پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دارو دسته گریسام - The Grissom Gang


دارو دسته گریسام - The Grissom Gang
سال تولید : ۱۹۷۱
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : رابرت آلدریچ
کارگردان : آلدریچ
فیلمنامه‌نویس : لیون گریفیشس، برمبنای رمانی نوشته جیمز هادلی چیس.
فیلمبردار : جوزف بیروک
آهنگساز(موسیقی متن) : جرالد فرید
هنرپیشگان : کیم داربی، اسکات ویلسن، تونی موسانته، رابرت لنسینگ، کانی استیونز، آیرین دیلی، داتس جانسن و الکس ویلسن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۲۸ دقیقه.


سال 1931. «باربارا بلندیشِ» پولدار (داربی) و دوستش، «جری» (ویلسن) پس از مشاجره‌ای در جاده‌ای نزدیک کانزاس سیتی به‌راه می‌افتند. سه خلافکار راه‌شان را می‌بندند و در کشمکشی «جری» کشته می‌شود و راهزنان می‌خواهند «باربارا» را در آلونکی متعلق به بوکسور سابق سیاه‌پوست، «جانی هاچینز» (جانسن) پنهان کنند، ولی «ادی هیگن» (موسانته)، از «دارو دسته گریسام» آنان را می‌بیند. دارودسته به آلونک حمله می‌کنند. سه راهزن را می‌کشند و «باربارا» در مزرعه «گریسام» می‌برند. «ماما گریسام» (دیلی) به پسر روانی‌اش، «اسلیم» (ویلسن) دستور می‌دهد که «باربارا» را در اتاقی زندانی کند. آنان باج یک میلیون دلاری پدر «باربارا» را می‌گیرند، ولی تصمیم دارند «باربارا» را بکشند، که «اسلیم» نمی‌گذارد. «ماما گریسام» هم موافقت می‌کند که او در کلوپ شبانه‌ای که خریده‌اند، اتاقی برای خودش و «باربارا» آماده کند. چند ماه بعد پدر «باربارا» کارآگاهی خصوصی به‌نام «دیو فنر» (لنسینگ) را برای پی‌گیری ماجرا استخدام می‌کند و با او اطلاعاتی که از «آنا بورگ» (استیونر) - یکی از کارکنان کلوب شبانه و دوست یکی از آن سه راهزن - می‌گیرد، «هاچینز» را تشویق می‌کند که جای «باربارا» را لو دهد. «هاچینز» کشته می‌شود، ولی «فنر» ماجرا را به پلیس گزارش می‌کند. «ادی»، «آنا» را به‌دلیل خیانتش می‌کشد، ولی خودش به‌دست «اسلیم» کشته می‌شود. «اسلیم» و «باربارا» از محاصره پلیس فرار می‌کنند و دارو دسته گریسام متلاشی می‌شوند. صبح روز بعد، «اسلیم» به‌دست پلیس کشته می‌شود و «باربارا» با اکراه پیش پدرش برمی‌گردد.
* آلدریچِ کارگردان قاعدتاً باید مجذوب قابلیت‌های گروتسک تریلر خونبار چیس شده باشد (نسخه سینمائی قبلی این داستان، محصول 1948 اثری فراموش شده است) و آلدریچِ تهیه کننده باید به جنبه‌های گیشه‌پسند آن توجه کرده باشد (گنگسترهای دهه 1930، خون و شناعت، وفور دلالت‌های فرویدی). این یک فیلم ژانر سرهم‌بندی شده است در ابعاد بزرگتر. صدای ترانه خواندن رودی والی به گوش می‌رسد؛ تیراندازی آخر در کاباره گریسام به سبکی استهزاآمیز اجرا شده است (و چندان بی‌شباهت با کارهای «پاسبان‌های کیستون» نیست) و اتاق مجللی که در آن «اسلیم گریسام» روان‌پریش و جنایت پیشه به سراغ «دوشیزه بلندیش» می‌رود، غوغای طراحی آرت دکوی اغراق‌آمیز (کارِ جیمز داول ونس) است. کارگردانی آلدریچ حرفه‌ای است، فیلم‌برداری بیروک متناسب با حس و حال خشونت پنهان چشم‌انداز پائیزی است و بازیگران هم اغلب می‌درخشند؛ به‌ویژه داربی.