چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا
مناطق آزاد و سه رئیسجمهور
فرآیند مناطق آزاد تجاری - صنعتی بهعنوان ابزاری مناسب برای دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی کشور همگام با اقتصاد جهانی و سیاستهای حاکم بر WTO با توجه به چگونگی فعالیتهای اقتصادی آنها طی دو دهه از آغاز از دو منظر قابل بررسی است.
۱) شکلگیری توسعه در فرآیند توسعه بینالمللی که لازمه آن جذب سرمایهگذاری خارجی و یا مشارکت سرمایهگذاران خارجی با سرمایهگذاران داخلی به صورت Joint venture است.
۲) شکلگیری توسعه از منظر رشد تجارت و خدمات بازرگانی که لازمه آن مبادله کالا و گردش سرمایه تجاری است.
باتوجه به سابقه ایجاد منطقه آزاد در ایران، به نظر میرسد قانونگذار از منظر دوم یعنی رشد و توسعه تجارت برای دستیابی به توسعه و رفع محرومیت منطقهای به روند فعالیتهای مناطق آزاد نگریسته است، به طوری که عملکرد این مناطق طی حدود ۲۰ سال چه در مناطق آوانگارد کشور مانند کیش، قشم و چابهار و چه در مناطق آزاد اروند، انزلی و ارس بهعنوان مناطق آزاد پسینی این مساله را ثابت میکند. هر چند به عامل اول نیز توجه شده ولی پیشرفت قابلتوجهی نداشته و بیشتر در حد شعار و تبلیغات بیفایده متوقف مانده است. ایجاد درآمد از طریق عوارض کالاهای مسافری، فروش و اجاره زمین، خدمات بازرگانی و تخفیف در سود بازرگانی برای ورود کالاهای تجاری از طریق مناطق آزاد، این موضوع را به واقع ثابت میکند.
بهطوری که باتوجه به تحولات ۲۰ ساله اخیر هنوز معلوم نشده که مناطق آزاد بهعنوان طرح پایلوت برای پیوند با اقتصاد جهانی مدنظر بوده یا مناطق آزاد بهعنوان سازمانهای عمران منطقهای مطرح هستند که دولت میخواهد از طریق ایجاد آنها ولی با اسمی امروزی به نام منطقه آزاد، به اهداف اقتصادی، فنی و فرهنگی برای تسریع رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی و ارتقای سطح زندگی مردم در آن منطقه برسد و دقیقا به خاطر همین ابهام است که مناطق آزاد هنوز نتوانستهاند به هدفهای اصلی خود که همانا جذب سرمایهگذاری خارجی، کسب درآمد ارزی، ایجاد اشتغال و صادرات کالا و خدمات است، بپردازند و اکثرا مدیرانی برای آنها انتخاب شدهاند که در معیار انتخاب آنها، فضای محدود مدیریت سازمانهای عمران منطقهای از طریق اعمال روابط و سلایق مدنظر بوده است و نه لیاقتها و صلاحیتهایی که بتوانند با تواناییهای خود فضای کارکرد مناطق آزاد را آنچنان که در مناطق آزاد پیشرفته دیگر جهان بهوجود آمده است، به سمت پیوند با اقتصاد جهانی و WTO گسترش دهند و اقتصاد کشور را از وجود آنها منتفع سازند.
بنابراین در بررسی وضعیت مناطق آزاد در کشور میتوان به سه دوره مشخص اشاره کرد که هر کدام ویژگیهایی را دارند. بررسی این سه دوره در واقع آسیبشناسی مناطق آزاد نیز هست.
● دوره هاشمی رفسنجانی
۱) دوره اول؛ اندیشه ایجاد مناطق آزاد تجاری - صنعتی مربوط به شروع ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی است. در سال ۱۳۶۸ با تصویب تبصره ۱۹ قانون برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور با انگیزه تحقق سیاست توسعه صادرات غیرنفتی به دولت اجازه داده شد تا حداکثر در سه نقطه مرزی کشور مناطق آزاد ایجاد کند. بر اساس مصوبه سال ۱۳۷۲ مجلس شورای اسلامی مقرر شد چابهار، قشم و کیش بهعنوان مناطق آزاد تجاری - صنعتی براساس موازین قانونی بهوجود آیند.
راهاندازی مناطق آزاد در دوره دوم ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۲ پس از تصویب قانون چگونگی اداره مناطق آزاد تجاری - صنعتی در مجلس شورای اسلامی، با صدور حکم انتصاب روسای هیات مدیره و مدیران عامل مناطق آزاد از جانب رئیسجمهور وقت شروع شد. در این دوره به استثنای کیش که از گذشته بهعنوان سازمان عمران منطقهای کیش فعالیت میکرد و دارای امکاناتی نه در حد و اندازههای منطقهآزاد بود، دو منطقه آزاد دیگر بهویژه چابهار فاقد هرگونه امکانات اولیه و تاسیسات پیشرفته بهعنوان یک منطقه آزاد تجاری - صنعتی بودند. به طوری که بعضی تازه کارها نباید فراموش کنند که تفاوت امروز مناطق آزاد با مناطق آزاد آن روز کشور چقدر زیاد است. هر چند هنوز خیلی باید کار کرد. بهعنوان نمونه چابهار آن روز یک مساحت ۱۴۰۰۰ هکتاری از زمین لمیزرع و فاقد هرگونه امکاناتی بود که بهطور قطع اساس کار و مستحدثات امروز آن در این دوره پیریزی و ساخته شد و دیگران بعد از آن از ثمرات فعالیتهای این دوره بهرهگرفتند.
از ویژگیهای بارز این دوره ثبات در مدیریت و حمایت رئیسجمهور از مناطق آزاد است. به طوری که مدیران انتصابی در ۳ منطقه آزاد کیش، چابهار و قشم و مشاور رئیسجمهور و دبیر شورایعالی مناطق آزاد از آغاز تا به آخر دوره ریاست جمهوری ایشان با قدرت فعالیت و کار میکردند و تغییری نکردند. مدیران مناطق آزاد در این دوره در یک فراخوان عمومی در مناطق، هنوز هم مورد توجه مردم بومی، تجار و سرمایهگذارانی هستند که از عملکرد آنان رضایت دارند. اگر میبینیم که مدیران مناطق آزاد در زمان ریاستجمهوریآقای هاشمی به مراتب قویتر و قدرتمندتر از مدیران انتخابی در زمان آقای خاتمی عمل میکردند، دقیقا به خاطر حمایت رئیسجمهوری و استفاده ایشان از مدیران با تجربه و کارای اقتصادی بود که سالها تجربهاجرایی خود را در دیگر سازمانهای اقتصادی کشور، در مناطق آزاد بهعنوان پشتوانه به کار میبستند. بهویژه آنکه آقای هاشمی نیز تردیدهای اولیه آقای خاتمی را نسبت به مناطق آزاد نداشت. این تجربه البته به آنها کمک میکرد تا بتوانند از نفوذ و تواناییهای خود در ساختار مدیریت اقتصادی - سیاسی کشور استفاده کرده و مشکلات مناطق آزاد را که کم هم نبود با حمایت رئیسجمهور کشور حل و فصل کنند. مواردی بود که با پیش آمدن آنها، بهوسیله این مدیران ارشد و مدیران و کارشناسان سطوح میانی این سازمانها تصمیمسازی شده و از طریق کانالهای صحیح اداری و اقتصادی کشور پیگیری و تصمیمگیری میشد که نتیجه مثبت آن به نفع اقتصاد مناطق آزاد و کل کشور بود. البته همانطوری که گفته شد حمایتهای قانونی رئیسجمهور نیز در انجام این تصمیمگیریها و مصوبات بسیار راهگشا بود. چنانچه مسائل و مشکلات مناطق آزاد همواره از طریق سلسله مراتب جلسات شورایعالی مناطق آزاد که آمار تعداد جلسات، آییننامهها، دستورالعملها و تصویب نامههای اجرایی، اساسنامهها و تمام مسائلی که درباره مسائل مناطق آزاد تصمیمگیری شده به واقع طی دوره ریاستجمهوری آقای هاشمی چیزی حدود ۲۰۰ فقره بوده که در مقایسه با سلسله مراتب عملکرد شورایعالی مناطق آزاد تجاری - صنعتی در دورههای ریاستجمهوری آقای خاتمی بیش از ۷۵ درصد عملکرد مربوط به دوره آقای هاشمی و در مقایسه با آن حدود کمتر از ۲۵ درصد مربوط به دورههای آقای خاتمی بوده است و حتی شاید به حدود ۸۰ درصد در برابر بیستدرصد نیز برسد و این نشان از میزان اهمیت دو دوره هشتساله ریاست جمهوری آقایان هاشمی و خاتمی و میزان توجه آنها به مناطق آزاد است، هر چند دبیر وقت شورایعالی مناطق آزاد فشارهای بیرونی مانند اتهام قاچاق را عامل ناکارآمدی مدیران مناطق آزاد در این دوره تلقی میکنند و کسانی باید پیدا میشدند که بتوانند این مشکلات را حل کنند.
نسبت این عملکرد در دوره آقای احمدینژاد چیزی به مراتب کمتر و بسیار ناچیز بوده، بهطوری که شورایعالی مناطق آزاد در دوره ایشان تشکیل نشده است و پس از لغو اثر از مصوبه ۱۳۲ جلسه شورایعالی اداری و مصوبات پیرو آن در زمینه شوراهای عالی توسط مجلس شورای اسلامی، دولت موظف شده تا تمامی شوراهای عالی کشور را با حفظ اختیارات، وظایف و اعضای آنها مطابق مصوبات مجلس کمافیالسابق تشکیل داده و اداره کند.
در این دوره، درآمد مناطق آزاد بهگونه خودگردان حاصل میشد ولی شرایط بهگونهای بود که فعالیت تجاری رونق داشت و مردم از کار و فعالیت در مناطق آزاد با شوق و نشاط زیادی خشنود بودند. هر چند ماموریتهای اصلی و فرعی در ماده یک قانون چگونگی اداره مناطق آزاد تجاری - صنعتی بسیار زیاد بود و نشان از نوعی دیدگاه آرمانگرایانه و نه واقعبینانه در تفکر قانونگذاران برای مناطق آزاد دارد. مناطقی که خود باید درآمد کسب کرده و خرج میکردند. برای مناطقآزادی که بودجه و درآمدی از پیش تعیین نشده بود، ماموریتهایی محول شده بود که در نهایت از عهده آنها برنمیآمدند. این قضیه بهخصوص شاید آن حلقه مفقوده درباره مناطق آزاد است که از ابتدا به آن توجه نشد و رئیسجمهور بعدی یعنی آقای خاتمی را به این باور کشاند که سنگ بنای مناطق آزاد از ابتدا کج نهاده شده است.
● دوره خاتمی
۲) دوره دوم؛ مربوط به ریاستجمهوری خاتمی است که مناطق آزاد در رودربایستی جامعه مدنی گرفتار بود و برخلاف میل دبیر وقت شورایعالی مناطق آزاد برای ارتقای وضعیت و هویت سازمانی مناطق آزاد، تا آخرین لحظه هم ایشان نتوانست تردیدهای خود را نسبت به مناطق آزاد از بین ببرد، هر چند گفته میشد که این تردیدها به میزان دفاع و ایستادگی، بحثنظری، تغییر رویهها و بهوجود آمدن شرایطتازه برای مناطق آزاد رفع شده بود، ولی ایشان همچنان معتقد بودند سنگبنای مناطق آزاد از ابتدا کج نهاده شده و در رسیدن به اهداف اصلی خود نظیر جلب سرمایهگذاری خارجی و تکنولوژی خارجی و صادرات کالاهایی که بتواند در دنیا رقابتکند، موفق عمل نکرده است. همین تردید باعث شد که مناطق آزاد عملا از مسیر اولیه خود خارج شده و اسیر علایق و سلیقههای فردی و جمعی قرار گیرد که بعدا به عنوان مدیران ارشد وارد مناطق آزاد شدند. به طوری که به لحاظ اعمال همین سلیقهها و عدم تخصص بعضی مدیران انتصابی حزبی در این دوره کاربریهای تجاری و صنعتی انجام شده به تدریج ضعیف شد و بهرغم همه علایق و سرمایهگذاریهایی که مردم و سرمایهگذاران نسبت به انجام فعالیتهای تجاری و صنعتی در منطقه آزاد داشتند به سمتی حرکت کرد که به اصطلاح آن مدیران علاقه و توان داشتند، یعنی تغییر کاربریها به سمت کاربریهای دانشگاهی و آموزشی! نه آنچه قانون و مردم میخواستند و نیاز مناطق ایجاب میکرد. چیزی که به کل ماهیت فعالیتها و عملکرد مناطق آزاد را تغییر داد و یکی از عوامل مهم رکود فعلی فعالیتهای اقتصادی مناطق آزاد بهطور قطع همین است و این بازخواستی است که چرایی آن باید پاسخ داده شود. در جایی که متولی ایجاد دانشگاه در کشور نهاد دیگری میبود و مناطق آزاد در راستای آن هیچ نقش و مسوولیتی نداشتند، بهویژه آنکه کاربریها و فعالیتهای مناطق آزاد، تجاری و صنعتی تعریف شده بود. چرا باید منطقهآزاد دانشگاه بسازد و همه درآمدهایی که به سختی از طریق تجارت آن هم نصفونیمه، حاصل میشد، به جای آنکه به سمت تکمیل ساختارهای رشد تجارت و صنعت برود تا اکثریت مردم و سرمایهگذاران از آن منتفع شوند، به سمت ایجاد به اصطلاح دانشگاه بینالمللی آن هم از نوع مشارکت انگلیسی آن هدایت و صرف شود! و سر کاربریهای اصلی و فعالیتهای غالب یعنی تجارت و صنعت بیکلاه بماند. بهویژه در دورهای که مناطق آزاد فاقد هرگونه ردیف بودجه بوده و حسب قانون میبایست درآمد آن به صورت خودگردان تامین میشد و دولت کمکی نمیکرد.
اگر در مناطق آزاد دانشگاهی میبایست تاسیس میشد، لزوما باید بعد از بهبارنشستن نهال صنعت و تجارت در مناطق آزاد شکل میگرفت، تا نیروهای متخصص تربیتیافته آن به کار صنعت و تجارت بیایند. چیزی که در این دوره در منطقه آزاد ایران از جمله چابهار و کیش صورت گرفته است و معلوم نیست آیا فارغالتحصیلان این دانشگاهها توانستهاند یا چقدر توانستهاند در مسیر توسعه مناطق آزاد کشور مفید باشند. همچنان که بعضی میگفتند توسعه باید با آدمهای توسعهیافته در مناطق آزاد شکل بگیرد، نه با آدمهایی که تخصص ندارند. واقعا چند نفر از فارغالتحصیلان این دانشگاهها در مناطق آزاد کشور بهکار گرفته شدهاند. بعید به نظر میرسد! یا اینکه تربیتیافتگان این دانشگاهها پس از فارغالتحصیلی به تعداد فارغالتحصیلان بیکار داخلی اضافه شدهاند و یا اینکه دانشجویانی که میتوانستند آن هزینهها را بکنند، به خارج از کشور مهاجرت کردهاند! یک نگاه اجمالی به شروع فعالیتهای دانشگاهی در سایر مناطق آزاد از جمله دبی و غیره نشان میدهد که تاسیس دانشگاه متناسب با نیاز صنعت و تجارت شکل گرفته و تاسیس دانشگاه بعد از درک این نیاز و متعاقب رشد و ثبات صنعت و تجارت به آنجا راه یافته، نه اینکه زمانی بهوجود آید که نهال صنعت و تجارت در حال شکلگیری بوده و به یک تلنگری از پای میافتاد، چنانچه خیلی از واحدهای تولیدی و صنعتی نوپا با انجام این کار به مرور از منطقه آزاد رفتند. چنانچه مراکز فنی و حرفهای و ساختمان موسسه استاندارد منطقه آزاد که برای حمایت و پشتیبانی از صنعت و تجارت در دوره اول طراحی و احداث شده بود، به ساختمان آموزشی مورد نیاز دانشگاهها تبدیل شدند! و این بزرگترین صدمهای بود که به صنعت در بعضی از مناطق آزاد زده شد.
و جای تعجب اینجا بود که بعضی از مسوولان وقت در دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد با همه حسننیتی که داشتند، در یک چرخش ۱۸۰ درجهای از مخالفت سرسختانه با ایجاد دانشگاه در مناطق آزاد به طرفدار سرسخت احداث دانشگاه در منطقه آزاد تبدیل شدند و از آن بهعنوان شکار فرصت یاد کردند. فرصتی که میبایست از جذب دانشجوی ایرانی در دبی جلوگیری کند یا اینکه بتواند با خلق ظرفیت از برنامهریزی دبی برای جذب دانشجویان ایرانی ممانعت بهعمل آورد. معلوم نیست به روی کارآوردن یک نفر از وابستگان حزبی چقدر در این چرخش موضع موثر بوده است؟
مساله دیگر اینکه با مدیران ارشد مناطق آزاد بازمانده از دوره ریاست جمهوری آقایهاشمی رفسنجانی هم به همان صورت برخورد شد و آنان را یکی پس از دیگری بدون هرگونه گذشتی تغییر دادند. طرفداران جامعه مدنی و توسعه سیاسی به اقتضای ماهیت قدرت، با زدوبندها و بدهبستانهایی که وجود داشت، رئیس هیات مدیره و مدیر عامل وقت یکی از مناطق را پس از نزدیک پنج سال سختی و کار پرمشقت و صادقانه کنار گذاشتند و لذت بهرهبرداری از زحمات شبانهروزی در زمانی که منطقه آماده افتتاح و بهرهبرداری از مجتمعهای تجاری - اداری احداث شده در منطقه بود را از او و همکاران او گرفتند و با آوردن شخص موردنظر خود سکوی پرشی شدند تا او بتواند از طریق آن جایگاههای مختلفی را در منصبهای اقتصادی بهدست آورد. هرچند این اتفاق برای نفرات بعدی نیز که عزیز دردانهتر بودند هم حاصل شد و آنها نیز از این منصب به جایگاههای دانشگاهی و غیره ارتقا یافتند. با دیگر مدیران هاشمی نیز در مناطق آزاد بهتر از این منطقه عمل نکردند؛ ارائه گزارش عملکرد را استعفا تلقی کرده و بدون آنکه بهخاطر زحمات آنان قدری از آنان بشناسند، آنان را کنار گذاردند و از همین جا بود که فاتحه مناطق آزاد خوانده شد.
ایجاد شرکتهای هلدینگ از دیگر اشتباهات این دوره در مناطق آزاد است. ایجاد این شرکتها به عبارتی با بسترسازی برای حضور بخش خصوصی و عدم تصدیگری دولت اشتباه شده بود و تاسیس آنها سرپوشی برای اشتباه کار کسانی بود که توسط سازمان منطقه، شرکتهای متعددی را به ثبت رسانده بودند، به طوری که در حال حاضر این شرکتهای حیاط خلوت سازمانهای مناطق یکی از مشکلات مناطق آزاد بوده و وبال گردن مناطق آزاد کشور شدهاند. شرکتهایی که به واقع عمله کارند و خود هماکنون برخلاف ظاهرشان مانع فعالشدن بخش خصوصی در مناطق آزاد هستند. مناطقی که حسب قانون نباید موقعیت رقابتی سایرین را در منطقه آزاد زایل کنند. این شرکتهای به اصطلاح هلدینگ یا مادر تخصصی هیچ کدام حسب ماده ۷ قانون و مقررات مناطق آزاد تجاری - صنعتی براساس موازین قانونی به تصویب هیات وزیران نرسیدهاند.
در این دوره همچنین بعد از گذشت حدود ۱۰ سال از سال ۱۳۷۲ براساس تبصره ۳ ماده یک قانون چگونگی اداره مناطق آزاد و به موجب ماده واحده مصوبه جلسه مورخ ۲/۶/۱۳۸۲ مجلس شورای اسلامی، سه منطقه آزاد تجاری - صنعتی آبادان و خرمشهر (اروند)، ارس و انزلی با قید ممنوعیت ورود کالاهای همراه مسافر که برای سه منطقه چابهار، کیش و قشم آزاد بود، ایجاد شدند. به طوری که در حال حاضر با اضافهشدن این سه منطقه، تعداد مناطق آزاد تجاری - صنعتی کشور به شش منطقه آزاد رسیده است. در دوره خاتمی همچنین دو دبیر شورای عالی مناطق آزاد که اولی بهعنوان نخستین شهردار تهران پس از انتخاب اولین شورای شهر تهران برگزیده شد و سه رئیس هیات مدیره و مدیرعامل در چابهار منصوب شدند و روسای هیات مدیره و مدیران عامل کیش و قشم هم پس از انتصاب اولیه تغییری نکردند.
در مناطق آزاد تازه تاسیس نیز همان افراد انتصابی تا پایان دوره ایشان در سمت خویش باقی بودند تا اینکه در دولت احمدینژاد نفرات دیگر به جای آنها منصوب شدند و شروع به کار کردند.
۳) دوره سوم، مربوط به ریاست جمهوری احمدینژاد است که مناطق آزاد در هالهای از ابهام قرار دارند. این مناطق حرکت میکنند، کار میکنند، ولی نه مثل گذشته و انگار گرد مرده روی آن پاشیده باشند.
بستن دفاتر تهران مناطق آزاد که شعله آتش آن از زمان رئیسجمهوری خاتمی در مناطق آزاد برافروخته شد و این خود از همان زمان تاثیرات بسیارکاهندهای بر رونق و شادابی عملکرد مناطق آزاد داشت، در این دوره یعنی در زمان رئیسجمهوری احمدینژاد به اوج خود رسید و بدون انجام یک کار کارشناسی دقیق این دفاتر بهطور ظاهری بسته و تعطیل شدند.
در یکی از دفاتر با بیش از ۷۰ نفر پرسنل رسمی و قراردادی تسویهحساب شد. تصمیم به انجام این عمل بدون توجه به سابقه و تجربه و میزان تخصص و آشنایی افراد در مناطق آزاد گرفته شد، هرچند هنوز بعضی مطالبات پرسنل بازخرید شده به آنها داده نشده است! البته اثاثیه و لوازم اداری این دفاتر نیز از این شبیخون بینصیب نماندند. معلوم نیست چه بلایی سر آنها آمده است، آدمها که مهم نیستند! این کار آنقدر با عجله و شتاب با همراهی بعضی افراد باتجربه در این زمینه صورت گرفت که متولیان آن فقط میخواستند نظر تبلیغاتی احمدینژاد را درباره تعطیلی دفاتر تهران تامین کنند، ضمن آنکه با انجام این کار بیمنطق عملا ارتباط سازمانهای مناطق آزاد را با گذشته آنها قطع کردند، بهطوری که در حال حاضر گفته میشود که این سازمانها دارای بدنهای بزرگ، ولی مغزی کوچک هستند. این اقدام در حالی صورت گرفت که دولت مهرورز احمدینژاد کرارا شعار نیروی انسانی بهعنوان محور توسعه را ذکر میکند و برای اشتغال نیروهای بیکار همچنان برنامهریزی میکند و آن را از هدفهای اصلی خود میداند. لازم به ذکر است که این دفاتر در تهران هماکنون بهتدریج دوباره فعال شده و از تعطیل درآمدهاند که نشان دهنده غلطبودن شعار تعطیلی دفاتر تهران مناطق است و اگر درگذشته دفتر تهران مناطق آزاد فقط در یکجا و مکان بود، هماکنون محل آن به دو مکان توسعه پیدا کرده است. اگر این سیاست دولت درست بود، پس چرا دوباره دفاتر تهران مناطق بهتدریج احیا و راهاندازی میشوند؟
اقدام بعدی دولت جدید حذف مشاور رئیسجمهور از پیشوند دبیر شورای عالی مناطق آزاد بود چرا که دیگر جلسات شورای عالی وجود ندارد وعملا مدیریت عامل مناطق آزاد از طرف این شورا که حسب قانون چگونگی اداره مناطق آزاد تجاری - صنعتی و اصلاحیههای بعدی آن، وظایف و اختیارات هیات وزیران بهعنوان مجمع عمومی سازمانهای هر منطقه را برعهده دارد، محلی برای اعراب ندارد. نکته مهم دیگر توجه به استفادهاز نیروهای متخصص و باتجربه در امر اداره مناطق آزاد است، چیزی که از نظر دولت جدید ظاهرا شهرداری تهران در یک مقطع کوتاهی مخزن تولیدکنندگان متخصص در همه زمینههای مدیریتی است! و این به دور از دیدگاههای عدالتمحور دولت محترم باید باشد. مناطق آزاد طی مدت حدود ۲۰ سال از عمر خویش دارای نیروهای کارشناسی و مدیریتی باتجربهای است که در صورت اعمال سیاست مهرورزانه دولت احمدینژاد قطعا خواهند توانست در پیشبرد اهداف اصلی اقتصادی مناطق آزاد کشور مفید فایده باشند. در دوره دولت احمدینژاد همچنین دو دبیر شورای عالی مناطق آزاد، پنج رئیس هیات مدیره و مدیر عامل در چابهار و اروند منصوب شدند و روسای هیات مدیره، ولی مدیران عامل کیش، قشم، انزلی و ارس پس از انتصاب اولیه تا کنون تغییری نکرده اند.
عبدالرسول خلیلی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست