جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا
چیدمان افعال گفتاری زبانی از منظر فیلسوفان تحلیلی و عالمان علم اصول فقه
هر گویندهای که به قصد ارتباط زبانی جملهای را اظهار میکند دستکم سه نوع فعل متمایز از هم انجام میدهد:
الف)ادای واژههای بامعنا= فعل تلفظی
ب) حکایت و حمل= فعل قضیهای
ج) بار محتوایی (اخبار، انشا و...=) فعل مضمون در سخن.
انجام این سه نوع فعل را در مثال زیر میتوان به آسانی نشان داد. وقتی گویندهای جمله “علی درس میخواند”را ادا میکند،
▪ نخست واژههایی با معنا ادا کرده است؛
▪ دوم محمول درس خواندن را بر علی بار کرده است؛
▪ سوم گوینده با گفتن جمله یاد شده از آمدن علی اخبار کرده است. از میان افعال سه گانه یاد شده فعلی گفتاری کامل همان فعل مضمون در سخن است، فعل حمل و حکایت هر کدام بخشی از فعل مضمون در سخن کاملاند. فعل مضمون در سخن از دو عنصر اصلی تشکیل شده است؛ یکی بار مضمون در سخن، دیگری محتوای قضیهای. واضح است که در هر جملهای که گوینده دارای قصدی آن را ادا میکند لامحاله باری نهفته است.
برای مثال در جمله “علی درس میخواند” گوینده میخواهد از درس خواندن علی خبر دهد، پس بار نهفته در جمله یاد شده اخبار است. به یقین بار نهفته در هر جملهای محتوایی دارد که حامل آن بار است. برای مثال در جمله یاد شده که بار آن اخبار است محتوای اخبار درس خواندن علی است. با توجه به این مقدمات این پرسش مطرح میگردد که وقتی از طبقهبندی افعال زبانی میپرسیم در حقیقت پرسش ما از تعداد انواع افعال مضمون در سخن است و نه انواع افعال گفتاری. ساختار فعل مضمون در سخن از دو عنصر اصلی تشکیل شده است؛
الف) یکی محتوای قضیه (حمل، حکایت)
ب) دیگری بار مضمون در سخن محتوای قضیه میتواند متنوع و متکثر باشد و تنوع و تکثر آن تابع هیچ نظم و قاعدهای نیست و اگر هم بتوان نظم و قاعدهای بر آن شمرد، به لحاظ فلسفی و از منظر تحلیل فعل گفتاری چندان اهمیتی ندارد. آنچه در تحلیل ما در خصوص طبقهبندی افعال زبانی مهم است، عنصر دوم یعنی همان بار نهفته در سخن است. بنابراین پرسش از انواع فعل زبانی در حقیقت به این پرسش اساسی باز میگردد که چند نوع بار مضمون در سخن وجود دارد.در پاسخ به پرسش یاد شده آرا و نظریههایی عرضه شده که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
۱) نظریه ویتگنشتاین:
ویتگنشتاین در پاسخ به این پرسش که ما زبان را به چه صورت به کار میبریم؟ یا به تعبیر دیگرچرا و بر پایه چه ملاکی جملهای را وعده و جملهای دیگر را اخبار و جمله سومی را امر مینامیم به تعبیر اخری آیا میتوان بار یا بارهای مضمون در سخن بنیادینی یافت و بقیه آنها را بازگرداند، در کتاب تحقیقات فلسفی گفته است: “اما چند جمله وجود دارد؟... انواع بیشمار جمله وجود دارد: بینهایت انواع مختلف از چیزهایی که “نشانهها”، “واژهها” و “جملهها” مینامیم وجود دارد.” این پاسخ ویتگنشتاین بر تلقی خاصی مبتنی است که او در کتاب تحقیقات فلسفی از زبان و حقیقت به آن دست داده است. ویتگنشتاین در دوره اول فکر خود در رساله منطقی- فلسفی تنها یک صورت معنا دار برای گزارههای زبانی قائل شده بود زیرا طبق نظر او گرچه واژهها محدودند، ولی گزارهها میتوانند نامحدود و نامتعین باشند اما از نظر محتوا وبار معناشناختی زبان تنها تصویر امور واقع است و ما میتوانیم فقط از زبان واقعنما که واقعیتها را برای ما تصویر میکند، سخن بگوییم. ویتگنشتاین با بیان نظریه تصویری زبان در رساله چنین میگفت که زبان ابزاری است که با اجزای آن واقع نمایانده میشود و تصویری از واقعیت امور را نشان میدهد. ویتگنشتاین از این تحلیل نتیجه گرفت که ساختار زبان و ساختار واقعیت یکی است و تنها صورت معنادار و واقعی زبان که فیلسوف باید به آن توجه کند، صورتی است که واقعیت را نشان میدهد. طبق این نظرگاه قصد گوینده و نحوه استعمال زبان هیچ نقشی در تحلیل فیلسوف از زبان ندارد، بلکه فیلسوف تنها باید با تحلیل گزارههای مرکب و پیچیده سعی میکند ساختار منطقی و واقعی زبان را نشان میدهد، این تحلیل تا آنجا باید ادامه یابد که فیلسوف به گزارههای بسیط دست یابد. گزارههای بسیط گزارههاییاند که از اسمای منطقی تشکیل شدهاند و هر یک مابهازای معین و معلوم در عالم خارج دارند. نظرگاه ویتگنشتاین متقدم در باب زبان- که راسل در مقدمه اتمیسم منطقی به صراحت تاثیرپذیری خود را از آن بیان کرده است- لوازم معرفت شناختی و هستی شناختی متعدد و متکثری دارد که هم راسل در اتمیسم منطقی و هم پوزیتویستهای منطقی- بسیاری از آنها را بر پایه تحلیل یاد شده استخراج کردهاند. آنچه برای مقصود فعلی ما مهم است توجه به این نکته است که اساسا پرسش از انواع کارهای زبانی و جستجو از تکثر و تنوع صورتهای زبانی- به لحاظ مبنا- در فلسفه راسل و ویتگنشتاین متقدم و شاید بتوان گفت در دوره کلاسیک فلسفه تحلیلی مطرح نیست. اما طبق تلقی جدید ویتگنشتاین در تحقیقات فلسفی، نمیتوان برای زبان ماهیت واحدی که مقوم همه صورتهای مختلف زبانی باشد در نظر گرفت. ویتگنشتاین در دوره متاخر فکر خود مقصودش را با استفاده از استعاره “بازیهای زبانی” توضیح میدهد. تشبیه زبان به بازی برای تاکید بر دو نکته است:
الف)زبان مانند بازی فعالیتی انسانی است که انسان آن را در جامعه فرا میگیرد.
ب) زبان مانند بازیها تابع قواعد و قوانین قوام بخشی است که با صرف نظر از آن قواعد کارکرد اصلی خود را از دست میدهد.
طبق این تحلیل زبان مانندبازی هیچ صورت معین و ماهیت واحدی ندارد.لازم نیست ماهیت واحدی مقوم و جوهره همه کاربردهای مختلف زبان باشد. کاربردهای مختلف زبان صرفا شباهتهایی با یکدیگر دارند که ویتگنشتاین به “شباهت خانوادگی” تعبیر میکند. این تلقی از زبان تحول چشمگیری در فلسفه تحلیلی به حساب میآید. ویتگنشتاین به مدد همین تلقی جدید نظرگاه خاصی در باب مسئله معنا عرضه کرده است که به “نظریه استعمال”معروف است. وی با بیان نظریه “بازیهای زبانی”در تحقیقات فلسفی چنین عنوان میکرد که معنای کلمات را از استعمال آنها در موقعیتها میتوان فهمید و کلمات بیرون از هر متن و موقعیتی فاقد معنا هستند و حد مشترکی ندارند. به این ترتیب وظیفه فیلسوف توضیح مفاهیم نخواهد بود بلکه توصیف بازیهای زبانی است و با توصیف بازیهای زبانی میتوان معنای کلمات را فهمید. نتیجه مهمی که این نظرگاه ویتگنشتاین برای ما دارد، این است که او از ما میخواهد زبان را ابزاری بدانیم که گویندگان مقاصد مختلف و متکثر خود را با آن ابراز میداند و چون مقاصد گویندگان مختلف و چه بسا از شماره بیرون است، پس نمیتوان صورت معین و محدودی برای آن در نظر گرفت. زیرا همواره یافتن بازی زبانی جدیدی امکان دارد حاصل اینکه طبق نظرگاه ویتگنشتاین چه واژهها و جملهها به عنوان ابزار زبانی محدودند ولی کارهایی که با آنها میتوان صورت دارد نامحدودند.
۲) طبقهبندی سرل:
سرل نظرگاه خود را در باب طبقهبندی افعال گفتاری با نقد و بررسی نظریه ویتگنشتاین آغاز میکند. به اعتقاد سرل کسی تاکنون نگفته است و نخواهد گفت که بینهایت نظام اقتصادی داریم یا بینهایت نظام سیاسی وجود دارد، پس چرا باید در میان جنبههای مختلف حیات اجتماعی بشر تنها زبان از نظرطبقهبندی غیرقابل شمارش باشد؟ بی شک زبان نیز مانند بقیه جنبههای حیات اجتماعی طبقهبندی خاصی دارد.مهم این است که بتوانیم معیار و ملاکی دقیق برای این طبقهبندی به دست دهیم و مبانی آن را معلوم سازیم. سرل قبل از اینکه طبقه بندی خود را عرضه کند و ملاکهای آن را به دست دهد، نکته مهمی را بیان میکند، به اعتقاد وی روشی که او برای طبقهبندی افعال زبانی به کار میگیرد به یک اعتبار، روش تجربی است؛ یعنی صرفا از مطالعه موارد استعمال زبان و بررسی گفتار واقعی میتوان به دست آورد که چند نوع فعل مضمون در سخن به وسیله زبان صورت میپذیرد. به اعتقاد سرل مشاهده موارد استعمال زبان نشان میدهد که ما پنج طبقه فعل مضمون در سخن داریم. البته آنچه در موارد استعمال میبینیم بالضروره تبیینی عقلانی و نظری دارد، یعنی آنچه در موارد استعمال رخ میدهد امری دلبخواهی و اتفاقی نیست بلکه مبنای این طبقهبندی این است که ذهن فقط با این پنج طریق میتواند واقعیت را نشان دهد.
سارا محمدی نژاد
منبع : روزنامه رسالت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست