سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا
دارالفنون، آغازی بر تعلیم و تربیت جدید در ایران
اندیشهی تأسیس دارالفنون و یا به تعبیری نخستین مدرسه به طرز نوین در ایران، از جمله افکار عالیهی اسطورهی اصلاحات دولتی در ایران یعنی امیر کبیر است. البته قبل از این مدرسه، مدارسی به شیوهی جدید توسط امریکاییها و فرانسویها در ایران ایجاد شده بود. اما این مدارس که از طرف کشیشان مسیحی اداره میشد. گسترش زیادی در کشور نیافت.
مدتی پیش از تأسیس دارالفنون و از زمانی که دربار ایران متوجه نیاز خود به علوم و فنون جدید غرب شد. تعدادی از جوانان ایرانی را برای آموزش این علوم به غرب فرستاد. که از آن جمله می توان به فرستادن چند نفر برای تعلیم نقاشی توسط شاه عباس صفوی اشاره کرد. و این البته به جز حضور عدهای از صنعتگران و دانشمندان غربی در ایران و استفادهی ایرانیان از دانش آنان بوده است.
اعزام محصل به اروپا در زمان قاجاریه نیز ادامه یافت. عباس میرزا در سال ۱۲۲۶ ه. ق. دو نفر را برای تحصیل علوم نقاشی و طب به همراه سر هارفورد جونز به انگلستان فرستاد. در سال ۱۲۳۰ ه. ق. دومین دسته از محصلین ایرانی که ۵ نفر بودند، برای تحصیل علم طب، مهندسی، توپخانه، زبان خارجی و بالاخره قفل و کلید سازی عازم انگلستان شدند. میرزا صالح شیرازی منتشر کنندهی اولین روزنامه در ایران نیز یکی از این ۵ نفر بوده است. البته جز این ۷ نفر، افراد دیگری نیز از سوی عباس میرزا برای تحصیل به نقاطی چون: روسیه، فرانسه فرستاده شدند.
در دورهی محمد شاه نیز ۵ نفر برای تحصیل در رشتههای: نظام، مهندسی، نقاشی، طب، معدن و... به فرانسه اعزام شدند. این عده پس از سه سال اقامت در فرانسه، به دلیل مرگ محمد شاه مجبور به بازگشت به ایران شدند. البته چند نفر دیگر نیز در این دوره به کشورهای انگلستان برای تحصیل طب، روسیه برای تحصیل صنعت بلورسازی و ایتالیا برای تحصیل نقاشی اعزام شدند. و نیز افرادی فرزندان خود را به خرج خود برای تحصیل به غرب فرستادند که از آن جمله می توان از میرزا نبی خان که فرزند خود میرزا حسین خان را به اروپا فرستاد و یا میرزا یعقوب خان ارمنی که فرزند خود میرزا ملکم خان معروف را به فرانسه فرستاد، یاد کرد.
امیر کبیر نیز در ابتدای صدارت خود ۵ نفر را برای تحصیل در رشتههای صنعتی: بلورسازی، چدن ریزی، تصفیهی شکر و تهیهی قند، نجاری و ... به روسیه اعزام کرد. و نیز دو نفر از حریر بافان کاشان را برای یادگیری تهیهی ابریشم به روش جدید به اسلامبول فرستاد.
حضور محصلین ایرانی در اروپا برای تحصیل علم و صنعت، مشکلاتی را نیز در کنار داشته است. که از آن جمله میتوان به ورود میرزا صالح به تشکیلات فراماسونری، ازدواج دو نفر از محصلین اعزامی با دختران مسیحی، و نیز کامل نبودن مهارت عدهای از آنان در بازگشت به ایران اشاره کرد. که شاید یکی از علل کامل نشدن مهارت آنان نداشتن معلومات پایه بوده، تا حدی که گفته شده برخی از اعضای این گروههای اعزامی حتی خواندن و نوشتن فارسی را نیز نمیدانستند و به همین علت در یادگیری زبانهای خارجی با مشکل روبرو میشدند.
پس از به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه و صدارت امیر کبیر، وی که به مشکلات اعزام محصلین به اروپا آگاه بود. سعی در ایجاد مرکزی برای آموزش علوم و فنون جدید اروپایی در ایران میکند. که البته این امر در ابتدا موجب ترس ناصرالدین شاه از امکان مخالفت روحانیون با این مدرسه میشود. اما امیر کبیر به شاه اطمینان میدهد که مشکلی بوجود نخواهد آمد. و مشکلی نیز ایجاد نشد. چرا که رشتههای تحصیلی این مدرسه از قبیل: نظام، طب، معدن، ریاضی، داروسازی و ... در مدارس علمیهی قدیمی و توسط روحانیون تدریس نمیشد. و بنا بر این، امکان رقابت این مدرسه با مدارس و مکاتب قدیمی وجود نداشت. البته سطح تحصیلی و آموزش در این مدرسه در مقایسه با امروز شامل دورههای ابتدایی، متوسطه و تا حدی عالی میشده، مثلاً دانشآموزان در درس ریاضی از ابتدا با چهار عمل اصلی آشنا شده و سپس جبر و مقابله را نیز میآموختند.
مدرسهی دارالفنون، در ماه ربیع الاول سال ۱۲۶۸ ه. ق. - ۱۳ روز پیش از قتل امیر کبیر - بطور رسمی افتتاح شد. معلمین این مدرسه از اتریش و ایتالیا، و مترجمین آنان اغلب از محصلین اعزامی دورههای قبل به اروپا بودند. محصلین مدرسه در تمام مدت سال بجز ماههای رمضان، محرم، صفر و نیز مدتی در فصل تابستان، صبح و عصر مشغول تحصیل بودند و دولت ضمن پرداخت مخارج مدرسه، حقوقی نیز به خود محصلین میپرداخت. در سال سه مرتبه از آنان امتحان به عمل میآمد و محصلین کوشا تشویق و آنانی که کاهلی کرده بودند تنبیه میشدند. مدت تحصیل در این مدرسه در ابتدا ۷ سال بود. ولی بعدها به ۴ سال تقلیل یافت و به علت کمبود معلم تا فارغ التحصیل شدن گروه قبل، محصلان جدیدی به صورت گروهی پذیرفته نمیشدند. در پایان تحصیل نیز از محصلین امتحان نهایی به عمل میآمده که این امتحان برای محصلین دورهی اول یک ماه ادامه داشته است.
تحصیل در مدرسهی دارالفنون جنبهی عملی نیز داشته است و به عنوان مثال محصلین رشتهی طب در کنار تحصیل این علم به صورت نظری، در عیادتهای استاد از بیماران همراه وی بوده و در مریضخانه نیز به صورت عملی آموزش میدیدند و اولین آموزش عملی محصلین، درآوردن سنگ مثانه توسط اساتید و در حضور آنان بوده است. و یا محصلین برای انجام کار عملی در درس هندسه نقشهی شهر تهران را تهیه کرده و ارتفاع کوه دماوند را تعیین کردند. برای آموزش عملی محصلین و نیز استفادهی مدرسه، تأسیساتی از قبیل: آزمایشگاه فیزیک و شیمی و داروسازی،کارخانههای شمع سازی، بلورسازی، کاغذگری، ریسمان ریسی، و نیز چاپخانهی مخصوص در کنار مدرسه ایجاد شده بود، که محصلین جزوات درسی خود را در آنجا چاپ میکردهاند.
● عدم موفقیت دارالفنون و علل آن:
تأسیس دارالفنون به عکس عزمی که در ایجاد آن وجود داشت نتوانست در دراز مدت تأثیر چندانی در وضعیت علمی کشور ایجاد کند. از علل این ناکامی را می توان بطور خلاصه به موارد زیر اشاره کرد:
۱) استفاده نکردن از دانش آموختگان این مدرسه در رشتههای تخصصی خود، به عنوان مثال عبدالرسول خان اصفهانی که بهترین دانشآموز ریاضی مدرسه بود، به حکومت یک شهر رسید. و به میرزا محمود منجم باشی که چند سال در رصد خانهی پاریس کارکرد. شغلی در تلگرافخانه داده شد.
۲) وحشت شاه از سیاسی شدن مدرسه: گفته شده که چون میرزا ملکم خان در مدرسه به تلقین فکر فراماسونی و جمهوری خواهی پرداخت. ناصرالدین شاه بشدت به وحشت افتاده و بعد از آن از رسیدگی جدی به مدرسه خودداری میکرد. بی توجهی شاه و دربار به مدرسه کار را به جایی رسانده بود که حتی گاه ملیجک شاه آن مکان را برای بازی و شیطنت انتخاب کرده و باعث تعطیلی آموزش در آن میشد.
۳) استفاده از معلمین روسی و انگلیسی در مدرسه: با اینکه امیر کبیر قصد داشت که معلمین از اتباع دولتهایی باشند که علایق استعماری در ایران ندارند. اما پس از چندی پای معلمینی از کشورهای استعمارگر در مدرسه باز شد و آنان سعی و تلاشی برای آموزش واقعی دانشآموزان نمیکردند.
۴) تحولات سیاسی، اجتماعی در ایران و بطور مشخص انقلاب مشروطیت، باعث توجه دربار قاجار به مشکلات خود شد و رسیدگی به دارالفنون مانند قبل صورت نگرفت.
● مدارس جدید پس از دارالفنون:
۱) در سال ۱۲۷۵ ه. ق. در تبریز مدرسهای نظامی به سبک دارالفنون تأسیس شد. که معلمین آن اغلب از فارغ التحصیلان دارالفنون بودند. اما کار این مدرسه پیشرفتی نداشت.
۲) مشیرالدوله در زمان صدارت میرزا حسین خان سپهسالار، مدرسهای به نام مشیریه برای تدریس زبانهای خارجه و جغرافیا تأسیس نمود.
۳) در سال ۱۳۰۰ ه. ق. مدرسهای نظامی در اصفهان به نام مدرسهی همایونی دایر شد. معلمین این مدرسه نیز برخی از فارغ التحصیلان دارالفنون و نیز چند معلم خارجی بودند.
میرزا حسن رشدیه و نقش او در گسترش مدارس جدید:
مدارسی که پیشتر از آنها یاد شد. بیشتر متعلق به اعیان و اشراف بود و کمتر کسی از طبقات پایین جامعه میتوانست از آنها استفاده کند. اما میرزا حسن رشدیه مدرسه را برای فرزندان مردم عوام ایجاد کرد.
میرزا حسن رشدیه فرزند یکی از مجتهدین تبریز به نام آخوند ملا مهدی بود. که در جوانی برای تحصیل علوم دینی عازم نجف اشرف شدو اما با کسب اجازه از پدر، برای آموختن علوم جدید به اسلامبول و از آنجا به مصر و سپس به بیروت رفت و مدت سه سال در دارالمعلمین آنجا که از سوی فرانسویان اداره میشد، به تحصیل پرداخت. و پس از آن برای ترویج معارف جدید به ایران بازگشت. وی ابتدا اولین مدرسهی ایرانی را در ایروان تأسیس کرد. این مدرسه رشدیه نام گرفت. چرا که اختصاص به تعلیمات ابتدایی داشت و در عثمانی مدرسهی ابتدایی را رشدیه مینامیدند. این مدرسه از طرف مسلمانان مورد استقبال قرار گرفت. ناصرالدین شاه در بازگشت از سفر سوم خود به فرنگ در ایروان از این مدرسه بازدید کرد و ظاهراً برای انتقال آن به تبریز اظهار تمایل کرد. میرزا حسن مدرسهی خود در ایروان را تعطیل کرد. اما در ابتدا اجازه تأسیس مدرسه در تبریز به او داده نشد. تا اینکه در سال ۱۳۰۶ ه. ق. با کسب اجازه از شاه مدرسهی ابتدایی را در محلهی ششکلان تبریز تأسیس کرد. اما این مدرسه به علت مخالفت پیشنماز محل و نهی او از کمک مردم به مدرسه و اجاره دادن مکان به آن بسته شد. و رشدیه به مشهد گریخت. وی در مشهد نیز به فکر تأسیس مدرسه بود. اما در آنجا نیز موفق نشد.
میرزا حسن رشدیه چهار بار در تبریز اقدام به تأسیس مدرسه نمود. و هر بار با تهدید و مخالفت عدهای از قشریون مجبور به تعطیل مدرسه و ترک تبریز شد. تا اینکه مورد حمایت مظفرالدین میرزای ولیعهد قرار گرفت.
پس از به صدارت رسیدن امین الدوله، وی رشدیه را به تهران فرا خواند. رشدیه در تهران مدرسهی آبرومندی تأسیس کرد و با کمک دولت حقوقی برای اعضای مدرسه و نیز نهار برای دانشآموزان ترتیب داد. اما این وضع نیز طولی نکشید و ابتدا با اختلافی که او با اعضای انجمن امنای مدرسهی رشدیه پیدا کرد، ضعفی در کار وی پیدا شد. و سپس با عزل امین الدوله از صدارت، حقوق رشدیه قطع شد و اولیای دانشآموزان نیز از ترس مخالفین، از فرستادن فرزندانشان به مدرسه خودداری کردند. و بالاخره مدرسه تعطیل و رشدیه به آستانهی مقدسهی قم پناهند شد. مدتی بعد مظفرالدین شاه رشدیه را به تهران فراخواند و به امین السلطان دستور داد که از او حمایت کند. ولی صدراعظم پنهانی به فرمان شاه بی اعتنایی کرده و حتی دستور تبعید رشدیه را صادر کرد. اما بالاخره مجبور شد که با وی همراهی کند. رشدیه در صدارت عین الدوله نیز مدتی به کلات تبعید شد.
ناظم الاسلام کرمانی دربارهی علت دستگیری رشدیه و تبعید وی به کلات مینویسد: در اوایل ورودش به تهران، مقدسین و بعضی از مردم او را مثل یک نفر کافر نجس العین میدانستند. چرا که الف و باء را تغییر داد. فتحه را که تا آن وقت زبر میگفتند، صدای بالا نام نهاد. ضمه را که تا آن وقت پیش مینامیدند، صدای وسط میگفت. کسره را که تا آن وقت زیر میخواندند، صدای پایین میخواند. و همچنین خط عمودی و خط افقی یاد اطفال داد. ... فریاد مقدسین در مجالس بلند شد که آخرالزمان نزدیک شده است که جماعتی بابی و لامذهب میخواهند الف و باء ما را تغییر دهند. قرآن را از دست اطفال بگیرند و کتاب به آنها یاد بدهند. دیگر آنکه اطفال را زبان خارجه تعلیم داده است که به آنها گفته است شمار لفظی و شمار خطی و این صورت را یاد اطفال داد: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹. مجملاً رساله هم از بعضی علماء تألیف شد در رد مدارس و تکفیر اولیاء مدارس. لیکن پس از دخول آقای طباطبایی و تأسیس مدرسهی اسلام مردم کم کم دانستند که این مدارس عبارت از همان مکاتب است و این ارقام حساب است، نه زبان خارجه و تغییری هم در الف و باء داده نشد. همان الف و باء قدیم است. ... میرزا حسن آقا ... برای ترویج مقصود خود روزنامه ایجاد کردموسوم به روزنامهی مکتب، خواست که در رونامه مردم را بیدار کندو به ترویج معارف بکوشد. لیکن... نزد عین الدوله... گناه روزنامه نویسی کمتر از گناه مدرسه تأسیس کردن نیست.
دربارهی میرزا حسن رشدیه اقوال مختلفی نقل شده است. عدهای سعی و تلاش مداوم او در تأسیس مدارس جدید را میستایند و عدهای نیز همچون مخبرالسلطنه هدایت، رشدیه را بیسواد و کارش را موجب زحمت دانستهاند. و نیز سید احمد طباطبایی - برادر سید محمد طباطبایی از رهبران مشروطه - زن رشدیه را به بابی گری متهم میکند.
و بالاخره زندگی پر فراز و نشیب مردی که برای گسترش آموزش در کشور در تمام طول زندگی خود دست از تلاش و کوشش برنداشت، در روز ۱۹ آذر ۱۳۲۳ ش. در قم به پایان رسید. اما نهالی را که او کاشته بود. روز به روز رشد و نمو بیشتری یافت. و مدارسی به سبک جدید در گوشه و کنار ایران یکی پس از دیگری تأسیس شد. که از جملهی آنان میتوان به مدارس: شرف، مظفریه، افتتاحیه، علمیه، سادات، ابتدائیه، دانش، ادب، کمال، لقمانیه و... اشاره کرد.
مدارس جدید در دورهی رضا شاه: نظام آموزش و پرورش در ایران در این دوره با وضعیتی دوگانه روبرو شد. یعنی از سویی رشد کمی و کیفی نظام آموزشی و تأسیس مدارس جدید آهنگی سریع یافت. به طوری که گفته شده، تعداد مدارس جدید در سال ۱۳۰۲ ش. ۶۱۲ و تعداد دانشآموزان آنها در حدود ۵۵ هزار نفر بوده است. اما در سال ۱۳۱۴ ش. تعداد مدارس به ۵۳۳۹ و تعداد دانشآموزان به ۶۷۳/۲۵۵ رسیده بود. همچنین نظام آموزشی تحت نظم و انضباط درآمده و دورههای تحصیلی به سه قسمت ۶ سالهی ابتدایی، سه سالهی دورهی اول دبیرستان و سه سالهی دورهی دوم دبیرستان تقسیم شد. و در پایان هر دوره نیز از دانشآموزان امتحان هماهنگی تحت عنوان امتحان نهایی به عمل میآمد. در این دوره تعداد دختران دانشآموز نسبت به دورههای قبل رشد چشمگیری یافت. دولت برای گسترش مدارس جدید به تربیت نیروی انسانی مورد نیاز این مدارس توجه ویژهای داشت بطوری که در هنگام استعفای رضا شاه تعداد ۳۶ دانشسرای تربیت معلم در سطوح مختلف در کشور فعال بودند. و فارغ التحصیلان این مراکز از حقوق و مزایای نسبتاً بالایی برخوردار بودند که این خود ضمن جذب افرادی با توان علمی بیشتر، موجب کسب وجههی اجتماعی آنان در میان تودهی مردم و نیز در میان دانشآموزان میشد. دانشگاه تهران نیز که اولین مؤسسهی واقعی آموزش عالی در ایران در رشتههای مختلف بود در این دوره توسط رضا شاه تأسیس شد.
از سوی دیگر دولت سعی فراوانی در تحت کنترل گرفتن مدارس و هدایت آن در جهت خواستههای سیاسی خود داشت. و در ضمن گسترش مدارس جدید میکوشید که از نفوذ روحانیون در ادارهی مدارس قدیمی بکاهد. گو اینکه با تمام این تلاشها باز هم خانوادههایی بودند که با تردید به نظام آموزشی و مدارس جدید نگریسته و فرزندان خود را برای تعلیم به مکتبداران قدیمی میسپردند.
با تمام مزایایی که نظام اموزشی جدید میتوانست برای ایران داشته باشد. مشکلاتی از قبیل تعداد زیاد دروس و وادار کردن دانشآموزان به حفظ و نه فهم درس و ... باعث شد که کیفیت آموزش در کشور روز به روز تنزل کند. تا حدی که امروزه برای اکثریت مردم این سؤال مطرح است که چرا فارغالتحصیلان امروز در مقاطعی چون دورهی متوسطه نسبت به کسانی که چند دهه پیش از آنان از مقطع ابتدایی فارغالتحصیل شدهاند دارای سطح سواد و اطلاعات کمتری هستند. تا حدی که نه اطلاعات عمومی آنها با هم قابل قیاس است و نه خط و نه توان نگارش آنان. بررسی علل این مشکل خود نیازمند فرصتی بایسته است.
محمد احمدی
در تهیهی این مطلب از منابع زیر استفاده شده است:
۱- جلد اول کتاب تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، از دکتر محبوبی اردکانی. از این کتاب استفاده بسیاری شده است.
۲- ایران در دورهی سلطنت قاجار، از علی اصغر شمیم.
۳- جلد دوم تاریخ معاصر ایران، از پیتر آوری با ترجمهی محمد رفیعی مهرآبادی.
۴- اصلاحات اقتصادی رضاخان، از محمد رسول آهنگران.
۵- تاریخ بیداری ایرانیان، از ناظم الاسلام کرمانی.
در تهیهی این مطلب از منابع زیر استفاده شده است:
۱- جلد اول کتاب تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، از دکتر محبوبی اردکانی. از این کتاب استفاده بسیاری شده است.
۲- ایران در دورهی سلطنت قاجار، از علی اصغر شمیم.
۳- جلد دوم تاریخ معاصر ایران، از پیتر آوری با ترجمهی محمد رفیعی مهرآبادی.
۴- اصلاحات اقتصادی رضاخان، از محمد رسول آهنگران.
۵- تاریخ بیداری ایرانیان، از ناظم الاسلام کرمانی.
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست