پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا
تنها نشانه شجاعت شعارهای شجاعانه نیست!
از نخستین روزهای آغاز بکار دولت نهم، یکی از فعالیتهای مستمر برای برخی از دولتمردان و حامیان آنها، زیر سوال بردن سیاستگذاریها و اقدامات کسانی بوده است که در سالهای گذشته دستی در امورسیاسی، اقتصادی و فرهنگی داشتهاند. این تردید افکنیها تاکنون، هم فعالیتهای داخلی دولتهای پیشین را شامل شده و هم گوشه چشمی به راهبردها و راهکارهای پیشین در عرصه بینالمللی داشته است.
البته اکنون با گذشت ۵/۲ سال از فعالیت دولت نهم، به نظر میرسد تکرار برخی ادعاها در خصوص ضعف عملکرد داخلیدولتهای قبلی - به ویژه در امور اقتصادی - و دسترسی دولت جدید به موفقیتهای بیسابقه، کارآیی خود را از دست داده است ولذا از چندی پیش، تبلیغات منفی علیه پیشینیانبر موضوع دیپلماسی خارجی کشور تمرکز بیشتری یافته است. نـفـی دیپلماسی خارجی دولتهای گذشته گــاه بــه صــورت مـطلق و با عباراتی همچون <دیپلماسی کشور در دو دهه گذشته، منفعل بوده> بـیـان مـیشـود و گـاه بـه صـورت خـاص، <دیپلماسی هستهای> در دولت اصلاحات را نشانه میرود والبته در کنار آن، تبلیغات مربوط به مـوفقیـتهـای بـینظیـر دولـت نهـم در عـرصـه بینالمللی، هر روز با عبارات جدیدتر به سمع ونظر مـردم میرسد.
ظاهراً ارادهای هم برای کنترل تبلیغات و مستند کردن آنها وجود ندارد. یک روز بزرگی موفقیتها در سفر امریکایی رئیس جمهور، با بزرگترین مفاهیم هستی مقایسه میشود و روز دیـگـر، چـشـم در چشم فداکاران دوران دفاع مقدسحـوادث دانـشـگـاه کـلمبیا را فتح الفتوح مینامند. از سوی دیگر ظاهراً هیچ کس حق ندارد با ابراز نگرانی نسبت به برخی روشهای دیپلماتیک دولت نهم، از وجود شرایط ویژه در کشور سخن بگوید و اگر سخنی گفته شود، بلافاصله القابی همچون <مرعوب> برای توصیف گوینده، بکارگرفته میشود.
سیاست خارجی دولت نهم، حامیانی دارد که بدون وقفه ادعاهایی مبهم در خصوص نفوذ ایران در تحولات بینالمللی مطرح میکنند و این نفوذ را هم تماماً به دولت نهم نسبت میدهند؛ بدون آن که حاضر باشند عقبه منجر به تشکیل دولت نهم و چهره ترسیم شده از ملت، کشور و انقلاب اسلامی توسط سیاستمداران پرسابقه ایرانی را در تعامل کنونی جهان با ایران موثر بدانند. همین تبلیغات پرحجم، ظاهراً بعضی از دولتمردان را به تکرار برخی سخنان تشویق میکند و تکرار همان سخنان نیز توسط حامیان دولت، نشانه دیگری از موفقیت سیاست تهاجمی دولت تلقی میگردد! اما آیا همه واقعیت همین است؟ آیا تکرار این سخن که <پرونده ایران به آژانس برگشته است> و منتسب کردن تلویحی این بازگشت به سیاستهای جدید هستهای و ایستادگی دولت جدید، چیزی از واقعیت زورگویانه حاکمبر پرونده هستهای ایران را کم میکند؟
یا تنها بر بعضی لجاجتها در سطح آژانس و شورای امنیت خواهد افزود؟ آیا تبلیغ گسترده بعضی از مسئولان وزارت امور خارجه در مورد طرح ۱۴ مادهای ایران برای عراق و تاکید بر این نکته<اجلاس استانبول، چیزی جز طرح ۱۴ مادهای ایران نداشت> جز تحقیر کشورهای مهم حاضر در آن اجلاس و نهایتاً اظهار نظر سخنگوی دولت عراق ، ثمری خواهد داشت که <طرح ۱۴ مادهای ایران، دخالت در امور عراق است>! آیا اخبار منتشره در مورد انعقاد قرار داد ۸۰۰ میلیون دلاری (۵۶۰ میلیون یورویی) با یکی از بزرگترین شرکتهای آلمانی علیرغم دشمنیهای بی منطق آلمان با ایران و همراهیهای مشمئز کننده آلمانیها با اسرائیل، گسترش روز افزون مناسبات تجاری با چین و روسیه علیرغم همراهیهای غیر قابل انکار آن دو کشور با امریکا و انگلیس و رای مثبت به قطعنامههای ضد ایرانی، مدارا در برابر بدقولیهای مکرر روسها در راهاندازی نیروگاه بوشهر و موارد مشابه را میتوان نشانه موفقیت دیپلماسی تهاجمی دولت دانست و دیگران را بخاطر انتقاد از این دیپلماسی، مرعوب نامید؟ حامیان دیپلماسی خارجی دولت نهم، برای بلاتکلیفی در قرارداد خط لوله صلح - که شاید بهترین نام برای آن، پاداش به هند بابت آرای ضد ایرانی در شورای حکام آژانس انرژی اتمی میباشد- علیرغم مساعدتهای ایران در تعیین قیمتگاز ، چه نامی برمیگزینند ؟
آیا برخی مسئولان دولت نهم هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که گروهی از این حوادث، دستاورد طرح غیر ضروری - و گاه بی موقع - برخی سخنان، در تریبونهای عمومی است که تحریک همزمان بعضی کشورهای عربی و تعدادی از کشورهای اروپایی را بدنبال داشته است؟ اصرار بر تکرار برخی نکات در مورد فعالیتهستهای و ایجاد خوراک تبلیغاتی علیه برنامه هستهای ایران، تاکنون چه نتیجهای جز نزدیک کردن مواضع برخی کشورها به یکدیگر و نهایتا همراهی آنها با امریکا و انگلیس داشته است. ایران میتوانست - و میبایست - یکبار به صورت شـفـاف، مـواضـع خـود از جمله در خصوص غنیسازی را اعلام و بر پایبندی بر حقوق هستهای کـشورمان تاکید کند که این کار به صورت حکیمانه توسط عالیترین مقام کشور، انجام شد.
اما آیا ضرورت دارد که مثلاً هر روز تعداد سانتریفیوژها را هم اعلام کنیم و برای تحقیر طرف های مقابل- که متاسفانه هیچ نشانهای از کاهش تعداد آنها مشاهده نمیشود- سخنانی بگوییم که رسانههای وابسته به لابی صهیونیسم- یا تحت تأثیر آنها - آن را نشانه پیشرفت مشکوک فعالیت هستهای ایران تلقی کنند؟ آیا گمان نمیکنیم که این روشها نهایتاً در خدمت کسانی خواهد بود که میخواهند افکارعمومی نه چندان آگاه جهانیان را برای افزایش فشارها بر ایران آماده کنند؟ راستی مگر پیشرفتهای هستهای در ۱۸ سال گذشته، مرهون سخنرانیها و شعارهای تریبونی بوده است که هم اکنون بر گسترش روز افزون این سخنرانی ها اصرار داریم؟
ممکن است کسانی مدعی شوند که بنای دولت فعلی، شفافیت با مردم است. اگر اینچنین است چرا از خبررسانی در مورد اجلاس خزر- علیرغم حساسیتهای فراوان داخلی در مورد سهم کشورمان در خزر- خودداری می شود؛ به طوری که نمایندگان اصولگرای مجلس هم از عدم دعوت خود به اجلاس و بی خبری از روند مذاکرات، انتقاد میکنند؟ چرا هیچ گاه تریبون های رسمی کشور شاهد هشدار به روسیه نیست که <ایران از حق خود در راهاندازی به موقع نیروگاه بوشهر کوتاه نخواهد آمد؟> چرا هیچ تریبون و رسانه رسمی شاهد پاسخگویی علنی و قاطع به سخنان زیاده خواهانه رئیسجمهور قزاقستان در مورد قراردادهای معتبر مربوط به خزر نبود و چرا....؟
ملت ایران ثابت کرده است که حتی همدستی همه کشورها، او را از استیفای حقوق خود باز نخواهد داشت و اگر امروز قدرتهای بزرگ، ایران را با عراق و افغانستان مقایسه نمی کنند، دلیل آن را باید در تجربهای جست و جو کرد که آمریکا، روسیه، اروپا و بعضی کشورهای عربی از مقاومت جوانان ایرانی در دفاع مقدس آموختند. فتح الفتوح جوانان ایرانی در هشت سال دفاع مقدس، تا سال های طولانی در خاطر قدرتهای جهانی باقی خواهد ماند. اما این نگرانی وجود دارد که بعضی از افراد که در شناخت فتح الفتوحهای واقعی دچار توهم شده اند، عدهای از سیاستمداران و مسئولان را به موضعگیریهایی تشویق نمایند که تنها دستاورد آن، افزایش هزینه ملت ایران برای رسیدن به حقوق خود میباشد. رئیسجمهور ایران و برخی همکاران او در زمان ۸ سال دفاع مقدس، همچون سایر رزمندگان، لباس رزم بر تن داشتند و شجاعت خود را به دشمنان تا دندان مسلح ایران نشان دادهاند. امروز هم کسی در شجاعت و ایستادگی ملت ایران و رئیس جمهور این ملت، برای استیفای حقوق خود تردید ندارد.
اما آنچه اکنون بیش از هر چیز مورد نیاز ایران است سیاست ورزی شجاعانه می باشد که گاه مهمترین نشانه آن، عدم ابراز شجاعت در تریبون های علنی است. همچنین ابراز نگرانی نسبت به ویژه بودن شرایط، هیچ منافاتی با شجاعت ندارد و نمی توان کسانی را که عمری در مبارزه با رژیم گذشته شکنجه شده اند - و تا پای مرگ رفته اند- را به خاطر هشدار در این مورد به سخره گرفت یا آنها را مرعوب خواند. بلکه یکی از نشانه های شجاعت دولتمردان، آن است که با کنار گذاردن برخی رویههای خود، سخنان دلسوزانه <هشدار دهندگان> را در جلسات خصوصی بشنوند و از تجربیات آنها استفاده کنند تا برخی تهدیدها، با حداقل هزینه به پایان برسد. اگر اینگونه شود شاید لزومی به هشدار علنی در مورد <ویژه بودن> شرایط هم وجود نداشته باشد. البته بعضی هشدار دهندگان نیز به نوع جدیدی از شجاعت نیاز دارند تا با کنار گذاردن برخی دلخوری های شخصی، آنچه را که آنها را نگران کرده است در جلسات دوستانهتر با تصمیم گیران فعلی در میان بگذارند.
البته اکنون با گذشت ۵/۲ سال از فعالیت دولت نهم، به نظر میرسد تکرار برخی ادعاها در خصوص ضعف عملکرد داخلیدولتهای قبلی - به ویژه در امور اقتصادی - و دسترسی دولت جدید به موفقیتهای بیسابقه، کارآیی خود را از دست داده است ولذا از چندی پیش، تبلیغات منفی علیه پیشینیانبر موضوع دیپلماسی خارجی کشور تمرکز بیشتری یافته است. نـفـی دیپلماسی خارجی دولتهای گذشته گــاه بــه صــورت مـطلق و با عباراتی همچون <دیپلماسی کشور در دو دهه گذشته، منفعل بوده> بـیـان مـیشـود و گـاه بـه صـورت خـاص، <دیپلماسی هستهای> در دولت اصلاحات را نشانه میرود والبته در کنار آن، تبلیغات مربوط به مـوفقیـتهـای بـینظیـر دولـت نهـم در عـرصـه بینالمللی، هر روز با عبارات جدیدتر به سمع ونظر مـردم میرسد.
ظاهراً ارادهای هم برای کنترل تبلیغات و مستند کردن آنها وجود ندارد. یک روز بزرگی موفقیتها در سفر امریکایی رئیس جمهور، با بزرگترین مفاهیم هستی مقایسه میشود و روز دیـگـر، چـشـم در چشم فداکاران دوران دفاع مقدسحـوادث دانـشـگـاه کـلمبیا را فتح الفتوح مینامند. از سوی دیگر ظاهراً هیچ کس حق ندارد با ابراز نگرانی نسبت به برخی روشهای دیپلماتیک دولت نهم، از وجود شرایط ویژه در کشور سخن بگوید و اگر سخنی گفته شود، بلافاصله القابی همچون <مرعوب> برای توصیف گوینده، بکارگرفته میشود.
