چهارشنبه, ۲۱ آذر, ۱۴۰۳ / 11 December, 2024
مجله ویستا
فرزندم! من واقعاً دوستت دارم!
هنگامی كه كودكی كسی را در ایستگاه اتوبوس مسخره می كند یا وقتی عصبانی می شود كتابهایش را پرت می كند، والدین خود را از یاد دادن مهربانی، صداقت و ادب به فرزندشان مأیوس می كند. بر طبق آخرین مطالعات، تنها ۳۴ درصد از والدین معتقدند كه در آموزش كودكانشان برای آنكه در هنگام عصبانیت به خود مسلط باشند و ادب را رعایت كنند، موفق بوده اند. اما اگر پدر و مادر می دانستند كه بكار بردن درست كلمات چه قدرتی دارد، واقعاً متحیر می شدند.
بهترین ها:
لطفاً یك راه حل پیدا كن!
اگر شما برای درخواست انجام كاری از كودكتان این جمله را به كار می برید، برای او روشن می كنید كه در مقابل كارهای شخصی خود مسؤول است. برای مثال، اگر شما به او و دوستش می گویید: «لطفاً یك كاری كن كه آرام تر بازی كنی یا سعی كن برای بازی به بیرون از اتاق بروی» و مشاهده كردید كه بعد از گذشت ۵ دقیقه آنها هنوز به سر و صدای خود ادامه می دهند، می توانید در ادامه این جمله را هم اضافه كنید: «من می دانم كه تو تصمیم گرفته ای كه برای بازی بروی بیرون از اتاق». شما با این كار نه تنها به او یاد می دهید كه برای رفتارش مسؤول باشد، بلكه او خواهد فهمید كه نتیجه گوش ندادن به حرف شما این است كه حق انتخاب ۲ راه را از دست خواهد داد. او كاملاً می فهمد كه باید تصمیم گیری كند كه كدام یك از راه های پیشنهادی شما را انتخاب كند.
من واقعاً دوستت دارم، ولی از این رفتارت خوشم نمی آید
اگر شما مجبور شده اید كودكان را تنبیه كنید، به او نشان دهید كه رفتار بدش چیزی جدا از خود اوست. به او بفهمانید كه این رفتارش بوده كه بد و ناپسند است. هرگز او را به بد بودن متهم نكنید. در همان جملاتی كه برای تنبیه به او می گویید به كودكتان بگویید كه دوستش دارید. هدف از تنبیه این است كه كودكتان بیاموزد رفتارش نادرست بوده است، نه سرزنش كردن او. اثر تنبیه آرام شما بیشتر از فریاد زدن است.
می خواهم به من كمك كنی تا مشكلاتم را حل كنم
اگر كودكتان كاری انجام داد كه موجب ناراحتی شما شد، مثلاً در مدت شام خوردن نق زد یا با غذایش بازی كرد، وانمود كنید مشكلی برایتان پیش آمده و از او بخواهید برای حل مشكلتان به شما كمك كند و یك راه حل ارائه دهد. با این كار او احساس خواهد كرد كه همانند بزرگترها مورد احترام است و سعی می كند رفتار های بچگانه انجام ندهد و لجبازی نكند. اگر تنها كاری كه از دست او برای حل مشكل شما بر می آید، خشنود كردن شماست، او این كار را انجام خواهد داد.
واقعاً چه می خواستی به او بگویی؟!
وقتی كودكان عصبانی می شوند، ممكن است از كلمات ناجوری استفاده كنند. مثل «خیلی احمقی!» یا «از تو متنفرم». چون زمانی كه عصبانی می شوند، این ها تنها چیزی است كه به ذهنشان خطور می كند. شما می توانید به فرزندتان كمك كنید آنچه موجب عصبانیت شدیدش می شود بیابد و عكس العمل بهتری برای مقابله با آن پیدا كند. سعی كنید با گفتن جمله هایی مانند: «آیا بخاطر آنكه دوستت یكی از رازهای تو را برای دیگران بازگو كرد، ناراحت شدی؟» به او كمك كنید به دلیل واقعی عصبانیت خود فكر كند. كودكتان یاد می گیرد كه بیشتر به احساسات طرف مقابلش توجه كند و شمرده شمرده و با آرامش حرف بزند. اینگونه او احساس بهتری خواهد داشت. حتی اگر شما برای كمك كردن به او در دسترس نباشید.
آدمهای مختلف نیازهای متفاوت دارند
وقتی كودكتان، جمله آشنای «من هم مثل بقیه آن را می خواهم!» را به زبان می آورد، شما باید به او بفهمانید كه همه آدمها نیازهای برابر ندارند. این جمله در حقیقت به معنای این است: «هر كس در خانواده آن چیزی را به دست خواهد آورد كه واقعاً به آن نیاز دارد. »مثلاً اگر یكی از فرزندانتان به عینك نیاز دارد، شما صرفاً برای آنكه چیز خوبی است برای سایر فرزندانتان عینك نمی خرید. بلكه این كار را زمانی انجام می دهید كه واقعاً به آن نیاز دارند. اگر مجبورید برای یكی از فرزندانتان به علت رشد سریع پاهایش، زود به زود كفش بخرید، دلیلی ندارد برای بقیه نیز همین كار را بكنید. به عبارت دیگر وقتی گوشهای یكی از بچه ها عفونت كرد، بی معنی است اگر به همه بچه ها آنتی بیوتیك بدهید!
بدترین ها :
به اندازه سن ات رفتار كن!
اگر یك بچه ۶ ساله بخاطر آنكه چیزی را می خواسته و برایش نخریده اید، گریه می كند، یا یك كودك ۴ ساله از آرام نشستن روی صندلی اتومبیل سر باز می زند، او به اندازه سنش رفتار می كند. گرچه جای خوشحالی دارد كه كودكانمان، كامل و بالغ رفتار كنند، اما باید بپذیریم كه لجبازی، نیازمندی و خودخواهی به طور فزاینده ای به این سنین اختصاص دارد. در حالی كه بیشتر والدین این حقیقت را فراموش می كنند و گمان می كنند در این سن نباید از كودك، انتظار رفتار بچگانه داشت. وقتی شمااین جمله را می گویید، در واقع حقیقت اصلی را می پوشانید بدون آنكه به این موضوع بیندیشید كه چرا كودك شما اینگونه رفتار می كند. شما فقط روی این موضوع تمركز می كنید كه تا چه حد رفتار كودكتان بچگانه است. به جای این كار، سعی كنید خود را با احساسات او وفق دهید و در برابر رفتار او با چنین جمله هایی واكنش نشان دهید: «تو خیلی عصبانی به نظر می رسی» یا «من می دانم كه خیلی ناراحت كننده است اگر چنین اتفاقی بیفتد.»
من فقط می خواستم با تو شوخی كنم!
شوخی كردن با كودك شاید بی ضرر ترین راه برای كاهش عصبانیت او باشد، اما ممكن است او واقعاً شوخی های مثل این را باور كند: « من فكر كنم تو دیوانه ای كه اینقدر شیطنت می كنی.» بر خلاف آنچه بسیاری از والدین تصور می كنند، سرگرم كردن كودكان به این معنی نیست كه آنها را مسخره كنند یا دست بیندازند و به آنها بی احترامی كنند. این كار باعث می شود كودكتان قدرت مقابله با سایر كودكان را هنگامی كه به او زور می گویند یا او را دست می اندازند نداشته باشد. وظیفه شما به عنوان پدر و مادر این است كه كودكتان را دوست بدارید و از او حمایت كنید، نه اینكه با شوخی هایی كه سبب بی احترامی به او می شود، از خودتان مادر یا پدر با مزه ای بسازید. اگر واقعاً آنچه می گویید چنین معنایی دارد، دیگر تكرارش نكنید.
چرا نمی توانی مثل خواهر یا برادرت باشی؟
مقایسه هایی مثل این، باعث می شود كودك شما حس كند در خانواده در درجه دوم اهمیت قرار دارد و ترغیبش می كند با خواهر یا برادرش رقابت كند. این یك ترفند مؤثر برای آنكه او تكالیفش را به سرعت خواهرش انجام دهد یا به خوبی برادرش بسكتبال بازی كند نیست. این كار فقط باعث كاستن اعتماد به نفس بچه می شود. در واقع شما به او می فهمانید كه او به اندازه كافی خوب نیست. شما باید توانایی ها و ضعف های كودكتان را بپذیرید و هر یك از كودكان را به گونه ای تشویق كنید كه تنها بر رفتار خود تمركز كنند و به بهبود آن بیندیشند.
«اینقدر ندو!«یا »تو حتماً می افتی!»
با وجود آنكه نیت شما خیرخواهانه است و تنها آرزوی شما سلامتی فرزندتان، چنین اخطارهایی بیشتر او را دستپاچه می كند. زیرا شما به او می گویید كه انتظار افتادنش را دارید. عاملی كه كودك شما را با وجود تمام تلاشش برای مستقل شدن، دلسرد می كند. به جای این، شما می توانید بگویید: «مطمئنی كه بند كفشت قبل از اینكه از خانه بیرون برویم محكم بسته شده؟» با این جمله شما نظرتان را در مورد بند كفش او می گویید، نه راه رفتن او. به اضافه اینكه به او می فهمانید همیشه وضعیت مطلوب نخواهد بود. او می فهمد كه ممكن است توانایی انجام كاری را داشته باشد اما اتفاقات پیش بینی نشده مانع از انجام آن شوند. گفتن جمله های «مراقب باش» یا «تمام آب میوه ات را می ریزی» بیشتر باعث می شود كه كودكتان به نصیحت شما بی اعتنایی كند. زیرا تصور می كند كه شما نمی دانید چه می گویید.
من چی به تو گفته بودم؟
مطمئناً شما جوابش را می دانید. در حقیقت شما با این سؤال به كودكتان تهمت می زنید و اگر او با سؤالی مثل «دوباره ژاكتت را كجا انداختی؟» مواجه شود، احساس خواهد كرد كه یك فرد بی مصرف است كه دیگر دوستش ندارید. اگر فرزندتان آنچه را كه شما از او خواسته اید انجام نداد و شما از دستش به شدت عصبانی هستید، می توانید بگویید: «من واقعاً ناراحت هستم كه مجبور شدم ۳ بار این جمله را تكرار كنم. اما یك بار دیگر هم می گویم: لطفاً ژاكتت را آویزان كن.»
بهترین ها:
لطفاً یك راه حل پیدا كن!
اگر شما برای درخواست انجام كاری از كودكتان این جمله را به كار می برید، برای او روشن می كنید كه در مقابل كارهای شخصی خود مسؤول است. برای مثال، اگر شما به او و دوستش می گویید: «لطفاً یك كاری كن كه آرام تر بازی كنی یا سعی كن برای بازی به بیرون از اتاق بروی» و مشاهده كردید كه بعد از گذشت ۵ دقیقه آنها هنوز به سر و صدای خود ادامه می دهند، می توانید در ادامه این جمله را هم اضافه كنید: «من می دانم كه تو تصمیم گرفته ای كه برای بازی بروی بیرون از اتاق». شما با این كار نه تنها به او یاد می دهید كه برای رفتارش مسؤول باشد، بلكه او خواهد فهمید كه نتیجه گوش ندادن به حرف شما این است كه حق انتخاب ۲ راه را از دست خواهد داد. او كاملاً می فهمد كه باید تصمیم گیری كند كه كدام یك از راه های پیشنهادی شما را انتخاب كند.
من واقعاً دوستت دارم، ولی از این رفتارت خوشم نمی آید
اگر شما مجبور شده اید كودكان را تنبیه كنید، به او نشان دهید كه رفتار بدش چیزی جدا از خود اوست. به او بفهمانید كه این رفتارش بوده كه بد و ناپسند است. هرگز او را به بد بودن متهم نكنید. در همان جملاتی كه برای تنبیه به او می گویید به كودكتان بگویید كه دوستش دارید. هدف از تنبیه این است كه كودكتان بیاموزد رفتارش نادرست بوده است، نه سرزنش كردن او. اثر تنبیه آرام شما بیشتر از فریاد زدن است.
می خواهم به من كمك كنی تا مشكلاتم را حل كنم
اگر كودكتان كاری انجام داد كه موجب ناراحتی شما شد، مثلاً در مدت شام خوردن نق زد یا با غذایش بازی كرد، وانمود كنید مشكلی برایتان پیش آمده و از او بخواهید برای حل مشكلتان به شما كمك كند و یك راه حل ارائه دهد. با این كار او احساس خواهد كرد كه همانند بزرگترها مورد احترام است و سعی می كند رفتار های بچگانه انجام ندهد و لجبازی نكند. اگر تنها كاری كه از دست او برای حل مشكل شما بر می آید، خشنود كردن شماست، او این كار را انجام خواهد داد.
واقعاً چه می خواستی به او بگویی؟!
وقتی كودكان عصبانی می شوند، ممكن است از كلمات ناجوری استفاده كنند. مثل «خیلی احمقی!» یا «از تو متنفرم». چون زمانی كه عصبانی می شوند، این ها تنها چیزی است كه به ذهنشان خطور می كند. شما می توانید به فرزندتان كمك كنید آنچه موجب عصبانیت شدیدش می شود بیابد و عكس العمل بهتری برای مقابله با آن پیدا كند. سعی كنید با گفتن جمله هایی مانند: «آیا بخاطر آنكه دوستت یكی از رازهای تو را برای دیگران بازگو كرد، ناراحت شدی؟» به او كمك كنید به دلیل واقعی عصبانیت خود فكر كند. كودكتان یاد می گیرد كه بیشتر به احساسات طرف مقابلش توجه كند و شمرده شمرده و با آرامش حرف بزند. اینگونه او احساس بهتری خواهد داشت. حتی اگر شما برای كمك كردن به او در دسترس نباشید.
آدمهای مختلف نیازهای متفاوت دارند
وقتی كودكتان، جمله آشنای «من هم مثل بقیه آن را می خواهم!» را به زبان می آورد، شما باید به او بفهمانید كه همه آدمها نیازهای برابر ندارند. این جمله در حقیقت به معنای این است: «هر كس در خانواده آن چیزی را به دست خواهد آورد كه واقعاً به آن نیاز دارد. »مثلاً اگر یكی از فرزندانتان به عینك نیاز دارد، شما صرفاً برای آنكه چیز خوبی است برای سایر فرزندانتان عینك نمی خرید. بلكه این كار را زمانی انجام می دهید كه واقعاً به آن نیاز دارند. اگر مجبورید برای یكی از فرزندانتان به علت رشد سریع پاهایش، زود به زود كفش بخرید، دلیلی ندارد برای بقیه نیز همین كار را بكنید. به عبارت دیگر وقتی گوشهای یكی از بچه ها عفونت كرد، بی معنی است اگر به همه بچه ها آنتی بیوتیك بدهید!
بدترین ها :
به اندازه سن ات رفتار كن!
اگر یك بچه ۶ ساله بخاطر آنكه چیزی را می خواسته و برایش نخریده اید، گریه می كند، یا یك كودك ۴ ساله از آرام نشستن روی صندلی اتومبیل سر باز می زند، او به اندازه سنش رفتار می كند. گرچه جای خوشحالی دارد كه كودكانمان، كامل و بالغ رفتار كنند، اما باید بپذیریم كه لجبازی، نیازمندی و خودخواهی به طور فزاینده ای به این سنین اختصاص دارد. در حالی كه بیشتر والدین این حقیقت را فراموش می كنند و گمان می كنند در این سن نباید از كودك، انتظار رفتار بچگانه داشت. وقتی شمااین جمله را می گویید، در واقع حقیقت اصلی را می پوشانید بدون آنكه به این موضوع بیندیشید كه چرا كودك شما اینگونه رفتار می كند. شما فقط روی این موضوع تمركز می كنید كه تا چه حد رفتار كودكتان بچگانه است. به جای این كار، سعی كنید خود را با احساسات او وفق دهید و در برابر رفتار او با چنین جمله هایی واكنش نشان دهید: «تو خیلی عصبانی به نظر می رسی» یا «من می دانم كه خیلی ناراحت كننده است اگر چنین اتفاقی بیفتد.»
من فقط می خواستم با تو شوخی كنم!
شوخی كردن با كودك شاید بی ضرر ترین راه برای كاهش عصبانیت او باشد، اما ممكن است او واقعاً شوخی های مثل این را باور كند: « من فكر كنم تو دیوانه ای كه اینقدر شیطنت می كنی.» بر خلاف آنچه بسیاری از والدین تصور می كنند، سرگرم كردن كودكان به این معنی نیست كه آنها را مسخره كنند یا دست بیندازند و به آنها بی احترامی كنند. این كار باعث می شود كودكتان قدرت مقابله با سایر كودكان را هنگامی كه به او زور می گویند یا او را دست می اندازند نداشته باشد. وظیفه شما به عنوان پدر و مادر این است كه كودكتان را دوست بدارید و از او حمایت كنید، نه اینكه با شوخی هایی كه سبب بی احترامی به او می شود، از خودتان مادر یا پدر با مزه ای بسازید. اگر واقعاً آنچه می گویید چنین معنایی دارد، دیگر تكرارش نكنید.
چرا نمی توانی مثل خواهر یا برادرت باشی؟
مقایسه هایی مثل این، باعث می شود كودك شما حس كند در خانواده در درجه دوم اهمیت قرار دارد و ترغیبش می كند با خواهر یا برادرش رقابت كند. این یك ترفند مؤثر برای آنكه او تكالیفش را به سرعت خواهرش انجام دهد یا به خوبی برادرش بسكتبال بازی كند نیست. این كار فقط باعث كاستن اعتماد به نفس بچه می شود. در واقع شما به او می فهمانید كه او به اندازه كافی خوب نیست. شما باید توانایی ها و ضعف های كودكتان را بپذیرید و هر یك از كودكان را به گونه ای تشویق كنید كه تنها بر رفتار خود تمركز كنند و به بهبود آن بیندیشند.
«اینقدر ندو!«یا »تو حتماً می افتی!»
با وجود آنكه نیت شما خیرخواهانه است و تنها آرزوی شما سلامتی فرزندتان، چنین اخطارهایی بیشتر او را دستپاچه می كند. زیرا شما به او می گویید كه انتظار افتادنش را دارید. عاملی كه كودك شما را با وجود تمام تلاشش برای مستقل شدن، دلسرد می كند. به جای این، شما می توانید بگویید: «مطمئنی كه بند كفشت قبل از اینكه از خانه بیرون برویم محكم بسته شده؟» با این جمله شما نظرتان را در مورد بند كفش او می گویید، نه راه رفتن او. به اضافه اینكه به او می فهمانید همیشه وضعیت مطلوب نخواهد بود. او می فهمد كه ممكن است توانایی انجام كاری را داشته باشد اما اتفاقات پیش بینی نشده مانع از انجام آن شوند. گفتن جمله های «مراقب باش» یا «تمام آب میوه ات را می ریزی» بیشتر باعث می شود كه كودكتان به نصیحت شما بی اعتنایی كند. زیرا تصور می كند كه شما نمی دانید چه می گویید.
من چی به تو گفته بودم؟
مطمئناً شما جوابش را می دانید. در حقیقت شما با این سؤال به كودكتان تهمت می زنید و اگر او با سؤالی مثل «دوباره ژاكتت را كجا انداختی؟» مواجه شود، احساس خواهد كرد كه یك فرد بی مصرف است كه دیگر دوستش ندارید. اگر فرزندتان آنچه را كه شما از او خواسته اید انجام نداد و شما از دستش به شدت عصبانی هستید، می توانید بگویید: «من واقعاً ناراحت هستم كه مجبور شدم ۳ بار این جمله را تكرار كنم. اما یك بار دیگر هم می گویم: لطفاً ژاكتت را آویزان كن.»
منبع : روزنامه ایران
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست