده است: «من فکر نمیکنم کارهایی وجود داشته باشد که به واسطهآنها به نقطهرضایتمندی رسیده باشیم. در نظام تربیتی و آموزشی که هیچکاری صورت نگرفته است. در حوزهادبیات فرهنگ عمومی جامعه هم هر نویسندهای در خور علاقه شخصیاش دست به کارهایی زده است. اما برخی از ناشرین مثل انتشارات مدرسه کتابهای قابل توجهی در حوزه تاریخ تالیف کردهاند که این فعالیتها نیز بهصورت برنامهریزی شده نیست.
بهطور کلی، جز اتفاقات نادری مثل اتفاقاتی که در انتشارات مدرسه رخ داده است، کار اساسی و مهمی در این زمینه نمیبینم. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز در این زمینه فعالیتهایی را انجام داده است. بخشی از این فعالیتها مربوط به حوزهانتشارات کانون و چاپ کتابهای تاریخی است و بخش دیگر آن مربوط به بخش آفرینشهای کانون به سرپرستی مهدی میرکیایی است که ۶۱۴ کتابخانهکانون زیر نظر آن قرار دارد و برنامههایی متعددی معرفی سرزمین، معرفی شخصیتهای تاریخی و برنامههای خاص در مقاطع و روزهای تاریخی است. همچنین در این مراکز، جشنواره معرفی تاریخ و سرزمین، ساخت روزنامهی دیواری و ماکتسازی و عروسکسازی توسط کودکان و نوجوانان و همینطور برنامهنمایش خلاق برگزار میشود که در اکثر مواقع حتی رسانهها هم باخبر نمیشوند.»
کم توجهی به موضوع تاریخ و یادگیری و آموزش آن با همهعبرتآموزی و جنبههای تربیتی آن، معضلاتی را در کودکان و نوجوانان به وجود میآورد که باید دید با توجه به اهمیت فراوانی که این موضوع دارد مشکلات ناشی از این کمتوجهی چگونه جبران خواهد شد.
سمیه میرکمالی
منبع : روزنامه حیات نو
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران دولت حجاب مجلس شورای اسلامی مجلس دولت سیزدهم جمهوری اسلامی ایران گشت ارشاد رئیسی پاکستان امام خمینی رئیس جمهور
هواشناسی آتش سوزی سلامت تهران قتل پلیس کنکور شهرداری تهران وزارت بهداشت فضای مجازی زنان پایتخت
خودرو قیمت دلار دلار قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا بانک مرکزی سایپا مسکن ارز تورم ایران خودرو
سریال محمدرضا گلزار سینمای ایران تلویزیون سینما موسیقی سریال پایتخت مهران مدیری ترانه علیدوستی کتاب تئاتر
اینترنت خورشید کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل جنگ غزه غزه رژیم صهیونیستی فلسطین روسیه چین اوکراین حماس ترکیه ایالات متحده آمریکا طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال بازی جام حذفی فوتسال آلومینیوم اراک تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس سپاهان لیورپول
هوش مصنوعی تبلیغات اپل فناوری سامسونگ ناسا بنیاد ملی نخبگان آیفون ربات
بارداری دندانپزشکی کاهش وزن مالاریا زوال عقل