جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان
مقدمه
در طول تاریخ بیاعتنایی به حقوق مادی و معنوی زن موجب شد تا جنبشها و حركتهای گوناگونی تحت عنوان دفاع از حقوق زنان شكل بگیرد. هم زمان با جنبشهایی كه با توجه به شان انسانی - مادری زن، خواهان احقاق حقوق طبیعی زن و حرمت انسانی - دینی او بودند، دیدگاههای افراطی دیگری نیز در دورههای مختلف شكل گرفت و تا روی كار آمدن جنبشهای رادیكال فمینیسم پیش رفت. حركتهایی كه در ابتدا برای باز ستاندن حقوق حداقل زنان بود تا مرحلهی نادیده گرفتن طبیعیترین ساختارهای جسمی زن و مرد در قالب تشابه حقوقی زن و مرد تنزل یافت.
نتایج تمام تلاشهای افراد و گروههای طرفدار احقاق حقوق زنان، در نهایتبه صورت كنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان، شامل ۳۰ ماده (۱۶ مادهی اصلی و ۱۴ مادهی اجرایی و نظارتی) در دسامبر سال ۱۹۷۹ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید.
طی ۲۵ سال گذشته ۵ كنفرانس جهانی مخصوص زنان از سوی سازمان ملل برپا شده كه عبارتند از كنفرانس مكزیكوسیتی (۱۹۷۵)، كپنهاك (۱۹۸۰)، نایروبی (۱۹۸۵)، پكن (۱۹۹۴) و نیویورك (۲۰۰۰) . هدف اساسی این كنوانسیونها بررسی و تضمین راهبردها و سیاستهای جهانی مناسب جهت اجرا و تحقق مفاد كنوانسیون رفع تبعیض و ارزیابی میزان پیشرفت كشورها در این راستا بوده است.
تا اوایل قرن بیستم آن چه مورد بحث و گفت و گو قرار میگرفت، به حقوق انسانها و یا حقوق ملتها در برابر دولتها و یا حقوق طبقهی كارگر و زحمت كش در مقابل كارفرما و ارباب مربوط بود. در اوایل قرن بیستم مسالهی حقوق زن در برابر مرد مطرح شد. مفاد كنوانسیون بر محور «ضرورت تساوی زنان و مردان در همهی شؤون» استوار است. این ضرورت بر مبنای نادیده گرفتن تفاوتهای طبیعی و جنسیتی در مقابل قانون گذاری پایه ریزی شده است و ادعا میشود كه تنها از این طریق رفاه، آسایش، امنیت، عدالت و آزادی زنان تامین میشود.
معاهدات بینالمللی اگر به صورت بیطرفانه و صحیح به اجرا درآیند، میتوانند نتایج نسبتا قابل توجهی داشته باشند. اما اجازه بدهید اعلام كنم كه من به عنوان یك انسان به نتایج این گونه قراردادها و كنوانسیونها چندان خوش بین نیستم. دنیایی كه من شاهد آن هستم سرشار از ظلم و تبعیض میان انسانها است; نه فقط زنان بلكه مردان نیز از حقوق متساوی برخوردار نیستند. در دنیایی كه سرمایه و قدرت حكومت میكند، فقط صاحبان قدرت و ثروت، حقوقی تضمین شده دارند و دیگران (مردان و زنان فاقد قدرت و ثروت) از بهرهبری چندانی برخوردار نیستند.
به عقیدهی من در دنیایی كه حق «وتو» بر آن حكومت میكند، فقط صاحبان حق «وتو» دارای حقوقی بیحد و مرز هستند و دیگران تا اندازهای از حقوق انسانی برخوردارند كه منافع گروه اول محدود نشود. شاید این سخن با ادعاهای قرن حاضر سازگار نباشد، اما حقیقت همین است. طبق مفاد اعلامیهی حقوق بشر، كسی حق ندارد، دیگری را به قتل برساند. اما آیا عكسالعمل طرفداران حقوق بشر و مدافعان حق حیات انسان در مقابل كشته شدن افراد وابسته به صاحبان قدرت و ثروت و افرادی از كشورهای فقیر یكسان است؟ گمان نمیكنم معتقد باشید كه كشتارها و ترورهایی كه توسط اسراییل و یا امریكا انجام میشود، با اعمال تروریستیای كه توسط بعضی افراد خشمگین انجام میشود، به یك اندازه محكوم شده باشد. كشورهای غربی میتوانند در مقابل یك قتل، صد و یا هزار نفر را به قتل برسانند و پاسخ گو هم نباشند.
در همین جهانی كه اندیشهی تساوی حقوق زن و مرد را در سر میپروراند، یك كشور قدرتمند غربی میتواند از سرنگونی نظام كشوری كه در جهت منافع او نباشد، سخن بگوید و به كودتا مبادرت ورزد. اما بعضی از ملتها حق ندارند، برای آزادی سرزمین اشغال شدهی خود مبارزه كنند. این گونه مثالها زیاد هستند و شما به راحتی میتوانید مصادیق آن را در اطراف خود مشاهده كنید.
من به عنوان یك انسان هیچ اعتمادی به صداقت و درستی این قانونگذاران ندارم و به عنوان یك زن نیز آنها را دارای صلاحیت كافی برای قانون گذاری نمیشناسم. چرا اگر یك زن بخواهد، نیمه برهنه باشد، بسیاری از قوانین لاییك از او حمایت میكنند. اما اگر بخواهد پوشش اسلامی داشته باشد، عمل او تقبیح میشود و از بعضی از حقوق انسانی خود محروم میشود؟
سازمان ملل به عنوان پشتوانهی اجرایی معاهدات بینالمللی، اجازهی تولید سلاحهای كشتار جمعی را به كشورها نمیدهد و این ممانعت البته صحیح است (هر چند بعضی كشورها از جمله اسراییل استثنا هستند و اگر محكوم نیز بشوند، حق «وتو» از آنها دفاع میكند) . از طرف دیگر، همه میدانیم كه در جریان جنگ عراق علیه ایران، ۵ هزار نفر از مردم بیگناه (غیرنظامی) حلبچه، در اثر بمباران گازهای شیمیایی تولید شده در كارخانههای اروپایی (توسط صدام حسین) در كمتر از چند ساعت كشته شدند. اما تا كنون نه كسی خونخواه این بیگناهان بوده است و نه كسی صاحبان اروپایی این كارخانهها را محكوم كرده است، در حالی كه سازمانهایی در غرب نه فقط مدعی دفاع از حقوق بشر بلكه مدعی دفاع از حقوق حیوانات نیز هستند.
اینها از دلایلی است كه سبب عدم اعتماد من و دیگران به این كنوانسیونها و اغراض بانیان آن میشود. علاوه بر آن، نهضتهای حامی زنان در هر عصری تابع ایدئولوژی حاكم بر آن عصر بودهاند و در این زمینه در اصول ثابت و معینی ریشه ندارند، به همین دلیل هم از ارایهی نظریات صحیح و جامع در بارهی حقوق انسانها و زنان عاجز هستند. البته من قصد ندارم بعضی از نتایج مثبت این نهضتها را نادیده بگیرم و یا ظلمی را كه در طول تاریخ بر زنان رفته است، انكار كنم. زنان همواره مورد ستم مضاعف بودهاند; هم به عنوان یك انسان و هم به عنوان یك زن از حقوق خود محروم بودهاند. بنابراین، لزوم پیگیری مسالهی رفع تبعیض بین انسانها و بین زن و مرد امری ضروری است.
اما آن چه مهم است چگونگی رفع تبعیض است. البته پیش از آن باید روشن شود كه چه كسی میتواند بایدها و نبایدها را تعیین كند؟ چه كسی میتواند بگوید حق زن چیست و اساسا حق چیست؟ و چه كسی میتواند بگوید بهترین راه برای تامین این منظور چیست؟ مسلما اگر انسانها بدون درك صحیح از مسایل طبیعی و فطری به وضع قوانین بپردازند، به ناچار باید به آزمون و خطا روی بیاورند و رسیدن به نتایج مطلوب نیز قطعی نیست. در این میان ممكن است صورتهای ظاهری تبعیض از میان برود، اما سعادت واقعی انسان فراهم نگردد.
به عقیدهی من جوامع اسلامی كه قرآن راهنمای عمل آنهاست، مجبور نیستند راهها و تجارب جوامع لاییك را تجربه كنند.
در جوامع غربی انسان هم خود را فراموش كرده است، هم خدای خود را. در دنیای غرب تمام توجه انسان به دنیای حسی مادی معطوف شده است و از درون بینی و توجه به باطن و خیر خود غافل شده است و هدفی جز چشیدن لذات مادی برای خود متصور نیست. مجموعهی تفكرات غرب قادر به ساختن هر چیز عالی است، مگر ساختن انسان عالی.
اما من یك زن مسلمانم. روزی ۵ بار نماز میخوانم و به عبودیتخود در مقابل خداوند اقرار میكنم. این عبودیت و سجده در مقابل خداوند به معنی این است كه خدا را حاكم بر خود میدانم و مطیع او هستم. در این عبودیت مطالب ناگفتهی بسیاری هست. من اقرار میكنم كه خود را محدود به این جهان نمیدانم و معتقدم كه زندگی من با مرگ من پایان نمیگیرد. همان طور كه در رحم بودم و از امروز خود خبر نداشتم، از آیندهی خود و چگونگی زندگی در آن جهان نیز خبر ندارم. حال آن كه خداوند همهی نیازهای انسان را میداند و هنگامی كه جنینی ناتوان است، غذایش را فراهم میكند و غذای روزهای ابتدای تولد را قبل از تولد آماده میسازد. این كار سرافرازانه حتی از مادر نیز ساخته نیست. پس من نتیجه میگیرم كه او به من آگاهتر است و نسبتبه من مهربانتر است و نیازهای مرا بهتر از من میداند. بنابر این حتما به من اجازه میدهید; قوانینی را كه او برایم وضع میكند بر قوانین ساختهی انسانها مقدم بدارم.جایگاه زن و مرد در تعالیم اسلامی
من در این مبحث در مورد مفاد كنوانسیون و نگرش آن به زن و مرد سخن نمیگویم، زیرا بسیار از آن سخن رفته است. نگرش كنوانسیون به زن و مرد تقریبا برای همگان روشن است. مفاد كنوانسیون بر اساس تساوی كامل زن و مرد، بدون توجه به تفاوتهای طبیعی، فطری و جنسی پایهریزی شده است. در اینجا سعی میكنم در مورد نگرش اسلام به زن و مرد سخن بگویم.
قرآن، حقیقت انسان را روح او دانسته و بدن را ابزار میداند. بدن را به خاك نسبت میدهد و روح را كه اصل استبه خداوند اسناد میدهد.
«قل الروح من امر ربی» (۱) از نظر اسلام روح مجرد است و مذكر و مؤنث ندارد. در دین نیز سخن از تزكیهی روح است. اسلام از حیث كمالات انسان را به دو جنس تقسیم نكرده است، در حالی كه در تفكرات الحادی حقیقت انسان همین بدن اوست و بدن نیز به دو شكل مؤنث و مذكر تقسیم شده است.
موافقان و مخالفان اسلام همه اعتراف میكنند كه قرآن كریم در زمانی كه زن نه در شرق و نه در غرب هیچ گونه ارزش و حقی نداشت و هم چون بردگان محسوب میشد، به احیای حقوق زن پرداخت و گامهای بلندی در این راه برداشت. اروپای لیبرال تا سال ۱۸۵۹ مالكیت زن را مطلقا حتی بر اموال خویش نمیپذیرفت و در دموكراتترین اندیشهها نیز تا اواخر قرن هجدهم، زنان از داشتن حق رای محروم بودند.
اما قرآن كریم در راستای احیای منزلت زن به عنوان انسان و شریك مرد در انسانیت و حقوق انسانی، زن بودن زن و مرد بودن مرد را به فراموشی نسپرده است; به عبارت دیگر، قرآن به زن و مرد همان گونه مینگرد كه در طبیعت هستند. از این رو میان فرمانهای قرآن و فرمانهای طبیعت هماهنگی كامل وجود دارد و این دو كتاب بزرگ الهی (كتاب تشریعی قرآن و كتاب تكوینی طبیعت) با یك دیگر هماهنگ هستند. قرآن برخلاف بعضی نظریات تحقیرآمیزی كه در گذشته وجود داشته (و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی به جا گذاشته است و زن را عنصر گناه و شیطان كوچك میپندارد)، با كمال صراحت در آیات متعددی میفرماید كه زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر مردان آفریده است. (۲)
در اسلام، در حركت انسان به سوی خدا «سیر فی الخلق الی الحق» هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. تفاوتها فقط در حركت از خدا به سوی خلق (سیر من الحق الی الخلق) است كه آن هم ملاك افتخار و برتری مرد بر زن نیست. خداوند به هر كسی نه به میزان سرمایهی او، بلكه به میزان تلاش او پاداش میدهد.
اسلام برخلاف بعضی آیینها كه رابطهی جنسی را عملی پلید میدانند، ازدواج را امری مقدس برمیشمارد و دوست داشتن زن را جزو اخلاق انبیا میداند.
اسلام زن را مقدمهی وجود مرد نمیداند، بلكه با صراحت كامل میگوید كه همه چیز برای كمال انسان خلق شده است. اسلام میگوید: زن و مرد برای یك دیگر آفریده شدهاند; «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» . (۳)
شاید یكی از دلایل گرایش زنان غربی به اسلام همان انطباق احكام اسلام با روح و فطرت انسانی بشر باشد. نیویورك تایمز درمقالهای مینویسد: «اسلام تغییرات پویا را تشویق میكند و مبارزه در اسلام به نفع حقوق زن یك جریان قوی است. اگر زنان ثابت كنند كه خداوند طرفدار آنها استحتی ضد زنترین مردها چنانچه با خدا باشند، در مقابل زنان زانو خواهند زد و این چیزی است كه زنان در اسلام به دست میآورند» .
از نظر قرآن نقش انسان، چه زن و چه مرد، در هستی بهرهبرداری برای رفاه نیست، بلكه نقش او خلیفهی خدا بودن و بهرهبرداری از هستی به خاطر رشد است. اگر هدف انسان در هستی، خوردن و خوابیدن و خوش بودن بود نیازی به عقل نبود كه عقل در این مسیر حتی مزاحم نیز هست و زنبورهای عسل كه نه با عقل، بلكه با غریزه كار میكنند، از انسان خوشبختتر بودند.
وجود انسان از موارد ذكر شده بالاتر است. انسان میتواند بالاتر از عدالت، یعنی ایثار و بالاتر از رفاه، یعنی تكامل و بالاتر از تكامل، یعنی رشد و فلاح را به دست آورد. انسان حتی میتواند از آزادی هم بالاتر برود و به مقام عبودیت در مقابل حق برسد. این است آرمان نهایی اسلام و قرآن.
پیآمدهای نامطلوب اجرای مفاد كنوانسیون در غرب
مفاد كنوانسیون بر محور ضرورت تساوی و برابری زنان و مردان در همهی شؤون استوار است. این ضرورت بر مبنای نادیده گرفتن تفاوتهای طبیعی و جنسیتی در مقام قانونگذاری پایه ریزی شده است. شكی نیست كه امریكا و كشورهای اروپایی در عمل به مفاد كنوانسیون، به خصوص در مواردی نظیر رفع محدودیتهای مربوط به مسایل جنسی قدمهای مؤثری برداشتهاند. روابط آزاد جنسی در اكثر كشورهای غربی مورد استقبال قرار گرفت، اما روابط آزاد زن و مرد در مدارس، دانشگاهها و اماكن عمومی به اقتضای غرایز جنسی، تمایلات و روابط جنسی را به دنبال داشت. نظریات روانكاوی بر این حقیقت تاكید میكند كه در اجتماعاتی كه در روابط جنسی آزاد است، بسیاری از احتیاجات روانی شكل تمایلات جنسی پیدا میكند و به صورت عطش جنسی درمیآید. آمار و مطالعات متعدد اجتماعی در كشورهای اروپایی و صنعتی ضمن تایید نظر فوق نشان میدهد كه روابط آزاد و برابر در اغلب موارد به روابط نامشروع جنسی منتهی شده است. نشریهی امریكایی «ریدرز دایجست» در سپتامبر ۱۹۹۶ در این باره نوشت:
«هر ساله ۳۵۰ هزار دختر نوجوان امریكایی در سنین ۱۵- ۱۹ سالگی، یعنی در دورهی دبیرستان، به سبب ارتباطهای نامشروع جنسی آبستن شده و فرزندان غیرقانونی خود را به دنیا میآورند.
شكی نیست كه آمار كلی كه شامل افراد سنین مختلف و افرادی كه از حاملگی جلوگیری میكنند و كسانی كه جنین خود را سقط میكنند میشود، بسیار افزونتر از این است. طبق یك بررسی، آمار نوزادان نامشروع در سوئد از ۱۷ درصد در سال ۱۹۷۰ به ۵۱ درصد در سال ۱۹۸۸ افزایش یافته است. به طور كلی میتوان نتایج روابط آزاد جنسی را به صورت زیر نشان داد:
روابط آزاد زن و مرد; روابط نامشروع جنسی; خانوادههای نامشروع پیش از ازدواج (كنكو بیناژها) ; حاملگی ناخواسته و سقط جنین; اولاد نامشروع و عقدهای; خانوادههای تك سرپرست; فرزندان پرورشگاهی; روسپی گری; بیماریهای مقاربتی.
قابل توجه این كه بانیان كنوانسیون و نویسندگان اعلامیهی پكن كه خود زمینهی روابط آزاد جنسی را فراهم كرده و به طور مكرر مخالفتخود را با ممنوعیتسقط جنین ابراز میدارند، در موارد متعدد از جمله در مادهی ۹۷ و ۱۰۶ اعلامیهی پكن، سقط جنین را تهدیدی بزرگ برای جان شمار عظیمی از زنان دانسته و آن را نشانهی مسالهای خطرناك در بهداشت عمومی معرفی میكنند.
«موناشارن» امریكایی میگوید: «آزادی زنان برای ما افزایش درآمد، سیگار ویژهی زنان، حق انتخاب برای تنها زیستن و تشكیل خانوادهی یك نفره، ایجاد مراكز بحران تجاوز، اعتبارات فردی، عشق آزاد و زنان متخصص بیماریهای زنان را به ارمغان آورد، لیكن در ازای آن، چیزی را به غارت برد كه خوشبختی بسیاری از زنان در گروی آن میباشد و آن وجود همسر و خانواده است» . (۴)
بررسیهای اجمالی مغایرتهای كنوانسیون رفع تبعیض با احكام اسلام
اصل كلی حاكم بر كنوانسیون رفع تبعیض از زنان طبق تعریف مادهی ۱ آن تساوی و تشابه كامل زن و مرد از جمیع جهات است. این اصل غیرقابل خدشه بوده و هرگونه تمایز، استثنا و محدودیتبراساس جنسیت، تبعیض محسوب میشود و باید از بین برود.
بدون شك از نظر دین مبین اسلام، زن و مرد از نظر روح و جوهر انسانی یكسان هستند و تفاوتی بین آنها وجود ندارد. زن و مرد در خانواده و اجتماع و در رابطه با یك دیگر به عنوان مكمل یك دیگر دارای نقشهای متفاوت هستند و با توجه به تفاوت نقشها، تفاوتهایی در حقوق آنها وجود دارد. البته در اسلام این تفاوتها دلیل برتری زن یا مرد نیست، بلكه بر اساس نقش و نیاز هر كدام بوده است تا در نهایتبتوانند به سوی هدف غایی انسان كه همان رشد و فلاح میباشد، حركت كنند. بنابراین، مبنای وضع قوانین در اسلام توجه به حقوق فطری و انسانی فرد میباشد و عدم تشابه حقوق به معنای بیعدالتی نیست، بلكه بر مبنای عدالت است.
بررسی اجمالی مفاد كنوانسیون نشان میدهد كه این مواد با بعضی از اصول مسلم اسلام مانند حجاب كه به زن اجازه میدهد، بر مبنای فكر و توانایی خود در اجتماع حاضر شود، نه بر مبنای سكس و زیباییهای جسمی، تقدس و مبنایی بودن اصل خانواده، تاكید بر نقش مادری و همسری زن در كنار نقشهای دیگر و البته قبل از آن، لزوم حمایت مرد و زن از ساختار خانواده و حمایت مرد از زن و فرزندان از جمیع جهات، مقدس شمردن امر ازدواج و حرمت روابط نامشروع و حرمت روابط مردان و زنان با همجنس خود، در تضاد كامل است.
به طور كلی طبق بررسیهای محققان اسلامی بین احكام اسلامی و مفاد كنوانسیون در موارد زیر مغایرت وجود دارد:
۱. حجاب ۲. ازدواج ۳. اجازهی پدر در ازدواج ۴. ازدواج با غیر مسلمان ۵. ازدواج موقت ۶. تعدد ازدواج ۷. طلاق ۸. فسخ نكاح ۹. عده ۱۰. نشوز ۱۱. انواع تابعیت ۱۲. سن بلوغ ۱۳. اختلاط زن و مرد در جامعه ۱۴. رضاع ۱۵. ارث ۱۶. دیه ۱۷. مجازات زنا ۱۸. قصاص ۱۹. قتل و جنایت توسط والدین ۲۰. ولایت مرد بر همسر و فرزند ۲۱. ورزش در میادین بینالمللی ۲۲. ولایت و امامت ۲۳. قضاوت ۲۴. جهاد ۲۵. امامت جماعت ۲۶. نفقه و مهریه ۲۷. تمكین ۲۸. الگوی پذیرفته شدهی خانواده ۲۹. حرمت ازدواج با محارم و... .
البته بررسی دقیق اصول و فروع احكام میتواند تعداد موارد متفاوت را تغییر دهد. در یك بررسی كه توسط محققان مسلمان به عمل آمده چنین نتیجه گرفته شده كه مواد زیر:
مادهی ۱، مادهی ۲ (بندهای ۲، ۳، ۴، ۵ و ۷)، مادهی ۳، مادهی ۴ (بند ۱)، مادهی ۵ (بند ۱)، مادهی ۷ (بند ۲)، مادهی ۹، مادهی ۱۰ (بند ۳ و ۴)، مادهی ۱۱ (بند ۲)، مادهی ۱۳، مادهی ۱۴ (بند ۲ و ۵)، مادهی ۱۵ (بند ۲ و ۳) و مادهی ۱۶ (بند ۱، ۲، ۳، ۴، ۵ و ۷) با بیش از ۱۱۴ مورد از قوانین و احكام اسلامی و قوانین جمهوری اسلامی ایران مغایرت دارند و البته بعضی از این احكام مانند ارث، شهادت، حجاب، دیه، قصاص، طلاق و ولایت مرد بر خانواده از ضروریات، قرآنی است.
لازم به ذكر است كه دول اسلامی عمدتا نسبتبه مواد ۲ ، ۵ ، ۱۵ ، ۱۶ و ۲۹ بیش از مواد دیگر اعلام تحفظ كردهاند.
بدیهی است كه بررسی دقیق مغایرتهای مفاد كنوانسیون با احكام اسلامی در این مقاله نمیگنجد.
پینوشتها:
۱. اسراء / ۸۵.
۲. نساء / ۱.
۳. بقره / ۱۷۸.
۴. كتاب نقد، ش ۱۷، به نقل از دكتر مرضیه صدیقی، نگاهی به روند جهانی جنبش زنان و موقعیت زن در جمهوری اسلامی ایران.
كبری حكیمزاده ابیانه
در طول تاریخ بیاعتنایی به حقوق مادی و معنوی زن موجب شد تا جنبشها و حركتهای گوناگونی تحت عنوان دفاع از حقوق زنان شكل بگیرد. هم زمان با جنبشهایی كه با توجه به شان انسانی - مادری زن، خواهان احقاق حقوق طبیعی زن و حرمت انسانی - دینی او بودند، دیدگاههای افراطی دیگری نیز در دورههای مختلف شكل گرفت و تا روی كار آمدن جنبشهای رادیكال فمینیسم پیش رفت. حركتهایی كه در ابتدا برای باز ستاندن حقوق حداقل زنان بود تا مرحلهی نادیده گرفتن طبیعیترین ساختارهای جسمی زن و مرد در قالب تشابه حقوقی زن و مرد تنزل یافت.
نتایج تمام تلاشهای افراد و گروههای طرفدار احقاق حقوق زنان، در نهایتبه صورت كنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان، شامل ۳۰ ماده (۱۶ مادهی اصلی و ۱۴ مادهی اجرایی و نظارتی) در دسامبر سال ۱۹۷۹ به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید.
طی ۲۵ سال گذشته ۵ كنفرانس جهانی مخصوص زنان از سوی سازمان ملل برپا شده كه عبارتند از كنفرانس مكزیكوسیتی (۱۹۷۵)، كپنهاك (۱۹۸۰)، نایروبی (۱۹۸۵)، پكن (۱۹۹۴) و نیویورك (۲۰۰۰) . هدف اساسی این كنوانسیونها بررسی و تضمین راهبردها و سیاستهای جهانی مناسب جهت اجرا و تحقق مفاد كنوانسیون رفع تبعیض و ارزیابی میزان پیشرفت كشورها در این راستا بوده است.
تا اوایل قرن بیستم آن چه مورد بحث و گفت و گو قرار میگرفت، به حقوق انسانها و یا حقوق ملتها در برابر دولتها و یا حقوق طبقهی كارگر و زحمت كش در مقابل كارفرما و ارباب مربوط بود. در اوایل قرن بیستم مسالهی حقوق زن در برابر مرد مطرح شد. مفاد كنوانسیون بر محور «ضرورت تساوی زنان و مردان در همهی شؤون» استوار است. این ضرورت بر مبنای نادیده گرفتن تفاوتهای طبیعی و جنسیتی در مقابل قانون گذاری پایه ریزی شده است و ادعا میشود كه تنها از این طریق رفاه، آسایش، امنیت، عدالت و آزادی زنان تامین میشود.
معاهدات بینالمللی اگر به صورت بیطرفانه و صحیح به اجرا درآیند، میتوانند نتایج نسبتا قابل توجهی داشته باشند. اما اجازه بدهید اعلام كنم كه من به عنوان یك انسان به نتایج این گونه قراردادها و كنوانسیونها چندان خوش بین نیستم. دنیایی كه من شاهد آن هستم سرشار از ظلم و تبعیض میان انسانها است; نه فقط زنان بلكه مردان نیز از حقوق متساوی برخوردار نیستند. در دنیایی كه سرمایه و قدرت حكومت میكند، فقط صاحبان قدرت و ثروت، حقوقی تضمین شده دارند و دیگران (مردان و زنان فاقد قدرت و ثروت) از بهرهبری چندانی برخوردار نیستند.
به عقیدهی من در دنیایی كه حق «وتو» بر آن حكومت میكند، فقط صاحبان حق «وتو» دارای حقوقی بیحد و مرز هستند و دیگران تا اندازهای از حقوق انسانی برخوردارند كه منافع گروه اول محدود نشود. شاید این سخن با ادعاهای قرن حاضر سازگار نباشد، اما حقیقت همین است. طبق مفاد اعلامیهی حقوق بشر، كسی حق ندارد، دیگری را به قتل برساند. اما آیا عكسالعمل طرفداران حقوق بشر و مدافعان حق حیات انسان در مقابل كشته شدن افراد وابسته به صاحبان قدرت و ثروت و افرادی از كشورهای فقیر یكسان است؟ گمان نمیكنم معتقد باشید كه كشتارها و ترورهایی كه توسط اسراییل و یا امریكا انجام میشود، با اعمال تروریستیای كه توسط بعضی افراد خشمگین انجام میشود، به یك اندازه محكوم شده باشد. كشورهای غربی میتوانند در مقابل یك قتل، صد و یا هزار نفر را به قتل برسانند و پاسخ گو هم نباشند.
در همین جهانی كه اندیشهی تساوی حقوق زن و مرد را در سر میپروراند، یك كشور قدرتمند غربی میتواند از سرنگونی نظام كشوری كه در جهت منافع او نباشد، سخن بگوید و به كودتا مبادرت ورزد. اما بعضی از ملتها حق ندارند، برای آزادی سرزمین اشغال شدهی خود مبارزه كنند. این گونه مثالها زیاد هستند و شما به راحتی میتوانید مصادیق آن را در اطراف خود مشاهده كنید.
من به عنوان یك انسان هیچ اعتمادی به صداقت و درستی این قانونگذاران ندارم و به عنوان یك زن نیز آنها را دارای صلاحیت كافی برای قانون گذاری نمیشناسم. چرا اگر یك زن بخواهد، نیمه برهنه باشد، بسیاری از قوانین لاییك از او حمایت میكنند. اما اگر بخواهد پوشش اسلامی داشته باشد، عمل او تقبیح میشود و از بعضی از حقوق انسانی خود محروم میشود؟
سازمان ملل به عنوان پشتوانهی اجرایی معاهدات بینالمللی، اجازهی تولید سلاحهای كشتار جمعی را به كشورها نمیدهد و این ممانعت البته صحیح است (هر چند بعضی كشورها از جمله اسراییل استثنا هستند و اگر محكوم نیز بشوند، حق «وتو» از آنها دفاع میكند) . از طرف دیگر، همه میدانیم كه در جریان جنگ عراق علیه ایران، ۵ هزار نفر از مردم بیگناه (غیرنظامی) حلبچه، در اثر بمباران گازهای شیمیایی تولید شده در كارخانههای اروپایی (توسط صدام حسین) در كمتر از چند ساعت كشته شدند. اما تا كنون نه كسی خونخواه این بیگناهان بوده است و نه كسی صاحبان اروپایی این كارخانهها را محكوم كرده است، در حالی كه سازمانهایی در غرب نه فقط مدعی دفاع از حقوق بشر بلكه مدعی دفاع از حقوق حیوانات نیز هستند.
اینها از دلایلی است كه سبب عدم اعتماد من و دیگران به این كنوانسیونها و اغراض بانیان آن میشود. علاوه بر آن، نهضتهای حامی زنان در هر عصری تابع ایدئولوژی حاكم بر آن عصر بودهاند و در این زمینه در اصول ثابت و معینی ریشه ندارند، به همین دلیل هم از ارایهی نظریات صحیح و جامع در بارهی حقوق انسانها و زنان عاجز هستند. البته من قصد ندارم بعضی از نتایج مثبت این نهضتها را نادیده بگیرم و یا ظلمی را كه در طول تاریخ بر زنان رفته است، انكار كنم. زنان همواره مورد ستم مضاعف بودهاند; هم به عنوان یك انسان و هم به عنوان یك زن از حقوق خود محروم بودهاند. بنابراین، لزوم پیگیری مسالهی رفع تبعیض بین انسانها و بین زن و مرد امری ضروری است.
اما آن چه مهم است چگونگی رفع تبعیض است. البته پیش از آن باید روشن شود كه چه كسی میتواند بایدها و نبایدها را تعیین كند؟ چه كسی میتواند بگوید حق زن چیست و اساسا حق چیست؟ و چه كسی میتواند بگوید بهترین راه برای تامین این منظور چیست؟ مسلما اگر انسانها بدون درك صحیح از مسایل طبیعی و فطری به وضع قوانین بپردازند، به ناچار باید به آزمون و خطا روی بیاورند و رسیدن به نتایج مطلوب نیز قطعی نیست. در این میان ممكن است صورتهای ظاهری تبعیض از میان برود، اما سعادت واقعی انسان فراهم نگردد.
به عقیدهی من جوامع اسلامی كه قرآن راهنمای عمل آنهاست، مجبور نیستند راهها و تجارب جوامع لاییك را تجربه كنند.
در جوامع غربی انسان هم خود را فراموش كرده است، هم خدای خود را. در دنیای غرب تمام توجه انسان به دنیای حسی مادی معطوف شده است و از درون بینی و توجه به باطن و خیر خود غافل شده است و هدفی جز چشیدن لذات مادی برای خود متصور نیست. مجموعهی تفكرات غرب قادر به ساختن هر چیز عالی است، مگر ساختن انسان عالی.
اما من یك زن مسلمانم. روزی ۵ بار نماز میخوانم و به عبودیتخود در مقابل خداوند اقرار میكنم. این عبودیت و سجده در مقابل خداوند به معنی این است كه خدا را حاكم بر خود میدانم و مطیع او هستم. در این عبودیت مطالب ناگفتهی بسیاری هست. من اقرار میكنم كه خود را محدود به این جهان نمیدانم و معتقدم كه زندگی من با مرگ من پایان نمیگیرد. همان طور كه در رحم بودم و از امروز خود خبر نداشتم، از آیندهی خود و چگونگی زندگی در آن جهان نیز خبر ندارم. حال آن كه خداوند همهی نیازهای انسان را میداند و هنگامی كه جنینی ناتوان است، غذایش را فراهم میكند و غذای روزهای ابتدای تولد را قبل از تولد آماده میسازد. این كار سرافرازانه حتی از مادر نیز ساخته نیست. پس من نتیجه میگیرم كه او به من آگاهتر است و نسبتبه من مهربانتر است و نیازهای مرا بهتر از من میداند. بنابر این حتما به من اجازه میدهید; قوانینی را كه او برایم وضع میكند بر قوانین ساختهی انسانها مقدم بدارم.جایگاه زن و مرد در تعالیم اسلامی
من در این مبحث در مورد مفاد كنوانسیون و نگرش آن به زن و مرد سخن نمیگویم، زیرا بسیار از آن سخن رفته است. نگرش كنوانسیون به زن و مرد تقریبا برای همگان روشن است. مفاد كنوانسیون بر اساس تساوی كامل زن و مرد، بدون توجه به تفاوتهای طبیعی، فطری و جنسی پایهریزی شده است. در اینجا سعی میكنم در مورد نگرش اسلام به زن و مرد سخن بگویم.
قرآن، حقیقت انسان را روح او دانسته و بدن را ابزار میداند. بدن را به خاك نسبت میدهد و روح را كه اصل استبه خداوند اسناد میدهد.
«قل الروح من امر ربی» (۱) از نظر اسلام روح مجرد است و مذكر و مؤنث ندارد. در دین نیز سخن از تزكیهی روح است. اسلام از حیث كمالات انسان را به دو جنس تقسیم نكرده است، در حالی كه در تفكرات الحادی حقیقت انسان همین بدن اوست و بدن نیز به دو شكل مؤنث و مذكر تقسیم شده است.
موافقان و مخالفان اسلام همه اعتراف میكنند كه قرآن كریم در زمانی كه زن نه در شرق و نه در غرب هیچ گونه ارزش و حقی نداشت و هم چون بردگان محسوب میشد، به احیای حقوق زن پرداخت و گامهای بلندی در این راه برداشت. اروپای لیبرال تا سال ۱۸۵۹ مالكیت زن را مطلقا حتی بر اموال خویش نمیپذیرفت و در دموكراتترین اندیشهها نیز تا اواخر قرن هجدهم، زنان از داشتن حق رای محروم بودند.
اما قرآن كریم در راستای احیای منزلت زن به عنوان انسان و شریك مرد در انسانیت و حقوق انسانی، زن بودن زن و مرد بودن مرد را به فراموشی نسپرده است; به عبارت دیگر، قرآن به زن و مرد همان گونه مینگرد كه در طبیعت هستند. از این رو میان فرمانهای قرآن و فرمانهای طبیعت هماهنگی كامل وجود دارد و این دو كتاب بزرگ الهی (كتاب تشریعی قرآن و كتاب تكوینی طبیعت) با یك دیگر هماهنگ هستند. قرآن برخلاف بعضی نظریات تحقیرآمیزی كه در گذشته وجود داشته (و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی به جا گذاشته است و زن را عنصر گناه و شیطان كوچك میپندارد)، با كمال صراحت در آیات متعددی میفرماید كه زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر مردان آفریده است. (۲)
در اسلام، در حركت انسان به سوی خدا «سیر فی الخلق الی الحق» هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. تفاوتها فقط در حركت از خدا به سوی خلق (سیر من الحق الی الخلق) است كه آن هم ملاك افتخار و برتری مرد بر زن نیست. خداوند به هر كسی نه به میزان سرمایهی او، بلكه به میزان تلاش او پاداش میدهد.
اسلام برخلاف بعضی آیینها كه رابطهی جنسی را عملی پلید میدانند، ازدواج را امری مقدس برمیشمارد و دوست داشتن زن را جزو اخلاق انبیا میداند.
اسلام زن را مقدمهی وجود مرد نمیداند، بلكه با صراحت كامل میگوید كه همه چیز برای كمال انسان خلق شده است. اسلام میگوید: زن و مرد برای یك دیگر آفریده شدهاند; «هن لباس لكم و انتم لباس لهن» . (۳)
شاید یكی از دلایل گرایش زنان غربی به اسلام همان انطباق احكام اسلام با روح و فطرت انسانی بشر باشد. نیویورك تایمز درمقالهای مینویسد: «اسلام تغییرات پویا را تشویق میكند و مبارزه در اسلام به نفع حقوق زن یك جریان قوی است. اگر زنان ثابت كنند كه خداوند طرفدار آنها استحتی ضد زنترین مردها چنانچه با خدا باشند، در مقابل زنان زانو خواهند زد و این چیزی است كه زنان در اسلام به دست میآورند» .
از نظر قرآن نقش انسان، چه زن و چه مرد، در هستی بهرهبرداری برای رفاه نیست، بلكه نقش او خلیفهی خدا بودن و بهرهبرداری از هستی به خاطر رشد است. اگر هدف انسان در هستی، خوردن و خوابیدن و خوش بودن بود نیازی به عقل نبود كه عقل در این مسیر حتی مزاحم نیز هست و زنبورهای عسل كه نه با عقل، بلكه با غریزه كار میكنند، از انسان خوشبختتر بودند.
وجود انسان از موارد ذكر شده بالاتر است. انسان میتواند بالاتر از عدالت، یعنی ایثار و بالاتر از رفاه، یعنی تكامل و بالاتر از تكامل، یعنی رشد و فلاح را به دست آورد. انسان حتی میتواند از آزادی هم بالاتر برود و به مقام عبودیت در مقابل حق برسد. این است آرمان نهایی اسلام و قرآن.
پیآمدهای نامطلوب اجرای مفاد كنوانسیون در غرب
مفاد كنوانسیون بر محور ضرورت تساوی و برابری زنان و مردان در همهی شؤون استوار است. این ضرورت بر مبنای نادیده گرفتن تفاوتهای طبیعی و جنسیتی در مقام قانونگذاری پایه ریزی شده است. شكی نیست كه امریكا و كشورهای اروپایی در عمل به مفاد كنوانسیون، به خصوص در مواردی نظیر رفع محدودیتهای مربوط به مسایل جنسی قدمهای مؤثری برداشتهاند. روابط آزاد جنسی در اكثر كشورهای غربی مورد استقبال قرار گرفت، اما روابط آزاد زن و مرد در مدارس، دانشگاهها و اماكن عمومی به اقتضای غرایز جنسی، تمایلات و روابط جنسی را به دنبال داشت. نظریات روانكاوی بر این حقیقت تاكید میكند كه در اجتماعاتی كه در روابط جنسی آزاد است، بسیاری از احتیاجات روانی شكل تمایلات جنسی پیدا میكند و به صورت عطش جنسی درمیآید. آمار و مطالعات متعدد اجتماعی در كشورهای اروپایی و صنعتی ضمن تایید نظر فوق نشان میدهد كه روابط آزاد و برابر در اغلب موارد به روابط نامشروع جنسی منتهی شده است. نشریهی امریكایی «ریدرز دایجست» در سپتامبر ۱۹۹۶ در این باره نوشت:
«هر ساله ۳۵۰ هزار دختر نوجوان امریكایی در سنین ۱۵- ۱۹ سالگی، یعنی در دورهی دبیرستان، به سبب ارتباطهای نامشروع جنسی آبستن شده و فرزندان غیرقانونی خود را به دنیا میآورند.
شكی نیست كه آمار كلی كه شامل افراد سنین مختلف و افرادی كه از حاملگی جلوگیری میكنند و كسانی كه جنین خود را سقط میكنند میشود، بسیار افزونتر از این است. طبق یك بررسی، آمار نوزادان نامشروع در سوئد از ۱۷ درصد در سال ۱۹۷۰ به ۵۱ درصد در سال ۱۹۸۸ افزایش یافته است. به طور كلی میتوان نتایج روابط آزاد جنسی را به صورت زیر نشان داد:
روابط آزاد زن و مرد; روابط نامشروع جنسی; خانوادههای نامشروع پیش از ازدواج (كنكو بیناژها) ; حاملگی ناخواسته و سقط جنین; اولاد نامشروع و عقدهای; خانوادههای تك سرپرست; فرزندان پرورشگاهی; روسپی گری; بیماریهای مقاربتی.
قابل توجه این كه بانیان كنوانسیون و نویسندگان اعلامیهی پكن كه خود زمینهی روابط آزاد جنسی را فراهم كرده و به طور مكرر مخالفتخود را با ممنوعیتسقط جنین ابراز میدارند، در موارد متعدد از جمله در مادهی ۹۷ و ۱۰۶ اعلامیهی پكن، سقط جنین را تهدیدی بزرگ برای جان شمار عظیمی از زنان دانسته و آن را نشانهی مسالهای خطرناك در بهداشت عمومی معرفی میكنند.
«موناشارن» امریكایی میگوید: «آزادی زنان برای ما افزایش درآمد، سیگار ویژهی زنان، حق انتخاب برای تنها زیستن و تشكیل خانوادهی یك نفره، ایجاد مراكز بحران تجاوز، اعتبارات فردی، عشق آزاد و زنان متخصص بیماریهای زنان را به ارمغان آورد، لیكن در ازای آن، چیزی را به غارت برد كه خوشبختی بسیاری از زنان در گروی آن میباشد و آن وجود همسر و خانواده است» . (۴)
بررسیهای اجمالی مغایرتهای كنوانسیون رفع تبعیض با احكام اسلام
اصل كلی حاكم بر كنوانسیون رفع تبعیض از زنان طبق تعریف مادهی ۱ آن تساوی و تشابه كامل زن و مرد از جمیع جهات است. این اصل غیرقابل خدشه بوده و هرگونه تمایز، استثنا و محدودیتبراساس جنسیت، تبعیض محسوب میشود و باید از بین برود.
بدون شك از نظر دین مبین اسلام، زن و مرد از نظر روح و جوهر انسانی یكسان هستند و تفاوتی بین آنها وجود ندارد. زن و مرد در خانواده و اجتماع و در رابطه با یك دیگر به عنوان مكمل یك دیگر دارای نقشهای متفاوت هستند و با توجه به تفاوت نقشها، تفاوتهایی در حقوق آنها وجود دارد. البته در اسلام این تفاوتها دلیل برتری زن یا مرد نیست، بلكه بر اساس نقش و نیاز هر كدام بوده است تا در نهایتبتوانند به سوی هدف غایی انسان كه همان رشد و فلاح میباشد، حركت كنند. بنابراین، مبنای وضع قوانین در اسلام توجه به حقوق فطری و انسانی فرد میباشد و عدم تشابه حقوق به معنای بیعدالتی نیست، بلكه بر مبنای عدالت است.
بررسی اجمالی مفاد كنوانسیون نشان میدهد كه این مواد با بعضی از اصول مسلم اسلام مانند حجاب كه به زن اجازه میدهد، بر مبنای فكر و توانایی خود در اجتماع حاضر شود، نه بر مبنای سكس و زیباییهای جسمی، تقدس و مبنایی بودن اصل خانواده، تاكید بر نقش مادری و همسری زن در كنار نقشهای دیگر و البته قبل از آن، لزوم حمایت مرد و زن از ساختار خانواده و حمایت مرد از زن و فرزندان از جمیع جهات، مقدس شمردن امر ازدواج و حرمت روابط نامشروع و حرمت روابط مردان و زنان با همجنس خود، در تضاد كامل است.
به طور كلی طبق بررسیهای محققان اسلامی بین احكام اسلامی و مفاد كنوانسیون در موارد زیر مغایرت وجود دارد:
۱. حجاب ۲. ازدواج ۳. اجازهی پدر در ازدواج ۴. ازدواج با غیر مسلمان ۵. ازدواج موقت ۶. تعدد ازدواج ۷. طلاق ۸. فسخ نكاح ۹. عده ۱۰. نشوز ۱۱. انواع تابعیت ۱۲. سن بلوغ ۱۳. اختلاط زن و مرد در جامعه ۱۴. رضاع ۱۵. ارث ۱۶. دیه ۱۷. مجازات زنا ۱۸. قصاص ۱۹. قتل و جنایت توسط والدین ۲۰. ولایت مرد بر همسر و فرزند ۲۱. ورزش در میادین بینالمللی ۲۲. ولایت و امامت ۲۳. قضاوت ۲۴. جهاد ۲۵. امامت جماعت ۲۶. نفقه و مهریه ۲۷. تمكین ۲۸. الگوی پذیرفته شدهی خانواده ۲۹. حرمت ازدواج با محارم و... .
البته بررسی دقیق اصول و فروع احكام میتواند تعداد موارد متفاوت را تغییر دهد. در یك بررسی كه توسط محققان مسلمان به عمل آمده چنین نتیجه گرفته شده كه مواد زیر:
مادهی ۱، مادهی ۲ (بندهای ۲، ۳، ۴، ۵ و ۷)، مادهی ۳، مادهی ۴ (بند ۱)، مادهی ۵ (بند ۱)، مادهی ۷ (بند ۲)، مادهی ۹، مادهی ۱۰ (بند ۳ و ۴)، مادهی ۱۱ (بند ۲)، مادهی ۱۳، مادهی ۱۴ (بند ۲ و ۵)، مادهی ۱۵ (بند ۲ و ۳) و مادهی ۱۶ (بند ۱، ۲، ۳، ۴، ۵ و ۷) با بیش از ۱۱۴ مورد از قوانین و احكام اسلامی و قوانین جمهوری اسلامی ایران مغایرت دارند و البته بعضی از این احكام مانند ارث، شهادت، حجاب، دیه، قصاص، طلاق و ولایت مرد بر خانواده از ضروریات، قرآنی است.
لازم به ذكر است كه دول اسلامی عمدتا نسبتبه مواد ۲ ، ۵ ، ۱۵ ، ۱۶ و ۲۹ بیش از مواد دیگر اعلام تحفظ كردهاند.
بدیهی است كه بررسی دقیق مغایرتهای مفاد كنوانسیون با احكام اسلامی در این مقاله نمیگنجد.
پینوشتها:
۱. اسراء / ۸۵.
۲. نساء / ۱.
۳. بقره / ۱۷۸.
۴. كتاب نقد، ش ۱۷، به نقل از دكتر مرضیه صدیقی، نگاهی به روند جهانی جنبش زنان و موقعیت زن در جمهوری اسلامی ایران.
كبری حكیمزاده ابیانه
منبع : بنياد انديشه اسلامي
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست