چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


تحلیل استنادی: تعاریف و کاربرد‌ها


تحلیل استنادی: تعاریف و کاربرد‌ها
استناد‌ها در آثار علمی جایگاه ویژه ای دارند و در واقع یک مقاله علمی زمانی معتبر است که به آثار و متون آن موضوع استناد نماید. تحلیل استنادی روشی است که بر پایه استنادهای موجود در متون علمی قرار دارد به طوری که با شمارش تعداد استناد‌های به ­کار­ گرفته‌شده متون مختلف همانند مجلات، پایان‌نامه‌‌ها و ... به تحلیل و ارزیابی این متون می­پردازد. توسعه و رشد تحلیل استنادی با ظهور نمایه های استنادی بسیار چشمگیر بوده و در دهه های اخیر به حوزه پژوهشی بارزی تبدیل شده است. در این مقاله به اهمیت استناد و سپس نظریه های استناد پرداخته می‌شود و تعاریف تحلیل استنادی، پیشینه تاریخی آن، و در نهایت کاربرد‌های مختلف این حوزه بیان می شود.
● مقدمه
استناد یکی از عناصر شاخص در نگارش علمی است و نقش بارزی در تولید و نشر اطلاعات دارد. استناد از اصول اساسی تألیف پژوهشی است و اثری در جامعه علمی با اقبال روبه‌رو می‌شود که در رعایت این اصل، دقت و تلاش لازم در آن اثر شده باشد و مطالب استنادشده استوار، گویا و صریح باشند. خطاپذیری حافظه آدمی، واقعیت و عامل مهم دیگری است که ارائه استناد‌‌ها را ضروری می‌سازد. با توجه به این واقعیت، مطالب یک نوشته علمی را نمی‌توان تنها به اتکای حافظه بیان کرد. این امر که ناشی از ضعف­‌ها و محدودیت­‌های قوای ذهنی انسان است و همچنین لزوم اثبات مستدل مطالب ارائه‌شده، ایجاب می کند که مستندات مطالب به روشنی ارائه شوند تا با احراز اطمینان از درستی آن‌ها، اعتبار هر نوشته تضمین گردد و بتوان به نتایج حاصل از آن اعتماد کرد (حقیقی ۱۳۸۱).
اکثر انتشارات علمی سیاهه ای از ارجاع های کتابشناختی دارند. عمل استناد، مقیاسی مناسب و آسان از ارتباط موضوعی را برای کتابداران فراهم آورده است. از آنجا که نویسندگان برای اثبات ادعاها و نشان دادن استفاده از نظریه های دیگران یا نتایج پیشنهادی پیشین به استناد می پردازند، بنابراین استناد و نقل قول، تصدیق و ارج نهادن آشکار نویسنده بر نفوذ و تأثیر کار علمی خاصی است که در گذشته انجام شده. این عمل، پیوندی آسان میان اسناد مرتبط به ­وجود می­آورد. همچنین عمل استناد، علاوه بر استفاده از ارجاع ها برای برقراری ارتباط کار فرد با چارچوب گسترده تری از علم، به نویسنده هم امکان می دهد تا دانش تازه‌کشف شده را ارائه نماید و با این کار به تعیین اولویت ‌هایی بپردازد.
انسان برای اعتبار بخشیدن به کار خود، استناد می­کند. استناد، سنتی است که در طول زمان در همه نوشته­‌های علمی مایه افتخار بوده است (پائو ۱۳۷۹، ۴۸). علاوه بر این، می‌توان گفت استناد‌ها مانند ردّپا‌های ثابتی هستند که مسیر اکتشاف و تفکرات و تجارب علمی را نشان می‌دهند. هیچ مقاله‌ای بدون استناد به دانش پیشین خود نمی‌توانسته و نمی تواند به تنهایی روی پای خود بایستد. دانشمندان با تکیه بر سکوی دانش پیشینیان گام برمی­دارند و پلکان دانش بشری را بنا می کنند و به حرکت صعودی خود ادامه می دهند. طبیعت و ماهیت این حرکت را می توان از طریق دقت نظر و تحلیل پانوشت‌ها و استناد‌ها مشاهده کرد (امیرحسینی ۱۳۷۱).
«حری» (۱۳۷۶) معتقد است که پژوهشگران حوزه های علمی، گره‌های شبکه جهانی علم به شمار می‌آیند که هر یک موضوع و جایگاه ویژه ای را در این شبکه به خود اختصاص می­دهند. تعداد پیوندهایی که هر محقق با دیگر محققان آن شبکه برقرار می­کند یا دیگران با او ایجاد می کنند، نشان‌دهنده میزان اتصال او به شبکه جهانی علم و به عبارت دیگر میزان مشارکت او در علم جهانی است. این پیوند امروزه از طریق استفاده از آثار مکتوب دیگران در هر اثر علمی‌ـ ‌یا همان استناد‌ها ـ ارزیابی می­شود.
از سوی دیگر «عصاره» (۱۳۷۷) بیان می­کند که بنا به اظهار «زایمن»[۱]، به ­طور ­کلّی مقاله علمی به تنهایی وجود ندارد بلکه ساخته و پرداخته متون آن موضوع است؛ یعنی یک مقاله علمی زمانی معتبر است که به آثار و متون آن موضوع استناد نماید. همچنین از نظر «گارفیلد» هر جمله یک مقاله که به بررسی متون می­پردازد، با یک استناد، حمایت و پشتیبانی می­شود. «اسمیت»[۲] نیز عقیده دارد فهرست منابع یک اثر بویژه در حوزه علوم که به متون پیشین اشاره دارد، بخش اساسی یک مقاله پژوهشی محسوب می­شود.
با توجه به اهمیت استناد‌ها، پژوهشگر در تحلیل استنادی با شمارش تعداد استنادهای به‌کارگرفته‌شده متون مختلف همانند مجلات، پایان­نامه­ها و... به تحلیل و­ ارزیابی این متون می­پردازد. پیشرفت فناوری­‌های رایانه­ای یکی از عوامل اصلی است که بر مطالعات کتابسنجی و از آن جمله تحلیل استنادی اثر گذاشته و کاربرد آن‌ها را افزایش داده است (Paisley ۱۹۸۹). این پیشرفت­‌ها در ۲۵ سال گذشته باعث به ­وجود آمدن پایگاه‌‌های اطلاعاتی الکترونیکی (مثل نمایه­‌های استنادی علوم[۳]، علوم اجتماعی،[۴] و هنر و علوم انسانی[۵]) چه به­ صورت لوح فشرده یا به صورت پیوسته شده است. علاوه بر آن، پیشرفت نرم­افزار‌های صفحه­گسترده[۶] و بانک­‌های اطّلاعاتی در رایانه­‌های شخصی، و نرم­افزار‌های بازیابی اطّلاعات پیوسته (مثل دایلوگ[۷]) کار محاسبه داده­‌های استنادی را آسان کرده است. چون روش تحلیل استنادی بر پایه استناد‌های موجود در متون علمی قرار دارد، بنابراین ابتدا به تعریف استناد پرداخته می­شود.
● تعریف استناد
«نارین» در سال ۱۹۷۶ استناد را مساوی با قبول صحت و درستی یک مدرک توسط مدرک دیگر تعریف کرده­است. برای مثال هرگاه مدرک الف در سیاهه ارجاع­های مدرک ب ظاهر شود، بیانگر این است که مدرک الف توسط مدرک ب به ­عنوان یک منبع اطلاعاتی در حمایت از یک اندیشه یا یک واقعیت و... مورد استناد واقع شده است.
در تعریف دیگر، استناد عبارت است از ارجاعی به یک مدرک پیشین که توسط یک مدرک تازه‌انتشار­یافته داده می­شود. آن مدرکی که استناد می­دهد، «مدرک استناد­کننده»[۸] و مدرکی که مورد استناد قرار می‌گیرد، «مدرک استناد­شونده»[۹] نامیده می­شود (King ۱۹۸۷).
به عقیده «ساندیسون»[۱۰] (۱۹۸۹) استنادها تنها مجموعه­ای از اطلاعات کتابشناختی موجود در پایان مقاله یا به صورت پانوشت یا داده­های به­دست­آمده از نمایه­های استنادی نیستند؛ استناد بیانگر تصمیم نویسنده است که قصد دارد رابطه بین مدرکی را که در دست تهیه دارد با متون دیگر،‌‌ نشان بدهد.
«کامپاناریو»[۱۱] (۲۰۰۳) از استنادها به ­عنوان یادداشت­های موجود در متن اصلی یک اثر علمی یاد می­کند که یک ارجاع کتابشناختی به اثری انتشار­یافته می­دهند که این مرجع، توسط نویسنده استفاده یا نقل­قول شده است.
در بیان دیگر، استناد یادداشت کوتاهی است که یک منبع اطلاعاتی یا یک عبارت نقل‌شده را به رسمیت می­شناسد و تصدیق می­کند (Answers ۲۰۰۷).
در نهایت به ­نظر «حری» (۱۳۸۲، ۶۱۷) نویسنده هر اثر مکتوبی ممکن است بنا به علل متفاوت به تجربه‌ای، قولی، یا نوشته‌ای (مأخذ) اشاره کند که به این امر استناد می‌گویند.
البته باید توجه داشت که استناد، پدیده نوینی نیست، هر­چند ممکن است مبانی نظری آن بیش‌تر در زمان‌های معاصر شکل گرفته باشد. در زمینه سابقه استناد به آثار پیشین، «پرایس»[۱۲] در اثر آموزنده خود با عنوان «علم کوچک، علم بزرگ» که شامل مقالاتی درباره فلسفه، تاریخ­نگاری و جنبه­های اجتماعی علم است، اظهار می­دارد که انگاره نوین ارجاعات آشکار به آثار پیشین، از حدود سال ۱۸۵۰ در مجلات علمی ظهور یافته است (حقیقی ۱۳۸۱).
به عقیده «اسمیت» (۱۹۸۱) رابطه بین مدارک استناد­کننده و استناد­شونده به وسیله استناد نشان داده می‌شود. گاهی توضیح طبیعت و ماهیت این رابطه دشوار است، چون نویسندگان بنابه دلایل بسیاری استناد می­کنند. این که چرا نویسندگان به نویسندگان دیگر استناد می­کنند، به صورت گسترده در بین محققان مورد ­بحث قرار گرفته است؛ از جمله «گارفیلد» (۱۳۷۶) که از صاحبنظران مطالعه استنادی است، انواع دلایلی را که ممکن است مدرکی به موجب آن‌ها مورد استناد واقع شود، به ­صورت زیر ذکر می­کند:
▪ تجلیل از متقدّمان؛
▪ اعتبار بخشیدن به آثار مرتبط؛
▪ معرفی روش­ها، ابزارهای علمی مورد ­استفاده و موارد دیگر؛
▪ تهیه پیشینه برای مطالعات بیش‌تر؛
▪ تصحیح اثر خود فرد؛
▪ تصحیح آثار دیگران؛
▪ نقد آثار قبلی؛
▪ اثبات مستدل ادعاها؛
▪ آگاهی دادن درباره آثاری که به زودی منتشر خواهند شد؛
▪ هدایت خواننده به آثاری که توزیع و نمایه­سازی آن‌ها ضعیف بوده و به آن‌ها استناد نشده است؛
▪ تهیه داده­های واقعی و دسته­های حقایق فیزیکی ثابت و غیره؛
▪ معرفی انتشارات بنیادی که اندیشه یا مفهومی برای نخستین بار در آن‌ها مطرح شده است؛
▪ معرفی انتشارات بنیادی یا آثار با نام نویسنده (مانند بیماری «هاجکین»[۱۳]، قانون «پارتو»[۱۴]، عکس‌العمل «فریدل ـ کرافتس»[۱۵]، و ...؛
▪ انکار و ردّ آثار یا اندیشه­های دیگران (ادعای منفی)؛
▪ بحث و مناقشه در مورد برتری ادعای دیگران (احترام منفی).«دیمیتروف»[۱۶] (۱۹۹۵) در پژوهش خود دلایل زیر را برای استناد کردن برمی‌شمارد:
ـ ایجاد پیوند میان اثر مورد نظر با اثر مرتبط پیشین؛
ـ اعتبار­بخشی و ادای احترام؛
ـ فراهم­آوردن شواهد برای اثبات ادعا و ارائه توضیحات لازم.
از نظر «کامپاناریو» (۲۰۰۳) کارکردهای مختلف استنادها عبارت‌اند از:
۱) اعتبار بخشیدن (مانند معرفی متقدمان و آثار اصلی که یک حقیقت، ایده، مفهوم یا اصل را برای نخستین بار منتشر کرده‌اند)؛
۲) بررسی آثار قبلی (مانند معرفی مدارک مرتبط به موضوع مورد ­بحث؛ ارائه نتایج گذشته یا اعلام انتشار اثری در آینده؛ توضیح، تصحیح یا نقد آثار قبلی؛ شناسایی روش پژوهش، ابزار و وسایل و ...)؛
۳) مستند­سازی (مانند اثبات ادعاها و متقاعد کردن خوانندگان؛ تأیید داده­ها و سایر نتایج، یا شناسایی نتایج به‌­دست‌آمده توسط دیگران که از اثر نویسنده حمایت می‌کنند)؛
۴) وجود عوامل اجتماعی (مانند استناد به محقّقان صاحب­نام؛ استناد به اثر توسط دانشجویان فارغ­التحصیل، دوستان و همکاران نویسنده تا نمود و چشمگیری اثر خود را بیش‌تر کنند؛ استنادهای سرسری و ظاهری).
آنچه که در بررسی­های فوق بیش از همه مشترک است و از دلایل عمده برای استناد محسوب می­شود، یکی اثبات ادعاها و دیگری ادای احترام و تجلیل از متقدمان است. لازم به ذکر است که این بررسی­ها موارد مهمی از دلایل نویسندگان را برای استناد به آثار پیشین مشخص کردند. با این حال، نمی توان با قطعیت و اطمینان کامل گفت که دلایل استناد کردن محدود به همین موارد می­باشد.
استناد علمی و متعاقب آن تحلیل استنادی بر پایه فرضیات و قواعدی بنا نهاده شده است. در ادامه نظریه­های استناد توضیح ­داده می­شوند.
● نظریه‌های استناد
«گارفیلد» (۱۹۹۸) اصطلاح «استنادشناسی»[۱۷] را برای مطالعه نظریه و عمل استنادها و تحلیل استنادی به‌کار می‌برد. طبق نوشته «لیدسدورف»[۱۸] (۱۹۹۸) بافت‌های متنوعی برای تحلیل استنادی وجود دارد، اما هیچ نظریه جامعی در مورد عمل استناد به‌تنهایی وجود ندارد. یک استناد، واحدی پیچیده و فرآیند استناد، واحدی بسیار پیچیده است. بنابراین ما برای انجام تحلیل‌های کتابسنجی نیازمند درک قواعد اساسی این فرآیند، کارکردهای متفاوت استنادها، کیفیت استنادهای انجام‌شده و به‌طور کلّی انگیزه‌ها و دلایل استناد کردن هستیم (Liu ۱۹۹۳). درک این مفروضات در ­هنگام انتخاب واحدهایی برای تحلیل و اندازه‌گیری، و پس از آن برای تفسیر نتایج، ضروری است. توافق در کارکرد ارتباطی واحدهای مورد استفاده از متون (استنادها) و همچنین توافق در واحدهای اندازه­گیری مورد ­استفاده برای آن‌ها، پیش­نیازهای تحلیل­ کتابسنجی هستند .(Wilson ۱۹۹۹)
صاحبنظران اساساً دو دیدگاه متفاوت برای درک کارکرد ارتباطی استنادها ارائه می­کنند. یک دیدگاه عبارت است از «نظریه متعارف»[۱۹] و دیدگاه دیگر «دیدگاه ساختاریابی اجتماعی»[۲۰] است .(Cronin ۱۹۸۴; Wilson ۱۹۹۹)
طبق نوشته «ویلسون» (۱۹۹۹) نظریه متعارف استنادها بدین صورت است که یک مدرک در مدرک دیگری مورد استناد قرار می‌گیرد زیرا مدرک استناد­شونده اطلاعاتی در رابطه با اجرا و نحوه ارائه آن پژوهش (همانند قرار­دادن مسئله آن پژوهش در بافتی وسیع­تر، توصیف روش­های مورد ­استفاده، یا در ­اختیار­ گذاشتن داده­ها و دلایل قانع­کننده برای انجام آن پژوهش) فراهم می­کند. این نظریه استنادها را به ­مثابه ثبت رسمی استفاده از یافته­های خاص که در یک مدرک به‌کار رفته در نظر می­گیرد که این یافته‌ها بر اساس ارزش علمی انتخاب می­شوند. در واقع، نویسندگان استنادکننده را عادت می­دهند تا از قواعد علمی به­ طور­ عام و از قواعد عمل استناد به ­طور خاص در حوزه­های پژوهشی برگزیده خود پیروی کند (Cole ۱۹۹۲; Price ۱۹۸۶).
با این فرض که تمام استنادها دارای ارزش برابر هستند و این‌که استناد کردن افراد الزاماً دقیق و کامل نیست (بلکه تنها با توجه به هدف نویسنده ذکر می‌شود)، می‌توان نتیجه گرفت که هرچه یک مدرک در متون علمی بعدی بیش‌تر مورد ­استناد قرار بگیرد، به همان نسبت آن مدرک، اثر مورد نظر را تحت تأثیر بیش‌تری قرار می­دهد. از­ این­ رو استنادهای دریافتی را می­توان به ­عنوان شاخص‌های تأثیر علمی یا کیفیت، مورد ­استفاده قرار داد (Van Raan ۱۹۹۸). همچنین یک نرخ استناد رو ­به ­کاهش در طول زمان می­تواند بیانگر این باشد که محتوای مدرک به ­طور روز­افزون نامرتبط می­شود، بدین معنا ­که آن مدرک در حال کهنه و قدیمی­شدن است.
انتقادهای مختلفی از نظریه متعارف استناد در طول زمان به عمل آمده است. در مقابل درک نظریه متعارف از کارکرد ارتباطی استنادها، دیدگاه ساختار­یابی اجتماعی مطرح می­باشد. در این دیدگاه، علم یک فرآیند اجتماعی است که استناد در آن عمدتاً یک ابزار نحوی و بلاغی برای متقاعد­کردن دیگر محققان از طریق روش­های غیر­منطقی همانند کسب مزیت سیاسی، اظهار علائق فردی، دفاع از ادعاهای یک فرد در برابر مخالفت‌ها، و متقاعد کردن دیگران می‌باشد (Latour ۱۹۸۷, ۱۳۰). این نظریه درک کارکرد ارتباطی استنادها را تغییر می­دهد و کارکردهای بلاغی را که کارکردهای تشریفاتی نیز نامیده می‌شوند، بر کارکردهای مفید و ارزشمند غالب می‌داند. بر این اساس یک نویسنده ممکن است به دلیل اینکه قصد دارد نوشته خود را از لحاظ نگارشی زیباتر و روان­تر ارائه نماید، به نویسنده دیگری که از لحاظ نگارشی قلمی روان و سلیس و قابل فهم دارد، استناد کند تا از این طریق فصاحت و بلاغت نگارش متن خود را افزایش بدهد. بنابراین نظریه ساختار­یابی اجتماعی به یک نگرش بسیار انتقادی نسبت به کاربرد استنادها به ­عنوان شاخص کارآیی و عملکرد علمی ختم می­شود؛ چون عقیده دارد یک استناد نه به خاطر وجود ارتباط علمی با موضوع مورد نظر، بلکه به دلیل افزایش فصاحت و بلاغت آن نوشته ممکن است مورد استفاده قرار بگیرد. اما در حال حاضر تفسیر نظریه ساختار­یابی اجتماعی از کارکرد استنادها به وسیله انواع مختلف مطالعات روایی تحلیل استنادی (Garfield ۱۹۹۷; Kostoff ۱۹۹۸; Vinkler ۱۹۹۸) مورد انتقاد قرار گرفته است.
● تعریف تحلیل استنادی
با پیدایش روش علمی تحلیل استنادی از یک سو و انتشار مستمر ابزارهای کتابشناختی همانند نمایه استنادی علوم و نمایه استنادی علوم اجتماعی از سوی دیگر که کار شناسایی و گردآوری مقالات و منابع آن‌ها را راحت کرده، مسیر کشف و تشخیص رفتارهای استفاده از منابع هموار شده است و امروزه تحلیل استنادی یکی از روش­های پذیرفته­شده در این گونه بررسی­ها به­ شمار ­می­آید (حری و نشاط ۱۳۸۱، ۳). بنیان روش­های مختلف تحلیل استنادی این است که میان مدرک استناد­شونده (سند) و مدرک استناد­کننده (متن) نوعی رابطه محتوایی وجود دارد و متن کم‌وبیش به همان موضوعی می­پردازد که سند به آن پرداخته است.
به عقیده «اگه»[۲۱] و «روسو» [۲۲] (۱۹۹۰, ۲۰۳) وجود مدرک استناد­شونده در فهرست مآخذ یک مقاله نشان‌­دهنده این واقعیت است که از نظر نویسنده بین مدارک استناد­کننده و استناد­شونده یک نوع رابطه از نظر موضوع، روش­شناسی، و ... وجود دارد و حوزه­ای که این روابط را مطالعه و بررسی می­کند، تحلیل استنادی نامیده می­شود.
«لنکستر» (۱۹۹۱, ۱) معتقد است در گروه بسیار مهمی از مطالعات کتابسنجی تلاش می­شود تا دریابند نویسندگان به چه نوع منابعی استناد می­کنند. از نظر او توجه تحلیل استنادی به این جنبه‌ها است که چه تعداد از نویسندگان، بیش‌ترین استنادها را کسب کرده­اند؛ بیش‌ترین استنادها به چه مجلاتی داده شده؛ روابط بین استنادها به چه صورت است (بدین ­معنا­ که چه کسی به چه کسی، و چه مجله­ای به چه مجله­ای استناد کرده)؛ در متون یک رشته علمی، چه موضوعی بیش‌تر مورد ­استناد قرار گرفته است؛ و موارد نظیر آن.
«دیوداتو» (۱۹۹۴, VII) نیز اظهار می­دارد که تحلیل استنادی یکی از روش­های اصلی کتابسنجی است که استناد به هر دو صورت‌ـ از مدرک و به مدرک ـ را بررسی می­کند. به عبارت دیگر، تحلیل استنادی به بررسی و ارزیابی مدارک و نویسندگان آن‌ها، مجلاتی که مدارک در آن‌ها منتشر می­شوند، یا کشورهای تولید­کننده مدارک می­پردازد.
«رابین»[۲۳] (۲۰۰۴, ۱۱۷) نیز عقیده دارد که تحلیل استنادی، بررسی فراوانی و الگوی استنادها در مقالات و کتاب‌ها و منابع دیگر است.
بنا به تعریف واژه­نامه پیوسته کتابداری و اطلاع‌رسانی[۲۴]، تحلیل استنادی یک روش کتابسنجی است که در آن، آثار مورد استناد در متون بررسی می­شوند تا الگوهای ارتباط علمی (مثلاً اهمیت تطبیقی کتاب­ها در مقابل مجلات، یا منابع اطلاعاتی جاری­نگر در مقابل منابع گذشته­نگر) در یک یا چند رشته علمی مشخص شوند (ODLIS ۲۰۰۷).
از طرف دیگر، تحلیل استنادی را «بررسی و تحلیل کمّی استفاده از استنادهای کتابشناختی در آثار و متون علمی» بیان کرده‌اند (WritersEvents ۲۰۰۷).
به بیان ساده، تحلیل استنادی مستلزم شمارش تعداد استنادهای داده‌شده به یک سند خاص در طول یک دوره زمانی بعد از نشر آن می­باشد. در واقع مفهوم سنتی کارکرد استناد بدین صورت است که تعداد دفعاتی که یک مدرک مورد ­استناد قرار می­گیرد، مقیاسی از تأثیر آن مدرک در متون استناد­کننده شمرده می­شود.
● تاریخچه تحلیل استنادی
«حری» (۱۳۸۲، ۶۱۷) به نقل از «شاپیرو»[۲۵] خاطر نشان می­سازد که تحلیل استنادی در غرب نخستین بار در حوزه علم حقوق در سال ۱۷۴۳ به ­منظور مدون کردن مرافعات حقوقی به ­کار ­رفته و نسخه مدونی از آن متعلق به سال ۱۸۲۱ در دست است. پس از آن، در سال ۱۸۷۳ از این روش برای کشف چگونگی تصمیم­گیری درباره مرافعات خاص حقوقی با استفاده از زنجیره استناد به موارد مشابه پیشین، استفاده شده است.با این حال به نظر می­رسد که تحلیل استنادی حاصل نمایه­های استنادی است که در دهه۱۹۶۰ توسط مؤسسه اطلاعات علمی در فیلادلفیا بنیاد نهاده شده. نمایه­های استنادی شامل نمایه استنادی علوم، نمایه استنادی علوم اجتماعی، و نمایه استنادی علوم انسانی و هنر به ترتیب در سال‌های ۱۹۶۱، ۱۹۶۶ و ۱۹۷۶ به ­وجود آمده­اند. مجله گزارش­های استنادی نیز که جلد مکمل نمایه استنادی علوم است، نخستین بار در سال ۱۹۷۳ انتشار یافت. این مجله شامل سیاهه رتبه­بندی‌شده مجلات بر اساس تعداد استنادها و عامل تأثیر آن‌ها، و همچنین دو سیاهه رتبه­بندی‌شده برای هر مجله (یعنی سیاهه مجلات استنادکننده و سیاهه مجلات استناد­شونده) است. با انتشار نمایه­های استنادی، استفاده از این منابع به ­عنوان ابزار تحقیق برای مطالعات و تحلیل­های گوناگون استنادی رونق یافت، به طوری که از اواخر دهه ۱۹۶۰ از تحلیل استنادی به عنوان ابزاری برای پی‌بردن به نحوه جریان اطلاعات در رشته ارتباطات استفاده شده است. مثلاً در سال ۱۹۶۷ «پارکر»[۲۶]، «پیسلی»[۲۷] و «گارت»[۲۸] از تحلیل استنادی در مطالعه رفتار استنادی بین‌رشته­ای میان پژوهش­های ارتباطات جمعی و دو رشته دیگر علوم اجتماعی‌ـ یعنی روانشناسی و جامعه‌شناسی ـ استفاده کردند (Paisley ۱۹۸۴).
● کاربرد تحلیل استنادی
تحلیل استنادی کاربردهای بسیاری دارد و از سال ۱۹۶۳ استفاده­های گوناگونی از آن شده که موارد عمده آن‌ها عبارت‌اند از: بهبود کنترل کتابشناختی متون رشته­های مختلف، تعیین منابع هسته، گروه­بندی منابع، ردگیری گسترش اندیشه­ها و رشد متون علمی، پیش­بینی روند انتشارات، تبیین الگوی استفاده از انواع منابع در فهرست منابع و مآخذ، و سیاستگذاری برای مجموعه‌سازی کتابخانه­ها و مراکز اطلاع­رسانی (حری ۱۳۸۲، ۶۱۹).
«اگه» و «روسو» (۱۹۹۰, ۲۰۳) نیز سه کاربرد مهم برای تحلیل را استنادی به ­صورت زیر بر می‌شمارند:
۱) ارزیابی کمّی و کیفی دانشمندان، انتشارات و مؤسسات علمی؛
۲) مطالعه توسعه تاریخی علم و فناوری؛
۳) جستجو و ارزیابی اطلاعات. از تحلیل استنادی می­توان برای ترسیم ساختار رشته­های علمی و پیدایش رشته­های علمی نو از طریق مطالعه روابط مجلات، و برای بررسی ارتباطات بین‌رشته‌ای یا چندرشته‌ای در برنامه‌های تحقیقاتی و طرح‌ها استفاده نمود.
همچنین تحلیل استنادی برای ارزیابی عملکرد و موفقیت پژوهش نیز مورد ­استفاده قرار گرفته است. این امر موجب بررسی رتبه­بندی مجلات، گروه­های آموزشی، دانشگاه­ها، مراکز پژوهشی، و دانشمندان و محققان شده است. در این رویکرد، اصل این است که استنادها، حتی استنادهای منفی که اثر استناد­شونده را رد یا تصحیح می­کنند، مقیاسی از تأثیر و نفوذ در علم هستند. بنابراین هرچه یک مقاله بیش‌تر مورد­ استناد قرار بگیرد، به همان نسبت بیش‌تر در جامعه علمی شناخته می­شود. در حقیقت جامعه علمی مجموعه بزرگی از همکاران است که ارزش یک مقاله تهیه‌شده را به وسیله استنادها تشخیص می­دهند و تصمیمات این مجموعه داوران در مورد درست یا نادرست بودن تصمیماتشان را می‌توان با استفاده از نمایه­های استنادی بررسی کرد (Campanario ۲۰۰۳).
از طرف دیگر، از تحلیل استنادی می­توان به منظور شناسایی پرکاربرد­ترین مجلات استنادشده مرتبط با یک حوزه علمی استفاده کرد. همان ­طور ­که در مطالعات بسیاری اشاره شده، در یک حوزه یا رشته علمی، تعداد کمی از مجلات هسته استنادهای بسیار، و دیگر مجلات استنادهای اندکی دریافت می­کنند. به ­عبارت دیگر چون تحلیل استنادی روش مطالعه غیر­مستقیم متون و منابع است که بر پایه مفاهیم ریاضیات و آمار و ارقام بنا شده، از ­این ­رو می­توان به ­عنوان یکی از روش­های مطمئن برای انتخاب مجلات علمی از آن ­استفاده کرد. به طور کلی در کتابخانه­ها برای گزینش و انتخاب مجلات، معمولاً یکی از دو روش زیر استفاده می­شود:
۱) فهرستی از مجلات توسط کتابدار تهیه می­شود و برای گروه­های آموزشی فرستاده می­شود تا اعضای هیئت علمی هر گروه، بر اساس تخصص و شناخت خود مجلات مورد نیاز را انتخاب کنند.
۲) اعضای کمیته انتخاب مواد کتابخانه، در جلساتی کاتالوگ­ها و بروشورهای مجلات را بررسی، و بر اساس تخصص و شناخت خود مجلات را انتخاب می­کنند.
اما در این دو روش احتمال خطا یا اعمال ­نظر شخصی وجود دارد و ممکن است مجله معتبری به ­علت ناشناختگی متن، ناآشنایی به زبان مجله، و ... انتخاب نشود. اما در روش تحلیل استنادی چون معیار انتخاب، کمّی است بنابراین مجله­ای که بیش‌تر مورد ­استناد یا استفاده واقع شده از اولویت بالاتری برخوردار می‌شود. از­ این ­رو روش تحلیل استنادی یکی از روش­های مناسب انتخاب مجلات علمی محسوب می‌شود.
امّا صرف­نظر از کاربردهای بسیار متعدد و متنوعی که روش تحلیل استنادی تاکنون داشته است، دو وجه غالب در استفاده از آن نمود بارزتری دارند: یکی کشف گرایش نویسندگان مقالات به استفاده از محمل­های متفاوت اطلاعاتی (کتاب، مقاله، گزارش، و ...)، و دیگری تشخیص میزان روزآمدی منابعی که نویسندگان در آثار خود مورد ­استفاده قرار می­دهند. آنچه که در این دو نگرش مشترک می­باشد، مفهوم «استفاده» است. به ­عبارت دیگر، صِرف حضور منبعی در فهرست مآخذ یک اثر، «استفاده» تلقّی می­شود. در حوزه نگارش، استفاده از منابع در نوشته­ها عینی­ترین بروز استفاده می­باشد (حری و نشاط ۱۳۸۱).
● نتیجه‌گیری
بررسی متون نشان می‌دهد که تحلیل استنادی به عنوان یک روش کمّی به منظور بررسی مدارک استنادکننده و استنادشونده مورد استفاده قرار گرفته است. به طور کلی از تحلیل استنادی به عنوان ابزاری برای بررسی آثار مورد استناد در متون علمی و به منظور تشخیص الگوهای ارتباط علمی و تحلیل روابط بین استنادها یاد شده است. استنادها اهمیت بسیاری دارند و یکی از ارکان اصلی متون علمی هستند که مسیر اکتشاف و تفکرات و تجارب علمی را نشان می­دهند. همچنین می‌توان گفت که اثبات ادعاها و ادای احترام و تجلیل از متقدمان، موارد مهمی از دلایل نویسندگان برای استناد به آثار پیشین محسوب می شوند.
تحلیل استنادی دارای کاربردهای فراوانی در حوزه های مختلف علمی است. در مجموع تحلیل استنادی ما را در حوزه‌هایی همانند مطالعه تاریخ علم، ترسیم ساختار موضوعی رشته‌های مختلف علمی، ارزیابی مجموعه کتابخانه‌ها، شناسایی روابط بین مجلات، کشف گرایش نویسندگان مقالات در استفاده از منابع متفاوت اطّلاعاتی (کتاب، مقاله، پایان­نامه، و ...)، تعیین میزان روزآمدی منابع مورد استفاده در آثار نویسندگان، و تعیین مجلات، کتاب‌ها و نویسندگان پراستناد یاری می‌دهد. بنابراین به وسیله تحلیل استنادی می‌توان عادات، گرایش‌ها و رفتارهای استفاده‌کنندگان را در استفاده از متون پیشین بررسی نمود.
امیرحسین عبدالمجید کارشناس ارشد علوم کتابداری و اطلاع‌رسانی
منابع
۱. امیرحسینی، مازیار. ۱۳۷۱. کتابسنجی و اطلاع‌رسانی. فصلنامه کتاب ۳(۱و۲): ۲۰۹-۱۸۳.
۲. .پائو، میراندا لی. ۱۳۷۹. مفاهیم بازیابی اطلاعات. ترجمه اسدالله آزاد و رحمت‌الله فتاحی. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
۳.حری، عباس. ۱۳۷۶. اهمیت و ضرورت به‌کارگیری منابع خارجی در تحقیقات کشور. فصلنامه کتاب ۸(۴):۱۲-۷.
۴.حری، عباس. ۱۳۸۲. تحلیل استنادی. در دایره‌المعارف کتابداری و اطلاع‌رسانی، سرویراستار عباس حری، ج ۱: ۶۲۰-۶۱۶. تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران.
۵.حری، عباس، و نرگس نشاط. ۱۳۸۱. بررسی رفتار استنادی نویسندگان مقاله‌های مندرج در مجله روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران از آغاز تا پایان سال ۱۳۷۹. مجله روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران ۳۲(۲):۳۳-۱.
۶.حقیقی، محمود. ۱۳۸۱. کاربرد استناد در نگارش‌های علمی. مجله روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران ۳۲(۲): ۲۳۲-۲۱۵.
۷.عصاره، فریده. ۱۳۷۷. تحلیل استنادی. فصلنامه کتاب ۹(۳ و ۴): ۴۵-۳۴.
۸.گارفیلد، یوجین. ۱۳۷۶. چگونه استناد کنیم؟. ترجمه عبدالحسین فرج‌پهلو. مجله علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز ۳و۴(۱و۲): ۱۴۱-۱۲۷.
۹. Answers. ۲۰۰۷. Citation. http://www.answers.com/topic/citation.htm (accessed June ۱۷, ۲۰۰۷).
۱۰. Campanario, J. M. ۲۰۰۳. Citation analysis. In International Encyclopedia of Information and Library Science. ۲nd ed. Ed. John Feather and Paul Sturges, ۷۶-۷۸. London; New York: Routledge.
۱۱. Cole, S. ۱۹۹۲. Making science, between nature and society. Cambridge: Harvard University Press.
۱۲. Cronin, B. ۱۹۸۴. The citation process: the role and significance of citations in scientific communication. London: Taylor Graham.
۱۳. Diadato, V. ۱۹۹۴. Dictionary of bibliometrics. New York: The Haworth Press.
۱۴. Dimitroff, A. ۱۹۹۵. Self-citations in the library and information science literature. Journal of the American society for information science ۴۶(۱): ۲۲-۲۹.
۱۵. Egghe, L., and Rousseau, R. ۱۹۹۰. Introduction to informetrics: quantitative methods in library, documentation and information science. Amsterdam: Elsevier science publishers.
۱۶. Garfield, E. ۱۹۹۷. Validation of citation analysis. Journal of the American society for information science ۴۸(۱۰): ۲۶۰-۲۶۸.
۱۷. Garfield, E. ۱۹۹۸. Random thoughts on citationology: its theory and practice. Scientometrics ۴۳(۱): ۶۹-۷۶.
۱۸. King, J. ۱۹۸۷. A review of bibliometric and other science indicators and their role in research evaluation. Journal of Information Science ۱۳(۵): ۲۶۱-۲۷۶.
۱۹. Kostoff, R. N. ۱۹۹۸. The use and misuse of citation analysis in research evaluation. Scientometrics ۴۳(۱): ۲۷-۴۳.
۲۰. Lancaster, F. W. ۱۹۹۱. Bibliometric methods in assessing productivity and impact of research. Bangalore: Sarade Ranganathan Endowment for Library Science.
۲۱. Latour, B. ۱۹۸۷. Science in Action. Milton Keynes: Open University.
۲۲. Leydesdorff, L. ۱۹۹۸. Theories of citation. Scientometrics ۴۳(۱): ۵-۲۵.
۲۳. Liu, M. ۱۹۹۳. Progress in documentation: the complexities of citation practice, a review of citation studies. Journal of documentation ۴۹(۴): ۳۷۰-۴۰۸.
۲۴. ODLIS. ۲۰۰۷. Online dictionary for library and information science. www.wcsu.edu/library/odlis.html (accessed June ۱۷, ۲۰۰۷).
۲۵. Narin, F. ۱۹۷۶. Structure of biomedical literature. Journal of the American society for information science ۲۷(۱): ۲۵-۴۵.
۲۶. Paisley, W. ۱۹۸۴. Communication in the communication sciences. In Progress in the communication sciences, ed. B. Dervin and M. Voigt, ۵: ۱-۴۳. Norwood, NJ: Ablex.
۲۷. Paisley, W. J. ۱۹۸۹. Bibliometrics, scholarly communication and communication research. Communication Research ۱۶(۵): ۷۰۱-۷۱۷.
۲۸. Price, D. D. S. ۱۹۸۶. Little science, big science … and beyond. New York: Columbia university press.
۲۹. Rubin, R. E. ۲۰۰۴. Foundations of library and information science. ۲nd Ed. New York: Neal-Schuman.
۳۰. Sandison, A. ۱۹۸۹. Documentation note: Thinking about citation analysis. Journal of documentation ۴۵(۱): ۵۹-۶۴.
۳۱. Smith, L. C. ۱۹۸۱. Citation analysis. Library Trends ۳۰(۱): ۸۳-۱۰۶.
۳۲. Van Raan, A. F. ۱۹۹۸. In matters of quantitative studies of science: the fault of theorists is offering too little and asking too much. Scientometrics ۴۳(۱): ۱۲۹-۱۳۹.
۳۳. Vinkler, P. ۱۹۹۸. Comparative investigation of frequency and strength of motives toward referencing: the reference threshold model. Scientometrics ۴۳(۱): ۱۰۷-۱۲۷.
۳۴. Wilson, C. S. ۱۹۹۹. Informetrics. Annual review of information science and technology ۳۴(۳): ۱۰۷-۱۲۷.
۳۵. WritersEvents. ۲۰۰۷. Citation analysis. http://writersevents.com/Words_Starting_with_C/citation_clamp.html (accessed June ۱۷, ۲۰۰۷).
پی‌نوشت‌ها
[۱]. Ziman
[۲]. Smith
[۳]. Science Citation Index (SCI)
[۴]. Social Science Citation Index (SSCI)
[۵]. Arts & Humanities Citation Index (A & HCI)
[۶]. Spreadsheet.
[۷]. DIALOG.
[۸]. citing document
[۹]. cited document
[۱۰]. Sundison
[۱۱]. Campanario
[۱۲]. Price
[۱۳]. Hodgkin’s disease
[۱۴]. Pareto’s Law
[۱۵]. Friedel-Crafts reaction
[۱۶]. Dimitroff
[۱۷]. citationology
[۱۸]. Leydesdorff
[۱۹]. normative theory
[۲۰]. Social-Constructivist view
[۲۱]. Egghe
[۲۲]. Rosseau
[۲۳]. Rubin
[۲۴]. ODLIS (Online Dictionary for Library and Information Science).
[۲۵]. Shapiro
[۲۶]. Parker.
[۲۷] .Paisley.
[۲۸] .Garrett
منبع : فصلنامه علوم اطلاع رسانی