سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

اصول کلی و مبانی هومیوپاتی


اصول کلی و مبانی هومیوپاتی
● هومیوپاتی چیست؟
حدود ۲۰۰ سال پیش دکتر هانمن علم جدیدی را در پزشکی بنیان گذاشت. او درمان بیمار را یک هنر می‌دانست و به این هنر نام هومیوپاتی داده بود.
هومیوپاتی مانند قانون جاذبه عمومی، انرژی مغناطیسی و بسیاری از قوانین دیگر که به مرور کشف شدند و مورد استفاده قرار گرفتند براساس قوانین طبیعت پایه‌گذاری شده است و قوانینی دارد که برای همیشه ثابت خواهند ماند.
یادگیری قوانین اصلی هومیوپاتی و بکارگیری مداوم آنها هنگام درمان، هومیوپات را با تجربه می‌کند. همانطور که هانمن می‌گوید: «از من یاد بگیر، اما دقیقاً یاد بگیر» کسی که به قوانین هومیوپاتی توجه نکند موفقیتی نخواهد داشت و به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
● تعریف هومیوپاتی:
«هومیوپاتی عبارت از یک روش درمانی است که در بالین بیمار از قانون شباهت استفاده می‌کند و مواد دارویی یا مواد طبیعی، گیاهی یا معدنی را به مقدار بسیار اندک برای تحریک سیستم دفاعی بدن بکار می‌گیرد.»
واژه هومیوپاتی از دو لغت یونانی تشکیل شده است: Homois به معنی شبیه و Pathos به معنی درد یا بیماری به عبارت دیگر می‌توان آن را «درد همانند» ترجمه کرد. یعنی عاملی که می‌تواند در فرد سالم بیماری ایجاد کند برای درمان فرد بیماری که علائم بیماری او شبیه علائمی است که آن عامل ایجاد می‌کند، استفاده می‌شود. این مفهوم از زمان بقراط پدید آمد اما ساموئل هانمن که مبتکر هومیوپاتی به شکل یک نظریه امروزی است، این مفهوم را به شکل سیستمی درمانی تکمیل کرد. و برای این کار فرضیه‌ای درباره سلامت و بیماری ارائه داد که کاملاً با تفکر پزشکی روزگار خود او و روزگار ما (که معمولاً آلوپاتی[۱] نامیده می‌شود) در تضاد بود. هانمن به جای تجویز دارویی که با علائم بیماری مبارزه و آن‌ها را سرکوب کند طرفدار استفاده از موادی بود که با بدن دست به یکی شده و از طریق تحریک بدن به فعالیت شدیدتر آن را تشویق به بیرون کردن عامل بیماری‌زا و از بین بردن علائم می‌کرد و این همان اساس هومیوپاتی یا مشابه درمانی است.
به عنوان مثال، برای درمان نوعی سرماخوردگی معمولاً پیاز می‌خوریم. خاصیت پیاز این است که باعث جاری شدن آب بینی و اشک از چشم می‌شود. این حالات را هنگام خرد کردن پیاز هم مشاهده می‌کنیم که امری طبیعی است پیاز در دفع مایعات زائد ناشی از سرماخوردگی مؤثر است. به این صورت که بدن را در مقابل این ویروس تحریک می‌کند. اثر پیاز بر خلاف برخی داروهای شیمیایی است که ترشح مخاط بینی را خشک می‌کنند و در حقیقت مانع از واکنش طبیعی بدن می‌شوند. پیاز بدن را تحریک می‌کند که خود شروع به درمان خود کند یعنی ما واکنشی را که بدن بطور معمولی از خود نشان می‌دهد تقویت می‌کند.
● تفاوت هومیوپاتی و پزشکی متعارف:
پزشکی نوین بدن انسان را همچون شیئی می‌بیند که مدام در محاصره باکتریها و ویروسهای دشمن است و به همین دلیل کار بسیاری از درمان‌های دارویی و جستجوی «گلوله‌‌ای جادویی است که میکروب متجاوز را بکشد. برخلاف هومیوپاتی که می‌کوشد برای چیرگی بر آلودگی بدن مکانیسم دفعای خود بدن را برانگیزد و یاری دهد، کار پزشکی رایج است این است که ارگانیسم را شناسایی کند و با تجویز داروی مناسب آن را از بین ببرد.
در روش درمان هومیوپاتی نه تنها با آثار و نشانه‌های بیماری بلکه با خود بیماری و مولد آن مبارزه می‌شود. در حالی که امروزه در علم پزشکی متعارف و مرسوم به ناچار فقط به نشانه بیماری مبارزه می‌شود و روش‌های درمان فقط این نشانه‌ها را هدف قرار می‌دهد و سعی می‌کند هر چه سریعتر واکنش‌های بدن را خنثی کند. اما واکنش فردی هر بیمار و مولدهای بیماری که این نشانه‌ها را برمی‌انگیزد محک و معیار تشخیص داروهای هومیوپاتی هستند.
سرشت داروهایی که در پزشکی رایج استفاده می‌شود نیز کاملاً با داروهای هومیوپاتی متفاوت است. همانگونه که پیش‌تر نیز اشاره شدن داروهای هومیوپاتی به این دلیل انتخاب می‌شوند که اثر آنها بر بدن انسان شبیه مکانیسم دفاعی خود بدن انسان است بنابراین این داروها بدن را قادر می‌سازند به شکلی مؤثرتر با محرک بیماری مبارزه کنند. داروهای رایج یا آلوپاتیک بر مبنایی کاملاً متفاوت عمل می‌کنند چون مبنای انتخاب آنها مقابله با بیماری از طریق ایجاد اثر بر ضد آن است. از نمونه‌های روزمره این داروها می‌توان ضداسیدهای رقیق‌کننده اسید بیش از حد معده، میلین‌های از بین‌ برنده یبوست و ضدالتهابهای فرونشاننده عفونتها را نام برد. چون چنین داروهایی با علائم بیماری مقابله می‌کنند بیمار اغلب ناچار است مصرف دارو را مدتی طولانی ادامه دهد تا علائم بیماری تحت کنترل درآید. روشن هومیوپاتی بر مبنای کمک به بدن است تا بهتر کار کند و خودش بتواند بر علائم بیماری چیره شود و آن را دفع کند. در نتیجه هدف هومیوپاتی برقراری تعادلی بلندمدت در بدن است تا بدن نیازی به دخالت دارویی نداشته باشد مگر اینکه دوباره تحت تأثیر یک از تنش از پا درآید.
چون در تشخیص‌های پزشکی رایج برای انتخاب داروی مناسب متأسفانه بر علائم معمول بیماری بسیار تأکید می‌شود خود فرد به آسانی در هنگام تشخیص بیماری نادیده گرفته می‌شود. در نتیجه کسانی که بیمارند اغلب احساس می‌کنند پرونده‌ای متحرک از بیماری خویش‌اند و مجموعه آزمایشهایی که روی بیمار انجام می‌شود اغلب این احساس را در او تشدید می‌کند. چون پزشکی رایج سلامت عدم وجود بیماری می‌داند و نه دستیابی به بدنی سالم و متوازن، مردم اغلب برای هر ناخوشی کوچکی به دارو روی می‌آورند. و دلیل آن این است که پزشکان این نگاه را از دست داده‌اند که بدن انسان یک هستی است که خودش مکانیسم دفاعی دارد و در هنگام سلامت خودش می‌تواند با بیماریهای گذرا مبارزه کند. کارهای معقول و یاری‌بخشی چون خوردن مایعات زیاد، غذاهای سبک و زودهضم، دوری از محیط‌های بسیار گرم یا سرد و چند روز استراحت، به بدن در مبارزه‌ای که با آلودگی در پیش دارد کمک می‌کند. متأسفانه بسیاری از ما انتظار داریم قرصی جادویی ما را از شر تمام علائم ناخوشایند بیماری آزاد کند و پیام‌های بدنمان را نادیده می‌گیریم که به ما می‌گوید باید چند روزی با آن کنار بیاییم.هنگامی که هومیوپاتی به شکلی مؤثر به کار رود جلوی بروز علائم سرماخوردگی معمولی را نمی‌گیرد بلکه در مراحل گوناگون بیماری به بدن یاری می‌کند تا آلودگی زودتر از بدن بیرون رود و کم‌ترین عوارض را داشته باشد. چون هومیوپاتی بدن را در مبارزه او یاری می‌دهد هر کاری که به این تلاش کمک کند به درمان هومیوپاتی کمک خواهد کرد. به همین دلیل است که به کارهایی که افزون بر تجویز داروهای هومیوپاتی می‌شود بسیار تأکید می‌گردد.
انتخاب داروهای هومیوپاتی بر مبنای تطبیق تصویر علائم بیماری در فرد با داروی هومیوپاتی است از این رو هر تغییری که از ابتدای بیماری در فرد ایجاد شده است باید یادداشت شود. این تغییرات فقط محدود به علائم جسمی نیست بلکه هر تغییر عاطفی را که از آغاز بیماری آشکار شده است را نیز در برمی‌گیرد. آلودگیهایی است که پزشکی رایج در درمان دارویی آنها بسیار ناتوان است چون عامل دارویی مبارزه با آنها درست نشده است. بطور کلی به جز چند استثناء بسیاری از عوامل ضدویروس به اندازه آنتی‌بیوتیک‌ها استفاده گسترده ندارند در حالی که در رهیافت هومیوپاتی چون نقطه آغاز بر پایه‌ای کاملاً متفاوت یعنی تشویق توانایی بدن به چیرگی بر آلودگی قرار دارد اهمیت ندارد که آلودگی منشأ باکتریایی دارد یا ویروسی پس باید برای استفاده مناسب از هومیوپاتی در درمان بیماریهای عفونی، محدودیتها کمتر است.
● قانون تشابه:
قانون شباهت‌ها یا The law of similars عبارتست از طبقه‌بندی حالت فیزیولوژیکی چیزهایی که پیش از این در ۲۵ قرن پیش توسط بقراط و شاگردانش مورد مشاهده قرار گرفته است. حتی در آن زمان وجود تشابه میان تأثیر توکسیکولوژیک یک ماده و تأثیر درمانی آن مورد معاینه قرار گرفته بود.
بقراط به زبان سربسته و مبهم عصر خود می‌گوید: «چکمیزکی که نیست، درمان می‌کند چکمیزکی که هست» و یا به زبان عامیانه‌تر «چیزهای مشابهی که بیماری خاصی بوجود می‌آورند موجب درمان همان بیماری می‌شوند.»
در قرون بعدی سایر پزشکان نیز مشاهدات مشابهی داشتند ولی هیچ یک به نتایج علمی دست نیافتند. تا اینکه در اواخر قرن هیجدهم ساموئل هانمن (همانطور که قبلاً گفته شد) این مسأله را بیشتر مورد بررسی قرار داد و چنین نتیجه گرفت که: «به نظر می‌رسد داروها می‌توانند نشانه‌های مشابه یا نشانه‌هایی را که بوجود می‌آورند درمان کنند.»
ولی این نظریه فقط زمانی صحیح است که مواد مورد استفاده به مقدار اندک یا بسیار کم مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین هانمن با بررسی و انجام تجربیات وسیع مشاهده کرد فرضیه‌ای که در ابتدا پیشنهاد کرده بود کاملاً صادق است به این ترتیب این فرضیه دیگر فرض نبود بلکه صرفاً قانونی طبیعی به شمار می‌آمد.
یک قانون کلی بیولوژیک موسوم به قانون تشابه که می‌توان آن را به سه بخش تقسیم نمود:
● بخش اول:
همه موادی که از فارماکولوژیک فعال هستند در صورتی که توسط افراد سالم مصرف شوند یک دسته نشانه‌های خاص آن ماده ایجاد می‌کنند‌ (این مطلب نتیجه تجارب هانمن در افراد طبیعی بود.)
● بخش دوم:
در همه بیماران یکدسته نشانه‌های بیماری بوجود می‌آید که از اختصاصات آن بیماری است. این نشانه‌های بیماران را می‌توان ناشی از «تغییرات حاصل از روش احساس یا رفتار بیمار» دانست که به علت بیماری بوجود آمده است.
● بخش سوم:
علاج بیماری یا Cure با ناپدید شدن همه نشانه‌های بیماری مشخص می‌شود حاصل تجویز اندک یا بسیار کم موادی است که نشانه‌های تجربی بوجود آمده از مصرف آنها توسط افراد سالم مشابه نشانه‌هایی است که در بیماران ظاهر می‌گردد.
براساس قانون تشابه در هومیوپاتی حتی از زهرهای مختلف مثل زهر زنبور عسل نیز برای ساختن دارو استفاده می‌شود. اما چون این داروها به مقدار بسیار کم و به صورت دقیق شده تهیه می‌شوند اثر جانبی ندارند و به همین دلیل هومیوپاتی یک درمان بی‌خطر شناخته شده است و در کشورهایی چون آمریکا و آلمان این داروها حتی بدون نسخه به بیمار می‌دهند.
قوانین اساسی تهیه واکسن و تهیه داروهای هومیوپاتی نیز موارد مشترکی با هم دارند که مهمترین آنها قانون شباهت‌هاست. از طریق واکسن مقدار ضعیف و کمی از مولد بیماری را به شخص تزریق می‌کنند تا سیستم دفاعی بدن او در مقابل بیماری مذکور مصون بماند یا اینکه مقاومت بیشتری داشته باشد. در پزشکی عمومی هم دیده می‌شود که به عنوان مثال برای درمان آلرژی ماده‌ای را که ایجاد حساسیت می‌کند به مقدار خیلی ضعیف وارد بدن بیمار می‌کنند تا به تدریج در مقابل آن واکنش نشان دهد. و اینها همه براساس قانون تشابه است.
همچنین این قانون به ما کمک می‌کند تا حساسیت‌های فردی را در مورد هر شخص کشف کنیم.
به عنوان مثال یک نوع حشره در مقابل فرومونه که نوعی هورمون جنسی است حساسیت دارد در حالی که حشرات دیگر هیچ نوع واکنشی نشان نمی‌دهند.«روش درمان در هومیوپاتی واکنشی است»
اگر با دقت به این مسأله نظر بیفکنیم درمی‌یابیم که پزشکی سنتی نیز غالباً از قانون شباهتا استفاده می‌کند. به عنوان مثال جیوه و املاح آن از نظر سم‌شناسی موجب الیگوری و آنوری می‌شوند. تا همین چند سال پیش نیز در درمان الیگوری یا آنوری با منشأ غیرجیوه‌ای از دیورتیکهای جیوه‌ای استفاده می‌شد. مثال دیگر دیژیتال یا digitalis است که از نظر سم‌شناسی موجب پیدایش ضربانهای سریع و نامنظم قلب می‌شود و بهترین مورد مصرف سنتی دیژیتال در آریتمی فیبریلاسیون دهلیزی است. که در این حالت قلب بطور نامنظم و سریع منقبض می‌شود.امتین emetine نیز سمی است که موجب بروز اسهال و زخمهایی شبیه به زخمهای اسهال آمیبی می‌شود. حتی امروزه نیز به مقادیر بسیار کم‌تر از مقدار آسیب‌کش آن (در غیر اینصورت برای انسان سمی خواهد بود) این دارو بهترین داروی درمان است. امتین با تحریک مکانیسم‌های دفاعی خودانگیخته بدن اعمال اثر می‌کند.
واکسیناسیون آبله نیز تصویری از قانون شباهت‌هاست زیرا واکسن تقلیح شده به انسان (همانطور که قبلاً نیز توضیح داده شد) موجب بروز ضایعاتی می‌شود که مشابه ضایعات ناشی از آبله است ولی علت بروز آن متفاوت می‌باشد.
بنابراین قانون شتابه یک قانون عمومی بیولوژیک است و تنها عامل طبیعی است که در طب سنتی از آن استفاده می‌شود. در این زمینه تنها اختلاف با درمان هومیوپاتیک آن است که پزشک هومیوپات همیشه از این قانون استفاده می‌کند.
نخستین مسأله که هنگام بررسی و مطالعه هومیوپاتی باید در نظر داشت این است که «اصل بنیادین هومیوپاتی عبارت از قانون تشابه است.» که برای بکارگیری این قانون در درمان‌شناسی هومیوپاتی لازم است با تأثیر مواد دارویی فعال مختلف بر بردن انسان سالم آشنایی کامل داشته باشیم و این مسأله همان چیزی است که به نام بیماریزایی یا تأیید یک ماده شناخته می‌شود.
● انرژی حیاتی
برای اینکه رادیو، تلویزیون یا یک کامپیوتر کار کند شرط اصلی و کلی اولیه وجود دارد که بدون آن این وسایل غیرقابل استفاده‌اند و آن جریان الکتریسیته یا همان برق است.
بدن هم برای اینکه بتواند بازدهی داشته باشد شبیه دستگاه برقی است از آن هم باید یک جریان نیرو بگذرد وگرنه مرده است.
این نیروها تمام مسئولیتها و اعمال اعضاء را انجام‌پذیر و هماهنگ می‌کند. هانمن به این انرژی «نیروی حیاتی» یا «اصل زندگی» می‌گوید که بدون آن هیچ انسان یا حیوانی نمی‌تواند زنده باشد و بدون این انرژی یا نیرو هومیوپاتی نیز مفهومی ندارد.
شخص معالج می‌تواند روی این نیرو تأثیر بگذارد، نیروی از تعادل خارج شده را متعادل و کمبود آن را جبران کند و این اساس کار یک هومیوپات است.
● مطالب طبی و روش هومیوپاتی:
مطالب طبی یا ماتریامدیکای هومیوپاتی از مجموعه کل آشنایی به بیماریزایی ترکیب یافته است. از جنبه نظری بیماریزایی یک ماده شامل تمام نشانه‌هایی است که آن ماده در انسان سالم بوجود می‌آورد. این نشانه‌ها از موارد زیر حاصل می‌شوند:
۱- سم‌شناسی: که ممکن است حاد یا مزمن، ارادی، تصادفی یا حرفه‌ای باشد.
۲- تجربه بیماریزایی واقعی: تجربه با مقادیر متفاوت غیرسمی در افراد سنین مختلف و هر دو جنس انجام می‌شود. که اصولاً انجام این نوع تجربه موجب بروز نشانه‌های کارکردی یا عمومی و تغییرات احتمالی در رفتار عمومی می‌گردد.
مطالب ماتریامدیکا عبارت از مجموعه نشانه‌هاست یعنی «تغییر در طریق احساس و عمل» افراد طبیعی این تغییرات عبارتست از نشانه‌های موضعی، عمومی کارکردی یا رفتاری حاصل از موادی که از نظر داروشناسی فعال هستند.
● نشانه‌های هومیوپاتی [۲]:
نشانه‌شناسی هومیوپاتی به عنوان نشانه‌شناسی وسیع واکنشی افراد تعریف و توجیه شده است که هر کدام یک تمامیت جداناپذیر، یک واحد روان‌تنی و یک واحد بیولوژیک بشمار می‌آیند. در حالی که نشانه‌شناسی کلاسیک آن دسته نشانه‌های مشترک در بیماریهای مختلف را گرد هم آورده و دسته‌بندی می‌کند (حالت تهوع، استفراغ، سردرد و ...) موضوع نشانه‌شناسی هومیوپاتیک بر تغییرات اختصاصی و نشیب و فرازهای فردی ویژه هر بیمار برای هر نشانه متمرکز است.نشانه‌ها را برحسب کاهش اهمیت به صورت زیر طبقه‌بندی می‌کنند.
۱- نشانه‌های اتیولوژی
۲- نشانه‌های روحی
۳- مدالیته‌ها
۴- نشانه‌های عمومی و ریخت‌شناسی
۵- نشانه‌های موضعی
۱- نشانه‌های اتیولوژیک:
تحقیق در باب علت نشانه‌ها بااهمیت است در صورت امکان آشنایی با علت اصلی بیماری اهمیت دارد زیر این علت اولی عاملی است که تمام رویه مکانیسم دفاعی را به حرکت وامی‌دارد. این مسأله به ویژه در موارد بیماریهای مزمن دارای ارزش و اهمیتی خاص است.طب کلاسیک نیز به سهولت با یافتن یک علت منحصر به فرد مثل عفونت و جدا کردن مصنوعی آن از آنچه که سیله[۳] «کهکشان پاتوژنیک حوادث» می‌نامد ارضا می‌شود. زیرا وجود این عوامل به استفاده از عوامل درمان‌کننده بیماری منتهی می‌شود. به هر حال هومیوپاتی با موارد زیر نیز اهمیت قائل است.
(I تأثیرات مهم روانزا:
- عواقب شوک، ترس و خبرهای بد
- عواقب آشفتگی‌های شدید عاطفی
- حسادت
- خشم فرو خورده
(II تأثیرات آب و هوایی:
- عواقب رطوبت
- نتایج حاصل از سرمای خشک
(III تأثیرات سمی یا غذایی:
- الکلیسم
- مرض جوع
(IV تروما
(V تأثیر بیماریهای ارثی یا اکتسابی که زمینه و حالت واکنش بیمار نسبت به نابسامانی‌های مزمن را مشخص می‌کند.
۲- نشانه‌های روحی:
این اصطلاح معمولاً در طب هومیوپاتی مورد استفاده است.
برای پرهیز از هر نوع اشتباه با روانپزشکی یا روانکاوی بهتر است اصطلاح نشانه‌های عصبی یا رفتار عمومی را مورد استفاده قرار دهیم.
باید برای این نشانه‌ها بالاترین ارزش و اهمیت را قائل شد به شرط آنکه این نشانه‌ها روشن، ویژگی خاص یا مدالیته مربوط به خود را داشته باشند و به شرط آنکه در طول جریان بیماری بوجود آمده باشند و بیمار در حال حاضر نیز از آنها در رنج باشد.
این نشانه‌ها را نباید از دست داد زیرا تنها مورد برای شرح ویژگیهای بیماران است و تغییرات واکنشی تطبیق نمی‌کند.
فقط آن دسته نشانه‌هایی که بطور مستقیم و در بالین بیمار قابل مشاهده‌اند یعنی تغییراتی که در رفتار دیده می‌شوند و بدون هیچ نوعی تغییر ذهنی در حیوانات تجربی هم مشاهده می‌گردند باید مورد توجه قرار گیرند. بنابراین باید میان نشانه‌های منش و نشانه‌های عقلانی اختلاف قائل شد:
(I نشانه‌های منش: که منعکس‌کننده تغییر در حساسیت عاطفی بیمار در زمینه روابطش با سایر افراد است که مهمترین نشانه‌ها به شمار می‌آیند:
- بی‌آرامی و بدخویی
- انفجار خشم
- عدم تحمل مخالفت
- کم‌رویی، ملایمت، نیاز به مهر و دلداری
- بی‌تفاوتی
- نیاز به توجه
- حسادت پرخاشگرانه
- یافتن همدل
(II نشانه‌های عقلانی (ادارکی): در مرحله بعدی هستن که شامل:
- نابسامانیهای حافظه
- تصورات وسواسی و ... هستند.۴۳- مدالیته‌ها:
بنابر تعریف، مدالیته عبارت از نشانه نیست بلکه صرفاً یک کیفیت فردی است. به وسیله مدالیته تغییر نشانه یا در مجموع حالت بیمار را به سمت بهبودی یا وخامت می‌توان شرح داد. مدالیته یا شدت و ضعف همیشه از ویژگی خاصی برخوردار است. مدالیته‌های موجود به قرار زیر هستند.
(I مدالیته‌های مربوط به ضرب آهنگ: این مدالیته‌ها از نظر آنکه به پزشک کمک می‌کنند تا داروی مناسب را انتخاب کند بسیار بااهمیت هستند.
(II مدالیته‌های محیطی: بویژه شرایط جوی و آب و هوایی بسیار با ارزش هستند.
(III مدالیته‌های وضعیت: مانند تأثیر حذف‌ها - تأثیر خواب، تأثیر دوره‌های قاعدگی و ...
(IV مدالیته‌های روحی: مانند عزاداری، مغایرت و تناقض.
- نشانه‌های عمومی:
لازم است میان نشانه‌های عمومی عینی و ذهنی تفاوت قائل شویم:
(I نشانه‌های عمومی ذهنی:
این نشانه‌ها را باید با دقت مانند هر پدیده ذهنی مورد بررسی قرارداد به استثنای مواردی که روشن بوده و به صورت آشکار بیان شوند:
- درد: را در صورتی که با مدالیته صحیح بیان شود باید مورد توجه قرار داد. هرگز خود را در پیچ و خم نشیب و فراز مجموعه خیالی خود محدود نکنید.
- نابسامانیهای حساسیت حسی.
- خستگی: در صورتی که دارای مدالیته مشخص باشد از نشانه‌ها مهم است.
- نفرت یا علاقه نسبت به غذا: نشانه وجود نگرش خودانگیخته و فردی است.
- نابسامانیهای خواب
(II نشانه‌های عمومی عینی:
این نشانه‌ها نسبت به نشانه‌های پیشین از این جهت برتری دارند که با مشاهده بیمار حاصل می‌شوند:
- تغییر در ترشح عرق، ترشحات یا دفع: ضمن گرفتاری به نابسامانی حاد یا مزمن نشانه بعضی داروهاست.
- نشانه‌های عمومی نسخ شناسی یا ریخت‌شناسی:
از آن جهت اهمیت دارند که بلافاصله آشکار می‌شوند این نشانه‌ها را می‌توان در بالین بیمار مشاهده کرده اندازه‌گیری نمود و بدون هیچ بحث یا تعبیر شخصی عکسبرداری کرد. این نشانه‌ها برآیندهای واقعی توارث آسیب‌شناسی نسلها به شمار می‌آیند و هنگامی که به وضوح موجود باشند حدس وجود استعدادهای سرشتی حساسیت نسبت به یک یا چند داروی اساسی‌تر را به وجود می‌آورند.
۵- نشانه‌های موضعی:
این نشانه‌ها در تشخیص بیماری نقش اولیه دارند. زیرا ممکن است علامت اصلی‌ سندرم کارکردی یک نابسامانی همراه ضایعه بوده یا حاکی از وجود استعداد سرشتی دائمی باشند. بنابراین نباید از این نشانه‌ها چشم‌پوشی کرد. زیرا در روش معمولی هومیوپاتی غالباً به این مسأله اهمیت داده نمی‌شود. ممکن است بعضی از نشانه‌های موضعی مانند نشانه‌های عمومی بااهمیت باشند.
- جناححی شدن[۴] ارجح نابسامانی‌ها در بیماران همانقدر اهمیت دارد که نشانه عمومی در صورتی که واضح باشد.
- به عکس محل نابسامانی اهمیت بسیار زیادتر دارد.
- ظاهر تشریحی یک ضایعه کانونی شده دارای اهمیت بنیادین است.

[۱]- allopathy
[۲]- Homeopathic Symptomatology
[۳]- Seley
[۴]- Laterality
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی سینامهر