دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

تروریست واقعی کیست؟


تروریست واقعی کیست؟
قذافی مسؤول انفجار هواپیمای آمریكایی بر فراز لاكربی است، امّا چون او برنامه‌های هسته‌ای خود را رها كرد و به خانواده‌های قربانیان هواپیمای پان آمریكن غرامت پرداخت، بوش تحریم‌های آمریكا علیه لیبی را لغو نمود. تیتو، بگین، شامیر و نلسون ماندلا كه همه به نوعی متهم به اعمال تروریستی بودند به كاخ سفید دعوت شدند.
با شروع دور دوم انتفاضه و به قدرت رسیدن آریل شاورن، رژیم صهیونیستی پایبندی خود به پیمان اسلو و زمین برای صلح را رها كرد. آریل شارون گفت: من دیگر با یاسر عرفات مذاكره نمی‌كنم، چون او یك تروریست است.
دو تن ا ز نخست‌وزیران رژیم صهیونیستی یعنی رابین و پرز به همراه عرفات برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل شدند، سومین آنها یعنی نتانیاهو، شهر هبرون را در اختیار عرفات گذاشت و چهارمین آنها ایهود باراك ۹۵% از كرانه‌ی غربی رود اردن به پایتختی اورشلیم را به عرفات داد. ولی شارون سیاست سرسختانه‌ای را در پیش گرفت و حتی جورج بوش را وادار كرد كه سیاست‌های او را تأیید كند.
با اینكه در دوران ریاست جمهوری كلینتون، عرفات حتی بیشتر از باب دال به كاخ سفید رفت و آمد می‌كرد، ولی در دوران جورج بوش به آنجا ممنوع‌الورود شد.
نفرت شارون از عرفات ذاتی و واقعی بود. ولی این رویكرد یك زرنگی و مصلحت سیاسی هم بود. به گفته‌ی یكی از تحلیل‌گران، كشورها وقتی دشمنان خود را تروریست می‌نامند، در واقع مشروعیت آنها را زیر سؤال برده و از مذاكره با آنها برای صلح شانه خالی می‌كنند. آنها خود را پشت یك فرمول قدیمی پنهان می‌كنند: ما با تروریست‌ها مذاكره نمی‌كنیم. درست است كه سازمان فتح و سازمان آزادی‌بخش فلسطین (PLO) مرتكب اقدامات تروریستی شده‌اند، ولی شارون در سال ۱۹۵۳ واحدی را به نام واحد ۱۰۱ به كرانه‌ی غربی رود اردن برد و به انتقام كشته‌شدن یك زن یهودی و فرزندانشان به دست چند عرب، ۶۹ فلسطینی را كه اغلب آن‌ها زن و كودك بودند قتل عام كرد و خانه‌های آنها را ویران كرد. شارون، هنگامی كه نظامیان اسراییلی فالانژ‌ها را به ارودگاه‌های صبرا و شتیلا فرستادند و چنان شعله‌ای در آن شب به راه انداختند كه قاتلان بتوانند كارهای خود را به راحتی انجام دهند، فرمانده ارتش بود.
●در مورد آمریكایی‌ها چطور؟ آیا آنها با تروریست‌ها مذاكره می‌كنند؟
در مذاكرات تهران و یالتا، روزولت رئیس جمهور وقت آمریكا، شرق اروپا را در اختیار تروریست قهاری گذاشت كه خود او را عموجو می‌نامید. پرزیدنت هدی ترومن در پوتسدام امتیازاتی را به استالین اعطاء كرد. سه سال بعد از آنكه تانك‌های شوروی انقلاب مجارستان را در هم كوبیدند، آیزنهاور، رئیس جمهور وقت آمریكا، قصاب بوداپست را به كمپ‌دیوید دعوت كرد و در یك تور ۱۰ روزه‌ی دور آمریكا او را همراهی كرد.
در سالی كه ویت كنگ‌ها در حال ارتكاب قتل‌عام بودند، و با فهرستی دردست، خانه به خانه می‌رفتند و در حدود ۳۰۰۰ نفر از ویتنام جنوبی را قتل عام كردند، سفیر آمریكا به همراه معاون خود و نمایندگان ویتنام شمالی در پاریس به مذاكره نشستند. در سال ۱۹۷۲ نیكسون به پكن رفت تا با بزرگترین تروریست قرن یعنی، مائوتسه‌تونگ دست دوستی دهد، در حالی كه دارودسته‌ی چهار نفره‌ی مائو كه شامل همسرش هم می‌شد، در حال اجرای بزرگترین قتل عام چین تحت نام انقلاب فرهنگی كارگری بودند.
بعدها دونالد رامسفلد به نمایندگی از رونالد ریگان به دیدار صدام حسین رفت و آمریكا صدام را در تجاوزش به خاك ایران یاری كرد. در مورد حافظ اسد، رئیس جمهور سابق سوریه نیز گفته می‌شد كه یك تروریست دولتی است، ولی بوش پدر در جنگ اول خلیج‌ فارس با او متحد شد.
قذافی مسؤول انفجار هواپیمای آمریكایی بر فراز لاكربی است، امّا چون او برنامه‌های هسته‌ای خود را رها كرد و به خانواده‌های قربانیان هواپیمای پان آمریكن غرامت پرداخت، بوش تحریم‌های آمریكا علیه لیبی را لغو نمود. تیتو، بگین، شامیر و نلسون ماندلا كه همه به نوعی متهم به اعمال تروریستی بودند به كاخ سفید دعوت شدند.
این نمونه‌ها حاكی از یك نكته است و آن اینكه آمریكا یك ابر قدرت است و منافع آن در خاورمیانه وسیع‌تر از اسراییل است و اگر آمریكا می‌خواهد آن منافع را حفظ كند و نقش تاریخی خود را ایفاء كند، نباید اجازه دهد هیچ كشور دیگری خواسته‌هایش را نقض كرده و نادیده بگیرد. در حالی كه اغلب آمریكایی‌ها مایلند كشورشان در راه حفظ امنیت و بقاء اسراییل تلاش كند ولی آمریكا باید استقلال سیاسی و دیپلماتیك خود از اسراییل را به همه نشان دهد . همان طور كه آیزنهاور، نیكسون و ریگان این كار را كردند. آمریكا به بن گوریون دستور داد از صحرای سینا خارج شود، نیكسون در سال ۱۹۷۳ با استفاده از ترابری هوایی، اسراییل را در جنگ یوم كیپور نجات داد سپس به گولد میر گفت كه اسراییل باید اجازه دهد مصر ارتش سوم خود را مجدداً در كرانه‌ی شرقی مستقر كند. ریگان از تجاوز اسراییل به جنوب لبنان حمایت كرد، سپس طولی نكشید كه دستور توقف داد و چندی بعد به عربستان سعودی F-۱۶ فروخت.
حال بسیار مضحك به نظر می‌رسد كه به فرمان اسراییل با دولت خودگردان فلسطین كه در دست حماس است گفتگویی صورت نگیرد، در حالی كه حماس در انتخاباتی آزاد انتخاب شده و خود جورج بوش درخواست كرده‌بود كه حماس نیز در انتخابات گنجانده شود. و از طرف دیگر سوریه و ایران با آمریكا فاصله گرفته‌اند و خصومت بین آمریكا و این دو كشور تشدید شده است امّا این دو كشور نه طالب جنگ با آمریكا هستند و نه در ده سال گذشته تعرضی به آن كرده‌اند.
اگر ما می‌توانیم با قذافی كه دستش به خون آمریكایی‌ها آلوده است گفتگو كنیم، چرا نتوانیم با بشار اسد و احمدی‌نژاد مذاكره كنیم؟ هیچ كدام از این دو نفر حمله‌ی تروریستی به آمریكا انجام نداده و دستشان به خون آمریكایی‌ها آلوده نیست. پیش از آنكه جورج بوش طرح گسترش دمكراسی خود را آغاز كند، به او هشدار داده شد كه انتخابات آزاد ممكن است فرصت‌های زیادی در اختیار گروه‌های نظامی اسلامی قرار دهد. با مقاومت او، نتایج انتخابات از این قرار بود: در مصر اخوان‌المسلمین ۶۰% كرسی‌های مجلس را به خود اختصاص داد. حزب‌الله كرسی‌های جنوب لبنان را از آن خود كرد. حماس پیروزی درخشانی را در نوار غزه و كرانه‌ی غربی رود اردن به دست آورد. این انتخابات آزادترین و عادلانه‌ترین انتخاباتی بودند كه در آن كشورها برگزار شد. ولی بوش حاضر به گفتگو با برندگان نشد.
حقیقت دردناك آن است كه در خاورمیانه دمكراسی دو حزب عمده را ایجاد می‌كند. یكی از آنها حزب دولتی خواهد بود و دیگری حزبی كه ریشه در باورهای اسلامی دارد. پس آمریكا باید بداند كه زمان درك واقعیت و خارج كردن این كشور از انزوا فرا رسیده است.
نویسنده: پاتریك.جی.بوچانان
منبع: Anti War
منبع:سایت عملیات روانی
منبع : خبرگزاری فارس