چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

دولت و انقلاب


دولت و انقلاب
ایران تنها کشور در جهان اسلام است که دو انقلاب واقعی و تمام عیار را تجربه کرده است. وقوع دو انقلاب، آن هم تنها در حدفاصل ۷۲ سال، لامحاله ما را به این نتیجه می رساند که اصولاً در ایران با یک وضع انقلابی روبه رو هستیم. مجموعه یی از عناصر به ظاهر متضاد در وقوع انقلاب های ایران، تحلیل آنها را نیز تا حد زیادی پیچیده و دشوار و گاه دچار تناقض می کند. برای مثال، انقلاب های ایران به جهت شعارها و مطالباتی که مطرح کرده اند به هیچ وجه در دایره تحرکات سیاسی واپسگرایانه قرار نمی گیرند، در عین حال نیروهای مشارکت کننده در پیشبرد انقلاب، ملغمه عجیبی از نهادها و گروه های اجتماعی محافظه کار و چپگرا بوده اند. به همین جهت است که حداقل در مورد انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ به قول فرد هالیدی، تازگی آن براساس معمایی و متناقض آن مربوط است.
از یک سو، با رهبری و ایدئولوژی مذهبی ارتدوکس آن روبه رو هستیم و از سوی دیگر «شهر محور بودن» انقلاب، تظاهرات گسترده توده یی و اعتصاب های عمومی سیاسی، آن را مشابه کشمکش ها و منازعات درونی جوامع پیشرفته سرمایه داری و متمایز از هر انقلاب جهان سومی دیگر می کند. در انقلاب ۵۷ نه افسران آزادیخواه ارتش و نه سازمان های چریکی انقلابی طبقه متوسط نقش پیشگام نداشتند و اصولاً به جز رهبری انقلاب، هیچ سازمان و تشکل سیاسی مشخص و قابل اشاره یی که بتوان آن را ستون فقرات و تدارک کننده انقلاب به شمار آورد، وجود نداشت که با سرکوب احتمالی آن، بتوان اساس انقلاب را مهار یا خاموش کرد.
همچنین بخش عمده و اصلی گروه های اجتماعی شرکت کننده در انقلاب، مجموعه یی از نیروهای ناراضی نبودند که طی سال های چند مترصد فرصتی برای بروز اعتراض سیاسی علیه رژیم و سرنگونی آن باشند، بلکه آنها به شکلی بدیع و انفجاری، طی یک فرآیند یک ساله و در نتیجه اتصال به موج انقلاب با اندیشه ها یا ایده های اعتراضی آشنا شدند و بدان پیوستند. در کشوری که انقلاب در آن اتفاق افتاد، با شهرنشینی بیش از ۵۰ درصد جمعیت و درآمد سرانه بیش از دو هزار دلار، از نظر اجتماعی - اقتصادی به مراتب از روسیه ۱۹۱۷ و چین ۱۹۴۹ پیشرفته تر بود و همین ترکیب مدرن و غیرمدرن و وجود ابعاد متضاد است که به گفته فرد هالیدی یگانگی انقلاب ایران و ویژگی های سیاسی متفاوت آن را نسبت به سایر انقلاب های جهان سومی می سازد.
این ابعاد متضاد به تاسیس مفهومی به نام «جمهوری اسلامی» منجر شد که از یک سو با مقوله جمهوری و ایدئولوژی های سیاسی مدرن و غربگرا نسبت داشت و از سویی به اسلام به مثابه یک تئوری حکومتی تا آنجا که به حوزه منازعات ایدئولوژیک باز می گردد، در حول هر دو مفهوم «جمهوری» و «اسلام» صف بندی عظیمی صورت گرفت که گاه ایران را تا آستانه درگیری داخلی پیش می برد و این وجه شگفت انگیز دیگری از انقلاب اسلامی را نشان داد. مردم ایران که به قول نیکی کوی در زمان ثبات عموماً برای آشکار ساختن نارضایتی از صاحبان قدرت بی میل به نظر می رسند، در مقطع انقلاب و به ویژه پس از تاسیس جمهوری اسلامی، فوج فوج به صف بندی های سیاسی شکل گرفته پیوستند و هر یک به روایت خود، به نیروی پا به کار انقلاب تبدیل شدند. به طور کلی می توان اذعان کرد که با وجود گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب، بافت دولت در جمهوری اسلامی همچنان محل عمیق ترین منازعات سیاسی است به گونه یی که برخی هواداران رئیس جمهور کنونی، از او به جهت مبارزه با «فقر و فساد و تبعیض» و نیز مبارزه با «آنها که از پله های قدرت بالا رفته اند و بر اریکه های ثروت تکیه زده اند»، حمایت کردند. در واقع وجود فقر، فساد و پدیدار شدن یک طبقه نوکیسه فاسد و متکی به انحصارات ویژه حکومتی، همه چیزهای نمونه واری هستند که در نوع دولت های رانتی جهان سومی و متکی به درآمد حاصل از منابع طبیعی به چشم می خورند. از دیگر سو، بخش دیگری از جناح های موجود در جمهوری اسلامی، با صحه گذاردن بر وجود همه نابسامانی های بالا، ریشه ناکامی های دولت پس از انقلاب را در شکل گیری و تکوین یک بلوک «اقتدارگرا» و«قیم مآب» می دانند که تنها در گذار از یک پروژه توسعه سیاسی می توان بر آن غلبه کرد. بنابراین، نوع صف بندی در متن جمهوری اسلامی حاکی از وجود یک مبارزه سیاسی همه جانبه در ساخت سیاسی دولت پس از انقلاب است که به جهت گستردگی، نهادهای حل منازعه را نیز در خود هضم و آنها را به بخشی از همین صف بندی تبدیل کرده است.
در واقع این منازعه، انعکاسی از یک منازعه وسیع تر در دل جامعه مدنی ایران است که انقلاب اسلامی، هم حاصل آن و هم باعث گسترش آن بوده است. به جهت ایدئولوژیک یا به صورت نمادین، زمان پایان این سطح از منازعات همه جانبه، وقتی خواهد بود که دو ساحت «جمهوری» و «اسلامی» به وحدت و اتحاد ارگانیک دست یابند و در یک گذار دیالکتیکی تبدیل به یک ساحت واحد شوند. بدین معنای فرمین و نمادین، تا آن مقطع جامعه ایران همچنان در وضع انقلابی یا نتیجه انقلابی به سر خواهد برد و انواع متفاوتی از نشانه ها و علائم جنبشی، از آماتوریسم رادیکال دانشجویی تا ارتجاع ویران کننده بنیادگرایی، از جنبش های ترقی خواه دموکراتیک تا نهادگرایی جنگ سالارانه توتالیتر، به اشکال متفاوت آن را نمایندگی خواهد کرد.
علیرضا رجایی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید