پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
آیندهی دنیای کامپیوتر: تعامل ذهن انتزاعی با واقعت مجازی
برای کسانی که با کامپیوتر و اینترنت سر و کار دارند، درک دنیای مجازی که در آینده ای نه چندان دور به آن واقعیت مجازی خواهیم گفت؛ کار چندان دشواری نیست. به ویژه آن که اگر از معتادان به اینترنت باشید و روزی به دلیلی ارتباط اینترنتی شما با مشکلی رو به رو شود یا به طور کلی قطع شود، این واقعیت را بهتر درک خواهید کرد! در حقیقت دنیای مجازی در این گونه افراد (به مرور زمان و به علت تکرار) به بخش جدایی ناپذیری از ذهن ناخودآگاه آنان مبدل شده و درک آنان از خودشان را تنها در پرتوی شناسایی دشوار مرز دنیای فیزیکی از جهان مجازی امکان پذیر ساخته است. اگر واقعیت مجازی را در مقام یک فناوری در نظر بگیریم، آنگاه دنیایی کاملاً جدید فرا روی ما قرار خواهد گرفت که شناسایی تمامی ابعاد آن شاید تا پایان عمر نیز میسر نباشد. تنها با کاوش در روندهای کنونی و سیگنالهای ضعیفی که در حال حاضر دریافت می کنیم می توانیم چشم انداز کلی دنیای کامپیوتر را در آینده ترسیم نماییم، دورنمایی که در آن تعامل ذهن انتزاعی با واقعیت مجازی از میان آینده های بدیل به عنوان محتمل ترین آینده به نظر می رسد.
پیش از این در مقاله ای کوتاه با عنوان شکوه دنیای مجازی توضیح بخشی از آنچه را که در رابطه با درک دنیای مجازی مهم می دانستم، ارایه کردم ؛ اما بر خلاف گفتارهای متعارف که پیرامون واقعیت مجازی (Virtual Reality) مطرح می گردد و به ابعاد فنی و شاید تا حدودی غیر فنی آن می پردازند، ”هستی شناسی“ یا به اصطلاح آنتولوژی (Ontology) واقعیت مجازی را از هر بحث دیگری مهمتر می دانم. قصد ندارم وارد ابعاد فلسفی واقعیت مجازی شوم، بلکه تنها بر اساس واقعیات موجود این پدیده را آن گونه که هست یا حد اقل به نظر می رسد، مورد بررسی قرار می دهم. از این رو، ابتدا دلیل این اهمیت را توضیح می دهم و بعد تا حد امکان موضوع تعامل ذهن انتزاعی با واقعیت مجازی را تشریح می کنم.
تاکنون مباحث بسیاری در کتابها، مجلات، وب سایت ها و حتا کنفرانس های داخلی و خارجی در رابطه با واقعیت مجازی مطرح شده است و هنوز برای بسیاری از هموطنان ما این دغدغه ذهنی وجود دارد که شاید علت محقق نشدن دنیای مجازی در کشورهایی مانند ایران ضعف زیرساخت های این فناوری بوده، اما در کشورهای پیشرفته چطور؟ آیا زیرساخت های آنها نیز ضعیف است؟ اگر این زیرساخت ها ضعیف نیستند، پس چرا تا کنون چنین دنیایی حتا در جوامع مترقی نیز محقق نگردیده؟ آیا دلیل این موضوع تنها در مسایل فنی نهفته است یا دلایل دیگری نیز در میان است؟
باید پذیرفت با وجود پیشرفت های چشمگیری که در زمینه فناوری واقعیت مجازی صورت گرفته، چنین واقعیتی هیچگاه در دنیای فیریکی به صورت کاملاً کاربردی ایجاد نشده و تمامی فعالیت هایی که تا کنون در این زمینه صورت گرفته، در محیط های آزمایشگاهی و در حد آزمایش بوده است. صورت های سادهی این فناوری را امروزه در اینترنت می بینیم. به عنوان نمونه پدیده ای مانند Second Life نیز در محیطی ویژه به اجرا در آمده و خارج از آن محیط قابل تجسم یا تحقق نیست. آیا کهکشان واقعیت مجازی که پیرامون نامتناهی بودن آن تعریفها و تمجیدها شده، این قدر محدود است که تنها با کلیک یا یک وقفه از آن به بیرون پرتاب می شویم؟! چگونه می توان واقعیت مجازی را به یک وافعیت عینی مبدل ساخت؟
شیوهی متداول در بحث پیرامون واقعیت مجازی این است که به محض آن که چنین موضوعی مطرح می شود، جمعی از کارشناسان فناوری اطلاعات و ارتباطات را در ذهن خود تصور می کنیم که سرگرم بحث درباره آن و چگونگی تحقق آن در دنیای فیزیکی و ملموس هستند. اما آیا می دانستید که امروزه حتا روان شناسان نیز وارد این حوزه شده اند و در این عرصه به نظریه پردازی مبادرت می کنند؟! علت چیست؟ چرا روان شناسان و حتا متخصصان مغز و اعصاب؟
امروزه ثابت شده است که واقعیت مجازی بیشتر از آن که برای ما انسان ها کارکرد فناورانه داشته باشد، کارکرد ذهنی دارد. تمامی آنچه که در دنیای مجازی روی می دهد در ذهن انتزاعی ما اتفاق می افتد. شما در دنیای مجازی در هیچ جا نیستید جز ذهن انتزاعی خودتان. شما با چشمتان نگاه می کنید، اما بینایی در مغز شما اتفاق می افتد. به همین دلیل است که متخصصان مغز و اعصاب نیز به این میدان قدم گذاشته اند.
در تجربه دنیای مجازی به عنوان نمونه، یک دوربین یا یک هدست ویدئویی مقابل چشمان شما نصب می شود و بعد خود را در فضایی می بینید که گسترش ابعاد آن به اندازه قدرت ذهن شما قابل انبساط است. تا چشم کار می کند ساختمان، خیابان، شهر، روستا، فروشگاه، جنگل و حتا بیابان مقابل خودتان می بینید. کسانی که با دستگاه های شبیه ساز (Simulator) یا حتا بازی های ویدئویی آشنایی دارند، این مطالب را به خوبی درک می کنند.
هیچ چیزی وجود ندارد که واقعاً احساس یا لمس شود، اما چیزهایی که در این فضای مجازی تجربه می کنید، آن قدر واقعی است که احساسی از رضایت به شما دست می دهد. توجه کنید: گفتم ”رضایت“ نه ”واقعیت“. یعنی ذهن ما راضی می شود. این رضایت احساسی از واقعیت یا شباهت به واقعیت را در ذهن انتزاعی ما پدید می آورد. به بیانی ساده تر خودفریبی ذهنی بهترین تعریفی است که از این تجربه می توان ارایه داد. اما همین خودفریبی وقتی با فناوری اطلاعات و ارتباطات همراه می شود، به یک واقعیت کاربردی تبدیل می شود. به عنوان نمونه، شما وارد یک فروشگاه مجازی می شوید، به سفارش و خریداری کالای مورد نظر خود مبادرت می کنید و ۵ دقیقه بعد همان کالا با همان ویژگی هایی که شما با استفاده از فناوری واقعیت مجازی آنها را تجربه کرده بودید، درب منزل به شما تحویل داده می شود.
چندی پیش مقاله ای را در نشریه پاپیولار ساینس خواندم که موضوع آن شنیدن صدای ذهن بود! شاید از خودتان بپرسید مگر ذهن هم صدا دارد ؟ آری، صدای ذهن را هم می توان در آورد. در آن مقاله کوشش گروهی از دانشمندان به منظور صداگذاری بر روی فرایندهای ذهنی انسان تشریح شده بود و دستاوردهایی که تا کنون در این راستا حاصل شده است را به بحث گذاشته بود. در این کوشش نیز از برخی جنبه های فناوری واقعیت مجازی بهره برداری شده بود. در یک جمع بندی از مطالب آن مقاله و دیگر مقالات مشابه می توان گفت که ذهن، هوشیاری و سطح آگاهی، تجارب حسی و فرا حسی و در نهایت دنیای مجازی همگی لابیرنت یا همان حلزون واقعیت مجازی را تشکیل می دهند. این مباحث با یکدیگر در ارتباط هستند و تقریباً تفکیک ناپذیرند.
در حال حاضر گروه های متعددی از دانشمندان بر روی واقعیت مجازی و کاربردهای جدید آن کار میکنند و همچنین آثار چنین فناوری را بر سطح هوشیاری انسان بررسی کردهاند. اما هنوز پرسش های زیادی باقی مانده است که باید پاسخ داده شود. مثلاً، برای یک ذهن طبیعی، زمانی که تماسش با واقعیت قطع می شود چه رخ خواهد داد؟ وقی که وارد یک حقیقت بدیل یا جایگزین میشویم و نمیتوانیم آن را دنیای واقعی بدانیم، چه رخ خواهد دارد؟ اگر بفهمیم که نمیتوانیم یا نمیخواهیم به دنیای واقعی بازگردیم چه اتفاقی میافتد؟ و اگر در دنیای کامپیوتر گم بشویم چه چیزی برایمان اتفاق میافتد؟
دست اندرکاران واقعیت مجازی به نحو شگفت آوری نشان میدهند که هیچ نگرانی برای خطرات احتمالی انتقال انسان از یک واقعیت عینی به یک واقعیت مجازی وجود ندارد. شکل داستانی این نظریه را می توان تا حدودی در فیلم ماتریس درک کرد. عدهی اندکی از پژوهشگران اصلاً توجهی به این گونه دغدغه ها ندارند و معتقدند تمامی کاربران کامپیوتری بدون این که از این تجربه آسیبی ببینند، سالم بر خواهند گشت.
واقعیت مجازی؛ سالیان سال است که در قالب تصویر، ادبیات، تئاتر، و به تازگی در قالب رادیو، فیلم و تلویزیون با ما میباشد. اما تعریف مدرن واقعیت مجازی به معنای دخالت کامپیوتر و تجربه به چند حسی رسیده است که به نوعی طراحی شدهاند تا احساسهای ما را درک کنند و ما را متقاعد کنند که در دنیای دیگری هستیم.
در حال حاضر صرفاً کامپیوترها قدرت کنترل دینامیک و همزمانسازی ورود به این احساسها را دارند تا این کار را برای ما انجام دهند. بنابراین ممکن است واقعیت مجازی را کنترل کامپیوتری کامل احساس انسان تعریف کنند. واقعیت مجازی راهی برای احساس، لمس و تفکر خواهد بود. کامپیوتر، احساس را از طریق کنترل ورودی به حواس تحت کنترل خود میگیرد که تجربه، حس و نهایتاً تفکر را عوض میکند. احساسها و ادارکهای جدید ممکن است بهعنوان پیامد چنین احساس تعریف شدهای باشند. شاید برای چنین پدیده ای اصطلاح ”توهم دوطرفه“ مناسب باشد. برای اهداف و مقاصد ما در دنیای کامپیوتر، ممکن است یک تجربه انتزاعی به وسیله دو نفر یا یبشتر تعریف شود. مثلاً بهکار گرفتن یک عروسک غیرواقعی در یک بازی کامپیوتری، بیانگر یک واقعیت مجازی است. وقتی که عروسک دیگری وارد فضای عروسک شما شده و واکنش نشان میدهد؛ فضایی که آنها مشترکاً بهره میبرند؛ فضای کامپیوتری و مدرن خواهد بود.
از آنجائی که واقعیت مجازی، راهی برای حس کردن، لمس کردن، و تفکر فردی میباشد؛ بنابراین فضای کامپیوتر، روشی برای ارتباط، حضور و کار با یکدیگر خواهد بود. با وارد شدن به دنیای کامپیوتر، میتوانیم در نحوهی ارتباط، حضور، واکنش و کارمان با دیگران تغییر دهیم. احساسها، تفکرات و ایدههای جدید ممکن است در نتیجه عکسالعملهای ما در دنیای کامپیوتر؛ ایجاد شوند. برادرک این موضوع حتماً سری به Second Life بزنید.
قطعاً در مورد چگونگی این احساسهای جدید و اینکه به نحوی بازدارنده خواهند بود یا نه؛ نگرانیهایی وجود دارد. مثلاً اگر همزمان، احساسهای زیادی درگیر شوند، ممکن است در واقعیت مجازی و یا دنیای کامپیوتر باشد و یا تمایز میان دنیای واقعی از دنیای تصنعی دشوار باشد. تحقیقات همچنان در این زمینه ادامه دارد تا پارامترهایی که این عمق و شدت را تعریف میکنند، تعیین شوند. تاکنون روشن شده است که احساس یک عمق قابل رؤیت صرفاً زمانی رخ میدهد که حوزه ی دید حداقل ۶۰ درجه باشد. از آنجایی که احساسها بهطور عادی با هم کار میکنند تا ورودی به مغز را هدایت کنند؛ استفاده ماهرانه از تمام احساسها از بین برندهی درک یک واقعیت جایگزین خواهد بود. اگر شرکتکنندگان در این تجارب این گونه فکر کنند که بخشی از یک دنیای مجازی هستند، احساس یک عمق کلی ممکن است حاصل شود.
متأسفانه دانش روانشناختی بسیار اندکی وجود دارد تا به متخصصان کمک کند که در امتداد مسیر توسعه این فناوری جدید گام بردارند. به نظر می رسد روان شناسی واقعیت مجازی می تواند به عنوان یک رشته جدید مطرح شود. در این قرن، فنون نهچندان مطمئن دورنبینی و خودشناسی دیگر نمی توانند اعتبار علمی داشته باشند و مطالعهی هوشیاری انسان در حوزهای که تحت تسلط عصب شناسان رفتارشناسان است؛ امری ضروری است. حیاتی تازه به یاد به کالبد فرسوده روان شناسی متعارف برای آگاهی از راز و رمز واقعیت مجازی و کارکردهای ذهنی آن دمیده شود. خوشبختانه علم اعصاب با همراهی تخصص هایی مانند علوم ژنتیکی و هورمون شناسی توانسته اند ترکیبی همگون در بررسی و مطالعهی این فناوری پدید آورند.
http://ictarticle.blogfa.com/
نوشتهی: سید علیرضا حجازی
نوشتهی: سید علیرضا حجازی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست