شنبه, ۱۷ آذر, ۱۴۰۳ / 7 December, 2024
مجله ویستا
جنگ نفت; پیامدها و عبرتها
سحرگاه یازدهم مرداد سال جاری دوم آگوست ۱۹۹۰ میلادی) دستور حمله فرماندهی نظامی حزب بعث عراق توسط نیروهای زرهی، پیاده و هوایی به معرض اجرا گذارده شد. هدف، تصرف سریع كویت و شاید بخشهایی از مناطق استراتژیك و نفتخیز عربستان بود. حكام كویتبا شنیدن خبر حمله، به سرعتخاك كشورشان را به مقصد عربستان ترك كردند و چند ساعتبعد، بدون درگیری و مقاومتی قابل توجه، كویتبه اشغال درآمد و نیروهای عراقی در مرزهای عربستان - به دلایلی كه هنوز دقیقا روشن نیست - متوقف شده، به استحكام مواضع پرداختند. و بدین ترتیب، بهانه و زمینه گستردهترین درگیری نظامی بعد از جنگ جهانی دوم تحقق یافت.
طعوامل مؤثر در تصمیمگیری صدام و حزب بعث عراق
ریشههای تاریخی پیدایش حزب بعث در ممالك عربی، بویژه عراق، نوع آموزشها و تفكرات ناسیونالیستی حزبی، سرخوردگیهای شدید سیاسی اعراب در رابطه با قضیه فلسطین، خلا ناشی از نبود رهبری قاطع و قدرتمند در جهان عرب بعد از جمال عبدالناصر و آرزوی رهبری دنیای عرب، ناكامی حزب بعث در حمله به جمهوری اسلامی و لزوم پاسخگویی به مسائل و مشكلات سیاسی مردم عراق بعد از جنگ با ایران، ادعاهای ارضی تاریخی عراق نسبتبه كویت، دسترسی به منابع سرشار نفتی جهتحل مشكلات اقتصادی در دوران بازسازی این كشور، و در صدر اینها روحیه قدرتطلبی و فزونخواهی و خصلتهای روانی صدام، از جمله عواملی بود كه لشكركشی عراق به كویت را در تصمیم فرماندهی حزب موجه مینمود.
پیروزی سریع نیروهای عراقی و حفظ آن میتوانست قدرت عراق را در حدی فوقالعاده در منطقه تامین كند و نقش این كشور را در سازمان اوپك افزایش دهد، به نحوی كه این كشور بتواند پاسخ منفی قاطعی به تقاضای بازدهی وامهای پرداختی كویت و عربستان در طول جنگ با ایران بدهد، و حتی غرامتبیشتری را در این راستا مطالبه كند، در مذاكرات نهایی صلح با ایران از موضعی برتر برخورد نماید، ذائقه تلخ مردم و ارتش عراق از تحمیل هشتسال جنگ بینتیجه به ایران را با شیرینی پیروزی بدون تلفات به دست آمده در كویت تغییر دهد، و در دراز مدت، نقش شوروی در منطقه خلیج فارس را - كه بر اثر تحولات داخلی این كشور به شدت محدود و كمرنگ شده بود - با اهداف و اشكالی دیگر، مستقلا و یا به نیابت، ایفا نماید، و بتدریج زمینه اقتدار رهبری حزب بعث در جهان عرب را فراهم ساخته، در شكل احتمالی دیگرش، با پذیرش نقش ژاندارمری منطقه، پس از تثبیت و تحمیل قدرت خود، عملا انقلاب اسلامی و راه و اهداف جهانی امام را در مرزهای اقتدار سیاسی و اقتصادی و جغرافیایی نوین به دست آمده، سد نماید.
●اشتباهات حزب بعث عراق
قبل از هر چیز، باید بر این واقعیت تاریخی تكیه كنیم كه ریشه اشتباهها را باید در وابستگی حزب بعث عراق در جنبههای مختلف آن، از مبانی مسلكی و عقیدتی گرفته تا ساختار تشكیلاتی و مواضع سیاسی و قدرت نظامی آن، جستجو كرد. اساسا احزاب و رژیمها و حكومتهایی كه در نقاط استراتژیك خود دچار وابستگی به قدرتهای دیگر هستند، همواره در معرض چنین اشتباههای مهلكی قرار داشته و دارند.
حكام عراقی بیش از حد به ماشین جنگی و سازماندهی نیروها و اقتدار پلیسی و حزبی بعث در ارتش، دل بسته بودند. آنها در محاسبه اولیه خود در مقایسه با جنگ روانی و سیاسی، امكان رودرویی نظامی مستقیم با امریكا و همپیمانان غربیاش را در سطحی گسترده كه بعدا اتفاق افتاد، كمتر پیشبینی كرده و به حساب آورده بودند. اتكا و امید به حمایتهای سیاسی و تبلیغاتی و حتی نظامی شوروی احتمال بروز جنگ را تا حد زیادی منتفی میساخت. عراقیها برای توقف احتمالی در مرزهای عربستان و عدم دستیابی سریع بر منابع نفتی و نقاط حساس آن كشور، كه میتوانست نقش بازدارنده در عملیات تهاجمی و تخریبی غرب داشته باشد، در معادله خود حساب باز نكرده بودند، اتكا به تعیین كنندگی نقش نیروی زمینی و بیتوجهی نسبتبه كارآیی نیروی هوایی در شرایط كاملا نابرابر، از جمله اشتباههای دیگر صدام بود. رهبران عراق بدون توجه به سابقه ذهنی ملل مسلمان جهان از ماهیت و نقش حكومت عراق در گذشته و بیتفاوتی این كشور در جنگ اعراب و اسرائیل و لطماتی كه تحمیل جنگ به جمهوری اسلامی ایران بر هر دو ملت مسلمان وارد ساخت، بیش از حد به برانگیختن احساسهای ضد امریكایی و اسرائیلی ملتها به نفع مواضع خود در جنگ احتمالی دل خوش داشتند.
●پافشاری بر مواضع و رد پیشنهادات و نصایح كشورهای بیطرف
عدم پیشدستی در تهاجم، دادن فرصت كافی برای تجهیز و سازماندهی نیروهای چند ملیتی در عربستان، عدم استفاده به موقع از نیروی زمینی در نقاط ضعف جبهه متحدان به عنوان تنها امكان باقیمانده پس از شروع جنگ هوایی، برای خروج از بنبست، پذیرش ناگهانی طرح صلح شوروی بعد از خراب كردن تمامی پلها - كه این امر با توجه به تبلیغات گسترده قبلی به هیچ وجه برای نیروهای نظامی عراق قابل هضم نبود - و در واقع، از لحاظ روانی تیر خلاص مقاومت را وارد ساخت و هرگونه انگیزه احتمالی را در سربازان عراقی از بین برد و تاكید مجدد بر ادامه نبرد بعد از دیدن واقعیتهای جنگ. رد طرح صلح شوروی بدون در نظر گرفتن روحیه و امكانات و تواناییهای نظامی و بدون توجه به پیامدها و به دنبال آن، دستپاچگی و بیتدبیری در نحوه اعلام پذیرش آتشبس و مفاد قطعنامههای سازمان ملل موجب شد كه نیروهای عراقی تمامی برگهای برنده را یكی پس از دیگری از دستبدهند و یك دنیا خرابی امكانات اقتصادی، صنعتی و خدماتی و از هم پاشیدگی نیروهای نظامی، تخلیه كامل كویت و واگذاری بخشهایی وسیع از نقاط حساس جنوب و غرب عراق به نیروهای چند ملیتی، به همراه داغ مرگ هزاران زن و مرد و كودك، و ننگ اسارت هزاران نیروی نظامی، به عنوان ارمغان شوم اشتباهات حكام ناصالح بعثی و نتیجه جنایات امریكا و غرب، برای ملت مظلوم عراق و منطقه و جهان اسلام، به جا بماند.
●واقعیتها در آن سوی میدان نبرد
سقوط چند ساعته ثروتمندترین كشور جهان و فرار مفتضحانه كاخنشینان كویتی در نخستین دقایق حمله ثابت كرد كه دلارهای نفتی و زندگیهای تجملی و اشرافی و حمامهای طلایی، هرگز در مواقع بحران به داد ملتها نخواهد رسید. مردم جهان نتیجه سرسپردگی كامل به قدرتهای جهانی را در اتكای صددرصد حكام سعودی و رژیم آل صباح به حمایتهای امریكا و غرب و دعوت آنان برای كشتن و غارت برادران همكیش و پذیرش خفتبار تمامی شروط متحدان را در جنگ اخیر، شاهد بودند.
واقعیت آن است كه دولتسعودی و خاندان آل صباح در این جنگ جز اجرای سیاستهایی كه در كاخ سفید طرحریزی میشد و در مجامع چند ملیتی مورد تایید قرار میگرفت، نقش دیگری به عهده نداشتند. فراهم ساختن همهگونه امكانات برای حضور صدها هزار سرباز امریكایی، انگلیسی و غربی، و در اختیار گذاردن سرزمین مقدس حجاز، لكه ننگی است كه تحمل آن برای جهان اسلام سخت دشوار خواهد بود. سرزمینی كه روزانه میلیونها مسلمان به سوی آن نماز میگزارند، با حضور زنان و مردان فاسد و كافر غربی آلوده شد. شرمآورتر آنكه جشن پیروزی حمامخونی كه غربیها در عراق به راه انداختند، در اردوگاههای امریكاییها و انگلیسیها و غربیها در این سرزمین مقدس برپا شد و آتش بیار معركه و فراهم كننده امكانات عیاشی و آدمكشی غربیها در جوار خانه خدا به عهده كسانی بود كه خود را خادمالحرمین مینامند!
آثار شوم حضور گسترده دشمنان آشكار اسلام و حامیان سرسخت اسرائیل در سرزمین وحی، امری نیست كه با خاتمه عملیات نظامی و بازگشت استقلال امریكایی به كویت، و حتی خروج كامل نیروهای غربی از منطقه محو شود. بزرگترین لطمه روحی و روانی به مسلمانان سراسر جهان وارد شد. بیدلیل نبود كه منادی راستین اسلام ناب محمدی - حضرت امام خمینی (س) - همواره خطر اسلام امریكایی و سردمداران آن را حتی از خطر صهیونیستها و دشمنان رودرروی اسلام بیشتر و مهلكتر میدانستند. ننگی بالاتر از این نیست كه پناهگاه و مامن ثروتمندترین كشورهای اسلامی، امریكا و انگلیس، دشمنان سوگند خورده مسلمانان باشند. به راستی آینده جهان اسلام در صورت حضور صاحبان اینگونه گرایشها و نگرشها در ممالك اسلامی به كجا خواهد انجامید؟ !
بدون تردید، عریان شدن بسیاری از واقعیتها برای ملل اسلام و كنار رفتن پرده تزویر تبلیغات اسلامخواهی و اسلامگرایی حكومتهای آلسعود و آلصباح، امریكا و غرب را ناگزیر از ایجاد تغییرات و رفورمهایی در ساختار حكومتی اینگونه ممالك، برای ادامه حفاظت منافع نامشروع خود، میسازد و میزان بهرهبرداری نیروهای انقلابی از شرایط آینده منطقه را رقم خواهد زد.
●جنگ نفت و جبهه متحدین غربی
روند فعل و انفعالات، از ابتدای اشغال كویت تا زمان اشغال آن، توسط امریكا و همپیمانانش، جای هیچگونه شبههای را باقی نمیگذارد كه امریكا سردمدار جریان جبهه مقابل و بازیگر اصلی و عامل همه جنایتها و پیامدهای شوم بعدی آن است. دعوت رسمی و غیر رسمی حكومتهای كویت و سعودی و اعضای شورای همكاری و مصر از امریكا و غرب، تنها بهانهصوری لشكركشی بیسابقه در این منطقه بوده است. برای امریكا و جهان غرب، هرگز كویت و خلیج فارس مانند پاناما و گرانادا و افغانستان و ویتنام نیست. شریان حیاتی اقتصاد غرب در این منطقه است و موجودیت غرب بسته به حكومتهایی است كه نگهبانی آن را بر عهده دارند، چرخش چرخهای اقتصاد و تكنولوژی و ماشین جنگی غرب و امریكا در سراسر جهان بستگی فراوان به نفت این منطقه دارد. دنبالهروی صددرصد و تمام عیار انگلیسها از امریكا، تردیدی را باقی نمیگذارد كه انگلیس در ماهیت، شكل، محتوا، انگیزهها، حكومت و همه چیزش بخشی و ایالتی از امریكاست و حكام به ظاهر مستقل این كشور، در تمامی جنایات امریكا به یك سبتسهیمند. عامل اصلی اتحاد سایر دول اروپایی با امریكا علیرغم تضادهای روبناییشان، در حقیقت، وحدت منافع آنها در رابطه با نفتخلیج فارس است. شاید یكی دیگر از اشتباهات صدام كم بها دادن به ارزش ثبات در منطقه انحصاری تولید نفت غرب و امریكا و دلخوش ساختن به بهرهبرداری از تضادهای دولتهایی همچون آلمان و فرانسه و ایتالیا با امریكا در شرایط بعد از تحولات اروپای شرقی و طرح نظریه تشكیل اروپای متحد بود.قاطعیتشورای امنیت در قبال اشغال كویت و مواضع سرسختانه سازمان ملل و مجامع بینالمللی دیگر، و تصویب قطعنامههای سریع و پیاپی و تضمین اجرای كامل آنها، عمق نفوذ امریكا و غرب و تبعیتشوروی از سیاستهای امریكا را آشكار ساخت. شورای امنیتی كه مصوبه آن بهانه مشروعیت جنایتهای سبعانه امریكا در عراق میشود، همان شورایی كه در پی اشغال پهنه وسیعی از خاك ایران تا مدتها سكوت میكند و بعدا به نفع متجاوز وارد میدان میشود و طرف مورد تجاوز را تحت فشار میگذارد، همان شورایی كه تجاوز وحشیانه اسرائیل و آوارگی ملت فلسطین و اشغال قدس را به رسمیت میشناسد و در طی سالیان دراز، تحت فشار ملتها، هر چند گاه قطعنامهای بیروح و بیپشتوانه صادر میكند كه اكثرا با وتوی امریكا و انگلیس مواجه میشود، اینك در رابطه با اشغال كویت ظرف چند ماه دوازده قطعنامه شدیدالحن به نفع امریكا صادر میكند و تمامی ابزارهای اجرایی آن را در اختیار میگذارد.
گرچه هم اكنون جبهه متحدان در صحنه نبرد نظامی پیروز شده و عراق هزیمت را پذیرفته، اما همزمان با آن، واقعیت دیگری نیز به وضوح ثابتشده، و آن آشكار شدن حد تواناییهای واقعی امریكا و غرب است. بعد از جنگ جهانی دوم و در هنگامه جنگ سرد دو بلوك، غربیها با استفاده از امكانات گسترده تبلیغاتی و فرهنگی خود، قدرتی افسانهای نظیر قدرت خدایانی كه با یك اخم دنیا را "كن فیكون" میكنند. در اذهان ملتها و دولتهای دیگر ساخته بودند. جنگ اخیر بسیاری از مسائل را روشن ساخت و ابهت كاذب قدرت افسانهای امریكا را فرو ریختیك كشور جهان سومی كه تازه از جنگ فرسایشی و طولانیاش كمر راست كرده، با جمعیتی كمتر از بیست میلیون، در حالی كه از لحاظ امكانات و تكنولوژی به شدت وابسته به دیگران است و حكومتش پایگاه مردمی قابل اعتنایی نداشته است، منطقه كوچكی را اشغال میكند در مقابل، تقریبا تمامی جناحهای درگیر در جنگ جهانی دوم فاتح و مغلوب، با تمام قوا به میدان میآیند. امریكا با آنهمه كبكبه و دبدبه جنگ ستارگانش پرچمدار جبهه متحدانی میشود كه ۲۸ كشور در آن عضویت دارند. ناوهای جنگی و موشكهای كروز و زیردریاییها و تیپها و لشكرهای زرهی و پیاده نظام و موشهای صحرایی انگلیس، مردان قورباغهای و كلاه سبزها و نیروهای واكنش سریع و زیر دریاییها و هواپیماهای هاریر عمود پرواز و آواكس و ب ۵۲ و انواع فانتومها و میراژهای امریكا و انگلیس و فرانسه و ایتالیا و آلمان و امكانات نظامی پایگاههای امریكایی عربستان و مصر و. . . و پشتوانه اقتصادی نیرومند دلارهای سعودی و كویت و حمایتهای ژاپن وارد عمل میشوند قبلا تمامی راههای تامین مایحتاج ملت مظلومی را مسدود میكنند، كه هیچگونه نقشی و جرمی در وقایع و حوادث جاری ندارد حتی جلو ارسال شیر خشك و دارو و مواد غذایی را میگیرند. راه به جایی نمیبرند و درمانده، تنها راه را خرابی كامل و وحشیانه یك كشور و نابودی همه امكانات اقتصادی و صنعتی و خدماتی آن میبینند. دهها هزار سورتی پرواز انجام میشود، شهرها و روستاهای بیدفاع بر سر ساكنان بیگناهش خراب میشود، حقایق و واقعیتها در بدترین شكل ممكن از چشم جهانیان و مردم خودشان پوشیده میماند، دموكراسی و آزادی بیان و حقوق بشر، منوعیتبمباران مناطق مسكونی و محدودیت استفاده از سلاحهای استراتژیك و صدها واژه فریبندهای كه سالها ملعبه امریكا بوده، فراموش میشوند و سرانجام با دادن تلفات و تحمل خسارات فراوان و با یك دنیا لشكر و تجهیزات مدرن تمامی قدرتهای غربی و خرابی یك كشور و بیخانمانی و آوارگی هزاران هزار زن و مرد بیپناه و بیدفاع، موفق به باز پس گیری منطقه كوچك اشغال شده میشوند و به شیوهای كه گذشت، بر رژیمی پیروز میشوند كه پایگاه واقعی، نه در قلوب ملتخود و نه در میان سایر ملل بیشمار مسلمان جهان دارد و انگیزه جنگیدن در سربازانش به خاطر اشتباهات تلخ گذشته، به كلی از بین رفته است. آیا این پیروزی استیا شكست مفتضحانه و فاحش یك ابرقدرت؟ !
●نقش شوروی و بلوك شرق در جنگ
جنگ نفت و نتیجه آن، آزمونی شكننده برای رهبران كرملین بود، مشكلات سیاسی داخلی شوروی، از همپاشیدگی اتحاد بلوك شرق و پیمان نظامی ورشو، شكستهای پیاپی احزاب كمونیست در پایگاههای حاكمیت دیرینه خود و نیاز شدید طرح گورباچف به حمایتهای سیاسی و مادی غرب، هیچیك نمیتواند منطقا در برابر امتیازاتی كه به ظاهر شوروی به دست آورده است، مواضع به شدت ضعیف این كشور و همپیمانان سابقش را در جنگ خلیج فارس توجیه نماید.
حتی اگر رهبران شوروی درصدد قربانی كردن یكی از عمدهترین پایگاههای اقتدار سنتی خود در ممالك عربی و اخاذی میلیاردها دلار حق سكوت از كویت و عربستان به نفع حل مشكلات داخلی خود و مطمئن ساختن غرب از اصلاحات به اصطلاح دموكراتیك در جامعه سوسیالیستی سابق كشورشان بودند، راههای موثرتر دیگر وجود داشت كه هرگز تجربه نشد. تحلیل علل واقعی مواضع ضعیف و متزلزل روسها در جنگ نفت، احتیاج به گذشت زمان بیشتر و دستیابی به اسناد و توضیحات و افشاگریها مستند از سوی طرفین درگیر دارد. ولی به هر حال، میتوان گفت روسها یكی از بازندگان این حادثه بودند. شوری نه در جبهه متحدان و نه در جبهه عراق، و نه در خط بیطرفی، هیچگاه نقش موثر قابل دفاع و قابل ملاحظهای - حتی از نقطه نظر منافع ملی خود - ایفا نكرد.
امروز غیر قابل اعتمادترین قدرت جهانی از نظر دولتهایی كه به نحوی درگیر در بحران اخیر بوده و یا خود را در معرض بحرانهای مشابه در آینده میبینند، شوروی است. چنانكه منفورترین دولتها از نظر ملل مسلمان، آنهایی هستند كه برای حفظ بقای خود، به دامن خونآلود جنایتكاری چون امریكا پناه میبرند. افت آشكار سیاسی و نظامی روسها در جنگ نفت، كمتر از شكست ابهت قدرت نظامی امریكا و غرب در انظار مسلمانان منطقه و جهان و ملتهایی كه شاهد وقایع جنگ نفتبودند، نیست.
تناقض در مواضع روسها در طول دوران بحران، سكوت آنان در مقابل جنایات متحدان و تایید قطعنامههای شورای امنیت و نقش ضعیف آنان در مذاكرات شورا و طرحهای آن، دیپلماسی شكستخورده شوروی در حل بحران و رد سریع صلح آنان از سوی امریكا، حكایت از توافقهای خطرناك پشت پرده اصلاحطلبان شوروی و هیات حاكمه امریكا در رابطه با مرزبندیهای جدید سیاسی جهان داشته، نشانه از هم پاشیدگی شدید اوضاع داخلی و فروپاشی اقتدار شوروی در پهنه سیاست جهانی است.
به هر حال، جنگ خانمانسوز اتفاق افتاد، شوروی از اهرمهای خود استفاده نكرد، بلكه به تایید جنگ پرداخت و در مقابل جنایتها سكوت كرد. شورای امنیت مشروعیتبخشید، ندای صدها هزار ملیتهای مختلف در سراسر جهان نادیده گرفته شد، سانسور شدید خبری و تبلیغاتی حاكم شد، خانهها ویران گردید و امكاناتی كه با رنجهای فراوان یك ملتبه دست آمده بود، تخریب شد.
ارتشی كه میتوانست در خدمت آرمان اسلامی به نفع آزادی قدس وارد عمل شود با خیانت رهبران بعثی خود و جنایت امریكا و انگلیس، متلاشی شد و سرانجام در نمایش مسخره پیروزی، سربازان امریكایی و غربی، شراب پیروزی را در مقدسترین اراضی زمین، از دستحكام سردمدار اسلام امریكایی آل سعود گرفتند و نوشیدند و بر سختیها و مرارتهای مردم مظلوم عراق و رنجها و عقیدههای ملیتهای اسلامی مستانه خندیدند و پرچم مشترك امریكا و كویت را در سفارت امریكا در این كشور به نشانه پیروزی به اهتزاز در آوردند.
اما تاریخ در همین جا به پایان نمیرسد. رسالتبر دوشان اسلام ناب محمدی و رهروان راه خمینی - سلام الله علیه - در كوران حوادث آبدیده میشوند و اندوختههای گرانبهای خود را با آموختهها و عبرتهای جنگ مرارتبار اخیر، افزوده میكنند و راه حقیقی نجات ملتها را در عمل تجربه میكنند.
حمید انصاری
منبع : مجله حضور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست