دوشنبه, ۱۴ آبان, ۱۴۰۳ / 4 November, 2024
مجله ویستا


خوانسار، شهری زیبا در حصار کوه ها


خوانسار، شهری زیبا در حصار کوه ها
خوانسار در ناحیه ای نه چندان دور از کویر مرکزی ایران در فاصله ای حدود ۱۵۰ کیلومتری شمال غرب شهر اصفهان واقع شده است. شهری زیبا مصفا و یکی از زیباترین شهرهای مناطق مرکزی کشور.
خوانسار به راستی شهری است در حصار کوه ها، باغ شهری آرمیده در دامنه های زاگرس و شکل گرفته در مسیر رودی که سرچشمه اناربار ( رود قم ) است. به طور کلی شهر خوانسار همیشه دیدنی بوده است و زمان و مکان مانع از تماشای از این شهر نیست. می توان به این شهر سفر کرد و از شبها و روزهای آن لذت برد.
دمای هوای خوانسار درتابستان نهایتا به ۳۷ درجه میرسد و در زمستان سرمای دلنشین همراه با انبوه ریزش برف است. این شهر در پاییز رنگ زرد به خود میگیرد و پوشش کوچه ها و باغها را برگهای زرد درختان میگیرد، اما در بهار که یک بهار کاملا واقعی را در خود دارد در فروردین ماه زمین زنده می‌شود و بوی عطر سبزی و شکوفه انسان را مست می‌کند شکوفه‌ها در سرچشمه خوانسار از زیبایی بیداد می‌کند. نعمت باران نیز در بهار برای خوانسار وجود دارد.
گلستانکوه در مسیر خوانسار به اصفهان در ۱۵ کیلومتری شهر خوانسار یکی از زیباترین کوههای اصفهان با ارتفاع ۳۶۳۱ متر است. این منطقه طبیعی حدود ده کیلومتر مربع وسعت دارد و در فصل بهار مملو از گلهای طبیعی به ویژه لاله سرخگون است که به رنگ سرخ مایل به بنفش بوده و از روز چهلم تا شستم بعد از عید شکفته می شوند و در موقع وزش باد سیر و روشن می شوند.
گل پیاز موسیر از جمله گلهای گلستانکوه است و مانند دیگر گلهای این منطقه خود رو می باشد و گون درختچه ای کوتاه است که معمولا ارتفاع آن به یک متر نمی رسد، اما مقداری از سطح زمین فاصله گرفته و گسترده می شود. در گذشته از گون محصولاتی بدست می آمد. اخیرا به علتهای گوناگون از قبیل اثرات مواد شیمیایی و عدم رسیدگی و بی توجه بودن به این گیاه طبیعی دوران اضمحلال را طی می کند.سرچشمه از مکان و فضایی شاداب و حیات بخش برخوردار است و هر بیننده ای را مجذوب خود می کند . محلی طبیعی بوده که در ضلع جنوب شرقی شهر واقع است و به مرور تحولات شهری و تجملات مصنوعی رنگ تصنعی به خود گرفته و به پارکهای امروزی تشابه پیدا کرده است.
● سایه تخریب بر دشت زیبای گلستانکوه
با ذوب برفها در دامنه کوههای سرد خوانسار، هزاران لاله سرخ واژگون از بطن خاک سیاه گلستانکوه می رویند و به سان نوزادان طبیعت در دامن دایه باد سرود زندگی آغاز می کنند.
رویش هزاران لاله واژگون در اوان هر بهار در دشت زیبای «گلستانکوه» جلوه بی نظیر و کمیاب طبیعت گوناگون حیات وحش در ایران را نمایان می کند. «گلستانکوه» در وسعتی افزون بر یک هزار هکتار در منطقه سردسیر غرب استان اصفهان قرارگرفته و رویشگاه گل منحصر به فرد و کمیاب «لاله های واژگون» و انواع دیگری از گیاهان مرتعی خودرو است.
لاله واژگون برخلاف سایر گونه های لاله و سایر گلها از ساقه به سوی زمین برگشته است و بدین سبب نامش را واژگون نهاده اند و برخی نیز به سبب آنکه درمیان گلبرگهایش همواره قطره آبی جاری است، بدان «گل اشک» نیز می گویند.
از مجموع ۱۲ گونه گل تزیینی لاله، «لاله واژگون»، گل بومی سرزمین ایران است که در قرن شانزدهم میلادی به اروپا برده شد و در اقلیم مناسب قاره سبز پرورش یافت.
در کنارگلستانکوه اقلیم کوهستانی و برف گیر روبه شمال کوهساران زاگرس و در برخی از استانهای سردسیر کشور همانند چهارمحال و بختیاری و لرستان نقاط انگشت شمار از رویشگاههای طبیعی لاله های واژگون در ایران است. در کنار رویش لاله های واژگون گلهای بنفش رنگ، موسیر، گزانگبین، باربچه و انواع دیگری از گیاهان مرتعی در هر بهار زینت بخش گلستانکوه است. مناظر زیبا و پوشش گیاهی منحصر به فرد این منطقه همه ساله هزاران نفر از مشتاقان طبیعت را به سوی خود می کشاند. وجود چشمه های پرآب، این دشت زیبا را به نقطه ای بی نظیر در استان اصفهان بدل کرده است. ولی این طبیعت بی نظیر در گام رو به جلوی تخریب ونابودی هرروز عقب تر می رود و دوستداران طبیعت در هر سال نشانه های کمتری از این طبیعت بکر را نسبت به سالهای قبل از آن می یابند. بوته کنی بی رویه، بهره برداری افزون بر ظرفیت و نیز تغییرات طبیعی ناشی از عوامل مخرب، عرصه طبیعی گلستانکوه خوانسار را کوچکتر کرده است. این منطقه به سبب رویش گونه های منحصر به فرد از گیاهان مرتعی و نیز لاله های واژگون در دومین ماه از بهار هرسال، غنیمتی از طبیعت در استان اصفهان است که به تدریج ازکف می رود. هر دوستدار طبیعتی می داند که گلهای وحشی تنها در اقلیم خود می رویند و آنان که هرساله به قصد تفرج به سوی گلستانکوه هجوم می برند و پنهان از دیدگان محیط بانان عرصه های منابع طبیعی، لاله ها را از ساقه جدا می کنند درواقع مرگ طبیعت را رقم می زنند. بوته کنی و چیدن لاله های واژگون آن هم در فصل تکثیر ورویش، عامل مرگ گلهاست و دیری نخواهد پایید که درگلستانکوه دیگر گلی نخواهد روئید و این دشت زیبا بر نام بی مسمای خود خواهد گریست.
گزارش برنامه گروه ستاک
تاریخ اجرا : جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۵
نفرات : خانمها : صالحی – حضرتی – رشیدی – رستمی آقایان : یوسفی – طاهرخانی – حاجی ئی – شادفر
سرپرست : شادفر
شاید در استان اصفهان بدلیل کویری بودن منطقه انتظار دیدن شهرهای کوهستانی و همچنین روستاهای پر آب کمی دور از انتظار باشد اما در هر گوشه ای از این استان روستاها و شهرهای بسیار زیبایی وجود دارند که خود به تنهایی میتوانند قطب گردشگری استان باشند و از بار گردشگری شهر اصفهان بکاهند . خصوصا اگر این گردشگران بیشتر به طبیعت و اکوتوریسم علاقمند باشند .
از این دست میتوان روستاها و شهرهای زیبای بسیاری از جمله ابیانه ، نیاسر ، قمصر ، خوانسار ، نطنز و ... را نام برد که در دامان کوهستانهای استان پا گرفته اند و هنوز بسیاری از آنها بافت سنتی خود را حفظ کرده اند اما متاسفانه بیشتر آنها با دست اندازی ساختمانهای اصطلاحاً با معماری اروپایی دوره احتضار را طی میکنند و ...
همانگونه که در مطالب بالا به قلم دیگر دوستداران طبیعت آمده است خوانسار به دور از تملق شهری است بسیار زیبا هنوز با کوچه باغهای زیبایش و هوایی کوهستانی و خنک که واقعا می تواند در هر فصلی پذیرای خیل گردشگران و طبیعت دوستان باشد .
بهار دل انگیزش با عطر گلهای بهاری و شاخه های نورسته درختانش ، تابستان با هوای خنک صبحگاهی و شامگاهش و میوه هایش ، پاییز با تابلوی چند رنگش و زمستان نیز با ترکیب سپیدی برف و کوههایش .
به غیر از گلستانکوه و خوانسار میتوان در برنامه ای یک یا دو روزه از دیگر زیباییهای مسیر تهران به خوانسار نیز دیدن نمود . شهر زیبای گلپایگان با ارگ گوگد و همچنین برجهای کبوتر ( کبوترخانه ) تیدجان و قودجان . که دو روستای آخری با بزرگ شدن شهر خوانسار به شهر خوانسار پیوسته اند ، این در حالی است که تا چند سال پیش این دو روستا حدود ۴ کیلومتر با خوانسار فاصله داشتند .
البته این مناطق جاهایی بود که در برنامه گروه ستاک به تماشایشان نشستیم مطمئنا روستاهای دیگر مسیر و مناطق دیگری نیز برای دیدن و لذت بردن در این منطقه وجود دارد .
و باز هم استخوان لای زخم همیشگی که هزاران بار گفته ایم و گفته ایم و ....
به نظر این قلم خودخواه تر از ما ایرانیان در عالم گیتی نمی توان یافت ؟ اگر در روستای دره بید نگهبان وجود نداشت و اطلاعیه کاملی در مورد نچیدن گلها و از ریشه در نیاوردن آنها بین مردمی که برای ساعتی دلخوشی خود به آنجا آمده بودند نبود ، حجت بر مردمی که به قصد تماشای دشت زیبای لاله های واژگون آمده بودند تمام نمی شد و بهانه ای برای این مردم وجود داشت ؟
اما با وجود همه این تدابیر این گردشگران!!! به راحتی گلها را برای چند دقیقه ای دلخوشی فرزندان و یا حتی دلخوشی خود میچیدند و برخی نیز به یادگار پیاز گلها را با خود می بردند .
آیا حتما باید چوبی بر بالای سر ما ایرانیان وجود داشته باشد تا مطلبی را قبول کنیم ، و با زبان و فرهنگ و تبلیغات نمی توان این کار را انجام داد ؟ ظاهرا که مزاج ما با مورد اول بیشتر کنار می آییم !!
روستای دره بید یکی از دیگر از روستاهای استان اصفهان است که در ۱۵ کیلومتری شهر داران قرار دارد و طی چند سال اخیر مورد تاخت و تاز طبیعت گردان قرار گرفته است و برای به تاراج بردن گلهای لاله واژگون جاده ای خاکی و کوهستانی بطول حدودا ۷ کیلومتر از روستا کشیده شده است تا مردم به راحتی بتوانند دشت لاله واژگون را به غارت ببرند .
برای دیدن دشت گلهای لاله واژگون با دوستان گروه ستاک ، پنجشنبه به ساعت ۲۲:۳۰ از پل سیدخندان به سمت آزادی حرکت میکنیم و پس از همراه شدن تمامی دوستان که جمعا ۸ نفر هستیم ساعت ۲۳ از تهران به سمت خوانسار به راه می افتیم.
برای رسیدن به خوانسار ، دو مسیر را میتوان انتخاب نمود جاده تهران - ساوه - سلفچگان - دلیجان – جاده فرعی موته – گلپایگان – خوانسار و یا اتوبان تهران - قم – سلفچگان – خمین – گلپایگان – خوانسار ، البته هر دو جاده از نظر فاصله تا تهران تقریبا یکسان هستند و تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند .
برای رفتن به خوانسار مسیر اول را انتخاب میکنیم و برای برگشت مسیر دوم را . در تاریکی شب با یک دستگاه مینی بوس ایویکو از جاده ساوه به سمت خوانسار می رویم . حدود ساعت ۳:۳۰ صبح به شهر دلیجان میرسیم ، با توجه به خستگی راننده تصمیم می گیریم مدتی در خوانسار توقف کنیم تا راننده کمی استراحت کند ، پس از توقفی حدودا یک ساعته راس ساعت ۴:۳۰ به سمت خوانسار حرکت میکنیم . ساعت ۶:۳۰ صبح به خوانسار می رسیم .
با توقفی کوتاه در خوانسار به سمت گلستانکوه حرکت میکنیم بعد از ۱۵ کیلومتر تابلویی فلزی نشاندهنده دشت لاله های واژگون دامنه های گلستان کوه است که عکس لاله واژگون را بر روی آن ترسیم کرده اند . از آنجا که این بار هم اطلاعات منطقه را از دوست عزیزمان جناب "آقای صافی" در شهر نجف آباد گرفته ایم ، می دانیم که این دشت به علت شناخته شدن برای عموم بسیار شلوغ خواهد بود لذا برای دیدن لاله های واژگون به سمت روستای دره بید میرویم . این روستا در ۱۵ کیلومتری شهر داران واقع شده است . از فرعی جاده دره بید که در سمت راست جاده واقع شده است به سمت روستا می رویم . برای معرفی روستای دره بید نیز از تابلویی شبیه به تابلوی دشت گلستانکوه استفاده شده است . تابلویی که اگر چیدن گلها به همین منوال ادامه یابد تا چند سال دیگر کاملا بی مسمی و بی معنی خواهد شد !!
تا خود روستا جاده ای آسفالته وجود دارد که با ۲ کیلومتر مسیر به روستای دره بید خواهید رسید اما برای دیدن گلهای دشت باید حدودا ۷ کیلومتر جاده خاکی کوهستانی را نیز بپیمائید تا به انتهای دره ای برسید که گلها در دامنه کوهها با نوازش باد در حال رقصیدن هستند .
در انتهای جاده چند دستگاه سرویس بهداشتی ساخته شده و چندین نگهبان نیز از خود بومیان روستا مستقر شده اند که برگه هایی در مورد گلهای دشت بین بازدیدکنندگان توزیع میکنند و از بازدیدکنندگان درخواست می کنند که اکیدا از چیدن گلها خودداری کنند . و مطمئنا گردشگران نیز کاملا این امر را مراعات می کنند !!! و گواهی این مراعات لاشه های گلهای پژمرده و پرپر شده ای است که در تمامی سطح منطقه به راحتی می توان دید ، البته گلهای دیگری که دور از چشم دیگران در اتوموبیلها پنهان شده اند را به حساب نمی آوریم؟
لازم به ذکر است برای گذر از کنار نگهبانهای دشت و دیدن گلها ، برای هر اتوموبیل باید ۱۰۰۰ تومان به همین نگهبانها بپردازید .
ساعت ۸ در کنار مقر نگهبانها توقف میکنیم و پس از صرف صبحانه تا ساعت ۱۰ صبح به گردش در دشت می پردازیم و از کوههای کم ارتفاع اطراف برای دیدن بهتر زیباییهای دشت ارتفاع می گیریم . به غیر از گلهای لاله واژگون گونه های دیگر گلهای وحشی را می توان دید که در گوشه و کنار دشت پراکنده اند . و گونهایی که به مانند چتر در دشت گسترده اند .
پس از ۲ ساعت گردش در میان گلهای دشت و دیدن این همه زیبایی ، و گرفتن چند عکس یادگاری ، ساعت ۱۰:۱۵ به سمت خوانسار باز می گردیم .
سرچشمه خوانسار بسیار معروف است لذا برای دیدن سرچشمه به سمت مرکز شهر می رویم اما با دیدن شلوغی بیش از حد سرچشمه ، از خیر دیدن و توقف در کنار سرچشمه می گذریم .
برای دیدن کبوترخانه های تیدجان و قودجان طبق نقشه از خوانسار خارج می شویم ، اما غافل از اینکه اکنون این دو روستا به شهر خوانسار پیوسته اند . از ۱۰ کیلومتری شهر خوانسار دوباره به سمت تیدجان و قودجان باز میگردیم . در هر دو روستا میتوانید کبوتر خانه ها را ببینید ما روستای زیبای قودجان را انتخاب میکنیم . کمی پایین تر از جاده اصلی چند کبوترخانه که هنوز سالم مانده اند قرار دارند . شاید بپرسید کبوترخانه چیست ؟
کبوترخانه برجی خشتی و مستطیل شکل است به ابعاد ۶*۱۰*۶ که برای نگهداری کبوتر و پرورش آنها استفاده میشده تا از فضولات آنها برای کوددهی زمینهای کشاورزی استفاده گردد .
پس از دیدن کبوترخانه ها و گشت زدن در زمینهای کشاورزی اطراف به سمت گلپایگان حرکت میکنیم . گلپایگان نیز شهری است در دامان کوهستان که از دوردست سرسبزی باغات و زمینهای کشاورزی ، محدوده شهر را از بیابانهای اطراف متمایز کرده است . در گلپایگان فقط قصد دیدن ارگ گوگد را داریم ، لذا مستقیما به سمت ارگ می رویم . ارگ گوگود ارگی است که حدودا سیصد سال سابقه تاریخی دارد و هم اکنون به دست مالکی شخصی اداره میشود که این شخصی بودن را به راحتی میتوان از تفکرات اقتصادی صاحب آن متوجه شد . حجره های داخل ارگ به اتاق خواب تبدیل شده اند و برای هر شب اجاره این اتاقها باید هزینه ای برابر با هتلهای ۳ ستاره بپردازید . در کنار این اتاقها یک رستوران سنتی زیبا ساخته شده و کمی آنطرف تر نیز یک قهوه خانه و کافی شاپ زیبا برای استراحت و راحتی مسافرین در نظر گرفته شده است . و از همه اینها مهمتر تمیز و پاکیزه نگاهداشتن محوطه ارگ است که باعث کشش و جذب مسافرین و گردشگران میشود . مطمئنا اگر دیگر آثار باستانی این مرز و بوم نیز به همین روش نگهداری میشد حال روز آنها به مراتب بهتر از وضعیت فعلی آنها بود .
پس از گردشی ۴۵ دقیقه ای در ارگ به قصد ناهار به سمت رستوران ارگ می رویم اما با توجه به وارد شدن یک اتوبوس توریستی که قبلا رستوران را رزرو کرده است عذر ما را می خواهند و ما نیز دست از پا درازتر ارگ را ترک می کنیم تا برای صرف ناهار در کنار یکی از باغات اطراف جاده توقف کنیم . برای برگشت جاده خمین و محلات را انتخاب می کنیم . در کنار یکی از باغهای اطراف جاده گلپایگان به خمین توقفی نیم ساعته برای ناهار داریم و بعد از آن به طور مستقیم به سمت تهران حرکت میکنیم . چند باری نم نم باران جاده را خیس میکند اما بارندگی شدت نمی گیرد .
بدون بروز اتفاق خاصی حدود ساعت ۷ شب به ورودی تهران ( میدان جهاد ) می رسیم و به سمت پل سیدخندان حرکت میکنیم . در بین راه چند تن از دوستان خداحافظی میکنند ، و ما نیز با دوستان دیگر که به سمت میدان آزادی میروند در پل سید خندان خداحافظی می کنیم و از آنها جدا می شویم .
و اینچنین این سفر نیز با خاطراتی شیرین در کنار دوستان ستاک به پایان میرسد .
http://kouhestan.blogfa.com/۸۵۰۲.aspx