سیاست خارجی دولت نهم، حامیانی دارد که بدون وقفه ادعاهایی مبهم در خصوص نفوذ ایران در تحولات بینالمللی مطرح میکنند و این نفوذ را هم تماماً به دولت نهم نسبت میدهند؛ بدون آن که حاضر باشند عقبه منجر به تشکیل دولت نهم و چهره ترسیم شده از ملت، کشور و انقلاب اسلامی توسط سیاستمداران پرسابقه ایرانی را در تعامل کنونی جهان با ایران موثر بدانند. همین تبلیغات پرحجم، ظاهراً بعضی از دولتمردان را به تکرار برخی سخنان تشویق میکند و تکرار همان سخنان نیز توسط حامیان دولت، نشانه دیگری از موفقیت سیاست تهاجمی دولت تلقی میگردد! اما آیا همه واقعیت همین است؟ آیا تکرار این سخن که <پرونده ایران به آژانس برگشته است> و منتسب کردن تلویحی این بازگشت به سیاستهای جدید هستهای و ایستادگی دولت جدید، چیزی از واقعیت زورگویانه حاکمبر پرونده هستهای ایران را کم میکند؟
یا تنها بر بعضی لجاجتها در سطح آژانس و شورای امنیت خواهد افزود؟ آیا تبلیغ گسترده بعضی از مسئولان وزارت امور خارجه در مورد طرح ۱۴ مادهای ایران برای عراق و تاکید بر این نکته<اجلاس استانبول، چیزی جز طرح ۱۴ مادهای ایران نداشت> جز تحقیر کشورهای مهم حاضر در آن اجلاس و نهایتاً اظهار نظر سخنگوی دولت عراق ، ثمری خواهد داشت که <طرح ۱۴ مادهای ایران، دخالت در امور عراق است>! آیا اخبار منتشره در مورد انعقاد قرار داد ۸۰۰ میلیون دلاری (۵۶۰ میلیون یورویی) با یکی از بزرگترین شرکتهای آلمانی علیرغم دشمنیهای بی منطق آلمان با ایران و همراهیهای مشمئز کننده آلمانیها با اسرائیل، گسترش روز افزون مناسبات تجاری با چین و روسیه علیرغم همراهیهای غیر قابل انکار آن دو کشور با امریکا و انگلیس و رای مثبت به قطعنامههای ضد ایرانی، مدارا در برابر بدقولیهای مکرر روسها در راهاندازی نیروگاه بوشهر و موارد مشابه را میتوان نشانه موفقیت دیپلماسی تهاجمی دولت دانست و دیگران را بخاطر انتقاد از این دیپلماسی، مرعوب نامید؟ حامیان دیپلماسی خارجی دولت نهم، برای بلاتکلیفی در قرارداد خط لوله صلح - که شاید بهترین نام برای آن، پاداش به هند بابت آرای ضد ایرانی در شورای حکام آژانس انرژی اتمی میباشد- علیرغم مساعدتهای ایران در تعیین قیمتگاز ، چه نامی برمیگزینند ؟
آیا برخی مسئولان دولت نهم هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که گروهی از این حوادث، دستاورد طرح غیر ضروری - و گاه بی موقع - برخی سخنان، در تریبونهای عمومی است که تحریک همزمان بعضی کشورهای عربی و تعدادی از کشورهای اروپایی را بدنبال داشته است؟ اصرار بر تکرار برخی نکات در مورد فعالیتهستهای و ایجاد خوراک تبلیغاتی علیه برنامه هستهای ایران، تاکنون چه نتیجهای جز نزدیک کردن مواضع برخی کشورها به یکدیگر و نهایتا همراهی آنها با امریکا و انگلیس داشته است. ایران میتوانست - و میبایست - یکبار به صورت شـفـاف، مـواضـع خـود از جمله در خصوص غنیسازی را اعلام و بر پایبندی بر حقوق هستهای کـشورمان تاکید کند که این کار به صورت حکیمانه توسط عالیترین مقام کشور، انجام شد.
اما آیا ضرورت دارد که مثلاً هر روز تعداد سانتریفیوژها را هم اعلام کنیم و برای تحقیر طرف های مقابل- که متاسفانه هیچ نشانهای از کاهش تعداد آنها مشاهده نمیشود- سخنانی بگوییم که رسانههای وابسته به لابی صهیونیسم- یا تحت تأثیر آنها - آن را نشانه پیشرفت مشکوک فعالیت هستهای ایران تلقی کنند؟ آیا گمان نمیکنیم که این روشها نهایتاً در خدمت کسانی خواهد بود که میخواهند افکارعمومی نه چندان آگاه جهانیان را برای افزایش فشارها بر ایران آماده کنند؟ راستی مگر پیشرفتهای هستهای در ۱۸ سال گذشته، مرهون سخنرانیها و شعارهای تریبونی بوده است که هم اکنون بر گسترش روز افزون این سخنرانی ها اصرار داریم؟
ممکن است کسانی مدعی شوند که بنای دولت فعلی، شفافیت با مردم است. اگر اینچنین است چرا از خبررسانی در مورد اجلاس خزر- علیرغم حساسیتهای فراوان داخلی در مورد سهم کشورمان در خزر- خودداری می شود؛ به طوری که نمایندگان اصولگرای مجلس هم از عدم دعوت خود به اجلاس و بی خبری از روند مذاکرات، انتقاد میکنند؟ چرا هیچ گاه تریبون های رسمی کشور شاهد هشدار به روسیه نیست که <ایران از حق خود در راهاندازی به موقع نیروگاه بوشهر کوتاه نخواهد آمد؟> چرا هیچ تریبون و رسانه رسمی شاهد پاسخگویی علنی و قاطع به سخنان زیاده خواهانه رئیسجمهور قزاقستان در مورد قراردادهای معتبر مربوط به خزر نبود و چرا....؟
ملت ایران ثابت کرده است که حتی همدستی همه کشورها، او را از استیفای حقوق خود باز نخواهد داشت و اگر امروز قدرتهای بزرگ، ایران را با عراق و افغانستان مقایسه نمی کنند، دلیل آن را باید در تجربهای جست و جو کرد که آمریکا، روسیه، اروپا و بعضی کشورهای عربی از مقاومت جوانان ایرانی در دفاع مقدس آموختند. فتح الفتوح جوانان ایرانی در هشت سال دفاع مقدس، تا سال های طولانی در خاطر قدرتهای جهانی باقی خواهد ماند. اما این نگرانی وجود دارد که بعضی از افراد که در شناخت فتح الفتوحهای واقعی دچار توهم شده اند، عدهای از سیاستمداران و مسئولان را به موضعگیریهایی تشویق نمایند که تنها دستاورد آن، افزایش هزینه ملت ایران برای رسیدن به حقوق خود میباشد. رئیسجمهور ایران و برخی همکاران او در زمان ۸ سال دفاع مقدس، همچون سایر رزمندگان، لباس رزم بر تن داشتند و شجاعت خود را به دشمنان تا دندان مسلح ایران نشان دادهاند. امروز هم کسی در شجاعت و ایستادگی ملت ایران و رئیس جمهور این ملت، برای استیفای حقوق خود تردید ندارد.
اما آنچه اکنون بیش از هر چیز مورد نیاز ایران است سیاست ورزی شجاعانه می باشد که گاه مهمترین نشانه آن، عدم ابراز شجاعت در تریبون های علنی است. همچنین ابراز نگرانی نسبت به ویژه بودن شرایط، هیچ منافاتی با شجاعت ندارد و نمی توان کسانی را که عمری در مبارزه با رژیم گذشته شکنجه شده اند - و تا پای مرگ رفته اند- را به خاطر هشدار در این مورد به سخره گرفت یا آنها را مرعوب خواند. بلکه یکی از نشانه های شجاعت دولتمردان، آن است که با کنار گذاردن برخی رویههای خود، سخنان دلسوزانه <هشدار دهندگان> را در جلسات خصوصی بشنوند و از تجربیات آنها استفاده کنند تا برخی تهدیدها، با حداقل هزینه به پایان برسد. اگر اینگونه شود شاید لزومی به هشدار علنی در مورد <ویژه بودن> شرایط هم وجود نداشته باشد. البته بعضی هشدار دهندگان نیز به نوع جدیدی از شجاعت نیاز دارند تا با کنار گذاردن برخی دلخوری های شخصی، آنچه را که آنها را نگران کرده است در جلسات دوستانهتر با تصمیم گیران فعلی در میان بگذارند.
منبع : روزنامه آفتاب یزد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست