چهارشنبه, ۶ تیر, ۱۴۰۳ / 26 June, 2024
مجله ویستا
روبسپیر و انقلاب
![روبسپیر و انقلاب](/mag/i/2/9rzx3.jpg)
در ۱۹۹۰ شکاف خاصی شکل گرفت؛ همه، از جمله «چپ رادیکال»، به نحوی از میراث ترور انقلابی ژاکوبنی با تمرکز دولتی آن شرمسارند، بهطوریکه این شعار عموما پذیرفته شد که «چپ، اگر قرار است، تاثیرگذاری سیاسیاش را بازیابد، باید کاملا خود را بپیراید، و بالاخره، باید پارادایم ژاکوبنی را کنار بگذارد». اما قهر انقلابی ژاکوبنها، از همان آغاز، تحلیلهای گوناگونی را طرح کرده است. ژیژک به نقد نظرات مخالف ژاکوبنها میپردازد. از جمله به تحلیل والتر بنیامین، که قهر انقلابی آنها را «خشونت بنیانگذار دولت» نامیده است. ژیژک، برخلاف بنیامین، میگوید، قهر انقلابی ژاکوبنها «خشونت بنیانگذار دولت» یا «جنایت بنیانگذار» نظام بورژوایی نیست بلکه نوعی «خشونت الهی» است.
ژیژک میگوید، برای درک خشونت الهی باید حرفهای انگلس درباره اینهمانی دیکتاتوری پرولتاریا و کمون پاریس را، با تغییرات لازم، تکرار کرد: «بسیار خوب، حضراتِ مکتبِ تئوری انتقادی، میخواهید بدانید که این خشونت الهی چگونه است؟ به ترور انقلابی ۱۷۹۲-۱۷۹۴ نگاه کنید. این خشونت الهی بود. (و میتوان اضافه کرد: ترور سرخ ۱۹۱۹...)». بهتعبیر ژیژک، باید خشونت الهی را با یک پدیده تاریخی که بهطور مثبت وجود دارد، ربط دهیم و از هر نوع گیجکردن تاریکاندیشانه دوری کنیم. «خشونت الهی» مدام روی میدهد: «آنان که از خارج از نظام ساختارمند اجتماعی کورکورانه ضربه میزنند و عدالت میطلبند یا انتقام میگیرند؛ برای مثال ۱۰ سال پیش هنگامی که جمعیت فقرزده ریودوژانیرو به منطقه ثروتمندنشین شهر سرازیر شدند و به غارت و آتشزدن سوپرمارکتها پرداختند، خشونت الهی بود. این خشونت، مانند حمله ملخهای انجیل که مجازاتی الهی بود برای رفتار گنهبار انسان، معلوم نیست از کجا شروع میشود، وسیلهای است که هدف ندارد. این عدالت است، نقطه نامتمایز بین عدالت و انتقام، که در طی آن «مردم» ترور خود را اعمال میکنند و دیگران را مجبور میکنند که بهایاش را بپردازند. یعنی روز محشر برای تاریخ طولانی ستم». یا آنطور که روبسپیر میگوید: «شما که آرزو میکنید حقیقت روی لبان نمایندگان مردم فرانسه بیقدرت باشد، چه میخواهید؟ بدون شک، حقیقت، قدرت خود، خشم خود و استبداد خود را دارد». ژیژک میگوید، براساس همین درک است که روبسپیر میانهروها را متهم میکند که آنچه واقعا دنبالاش هستند، انقلاب بدون انقلاب است؛ آنها انقلابی میخواهند که از افراطی که دموکراسی و ترور را به هم برساند، دور باشد.
آنها انقلابی میخواهند که به قوانین اجتماعی قبلی احترام بگذارد. ژیژک اشاره میکند که در پایان قرن بیستم،گذاری از «اومانیسم و ترور» به «اومانیسم یا ترور». امروز، نظریه لیبرالی رایج، «یا» را به جای «و» میگذارد اما ترکیب اومانیسم و ترور را، «میتوان در انقلاب فرانسه مشاهده کرد، در قالب پیوستگی فضیلت و ترور...». ژاکوبنها برای تامین عدالت، اعمال خشونت را جایز میدانستند. ژیژک ضمن توضیح چهار نظر مختلف درباره رابطه اومانیسم و ترور به این نتیجه میرسد که امروز چارهای نیست جز انتخاب «اومانیسم یا ترور»؛ البته به این معنا که ترور مفهوم مثبت باشد نه اومانیسم. او تاکید میکند، «این موضعی رادیکال است که دفاع از آن مشکل است، هرچند شاید تنها امید ما باشد. این اما با دیوانگی وقیحانه تعقیب «سیاست تروریستی و ضدبشری» آشکار مترادف نیست، بلکه چیزی است که دریافتن آن به مراتب مشکلتر است». بالاخره ژیژک هشدار میدهد که سیاست امروز، زیستسیاست پساسیاسیای که سیاست غالب غربی است، چیزی جز سیاست ترس نیست. سیاستی است که خودش عنصر تشکیلدهنده سیاست را محکوم میکند، زیرا ترس، مهمترین اصل بسیجکنندهاش است: ترس از مهاجران، ترس از جرم، ترس از فاجعه محیطزیستی.
ژیژک سوال میکند: «چگونه میتوان از این پساسیاست ترس درآییم؟ ادارهکردن زیستسیاست، محتوای واقعی دموکراسی لیبرالی بهشمار میرود و به تنش میان فرم دموکراسی و محتوای اداریاش منجر میشود. پس بدیلاش چیست؟ چه میشود اگر ما ریسک بکنیم و «دیکتاتوری پرولتاریای» خوب و قدیمی را بهعنوان تنها راه کنارزدن زیستسیاست احیا کنیم؟ امروزه این نظر مسخره مینماید؛ اما، تنها انتخاب واقعی امروز است.»
ژیژک در توضیح دیکتاتوری پرولتاریا میگوید: «دیکتاتوری نقطه متقابل دموکراسی نیست بلکه شیوه اعمال آن است. از همان آغاز، تز دیکتاتوری پرولتاریا این فرض را دربرمیگرفت که در تقابل با سایر فرمهای دیکتاتوری (دیکتاتوری فئودالی، بورژوایی...) قرار میگیرد، زیرا سراسر عرصه قدرت دولتی، دیکتاتوری است. هنگامی که لنین، دموکراسی لیبرال را شکلی از دیکتاتوری بورژوایی به حساب آورد، منظورش این مفهوم سادهانگارانه نبود که دموکراسی ظاهرسازی است، از آن سوءاستفاده نمیشود، توسط دارودستهای، مخفیانه کنترل میشود که در مواقع خطر، چهره واقعی خود را نشان میدهد. بلکه منظور لنین این بود که همانا فرم دولت بورژوادموکراتیک، حاکمیت بنابر مفروضات ایدئولوژیک- سیاسیاش، متضمن یک «منطق بورژایی» است... اصطلاح دیکتاتوری را باید به معنی دقیق آن به کار برد- به این معنی که دموکراسی همیشه شکلی از دیکتاتوری است. اگر دموکراسی میخواهد خشونت را از بین برد، خودش باید به خشونت متوسل شود».
ژیژک در پایان این کتاب میگوید: «سرمایهداری جهانی به عنوان سرنوشتی به ما عرضه میشود که نمیتوان علیه آن مبارزه کرد؛ یا باید خود را با آن وفق داد یا از مسیر تاریخ کژ شد و درهم شکست. تنها کاری که مجازیم، انجام دهیم این است که سرمایهداری جهانی را تا جایی که ممکن است انسانی کنیم و برای «سرمایهداری با چهرهای انسانی» مبارزه کنیم. در اینجا، باید دیوار صوتی شکست؛ باید ریسک کرد و تصمیمهای دستهجمعی در سطح بزرگ را دوباره پیش گرفت - این، شاید، میراث اصلی روبسپیر برای ما در شرایط امروزی است».
روزبه کریمی
منبع : روزنامه کارگزاران
انتخابات انتخابات ریاست جمهوری انتخابات ریاست جمهوری 1403 مسعود پزشکیان سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم قالیباف مناظره انتخاباتی مناظره علیرضا زاکانی ایران پزشکیان
سیل هواشناسی قوه قضاییه تهران قتل سوادکوه فضای مجازی سازمان هواشناسی وزارت بهداشت آتش سوزی شهرداری تهران آلودگی هوا
حقوق بازنشستگان قیمت دلار بازنشستگان قیمت طلا قیمت سکه خودرو قیمت خودرو بانک مرکزی ایران خودرو دولت سیزدهم مسکن طلا
رسانه ملی تلویزیون سید حسن نصرالله حج تئاتر سینما سریال فیلم سریال پایتخت سینمای ایران کتاب دفاع مقدس
دانش بنیان موبایل ماهواره
رژیم صهیونیستی اسرائیل روسیه غزه آمریکا جنگ غزه فلسطین اوکراین ترکیه لبنان حزب الله لبنان اتحادیه اروپا
پرسپولیس فوتبال استقلال یورو 2024 باشگاه پرسپولیس خوان کارلوس گاریدو لیگ برتر جواد نکونام باشگاه استقلال جام ملت های اروپا علیرضا بیرانوند لیگ برتر ایران
هوش مصنوعی عیسی زارع پور وزیر ارتباطات ماه فناوری گوگل اینستاگرام اپل ناسا سامسونگ
کبد چرب افسردگی ویتامین زوال عقل سنگ کلیه مغز آتش سوزی جنگل ریزش مو