پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا
نقش عوامل اجتماعی در تحول فرم فضای شهری
خوانائی یک شهر از طریق ابزار کالبدی آشکار میشود و به میزانی که یک کالبد بتواند با شهروندان خود از طریق ویژگیهای کالبدی ارتباط نمادین ایجاد کند، یک شهر خوانا یا ناخوانا ارزیابی میشود.شهر چیست؟ آیا شهر مجموعهای متشکل از فضای سکونت، کار و تفریح است یا شهر فضای کالبدی حیات اجتماعی جوامع است. جائیکه در آن روابط انسانی و اجتماعی شکل گرفته، بارور و شکوفا میشود. اگر چنین است و اگر شکلگیری شهر بیش از آنکه یک پدیده مادی باشد براساس نیاز روانی انسانها به زندگی اجتماعی و ایجاد روابط انسانی شکل گرفته باشد، چگونه کالبد شهر به این نیازها پاسخگوست و چگونه در شهر امکان ارتباط اجتماعی مردم با هم فراهم شده است.فرم شهر، اعم از فرم کلانشهر تا فرم جزء فضاها متأثر از روابط و بنیانهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است همانگونه که شهر از این روابط و زیرساختها متأثر میشود بر برخی از روابط انسانی، اجتماعی نیز تأثیرگذار است. در این زمینه مطالعات زیادی انجام گرفته که بهطور کلی مطالعات انسانی محیطی خوانده میشود. بررسی تأثیرات فرهنگ بر فضای شهری و فضای شهری بر فرهنگ، همگی موضوعاتی هستند که مورد توجه نظریهپردازان حوزه شهری در سالهای اخیر بوده است.خوانائی یک شهر از طریق ابزار کالبدی آشکار میشود و به میزانی که یک کالبد بتواند با شهروندان خود از طریق ویژگیهای کالبدی ارتباط نمادین ایجاد کند، یک شهر خوانا یا ناخوانا ارزیابی میشود. محیط فیزیکی میتواند بیان مفاهیم را سادهتر کند یا مانع بیان مفاهیم شود. هر چه مفاهیم سادهتر و گویاتر بیان شده باشند، شهر خواناتر است.اما قبل از بررسی ویژگیهای کالبدی فضای شهری در دورهەای مختلف و بسترهای جغرافیائی فرهنگ متفاوت، لازم است به این نکته اشاره شود که کیفیت محیط شهری به لحاظ روابط باز یا بسته امکان ارتباط بیشتر، طولانیتر و عمیقتر شهروندان را با یکدیگر فراهم میکند، این امر خود بستگی تام به شرایط اجتماعی سیاسی دارد.بهطوریکه در جوامعی که دارای روابط حکومتی مردمیتری بودهاند، ماهیت و فرم فضاهای شهری با جوامعی که دارای حکومتهای مرکزیتر و مقتدرتر بودهاند، متفاوت است و این تفاوت تا حد فقدان فضای بازشهری در نظامهای مقتدر مرکزی که نوعی استبداد حکومتی در آن دیده میشود، پیش میرود.سنت گردهمائی در محیطهای باز مجتمعهای زیستی به تاریخ شکلگیری نخستین مجتمعهای زیستی انسانی باز میگردد. وجود فضای باز شهری در شهرهای وارکا، اور، بابل و خرساباد در بینالنهرین به شکلها و فرمهای مختلف دیده شده است. موقعیت مکانی و فرم مقیاس فضا در همین نمونههای اولیه تفاوتهای بارزی یافته است که دقت بیشتری را میطلبد. فضای باز ”وارکا“ به شکل نامنظم و در مرکز شهر و بدون حصاری جداکننده در اختیار شهروندان است، اور و بابل فضاهائی منظم یافتند و در درون حصاری در مرکز شهر قرار گرفته و دسترسی به آن جز از طریق دروازههائی مقدور نیست و بالاخره خرساباد نه تنها فضائی بزرگ مقیاس یافته است بلکه در درون حصاری حصین قرار گرفته و دسترسی به آن تنها از طریق ورودی محورگرا و یادمانی مقدور است.بدین ترتیب با گذر از دوران حکومتهای مستقل و ورود به شکلگیری حکومتهای محلی اولیه، فرم و موقعیت فضاهای باز در داخل قطعه و ارگ حکومتی قرار گرفته و از دسترس مردم خارج شده و فضا برخورد روزانه مردم با هم را بهوجود نمیآورند.این فضا برعکس بهعنوان صحن و زمینهای برای نمایش قدرت نظام حاکم درآمده و با ابعاد وسیع و معماری باشکوه و استفاده از عنصرهائی چون دروازهها و دیوارهای عظیم، مجسمهها و تندیسهای غول پیکر و سرانجام استقرار فضا در مقابل معبد و کاخ، بر شکوه و بزرگنمائی نظام حکومتی تأکید کرده و بر صلابت و استواری و شکستناپذیری آن افزودهاند.در دوران یونان باستان با نوعی از نظام اجتماعی روبرو هستیم که دارای زیرساختهای سیاسی دموکراتیک بوده است. استقلال سیاسی ـ اقتصادی در شهرها، وجود نظام و قوانین و مقررات خودگردان برای آنها و بهویژه سنت زندگی اجتماعی و حکومت مردمی همگی بر ضرورت ایجاد فضاهای باز شهری تأکید داشتند که بتواند جایگاه کالبدی وقوع فعالیتهای اجتماعی شهر باشد.در چنین شرایطی برخورد اجتماعی مردم با هم و مداخله آنان در اموراجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی قضائی و بهعلاوه برخوردهای فکری که بهحد شکلگیری فلسفه یونانی بود به فضای باز چند عملکردی نیاز داشت که آتن فرم خاص خود را در این دوران یافته و نام یونانی آگورا بر آن اطلاق میشود.نگاهی به تحول فرمی اگورای آتن از عهد باستان، دوران کلاسیک یونان تا دوران هلنیستی و رومی نشان میدهد که نخست این فضا قبل از آنکه فرمی کالبدی یابد، وجودی عملکردی داشته و کالبد به تبع وجود عملکرد شکلگرفته و نه آنکه خود موجود عملکرد باشد. دوم آنکه هنرمندان بزرگ یونانی که به معماری بهعنوان یک هنر حجمسازی مینگریستند، آگاهی روشنی نسبت به استقرار ساختمانها به منظور شکل دادن به فضای باز کالبدی نداشتند و پدیده معماری رواقی پس از شکلگیری نخستین آگوراها و در پاسخ به ضرورت محصور کردن فضای باز، شکل گرفت. فرم فضای آگورای آتن، نامنظم بوده و وجود عناصر کالبدی در درون آن موجد شکلگیری فضاهای خرد، در درون فضای یکپارچه آگورا شده که متناسب با تنوع عملکردی آگوراست.در دوران هلنیسم، حکومت یونان بهدست مقدونیان افتاد.مقدونیان برخلاف یونانیان که مشارکت مردم در امور اجتماعی و سیاسی را پذیرا بودند، خواستار حداقل مداخله در نظام سیاسی مقتدر و مستبد خود شدند. از اینرو، فضای آگورا با استقرار ساختمانهای متعدد بیش از پیش خرد شده و عملاً غیرقابل استفاده میشود.در بررسی سایر آگوراهای یونانی نیز، آزاد و غیررسمی بودن فضا از قیود طراحی هندسی مشهود است. فرمهی نامنظم و توسعههای غیرمحوری و خودبهخودی از ویژگیهای این فضاها هستند. اندازه و ابعاد فضاها نیز خودمانی بوده و هیچگونه تلاشی برای همگونسازی بدنههای فضا و ایجاد روح رسمیت در آن نشده است. اما در همان دوران کلاسیک یونان و پس از جنگ ایران و یونان در بخشی از آسیای صغیر که در سلطه یونان بوده شاهد شکلگیری آگوراهای طراحی شده هستیم. ساکنان این منطقه بازرگانانی بودند که به امور فرهنگی، اعتقادات باستانی و مذهبی توجه داشتند. در اینجا آگورا فرمی ساده، طراحی شده و رسمی با بدنههای همگون مییابد و برخی بازارهای تخصصی نیز از حجم فعالیتی آگورا میکاهد. آگورای شهر کوچک پرنیه و آگورای میلتوس که شهری بندری و روبهتوسعه بوده، دو شاهد این مدعایند. آگورای اولیه میلتوس بهصورت یک فضای نیمه بسته غیررسمی، پس یک فضای بسته مربع مستطیل شکل کوچک در کنار آگورای اولیه بهوجود آمد و نهایتاً سومین آگورا به شکل یک فضای بسته و رسمی در جنوب این مجموعه ساخته شد. این آگورا نه تنها فرم هندسی ساده و نماها و بدنههای همگون یافت، بلکه ورود و خروج به آن نیز بیش از پیش کنترل شده بود و بدین ترتیب عملکردهای داخلی آن نیز تحت کنترل بیشتر بوده است. این نمونه بهخوبی نشان میدهد که چگونه شرایط اجتماعی و سیاسی بر تحول فرم کالبدی فضای شهری تأثیر میگذارد.رومیان از قرن پنجم قبل از میلاد در سرزمین روم حکومتی بر پایه جمهوری را بهوجود آورده بودند که تا نیمه دوم قرن قبل از میلاد تداوم داشت. پس از آن امپراطوری روم تشکیل شد و تا پایان قرن چهارم میلادی امپراتوران مقتدری در پهنه وسیعی از دنیا آن روز حکومت کردند. ویژگیهای نظام حکومتی در این دو دوره تفاوتهای اساسی داشته است، بهطوری که قدرت در دوران جمهوری بهصورت نیمه متمرکز در دست حکام قرار داشت. در حالیکه در دوران امپراتوری، هم محدوده حکومتی وسعتیافته بود و هم قدرت در دست امپراتور متمرکز شد.نخستین فضای باز شهر روم فوروم رومانوم ماگنوم بوده که در پائین و حد فاصل سه تپه اولیهای که شهر روی آنها ساخته شده بود، بهوجود آمده است. این فضا یک فضای نامنظم بوده که ساختمانهای منفردی بدنههای بیرونی آن را بهوجود آورده و علاوه بر آن چندین ساختمان نیز در فضای داخلی آن خرد فضاهائی را بهوجود آوردهاند.در این دوره فوروم هم به لحاظ کالبدی به آگورای یونانی شباهت بیشتری داشته تا فوروم دوران امپراتوری و هم عملکردهای متنوع آن زمینه برخورد اجتماعی مردم با هم را فراهم میآورد.در دوران امپراتوری، مجموعه فورومهای امپراتوری در شهر روم و در کنار فوروم و رومانوم ماگنوم شکل میگیرند. این فورومها دارای فرمهای ساده هندسی بودند. نحوه ارتباط فورومها با هم نیز با طرح قبلی و براساس یک سیستم محوری و با زوایای قائم شکل گرفته بود. در این دوره علاوه بر آنکه فرم فضاها منظمتر شده به تدریج فضاها وسعت نیز یافتند، بهطوریکه مردم تراجان وسعتی بیش از دو برابر فوروم و رومانوم ماگنوم داشت. همچنین عملکردهای گوناگون فورومها به فضاهای تخصصی چون بازارهای خاص، مدارس و معابد منتهی میشد و فورومها بهصورت یک مجموعه حکومتی و برای انجام مراسم رسمی نظامی درباری درآمد.بدین ترتیب با تغییر شرایط اجتماعی ـ سیاسی دگرگونی کالبدی و عملکردی فضا را شاهد هستیم.در این زمان کالبد فورومها تنها زمینهای برای نمایش شکوه، صلابت و اقتدار نظام بوده و طاقنصرتها و ستونهای یادبود درون این فضاها متناسب با آئین مراسم رسمی شکلگرفته و بدین ترتیب اقتدار امپراتوران بر روح و جان شهروندان بیان کالبدی مییافت.پس از فروپاشی امپراتوری روم و گذر از دوران سیاه اروپا، در دوران قرون وسطی حکومتهای کوچک محلی در کنار کلیسا قدرت را در شهرهای کوچک و پراکنده بهدست گرفتند. فضاهای باز این دوره به دو گروه تقسیم میشوند. میدان بازار و صحن مقابل کلیسا، که دربرخی موارد با هم تلفیق شده و بهصورت یک فضا در میآیند.در اینجا متناسب با فقدان یک حکومت مرکزی قوی، دخالت محدوده مردم را در امور اجتماعی و سیاسی شاهد هستیم، در چنین شرایطی عموماً فضاهائی بهصورت ارگانیک شکل میگیرند. فضاهای قرون وسطائی عموماً بهصورت ترکیبی از چند فرم دارای بدنههای متنوعی محصورکننده فضا و ورود غیرمحوری به فضا بر روحیه مردمی و غیررسمی بودند تأکید دارند. تنوع دید و ورود غیررسمی به فضا از ویژگیهای فضای غیررسمی میدان بازار و صحن کلیساهای دوران قرون وسطائی است.با افزایش قدرت حکومت که در احداث ساختمانهای شهرداری و میدانهای مربوطه بروز کالبدی یافت، فضاها به تدریج فرمهای سادهتر و در عین حال رسمیتر یافتند. هر چند مقیاس یادمانی فضاهای امپراتوری روم جای خود را به فضاهای کوچکتر و در مقیاسی انسانی دادند، اما این فضاهای احساس خود کوچکبینی و منزوی شدن در انسان بهوجود نمیآورند. در آغاز دوره رنسانس، دوران کوتاهی با نام رنسانس اولیه شناسائی میشود که در آن اومانیسم قدرت گرفته و هدف، ایجاد روحیه توانائی و استقلال در انسان است.پیاتزاآنونزیاتا در فلورانس یکی از نمونه فضاهای شهری این دوره است که دارای فرم ساده هندسی و سه نمای متحدالشکل است. ورود به فضا نیز از محور مرکزی ضلع چهارم است.هر چند سادگی فرم، پیوستگی و همگونی بدنهها و تقارن و ورودی محورگرا همگی همان اصول طراحی دوره باروک است، اما مقیاس فضا و نحوه بهکارگیری این عناصر بهگونهای است که نوعی احساس توانائی و قدرت را در انسان زنده کرده و بهعبارتی انسان را بهخود میباوراند و همسو با اهداف اومانیسم گام برمیدارد.پس از این مقطع کوتاه بار دیگر حکومتهای الیگارشی تشکیل شده و اشراف و شاهزادگان به یگانه نیروی حاکم تبدیل شدند. شکلگیری امپراتوریهای فرانسه و آلمان، به همین دوره مربوط است.تحول کالبدی فرم فضای شهری در این دوره تاریخی در تبدیل پیاتزا سنمارکو از شکل یک میدان بازار قرون وسطائی به شکل یک فضای دوره باروک بهخوبی مشخص است. این میدان که نخست یک میدان کوچک با ساختمانیهای منفرد بود، تدریجاً توسعهیافته و بدنههای آن عقب نشسته و برای آنکه فرمی سادهتر، رسمیتر، و مؤثر یابد، بدنههائی همگون در تمامی اضلاع آن شکل گرفتند. کفسازی متقارن نیز عدم تقارن کالبدی را تحتتأثیر خود قرار داده و بدین ترتیب فضاهای کوچک و نامنظم قرون وسطائی به یک فضای شهری باشکوه و بزرگ مقیاس تبدیل شد. مقایسه فرم فضائی پیاتزا سنمارکو پس از توسعه با سایر میدان بازارهای فلورانس، بهخوبی وسعت و یکپارچگی و صلابت این طرح را در برابر فرمهای غیررسمی، با بدنههای نامتقارن و پیچیدگی و تنوع فرمی نشان میدهد. در این مقطع تاریخی، شهر باروک به صحنه نمایش عظیم دربار، رهبران کلیسا، نجیبزادگان و افراد ثروتمند و صاحبنفوذ در آمد. بدین ترتیب بعد بصری کالبدی، تغییر اجتماعی سیاسی را که طی آن دولت، شهر و شهروندان آزاد آغاز رنسانس را به مرکز حکومت حاکمان مستبد و درباریان او تبدیل کرد، نشان میدهد. هنر این دوره در راستای خواسته حاکمین تأثیری بسیار نیرومند و کوبنده یافت.حالت غیررسمی فضاهای قرون وسطائی که دارای فرمهای متنوع با جزئیات پیچیده، حجمسازی غیرمتقارن و خط افق متنوع بود، جایگزین نظم، تقارن، پیوستگی بدنهها، تداوم خطوط افقی نما، پرسپکتیو و بازگذاردن محورهای دید و بالاخره وسعت و در مجموع شکوه و صلابت شد، و در نهایت فضائی با ابهت را بهوجود آورد که در آن انسان خود را در برابر نظام حاکم، موجودی کوچک و کمقدرت میدید و بهطور تمام و کمال خود را تحت سلطه احساس میکرد. بدین ترتیب در برابر فضای خودمانی و انسانی قرون وسطائی، فضایی مسلط و غیرانسانی باروک بهوجود آمد.در شهر رمپیاتزای سنپیتر در مقابل کلیسای سنپیتر، حرکت اندیشیده شدهای را موجب شده است. کلیسای سن پیتر بر این فضا چنان مسلط است که هیچ انسانی قدرتی از خود در مقابل آن نمییابد. این فضا نمونه بارز سلطه فضا بر انسان و مقهوریت وی است.در فرانسه شکلگیری فضاهای شهری به منظور بزرگنمائی حکومت امپراتوری بوده است. از جمله میتوان به کاخ و باغ ورسای و میدان عظیم مقابل کاخ اشاره کرد. این میدان به شکل ذوزنقه بوده و سه خیابان اصلی شهر به شکل شعاعی از شهر به سمت میدان کشیده شده بود. در اینجا همه گونه تلاش بهکار رفته تا مقر حکومتی هر چه باشکوهتر و پرصلابتتر شده و واسطه آن نه تنها بر فضای باغ، که بر فضای شهر و بر زندگی شهروندان بارز باشد بدین ترتیب فرم فضا و فرم شهر با روحیه و اهداف نظام سیاسی حاکم انطباق دارد.این مرور مختصر نشان داد که چگونه در طول تاریخ در نظامهای سیاسی ـ اجتماعی مختلف فرم و عملکرد باز شهری متحول شد و از فرم و فضای شهری برای ایجاد ادراک و احساس خاص در ذهن شهروندان بهره جسته شده است. تأثیرگذاری نظامهای سیاسی اجتماعی بر فرم و عملکرد فضای شهری امری است که در کشور ما نیز قابل بررسی است. از جمله میتوان بر تحولات فرم فضای شهری در ایران پرداخته و تحول کالبدی میدان عتیق اصفهان با روحیهای مردمی به میدان نقش جهان با روحیهای حکومتی یادمانی در عصر صفویه را مصداقی بر تأثیر نظامسیاسی بر شکل فضای شهر و تحولات کالبدی آن دانست. از این نظر علل بیتوجهی به شکلگیری فضاهای شهری مناسب که تعامل اجتماعی فرهنگی مردم را تسهیل میکند، آشکارتر میشود.
راضیه رضازاده
(دکترای شهرسازی)
منبع : روزنامه اعتماد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست