جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
آشنایی با مفهوم برنامهریزی ـ بخش اول
● آشنایی با مفهوم برنامهریزی
برنامهریزی، واژهای است که تعاریف بسیار گوناگون، برای آن ارائه شده است و یافتن تعریفی واحد برای آن بسیار مشکل است. برنامه، نمایش منظم و یا رعایت سلسله مراتب فعالیتهای مربوط به هم و مربوط به یک رشته تصمیمات منظم و برحسب دورههای زمانی مختلف است. به عبارت دیگر، برنامهریزی تصمیمات منظم براساس سلسله مراتب عملیات است. (راتکلیف، ۱۹۸۱) عدهای دیگر از صاحبنظران برنامه را تعیین هدف کوتاهمدت و راه رسیدن به آن و یا تعهد برای انجام مجموعهای عملیات به منظور تحقق اهداف میدانند. (کنتز و دیگران، ۱۹۸۸)
امروزه واژه برنامهریزی برای فعالیتهای مختلف انسان به کار میرود و میتوان مدعی شد که هیچ جامعهای بدون برنامهریزی، نخواهد توانست پاسخگوی نیازهای مختلف ساکنین خود باشد. برنامهریزی در زندگی امروزی، در تمام سازمانها و تشکیلات، جایگاه و مفهوم خود را به دست آورده و تمام تصمیمات براساس طرحها و برنامههای از پیش اندیشیده شده، اتخاذ میگردد. شاید در گذشته، بدون برنامهریزی و دوراندیشی، رسیدن به مطلوبات امکانپذیر بود، اما امروزه زندگی مدرن این امکان را نمیدهد، چرا که جوامع مدرن از نظر تکنیکی، اجتماعی و اقتصادی بسیار پیچیدهتر از قبل شدهاند. (سیفالدینی، ۱۳۸۱ و هال، ۱۳۸۱)
قرنها قبل، زمانی که آموزش چیزی جز تکرار ساده تعدادی قواعد شناخته شده برای همه افراد نبود، تأسیس و ایجاد خدمات عمومی و رفاهی پیچیده نبود؛ مراحل تولید نیز بسیار سادهتر بود، به طوری که این کار بدون پیشاندیشی نیز امکانپذیر بود. اما امروزه بدون برنامهریزی آگاهانه، تمام ساختارهای پیچیده تمدن مادی و معنوی بشر نابود خواهد شد، به طوری که حتی تهیه نیازهای جسمی و روحی امکانپذیر نخواهد بود و در نهایت زندگی و حیات از بین خواهد رفت. این وضعیت بعد از وقوع حوادث طبیعی و انسانی چون زلزله و جنگ قابل مشاهده است. محدودیت منابع طبیعی و زمینی، اهمیت و ضرورت برنامهریزی را که مؤید امنیت و رفاه است، نمایان میسازد. (هال، ۱۹۹۲)
مراجعه به لغتنامه انگلیسی "آکسفورد" و لغتنامه آمریکایی "وبستر" جهت ارائه تعریفی برای هریک از کلمات برنامه، برنامهریزی کردن و برنامهریز کمک مؤثری برای توضیح مسأله است. در این لغتنامهها دیده میشود که اسم "برنامه"(plan) و فعل "برنامهریزی کردن"(to plan) دارای چندین معنی مشخص و متمایز میباشند. به طور خاص، برای برنامه به عنوان یک اسم معانی زیر پیدا میشود : (همان)
- نمایش کالبدی اشیاء مانند طرح یا نقشه؛
- روشی برای انجام دادن امور؛
- مرتب کردن قاعدهمند بخشهای مختلف یک چیز؛
تعریف اول (نمایش کالبدی اشیاء) کاملاً متفاوت از تعاریف دیگر است. زمانی که از طرح و نقشه خیابانی در شهری صحبت میشود، منظوری متفاوت از زمانی که درباره برنامه دیدار از همان خیابان صحبت میشود در ذهن به وجود میآید. اما تعریف دیگری که سایر تعاریف را ترکیب میکند و تمایز بین تعاریف را درهم ریخته و تفاوت آنها را مبهم میکند نیز وجود دارد و آن زمانی است که درباره برنامهای (طرح) برای یک ساختمان صحبت میکنیم. در این تعریف، به طور همزمان هم طراحی فیزیکی ساختمان و هم نحوه دستیابی به اهداف ما در ساختن آن، مدنظر است.
فعل "برنامهریزی کردن" و اسمهای "برنامهریزی" و "برنامهریز" که همگی از آن مشتق میشوند، مشتمل بر معانی کلی دسته دوم هستند. به عبارت دیگر منظور از بیان آنها، هنر ترسیم طرحهای فیزیکی و یا طراحی روی کاغذ نیست، بلکه هدف، مرتب کردن (ساماندهی) اجزاء یا تحقق بخشیدن به کاری و یا قصد انجام کاری داشتن است. متعارفترین معنی برنامهریزی مشتمل بر دو معنی اول و در حقیقت فعالیتی آگاهانه برای رسیدن به اهداف است. این عمل با تعریف و انجام فعالیتهای مشخص در یک توالی منظم و از پیش تعیین شده امکانپذیر میگردد. (هال، ۱۳۸۱)
اما برای برنامهریزی تعاریف متنوعی دیگری نیز ارائه شده است، از جمله نظام تصمیمگیری برای تعیین خط مشیها؛ (زمردیان، ۱۳۶۴) کوششی برای انتخاب بهترین راهکار؛ (شیعه، ۱۳۷۷) جریان آگاهانه یا سلسله اقدامهای مرتبط با یکدیگر؛ (معصومی اشکوری، ۱۳۷۰) پویش هدایت عقلایی مکانیزم تصمیمگیری در امور توسعه؛ (آسایش، ۱۳۷۵) اندیشیدن و تنظیم پیشاپیش امور؛ (هیراسکار، ۱۳۷۶) فعالیتی عمومی برای رسیدن به اهداف؛ (حسینزاده دلیر، ۱۳۸۰) اما هنوز تعریف کلی از آن وجود ندارد؛ به این خاطر که برنامهریزی، موضوعی رو به تکامل است که با دیگر زمینههای توسعه در ارتباط میباشد.
"دیویدف" و "راینر"، برنامهریزی را "فرآیندی برای تعیین اعمال مناسب در آینده با استفاده از رشتهای از گزینشها" تعریف میکنند. در این تعریف واژه "تعیین" به دو منظور "کشف" و "تأمین" و واژه "مناسب" معیاری برای دادن "شرایط برتر" میباشند. از این تعریف، چنین دریافت میشود که برنامهریزی هر هدف کلی را دخالت میدهد، بنابراین با پرسش چگونگی ساختن اهداف نهایی و ابزار دستیابی به اهداف ویژه روبرو هستیم. به روشنی از تعریف بالا چنین استنباط میشود که عمل، نتیجه نهایی تلاشهای برنامهریزی است. (دیویدف و راینر، ۱۹۶۲)
برنامهریزی مجموعهای از تصمیمات با مشخصات کمی و کیفی و یا فضایی در افقهای زمانی تعریف شده است که شکل اجرایی آن از طریق طرحریزی تعریف میشود. طرحریزی بدون داشتن برنامهای هدفمند ممکن نیست و برنامهریزی بدون شکل اجرایی آن(طرحریزی)، مفهوم فضایی و کالبدی به خود نمیگیرد؛ بنابراین این دو مفهوم جدا از یکدیگر نبوده و باید به صورت مکمل یکدیگر به کار روند. از نظر ترتیبی باید گفت که ابتدا برای یک شهر برنامهریزی میشود و سپس این برنامهها در قالبهایی طرحریزی شده و شکل اجرایی به خود میگیرند. (رهنمایی و شاهحسینی، ۱۳۸۳)
از نظر "گلاسون"، برنامهریزی "روشی از اندیشیدن درباره مسائل اجتماعی و اقتصادی" است که در راستای اهداف آینده میباشد و به شدت به ارتباط اهداف کلی و تعمیمهای گروهی، مرتبط است. (گلاسون، ۱۹۷۴) "فالودی" برنامهریزی را اینگونه تعریف میکند "کاربرد روشهای علمی (هر چند ابتدایی) برای سیاستگذاری." وی معتقد است این فعالیت (برنامهریزی) به مفهوم انجام تلاش آگاهانه برای افزایش ارزش سیاستها در وضع کنونی و آینده میباشد. (سعیدنیا، ۱۳۷۸) برنامهریزی فرآیندی آگاهانه است، یعنی قبل از این که اقدامی صورت گیرد، تصمیم گرفته میشود که این فعالیت چگونه، در چه زمانی و با چه ابزار و منابعی انجام گیرد. از این رو برنامهریزی تصویری از سیاستها، ابزار و روشهای مناسب برای رسیدن به اهداف را نشان میدهد. (سعیدنیا، ۱۳۷۸ و سیفالدینی، ۱۳۸۱)
برنامهریزی فرآیند ذهنی و عملی مجموعهای از تصمیمگیریهای سنجیدهای است که براساس قیودات کمی، کیفی، زمانی و مکانی، شیوه دخالت انسان را در موضوعی مشخص بیان میکند. برنامهریزی از این نظر فرآیندی ذهنی است که پشتوانهای فکری برای تصمیمگیری دارد و برخورداری از چنین پشتوانهای تابع قیودات خاص خود است که میزان دخالت انسان را با درنظر گرفتن خصلتطلبی وی کنترل میکند. (رهنمایی و شاهحسینی، ۱۳۸۳)
"واترستون" برنامهریزی را "فعالیتی سازمان یافته و تلاشی هوشیارانه به منظور گزینش بهترین راهحلهای پیشنهادی، برای دستیابی به اهداف کلی" میداند. در واقع برنامهریزی، به کارگیری دانش انسانی برای اتخاذ تصمیماتی است که همچون بنیانی برای فعالیت انسان، عمل میکنند. هسته مرکزی این فعالیت، ایجاد رابطه بین اهداف نهایی و ابزار رسیدن به آنها (اهداف)، استفاده از کارآمدترین استراتژیهاست. (واترسون، ۱۹۶۵)
"فریدمن" برنامهریزی را "نوعی تفکر جامع درباره مسائل اجتماعی و اقتصادی" تعریف نموده که در زمینه روابط، اهداف و تصمیمات دارای جهتگیری و آیندهنگری به صورت عملی میباشد. (فریدمن، ۱۹۶۴) به عبارت دیگر وی معتقد است که "برنامهریزی، راهنمای تغییر در درون سیستم اجتماعی است." به طور ویژه، برنامهریزی به معنی فرآیند "خودرهنمونی" (Self Guidance) است که ممکن است در بردارنده رشد تغییرپذیر اجزاء زیرمجموعه یک سیستم، به کاراندازی ساختار سیستم و نگهداشت مرزهای سیستم در زمان روند تغییر باشد. (سیفالدینی، ۱۳۸۱)
برنامهریزی، فرآیند تصمیمگیری است که هدف آن، ترکیب بهینه فعالیتها در ناحیهای مشخص با توجه به سیاستهای کلی و اهداف تعیین شده نظام و فشارهای ناشی از منابع موجود میباشد. (هیل هورست، ۱۹۷۱) از لحاظ سیستمی، علم اداره و کنترل سیستمها به منظور بهبود زندگی انسانها را علم برنامهریزی مینامند. بنابراین برنامهریزی فعالیتی است که با اداره و کنترل یک سیستم، آن را به سوی هدفهای هماهنگ در رابطه با نظام ارزشی جامعه هدایت میکند. (مجتهدزاده، ۱۳۷۶)
در "منشور آتن" برنامهریزی به عنوان "ابزار ساماندهی مکانها و محیطهای متفاوتی که میباید شرایط رشد و توسعه زندگی جامعه را در تمام ابعاد مادی، معنوی و فرهنگی در همه شکلبندیهای فردی و اجتماعی فراهم آورد" تعریف شده است. (لوکوربوزیه، ۲۵۳۵)
"داکین" برنامهریزی را "کوششی برای کنترل نتایج کار در آینده" میداند. "هندلر" برنامهریزی را اینگونه تعریف میکند "عمل سنجیده اجتماعی یا فعالیتی سازمان یافته، برای تهیه راهبردی بهینه از اقدامات آینده، به منظور دسترسی به رشتهای از اهداف آرمانی در راستای حل مسائل پیچیده." همچنین وی معتقد است که برنامهریزی باید با قدرت و تعدد منابع همراه باشد تا مرحله اجراء امکانپذیر شود. (سیفالدینی، ۱۳۸۱)
"پیتر هال" در تعریف واژه برنامهریزی چنین مینویسد "تعریف برنامهریزی بینهایت مشکل و مبهم است. برنامهریزان چنین تصور میکنند که میدانند برنامهریزی چه دنیایی دارد. آنها به کارهایی که انجام میدهند، برنامهریزی میگویند؛ اما مشکل این است که آنان فعالیتهای گوناگونی را انجام میدهند، بنابراین منظور آنها از به کارگیری این واژه نیز متفاوت است." به نظر وی، برنامهریزی به عنوان فعالیتی کلی عبارت است از "فراهم آوردن و ساختن سلسلهای منظم از اقدامات که به تحقق اهداف بیان شده میانجامد." (هال، ۱۹۹۲)
"پورویت" معتقد است برنامهریزی "مجموعه اقداماتی است که برای رسیدن به اهداف معینی انجام میگیرد." به عبارتی برنامهریزی اقدام نظام یافتهای است که چند هدف ویژه زیر را نشانه گرفته است : (آسایش، ۱۳۷۵)
- اهداف کمی در آن مشخص شده باشند؛
- راههای مختلف ممکن برای رسیدن به اهداف را تشخیص دهد؛
- منابع موجود برای رسیدن به اهداف شناسایی شوند و همچنین مسیر رسیدن به اهداف در رابطه با منابع موجود مشخص باشند؛
- ساماندهی ابزارها برای اجراء برنامهریزی نهایی را به دست دهد؛
- فرآیند اجراء در نظر گرفته شده باشد؛
معمولاً هر برنامهریزی شامل تعدادی عمل متوالی است که برای حل مسائل آینده طراحی شدهاند. مسائل برنامهریزی متفاوت هستند، اما به طور عمده، اقتصادی و اجتماعیاند. دوره عمل برنامهریزی، یعنی افق زمانی "آینده" نیز برحسب نوع و سطح برنامهریزی تفاوت میکند. بنابراین برنامهریزی اساساً یک روش اندیشیدن به مسائل اجتماعی و اقتصادی است و جهتگیری آن عمدتاً به سوی آینده است و عمیقاً به ارتباط بین اهداف و تصمیمهای جمعی مربوط بوده و برای جامع بودن ِخطمشی و برنامه تلاش میکند. (زیاری، ۱۳۷۸)
هر جا که این شیوههای تفکر به کار رفته باشد این چنین استنباطی وجود دارد که برنامهریزی در حال انجام است. تنوع گستردهای از انواع برنامهریزی در چارچوب کلی برنامهریزی وجود دارد؛ اما برنامهریزی هر نوع و شکلی که داشته باشد، اهداف و آرمانهای معینی دارد. آرمان در برنامهریزی یک کمال مطلوب است و باید بگونهای کلی بیان شود. هدف هم قابل دستیابی و هم سنجشپذیر است. (هال، ۱۹۹۲) برنامهریزی ممکن است دارای یک یا چند هدف و آرمان باشد. آرمانها و اهداف معمولاً ماهیت اجتماعی و اقتصادی دارند. (گلاسون، ۱۹۷۴)
امروزه برنامهریزی جایگاه و ارزش ویژهای یافته و همه فعالیتهای بشری را در برگرفته است، به طوری که بیشتر تصمیمات و اقدامات براساس برنامههای از پیش تعیین شده انجام میگیرند. بر همین اساس تقسیمبندیهای گوناگونی از برنامهریزی از نظر زمانی، سطوح، اهداف و ... صورت گرفته است؛ اما هر نوع برنامهریزی دو ویژگی به شرح زیر دارد : (رهنمایی و شاهحسینی، ۱۳۸۳)
- ویژگی موضوعی
که موضوع موردنظر برنامهریزی را از سایر موضوعهای مطروحه شناسایی و جدا کرده و مورد توجه قرار میدهد؛
- ویژگی مکانی یا فضایی
گستره موضوع مورد برنامهریزی را مشخص میکند و به آن بار جغرافیایی میدهد، چرا که برنامهریزی بدون درنظر گرفتن این محدوده عمل یا گستره جغرافیایی (بستری که موضوع معینی در آن تجلی و عینیت یابد)، فقط مقولهای ذهنی است؛
در مقیاس "تصمیمگیری"، برنامهریزی به سه سطح اصلی راهبردی، تاکتیکی و عملیاتی تقسیم میشود : (سعیدنیا، ۱۳۷۸)
- برنامهریزی راهبردی(Strategical Planning)
چارچوب برنامهها در تمام سطوح است و شامل اهداف و اقدامات اساسی در بلندمدت میباشد؛
- برنامهریزی تاکتیکی(Tactical Planning)
مشخص کردن هدفهای میانکار و انتخاب ابزارهای لازم برای تحقق آنها را در میانمدت موردنظر قرار میدهد؛
- برنامهریزی عملیاتی(Operational Planning)
شامل گامهای ویژه یا اقدامات مشخص برای انجام فعالیتهایی است که به اهداف مشخص نائل میشوند؛
بین این سطوح سهگانه برنامهریزی (برنامهریزی راهبردی، تاکتیکی و عملیاتی) رابطهای هماهنگ و چندجانبه حاکم است، اما نکته حائز اهمیت این است که ارتباط متقابل بین سطوح مختلف مستلزم "انطباقپذیری برنامهها" میباشد.
تقسیمبندی دیگر، انواع برنامهریزی از نظر "محتوایی و موضوعی" است که بسیار متنوع و گوناگون میباشد، مانند برنامهریزی اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، بهداشتی و ...؛ به طور کلی برحسب "موضوع" میتوان برنامهریزی را به دو نوع کلی دستهبندی نمود. البته این تقسیمبندی به معنی تفکیک محتوایی دو موضوع از یکدیگر نمیباشد : (زیاری، ۱۳۷۸ و سعیدنیا، ۱۳۷۸)
- برنامهریزی عمومی
تمام امور و فعالیتهای جامعه را در بر میگیرد. هدف این برنامهریزی رسیدن به توسعه، رشد، رفاه و عدالت اجتماعی یا قدرت ملی و سیاسی است؛
- برنامهریزی کالبدی
برای انجام برخی از امور نیاز به طرحها و نقشههای کالبدی امری انکارناپذیر است، چرا که توسعه و ساماندهی شهرها، روستاها و ... به طرحهایی نیاز دارد که ترکیب و ترتیب منظم کارها در آنها مشخص شده باشد. در این زمینهها، با استفاده از برنامهریزی کالبدی فرآیند انجام اقدامات و ترتیب زمانی آنها روشن میشود؛
در واقع همانگونه که از تعریف برنامهریزی به عنوان ترتیب منظم مراحل دستیابی به اهداف پیشبینی شده بر میآید، نشان دادن فعالیتها و عملکردها و مراحل آنها در زمانهای گوناگون بر روی نقشههای دقیق، جنبه کالبدی برنامه را از لحاظ محل قرارگیری، تراکم، ارتباطات و ... مشخص میکند. این نقشهها نیز ترکیب و ترتیب منظم کارها را برحسب زمان برای رسیدن به اهداف نشان میدهند. (هال، ۱۹۹۲)
در تقسیمبندی دیگری، برنامهریزی از نظر "زمانی" به سه دوره کوتاهمدت، بلندمدت و میانمدت تقسیم شده است : (زیاری، ۱۳۷۸)
- برنامهریزی بلندمدت
جزییات کار به ندرت مشخص شده و فقط چارچوبی کلی برای انجام فعالیتها تعیین میشود؛
- برنامهریزی میانمدت
در چارچوب برنامهریزی بلندمدت و در راستای تحقق اهداف کلی آن صورت میپذیرد، به طوری که اگر در برنامهریزی بلندمدت اهداف کلی مدنظر باشد، در برنامهریزی میانمدت راههای رسیدن به این اهداف پیگیری میشود؛
- برنامهریزی کوتاهمدت
نیز در چارچوب برنامهریزی میانمدت و با قابلیت اجرایی بیشتر و بهتر انجام میگیرد؛
علاوه بر این تقسیمبندی، برنامهریزی در رابطه با "اهداف" به دو دسته برنامهریزی براساس "اهداف کلی" و برنامهریزی براساس "اهداف خاص" تقسیم میشود. همچنین برنامهریزی از نظر "مقیاس" در سطوح مختلفی انجام میگیرد که عبارتند از "برنامهریزی ملی"، "برنامهریزی منطقهای" و "برنامهریزی محلی." (سیفالدینی، ۱۳۸۱)
میتوان گفت تعاریف گوناگونی از برنامهریزی ارائه شده است، اما مجموع این تعاریف در مفاهیم زیر نهفته است : (آسایش، ۱۳۷۵)
در مجموع، برنامهریزی به عنوان یک فعالیت کلی آگاهانه، ساختن سلسله مراحلی منظم از عمل است که منجر به رسیدن به یک هدف و یا اهداف تعیین شده میگردد و باید حائز ویژگیهای زیر باشد :
- جامعنگری
داشتن بینشی جامع، از ضروریات کار برنامهریزی است. به خصوص در شهرسازی، زیرا شهر به عنوان یک مجموعه منظم و هدفمند از اجزاء مرتبط با هم به وجود میآید و به عبارتی یک سیستم است؛ (احمدی، ۱۳۷۲)
- انعطاف
انعطاف در حقیقت "قابلیت انطباق طرح با شرایط در حال تغییر است، بدون آن که به اهداف نهایی و استراتژیک آن لطمهای وارد آید." (حمیدی، ۱۳۷۱) از آنجا که شرایط، مدام در حال تغییر و تحول است و بسیاری از دگرگونیها از قبل، قابل پیشبینی نیست، (احمدی، ۱۳۷۲) پدیدهای میتواند دوام یابد که توانایی تطبیق با شرایط جدید را داشته باشد؛ (حمیدی، ۱۳۷۶)
- ارشاد و هدایت
برنامهریزی همواره در برگیرنده ارشاد، راهنمایی و هدایت فعالیتهاست؛
- هدفگیری و دروننگری
برنامهریزی فعالیتی است حساب شده و منطقی؛ (آسایش، ۱۳۷۵)
- استمرار
برنامهریزی فعالیتی است مستمر که محدود به یک مقطع خاص از زمان نمیشود. این امر، به خصوص در شهرسازی و برنامهریزی شهری نمود بیشتری مییابد؛ زیرا همانگونه که زندگی شهر هرگز متوقف نمیگردد، برنامهریزی نیز که هدایت این زندگی است باید ادامه یابد؛ (اعتماد، ۱۳۶۹)
- آیندهنگری
اندیشیدن در باب سرانجام کاری که هنوز آغاز نشده یا در مرحله اجراء است و به انتها نرسیده، از مهمترین ارکان برنامهریزی به شمار میرود. (محمودی، ۱۳۷۲) و به قولی "انسان بر سرشتی آفریده شده است که به سرانجام کار و آینده زندگی خود میاندیشد؛" (تکمیل همایون، ۱۳۶۸)
تدوین و گردآوری:
مهندس سعید محمودی ـ کارشناس ارشد برنامهریزی شهری و منطقهای دانشکده هنر دانشگاه اصفهان
مهندس عادل محمودی ـ دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری و منطقهای دانشگاه تربیت مدرس تهران ـ خبرنگار طراحی و برنامهریزی شهری سرویس مسائل راهبردی خبرگزاری دانشجویان ایران
مهندس سعید محمودی ـ کارشناس ارشد برنامهریزی شهری و منطقهای دانشکده هنر دانشگاه اصفهان
مهندس عادل محمودی ـ دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری و منطقهای دانشگاه تربیت مدرس تهران ـ خبرنگار طراحی و برنامهریزی شهری سرویس مسائل راهبردی خبرگزاری دانشجویان ایران
منبع : خبرگزاری ایسنا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست